بخشی از مقاله

چکیده:

تفسیر القرآن العظیم ابنکثیر از تفاسیر روایی قرن هشتم است که متأثراز تفاسیرجامع البیان طبری و همچنین اصول تفسیری ابنتیمیه است. زمینهها و بسترهای شکل گیری این تفسیر از یکسو و روشهای تفسیری مفسر از سوی دیگر به این تفسیر ویژگیهای ممتازی بخشیده که آن را شایستهی تتبع قرار میدهد. به ویژه زمانیکه آن را در ترازوی سنجش با تفسیری چون تفسیر صافی فیض کاشانی قرار دهیم که براساس رویکرد حدیثی علمای شیعه در قرن یازدهم و دوازدهم و به دنبال آن سیر تدوین تفاسیر اثری شیعه در دو قرن یاد شده سامان یافته است. که نگارنده را برآن داشت تا به این سوال پاسخ دهد.

فیض و ابنکثیر در تفسیرشان دارای چه رویکردی در اسرائیلیات هستند؟ که در پاسخ به این سوال باید گفت: هر دو مفسر - ابنکثیرو فیض کاشانی - نسبت به اسرائیلیات رویکردی نقادانه دارند، اما مبانی وروش هر یک در نقد اسرائیلیات متفاوت از دیگری است.

مقدمه

در برخی منابع تفسیری شیعه و سنی به ویژه تفاسیر روایی نقل های فراوانی در زمینهی تاریخ و سرگذشت پیامبران الهی و نیز اعتقادات و معارف دینی گزارش شده که قابل تأمل و بررسی است. بیشتر این حکایات و روایات از طریق دانشمندان نوآیین اهلکتاب به ویژه یهود به حوزهی فرهنگ اسلامی راه یافته است. اینگونه سخنان در اصطلاح اسرائیلیات نامیده میشود. که هر دو مفسر - ابنکثیر و فیض کاشانی - نسبت به اسرائیلیات رویکردی نقادانه دارند، اما مبانی و روش هر یک در نقد اسرائیلیات متفاوت از دیگری است.

فیض در تفسیر صافی،گاه اسرائیلیات را نقل کرده و صرفاً در پاره ای موارد، به تألیفات عرفانی عجیب دست زده است که ظاهراً تأویل آیه است ولی با ظاهر نص و عقل و فطرت سلیم ناسازگار است و ابنکثیر برخلاف بقیهی مفسران اهلسنت که به اسرائیلیات اهمیت میدادند، در مقابل اسرائیلیات ایستاد به طوریکه رویکرد او در تفسیرالقرآن العظیم، در پیوند با اسرائیلیات، رویکردی نقادانه و نه یک سره خوش بینانه است. این امر به دلیل اثرپذیری او از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصرخویش و استادان ممتاز او می باشد.

-1 معنای لغوی و اصطلاحی اسرائیلیات

واژه"اسرائیلیات" جمع" اسرائیلیه" و آن منسوب به"اسرائیل"است که نامی دیگر برای یعقوب پیامبر جدّ اعلای یهودیان بوده است. اسرائیل ترکیبی از دو واژه ی "اسر" به معنای غلبه و "ایل" به معنای قدرت کامل است. برخی جزء نخست این واژه را به معنای "عبد" و بخش دوم را به معنای "االله" دانستهاند، بنابراین، اسرائیل به معنای عبداالله - بندهی خدا - است.

واژهی اسرائیلیات گرچه در ظاهر به معنای داستانهایی است که از یک منبع یهودی سرچشمه گرفته باشد؛ولی در اصطلاح مفسران و محدثان مفهوم وسیعتری به خود گرفته و شامل تمام افسانههای کهنی است که از گذشتگان وارد تفسیر و حدیث و تاریخ شده است؛ اعم از اینکه منشأ اصلی آن یهودی، مسیحی یا غیر آن باشد. برخی از مفسران و محدثان مفهوم گستردهتری را نیز برای آن قائل شده اندو آنچه را دشمنان اسلام از سردشمنی و کینهتوزی در تفسیر و حدیث وارد ساختهاند، اسرائیلیات نامیدهاند. بنابراین اطلاق واژهی اسرائیلیات بر همهی آن جعلیات، از باب تغلیب است چون بیشتر این احادیث خرافی از منابع یهودی سرچشمهگیرد میویهودیان به شهادت قرآن :

مائده - - 82/ - 5 خصومت و کینهتوزی ایشان نسبت به اسلام از هر قوم دیگری افزونتر است

قدیمی ترین منبع موجود که اسرائیلیات را در معنای اصطلاحی آن به کار برده، مسعودی - م342 ق - است. او این واژه را به مفهوم اصطلاحی آن و در حدی وسیع که روایات مسیحی را نیز در برگیرد، به کار برده است؛ وی این دسته از روایات را اخباری به روایت اصحاب حدیث دانسته است که نه میتوان آنها را قبول، و نه رد کرد. سپس شیخ مفید - م413ق - این واژه را در همین معنا به کار برده است.

در قرنهای بعد نیز برخی مؤلّفان، ضمن کاربرد این اصطلاح، مباحثی را دربارهی اسرائیلیات مطرح کردهاند تا آنجا که برخی از مؤلّفان معاصر، تألیفات مستقلی را به این موضوع اختصاص دادهاند که از مهمترین آنها می توان به "الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث" از محمد حسین ذهبی، "الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر" از محمد ابوشهبه و "الاسرائیلیات و اثرها فی کتب التفسیر" از رمزی نعناعه اشاره کرد.

محمد حسین ذهبی در معنای اسرائیلیات تعریف جامعی ارائه میدهد و می گوید : »واژه اسرائیلیات گرچه ظاهراً نشانگر نفوذ فرهنگ یهود در تفاسیر می باشد لیکن مقصود ما از اسرائیلیات مفهومی گستردهتر و فراگیرتر از این است و آن عبارتست از اثرپذیری تفاسیر از فرهنگ یهودی و مسیحی و غلبه رنگ این دو فرهنگ - و مانند آنها - بر تفاسیر. اما از آنجا که از صدر اسلام تا زمان عالمگیر شدن آن همواره یهودیان بیش از سایرین با مسلمانان معاشرت داشته و از نظر تعداد هم بیش از هم قطاران خود بودهاند، بدین جهت در مقایسه با مسیحیت و سایر فرقهها بیشترین تاثیر را در تفاسیرو سایر منابع اسلامی بر جای گذاردهاند.

-2 اقسام اسرائیلیات

تفسیر و حدیث به طور گسترده از فرهنگ اهل کتاب که دارای اباطیل و اکاذیب بسیاری است، متأثر گشته و اسرائیلیات اثر بدی بر آنها گذاشته است. عموم نیز آنها را با شور و شعف تقبل میکردند و برخی از خواص نیز با بیاهمیتی و سهلانگاری آنها را می پذیرفتند و در نتیجه منجر به سستی عقاید مسلمانان میشد و دین مسلمانان را در نظر دشمن، دین اراجیف و خرافات نشان میداد طبق این تقسیم بندی اسرائیلیات بر سه دسته تقسیم میشود.

-1-2 اسرائیلیاتی که شریعت در برابر آن ساکت است.

اسرائیلیاتی که از نظر مبانی اعتقادی هیچگونه مشکلی با اعتقادات اسلامی نداشته و بودن یا نبودن این مطالب هیچ سود و زیانی دربرنداشته باشد، بلکه تنها یک سری اطلاعات معمول و موردی است که نیاز به اثبات ندارد.

موارد فراوانی در تورات و انجیل آمده و اسلام دربارهی آنها سکوت کرده است. مانند بسیاری از امور حوادث تاریخی همانند اسامی فرزندان یعقوب و اینکه هر یک، از کدام همسر یعقوب بوده و تعداد زنان یعقوب و ... شاید حدیث »لا تصدّقوا اهل الکتاب و لا تکذّبوهم : نه آن را - درست - بپذیرید و نه آن را - به طور کلی - رد کنید«، ناظر بر همین مواردی است که در شرع اسلام دربارهی آنها سکوت شده است و راست و دروغ آن مشخص نشده، زیرا حق و باطل در هم آمیخته شده است، به گونهای که احتمال میرود باطلی را راست بدانیم و حقی را دروغ بپنداریم.

-2-2 اسرائیلیاتی که شریعت با آن مخالف است.

مطالبی مغرضانه و غیر اسلامی، که براساس تفکرات یهودیان و یا به طور کلی اهل کتاب، و بر مبنای کتب تحریف شدهی ایشان، برنامه ریزی شده است، و به قصد مخدوش نمودن افکار مسلمانان، در کتب تفسیری و تاریخی و قصص به صورت روایاتی قصهوار، وارد شده است. از این قبیل مطالب، موارد فراوانی در تورات و انجیل موجود به چشم میخورد. با مراجعه به تورات و انجیل توانمی موارد فراوانی پیدا کرد که علاوه بر مخالفت با تعالیم آسمانی اساساً با عقل مخالف است؛ مثلاً کتاب اول پادشاهان، باب 11، آمده است:

»سلیمان برای تأمین نظر و خواست زنان خود بت می پرستید -

متأسفانه برخی مفسران در توضیح و تفسیر آیات قرآن این مطالب نامعقول را نقل کرده، شاید بهانه ی آنان برای این کار، این بوده که قرآن مطلب را به اجمال بیان کرده و این روایات آن را به طور مفصل بیان میکند.

برای نمونه سیوطی روایات عجیب و غریبی دربارهی داستان کشتی نوح نقل کرده که آن را از صورت واقعیت به افسانهای خیالی تبدیل کرده است. مثلاً دربارهی چوبی که نوح کشتی را از آن ساخت روایتی آورده به این مضمون که نوح به دستور خداوند درخت ساجی کاشت و پس از مدت بیست سال از چوب آن، کشتی را به طول و عمق ششصد ذراع و پهنای سیصد و سی و سه ذراع ساخت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید