بخشی از مقاله
چکیده
به طور کلی هدف کلی این پژوهش بررسی شیوع طلاق عاطفی والدین و رابطهی آن با اختلالات عاطفی-رفتاری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهر شیراز بود. که با روش توصیفی- مقطعی انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه مناطق شهری شیراز که برابر با 83265 نفر بود و والدین آنها در سال تحصیلی -93 92 تشکیل شد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد387 نفر بدست آمد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین مدارس متوسطه شهر شیراز انتخاب گردید. در این پژوهش، متناسب با اهداف پژوهش از ابزارهای؛ پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ، مقیاس سنجش رابطه، پرسشنامه احساسات مثبت، مقیاس سازگاری دوتایی، پرسشنامه طلاق عاطفی استفاده گردید.
روش گردآوری اطلاعات در این مطالعه به صورت پیمایشی - زمینه یابی انجام خواهد گرفت پرسشنامه ها پس از تکمیل شدن توسط محقق و بااستفاده از مصاحبه رو در رو با مصاحبه شوندگان وارد نرم افزار آماری Spss شده و با استفاده از آماره های توصیفی مانند محاسبه فراوانی، درصد،میانگین، انحراف معیار و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش میان طلاق عاطفی والدین و اختلالات عاطفی- رفتاری فرزندانشان رابطه معنادار وجود دارد.
مقدمه
یکی از مولفه های خانواده منسجم، پیوند عاطفی است که در اثر وجود و استمرار فضای گفت وگو، تعامل افکار و تبادل نظر میان اعضای آن شکل می گیرد. پیوند عاطفی، خود به عنوان یک عامل انگیزشی موجب ارتقاء انسجام خانواده می شود و این چرخه می تواند همچنان ادامه یابد. براین اساس پیوند عاطفی و عملکرد فرزندان با یکدیگر همبستگی مثبت و بالایی دارند. جامعه سالم نیازمند خانواده های سالم می باشد، نهاد خانواده در مقایسه با سایر نهادهای اجتماعی هر چند کوچکتر است اما از سطح ب الاتری از اهمیت برخوردار است، و مختصات جامعه از طریق روشن ساختن روابط خانوادگی موجود در آن قابل توصیف می باشد.
پایه های اساسی خانواده را پیوند مقدس و سنت دیرینه ای تشکیل می دهد که درآن زن و مرد بر اساس یک تعهد قانونی، شرعی، اجتماعی- عاطفی پیمان می بندند. این رابطه فقط به منظور ارضای تمایلات آنی نیست بلکه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و کودکان آنها بر اساس این پیوند قرار می گیرد. بوهانان1 طلاق عاطفی را اولین مرحله در فرایند طلاق و بیانگر رابطه زناشویی رو به زوال می داند که احساس بیگانگی جایگزین آن می شود - بوهانان، 1970 ؛ به نقل از اولسن و دفراین2، . - 2006 از طرفی خانواده به عنوان مهمترین نهاد در جوامع انسانی، از نطر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و همچنین سازگاری بعدی فرد با جامعه دارای آثار وسیعی می باشد. پدر و مادر دو رکن اساسی خانواده هستند که با به وجود آوردن محیطی امن و سالم، رشد روانی فرزندان خود را میسر می سازند.
همراه با شروع قرن جدید، جوامع با معضلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیاری مواجه می باشند. نظر اغلب کارشناسان بر این است که برای حل بسیاری از مشکلات موجود به شهروندانی نیاز است که از تربیت عاطفی مناسبی برخوردار باشند که این مسئله نیز خود تحت تأثیر محیط خانوادگی افراد به ویژه روابط والدین آنها با یکدیگر می باشد. این مسئله به ویژه در میان دختران به دلیل حساسیت های عاطفی از یکسو و تأثیر پذیری آنان از محیط خانواده و و شخصیت والدین خود از سوی دیگر بیشتر است. جدایی عاطفی میان والدین بر رفتار فرزندانشان تاثیر سوء گذاشته و موجبات ایجاد اختلال در عملکرد فردی، خانوادگی و اجتماعی فرزندان می گردد.
بی شک یکی از این ابعاد آسیب زا بعد روانشناختی افراد می باشد، که معمولاً از تجربیات اولیه یا شخصیت آنها ناشی می شود ، که از تجربیات فرد در دوران کودکی و تأثیر پذیری او از روابط بزرگسالان به ویژه والدین او که سبب ساز تجربیات عمیق دوران کودکی وی است نشأت می گیرد. این مسئله در میان دختران به دلیل آنکه نسبت به پسران زمان بیشتری را در منزل سپری کرده و نیز نسبت به محرکات اجتماعی خود به دلیل موقعیت فرودست تاریخی خود تاثیر بیشتری می پذیرند چشمگیرتر است.
دختران به دلیل آنکه نسبت به پسرانمکان گذراندن وقت بیشتری در منزل دارند معمولاً مدت زمان بیشتری در منزل باقی مانده و روابط والدین آنها می تواند بر روی عملکرد رفتاری و عاطفی آنان تاثیر بیشتری باقی بگذارد. اختلالات عاطفی و رفتاری و یا آن گونه که رایج است، اختلالات جدی هیجانی و رفتاری، به مجموعه اختلالاتی گفته میشود که توانایی کودکان برای عملکرد مناسب اجتماعی، تحصیلی و هیجانی را مختل میسازد.
اختلالات عاطفی- رفتاری رفتارهای گوناگون افراطی ،مزمن و انحرافی که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه می باشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است؛ از جمله این اختلالات رفتاری این کودکان می توان به موارد زیر اشاره نمود: بی نظمی درسلوک، اضطراب وگوشه گیری، رفتارهای نامناسب یا ناپخته، رفتارهای ضد اجتماعی - گاتمن1،. - 1998 رفتارهای کودکان تحت تاثیر محیط های اجتماعی بزرگتر از جمله خانواده شکل می گیرد روابط والدین با یکدیگر و صمیمیت موجود بین آنها معمولاً موجب احساس امنیت و رشد عاطفی- رفتاری مناسب فرزندان می شود.
فرزندانی که در خانواده های منسجم و صمیمی زندگی می کنند معمولاً از اختلالات عاطفی و رفتاری کمتری نسبت به کودکانی برخوردارند که در خانواده هایی با والدین ناسازگار زندگی می کنند - بخارایی،. - 1386 باتغییرات ایجاد شده در جوامع امروزی و تأثیر آن در خانواده، به تدریج نظام خانواده کارکردها و آثار گذشته ی خود را از دست داده و متأثر از شرایط جدید و نظام ارزشیِ کنونی شده است؛ به گونه ای که ساختار سنتی خانواده متحول و نوع روابط انسانها در خانواده دستخوش تغییر شده است. احساسات و عواطف و نوع نگاه اعضای خانواده در قبال یکدیگر و درقبال زندگی و تشکیل خانواده تغییر کرده است و این تغییرات خانواده عصر حاضر را دچار آسیب هایی کرده است.
از بین آسیبهایی که خانواده را تهدید می کند ناسازگاری و طلاق اهمیت خاصی دارد، اما مهمتر از آن آثار و نتایجی است که طلاق در جامعه بر جای می گذارد. بررسی آمار طلاق در سالهای اخیر، روند رو به رشد آن را نشان میدهد. از دیدگاه بعضی از جامعه شناسان، طلاق زمانی به آسیب اجتماعی تبدیل می شود که افزایش آن با افزایش جمعیت و همچنین افزایش ازدواج ها متناسب نباشد و تعداد طلاق از حد معینی بگذرد - نوابی نژاد، . - 1380
از طرفی تحقیقات نشان داده اند، کودکانی که در خانواده های آشفته و یا طلاق گرفته زندگی می کنند مشکلات عاطفی و رفتاری بیشتری را گزارش می کنند - حیدری و همکاران،1381 و آماتو، . - 1380 طلاق عاطفی مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده است. در طلاق عاطفی، طرفین هیچ گونه عشق و علاقه و صمیمیتی نسبت به یکدیگر نداشته و از مجاورت با یکدیگر هیچگونه لذتی کسب نمی کنند. با وجود این عدم عشق و علاقه، به زندگی با یکدیگر تن داده و از یکدیگر جدا نمی شوند - فردوسی پور، . - 1384
متفکران و جامعه شناسان، طلاق عاطفی را یکی از آسیب های اجتماعی به شمار آورده، بالا رفتن میزان آن را نشانه بروز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند - ستوده، . - 1381 اگر در گذشته درباره طلاق عاطفی و عواقب و پیامدهای آن کمتر سخن رفته شاید یکی از دلایل این باشد که تعداد موارد طلاق عاطفی به اندازه امروز نبوده است. زندگی اجتماعی امروز طوری شکل گرفته که بیش از پیش موجبات جدایی و تفرقه و از هم گسستن پیوندهای خانوادگی را فراهم آورده است - حقانی