بخشی از مقاله

چکیده

سبکشناسی یکی از مباحث اصیل و بینادی مطالعات و نقد ادبی است. این حوزه از پژوهشهای ادبیات شاخهها و زیر شاخههای فراوانی دارد که هر یک اثر ادبی را از نگاهی و از جنبهای مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. رویکرد عاطفی سبکشناسی که بیش از هر حوزهای با مسایل بیانی و زبانی آثار ادبی در ارتباط است، فعالیتی پژوهشی است که هم با محتوای اثر ادبی سر و کار دارد و هم زبان و عناصر و ابزارهای آن و شیوههای بیانی را وجهه همت خود قرار میدهد.در این جستار که با روش تحلیلی - توصیفی و سندکاوی به سرانجام رسیده است، با تکیه بر رویکرد عاطفی سبکشناسی تعدادی از مرثیههای ابن رومی مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. شاخصهای زبانی، محتوایی و موسیقایی و نیز دلالتهای عاطفی و حسگرا از جمله شاکلههای بنیادی و موضوعی این پژوهش است. ابن رومی با بهرهگیری از واژگان دارای دلالتهای قوی عاطفی، این بُعد از زبان شعری را برجسته کرده و از توانمندیهای عاطفی زبان برای بیان مقاصد و اغراض خویش در سطحی وسیع استفاده کرده است. یافتههای پژوهش حکایت از سیطره فضایی اندوهبار و غمانگیز در این دسته از اشعار این شاعر دارد.

کلید واژهها: رویکرد عاطفی، سبکشناسی، شعر، ابن رومی، تحلیل محتوا.

-1  مقدمه

سبکشناسی یکی از حوزههای پایه در پژوهشهای ادبی و نقد است. این موضوع در درون خود مشتمل بر رویکردهای متعدد و متفاوتی است که رویکرد بیانی و عاطفی از آن جمله است. این رویکرد به بررسی عناصر زبانی و بیانی مؤثر در ایجاد جوّ عاطفی میپردازد. عناصر زبانی هر یک، به گونهای در ایجاد دلالتهای مختلف مرتبط با بیان احساسات و عواطف نقش مؤثری دارد. ابن رومی که یکی از شاعران نامدار و تأثیرگذار ادبیات عربی در قرن سوم هجری است، احساس و عاطفهای عمیق در لابهلای اشعارش موج میزند. وی قصایدی چند در رثای فرزندان و نیز همسرش و چند کس دیگر دارد که عواطف پرخروشش را در آن به ودیعه نهاده است. در این پژوهش موضوع رویکرد عاطفی سبکشناسی در سطوح مختلفی از قبیل سطح واژگانی، سطح محتوایی، سطح موسیقایی، سطح دلالی و بلاغی در این دسته از اشعار ابن رومی مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. همچنان که جایگاه شیوههای بیانی مختلف در آن بُعد دیگری از اهتمام این جستار است.

-1-1  بیان مسأله و اهداف پژوهش

مرثیههای ابن رومی به ویژه مرثیهاش در سوگ فرزند میانیاش محمد آوازهای فراگیر فراهم کرده است. آنچه بیش از هر چیز در این مرثیهها برجسته مینماید، بالا بودن بار عاطفی اشعار و پر سوز و گداز بودن آن در عین صداقت کامل است که شاعر در خلال این مراثی برای انتقال تأثیر و تأثرهای درونی خویش از توانمندیهای گوناگون زبان به خوبی بهره برده است.در این پژوهش عمدتاً بر مبنای رویکرد عاطفی سبکشناسی لایههای مختلفی از زبان و محتوا و مسایل بلاغی نهفته در لابهلای اشعار مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه بیش از هر چیز در این پژوهش مد نظر بوده است، تحلیل سطوح مختلف زبانی و بیانی اشعار است که بر مبنای قواعد و موازین سبکشناسی این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این جستار عمدتاً روشن شدن میزان استفاده از قابلیتهای مختلف زبان از قبیل واجآرایی، آهنگ و موسیقی، توان محتوایی و به کار گیری شیوههای گوناگون بیان بوده است.

-2-1 پیشینه پژوهش

در باره سبکشناسی و مباحث آن پیداست که پژوهشهای فراوانی انجام گرفته است که هر گونه پژوهش بعدی را رهین خود ساخته است. همچنان که در باره ابن رومی و مرثیههای او پژوهشهایی انجام گرفته است؛ از جمله مواردی که ارتباط استوارتری با پژوهش حاضر دارد میتوان چند مورد را یاد کرد: بیگمان یکی از جامعترین پژوهشها در باره ابن رومی کتاب عباس محمود عقاد با نام »ابن الرومی حیاته من شعره« است که در آن به جوانب مختلف و متعددی از شعر و زندگانی این شاعر پرداخته است. عباس عرب و حسن خلف، 1391 - ، کاوشنامه ادبیات تطبیقی - جستاری با عنوان »بررسی تطبیقی مرثیه-های ابن رومی و خاقانی در سوگ فرزند« به نگارش درآوردهاند؛ نویسندگان در مقاله نامبرده به تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثیههای این دو شاعر پرداختهاند و سبک و اسلوب هنری سوگنامههای آنها را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند. کبری روشنفکر و نورالدین پروین، 1391 - ، فصلنامه نقد و ادبیات تطبیقی - پژوهشی تحت عنوان »جامعهشناسی تطبیقی زبان شعری در مرثیههای ابن رومی و سعاد صباح با توجه به متغیر جنسیت« به انجام رساندهاند که در خلال آن به مسایلی همچون کاربرد واژگان عاطفی به ویژه در زبان شعری سعاد صباح اشارهای کردهاند.با این حال پژوهش حاضر کوشش دارد از زاویه رویکرد سبکشناسی عاطفی مرثیههای ابن رومی را از نظر بگذراند که در پژوهشهای پیشین به گونهای تخصصی و جزئینگر به آن پرداخته نشده است.

-2 مبانی نظری پژوهش
-1-2 سبک و دانش سبکشناسی

سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و » السبیکه« را بر پاره نقره گداخته اطلاق میکنند. سبک - Style - در اصطلاح ادبی طرز خاصی از سخن گفتن خواه نظم و خواه نثر است. خود «Style » از لفظ »ستیلوس - Styluse - « یونانی مأخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که با آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومینقش میکردهاند . امروز هم ایرانیان معنایی شبیه به سبک را به اصطلاح »قلم« بخشیدهاند؛ مثلاً میگویند: »فلان کس خوب قلمی دارد - «داد، . - 164 : 1380در وادی ادبیات و دانش سبکشناسی - - Stylistics صاحبنظران چنین اظهار نظر میکنند که سبک هر کس، روشی است که برای بیان اندیشه خود برمیگزیند به این شرط که نوآوری این روش کار خودش باشد، یا حداقل با روش دیگران متفاوت باشد.

سبکشناسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است؛ بنابراین همچون دیگر ریشههای دانش، ریشه سبکشناسی را نیز باید در یونان و روم جستجو کرد. افلاطون سبک را کیفیت و امتیازی تعریف میکند که گویندهای به لحاظ برخورداری از الگوی مناسب و شایسته کلام از آن بهرهمند است و گویندهای دیگر به دلیل فقدان این الگوی مناسب، از آن بی بهره است؛ اما ارسطو سبک را خاصیت ذاتی کلام میداند و معتقد است هر اثری دارای سبک است حال این سبک ممکن است پست، متوسط یا عالی باشد. از دیدگاه ارسطو سبک خصوصیتی اکتسابی است اما به درجات مختلف تقسیمبندی میشود. شبیه همین تقسیمبندی را در کار رومیان نیز میتوان مشاهده کرد.

-2-2 عاطفه و جایگاه آن در سبک

اما در خصوص عاطفه - - Affection، باید گفت که بر خلاف اندیشه که یک مسأله عقلی است، عاطفه در نقد ادبی تکانشی درونی به حساب میآید. شکی نیست که عاطفه بر زبان حاکم است و در لابهلای آن بروز پیدا میکند و هر نویسندهای یک عاطفه زبانی دارد که احساسات و عواطفش را در آن به ودیعه میگذارد. برخی پژوهشگران جایگاه عاطفه را در برخی هنرها مهمتر از واژگان میپندارند - المازنی، . - 24 :2012عواطف و احساسات انسان به طور عام یکی از پایههای سبک را تشکیل میدهد. هرآنچه که از دل انسان بگذرد و به خاطرش خطور کند، همچنین برداشتها، برخوردها و تعاملهای انسان با پدیدهها و رودیدادهای طبیعی و اجتماعی جایگاهی را در تشکیل سبک به خود اختصاص میدهد.

از این رو در نقد ادبی در باره پیوند این چند عنصر با هم و جایگاهشان در نقد گفتهاند که اثر ادبی در حقیقت یک واحد تکوینیافته از احساس و بیان است. پیوستاری زبان و عواطف در اثر هنری و به گونهای خاص در ادبیات غنایی امری هویداست و »زبان در شعر غنایی به دلیل تمرکزش بر اول شخص کارکردی عاطفی به خود میگیرد - «غلامی، . - 199 : 1393 از سوی دیگر عاطفه به گفته مازنی پسزمینه شعر است - المازنی، . - 114 :2012این رویکرد از سبکشناسی، یعنی سبکشناسی عاطفی یا تأثری - - affective stylistics که با نام نظریهپرداز ادبی آمریکایی استنلی فیش - Stanley Fish - شناخته شده است، بیش از هر چیز مبتنی بر تفسیر و تحلیل متن است - فتوحی، . - 129- 30 :1392

امروزه دیگر هدف در مطالعات سبکشناسی فقط این نیست که مختصات صوری سبکی را نشان بدهند؛ بلکه هدف این است که اهمیت و نقش این مختصات را در تأویل و تفسیر متون مشخص کنند، یا بتوانند بین تأثیر و تأثر ادبیو عناصر زبانی ارتباط ایجاد کنند - کریمی، . - 81 :1389 یکی از مهمترین این عناصر عاطفه است که در حقیقت »زمینه درونی ومعنوی شعر است، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و پیرامونش - «شفیعی کدکنی، . - 87 :1383 عاطفه در ساحت دیگری میتواند به عنوان یکی از وجوه تمایزدهنده اثر ادبی محسوب گردد.

-3-2 مرثیه و جایگاه عاطفه در آن

مرثیه - Death elegy - یکی از انواع اشعار غنایی است که در آن شاعر احساسات و عواطف خویش را در قبال شخص درگذشته به نمایش درمیآورد و »در آن از مناقب و فضایل و جایگاه و منزلت او سخن میگوید - «داد، . - 268 :1380 گاهی برای تعریف و تبیین مرثیه گفتهاند که مدح؛ بیان خصایص پسندیده شخص زنده، و رثاء بیان خصایص پسندیده شخص متوفی است. این نوع شعر به شدت با ابراز حسرت و تأسف و اندوه به خاطر مصیبت پیشآمده درآمیخته است. ابن رشیق در باره مرثیه و آداب آن آورده است که »در شعر رثاء باید مصیبتزدگی و حسرت به غایت مبرهن باشد و در آن تأسف و دردمندی و بزرگ دانستن مصیبت به هم درآمیخته باشد - «ابن رشیق، . - 147/2 :1981

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید