بخشی از مقاله

چکیده

زبان مهمترین ابزار پیوند ما با تجربه ها و فرهنگ نسلهاي گذشتهاست. چنانچه ورود واژگان بیگانه به زبان مادري به سرعت و بدون کنترل صورت گیرد استقلال فرهنگ و زبان ما را به خطر انداخته و در نتیجه ممکن است ارتباط ما با گذشته را با چالش مواجه سازد. یکی از راههاي بسیار موثر براي پیشگیري از چنین صدمهاي، حراست از گویشها و لهجههاي محلی و مطالعه واژگان اصیل ایرانی است که مردم مناطق مختلف به کار میبرند.در این تحقیق 15 واژه محلی منطقه - هندیجان - مورد مطالعه قرار گرفته و در حد امکان ریشه یابی شدهاند؛ به امید آنکه مردم عزیز به اصالت گویش خود پی برده و در آموزش فرهنگ و زبان خود به نسلهاي بعدي کوشا باشند. این واژهها هم اکنون بوسیله مردم بسیاري در جنوب غربی ایران بکار میروند و میتوان براي گسترش زبان فارسی از آنها استفاده نمود.

واژگان کلیدي: زبان، استقلال، فرهنگ، گویش، واژگان اصیل، ارتباط، مطالعه، نسلهاي بعد

پیشینه تحقیق

مطالعه فرهنگ و زبانهاي ایران باستان حدود شصت سال پیش به وسیلهاستاد پور داوود در کشور ما پایه گذاري شد ولی شاید بتوان میرزا ابوالقاسم میر فندرسکی دانشمند اواخر قرن دهم هجري را نخستین کسی دانست که در زمینه ریشه یابی یا فقهالغهایرانی مطالعه نمودهاست. - کربن، 59 :1361، - 58مطالعات جدي در خصوص زبانهاي ایرانی پس از اقدام ارزشمند استاد پور داودشکل گرفت اما مطالعه و بررسی گویشهاي محلی فعالیتی است که به تازگی آغاز شده و اثر قابل توجهی در این زمینه به وجود نیامدهاست. فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال » 1389فرهنگ تطبیقی- موضوعی زبانها و گویش هاي ایرانی نو را در دو جلد منتشر ساخته و در زمینه ریشه شناسی زبان فارسی کتاب »فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی« کار بسیار ارزنده پنج جلدي آقاي دکتر محمد حسن دوست را نیز در سال 1393 انتشار دادهاست اما در زمینه ریشه شناسی سایر زبانهاي ایرانی و گویشهاي محلی کار قابل ذکري به غیر از چند مقاله کهاز جانب برخی پژوهشگران در مجلههاي ادبی چاپ و منتشر گردیده کار دیگري صورت نگرفتهاست.

روش نگارنده در این مقاله یافتن واژهها و اصطلاحهایی بودهاست که شماري از آنها از گفتار روزمره مردم محل نیز حذف شدهاند و اغلب در هنگام روایت قصهها و سرگذشتها یا به وسیله گویش وران سالخورده بکار گرفته میشوند مثلاً امروزه کمتر کسی واژه »آفرا« یا »پهو« را در گفتار روزانه بکار میبرد. بنابراین کوشش شدهاینگونه واژهها پیش از آن که به طور کلی حذف و فراموش شوند ثبت و در حد امکان ریشه یابی شوند.

مقدمه

زبان پدیدهاي است اجتماعی و هنگامیکه تغییرات اجتماعی شتاب میگیرد، دگرگونیهاي زبان نیز متناسب با آن سریعتر صورت میپذیرد. دگرگونیهاي اجتماعی سال هاي اخیر به ویژه در زمینههاي ارتباطی باعث گردیده تا تغییرات زبانی در جغرافیاي کشور ما شتاب گرفته و گویشهاي مختلف مردم ما بسیار بیشتر از پیش؛ تحت تاثیر زبان رسمی و حتی زبانهاي بیگانه قرار گیرند و شمار فراوانی از واژگان ریشه دار و زیباي زبانهاي ایرانی کهاز گذشتههاي دور تا کنون نزد مردم شهرها و روستاهاي دور و نزدیک سرزمین ما حفظ شدهاند اندك اندك از گفتار روزانه حذف و در برخی موارد براي همیشه به فراموشی سپرده شوند و جاي خود را واژههاي بیگانه بسپارند.

زبان، بنیادي ترین ابزار ما براي پیوند با فرهنگ گذشتگان و بهره مندي از تجربه هاي آنان به شمار میآید. اگرچه دگرگونیهاي زبانی در همه جاي جهان شتابنده تر از گذشته رخ میدهد، اما اگر این دگرگونی ها در یک زمان کوتاه و به تندي روي دهد و به خصوص اگر واژگان بیگانه همانند سیل بنیان کن پایههاي زبان و فرهنگ ملی را سست نماید. آنگاه دگرگونی تبدیل به »دگردیسی« شده و هویت و استقلال فرهنگی را نیز با چالش رو به رو خواهد ساخت، پی آیند چنین رخدادي آن است که زبان، ارزش خود را به عنوان ابزار پیوند با اندیشه و فرهنگ نسلهاي پیشین از دست خواهد داد.خوشبختانه در سالهاي پس از انقلاب اسلامی همراه با گسترش دانشگاهها و بالا رفتن شمار دانشجویان و دانش آموختگان پژوهش در زمینه علوم انسانی افزایش یافته و پژوهندگان در حوزههاي زبانی نیز کارهاي با ارزش فراوانی انجام داده و آثار بسیار خوبی را به وجود آوردهاند. از آن جملهاست کتابهایی که در زمینه گردآوري واژگان محلی و بررسی گویشهاي شهرستانهاي مختلف نوشته شدهاست.

آشنایی با منطقه هندیجان

در هنگام چیره شدن پارسها بر مادها و به دست آوردن تمام نواحی ایران، حدود 500 ق. م. در جنوب شرق خوزستان به مردمانی برخوردند کهانها را هندي میگفتند و تمدنی بزرگ و شگرف داشتند. آثار بازماندهاز تمدن هندیجان خوزستان را کهحتمالاًا ارتباط تنگاتنگ با تمدن ایلام دارد از هندیجان تا بندر دیلم و حتی گناوه میتوان یافت. آثار تپههاي »ماه رضا« در جنوب هندیجان و بازماندهاي از تل »په کو« یا »پهکن« در درونگاه شهر که به نظر میرسد پهلوان کوي باشد، ویرانههاي بندر باستانی و تاریخی مهروبان در روستاي شاه عبداالله بین هندیجان و دیلم، همه و همه دلیل بر دیرینگی و تاریخ کهن این ناحیهاست.

نگارنده برینا گمان است که هندیگان که معرّب آن هندیجان است نام یک شهر نیست بلکه نام یک بلوك است به همین دلیل هم جهانگردان و تاریخ و جغرافی نگاران پیشین یک نقطه مشخص را به عنوان شهري بنام هندیجان معین نکردهاند.ظاهراً این منطقه با بخش جلگهاي سرزمینهاي تحت تسلط دولت ایلام بوده و نام منطقه »هند« که در دوره ساسانی تبدیل به »هندیگان« گردیده ممکن است واژهاي ایلامی به معنی نیشکر بودهاست. آنچه مسلم است. هندیگان در مسیر جادة تجاري که مرکز ایلام یعنی شوش را به بندر باستانی لیان - بوشهر کنونی - وصل می کرده ناحیه بسیار مهمی بودهاست »هندیجان از مردمی زنده و با فرهنگ برخوردار است، چون این ناحیه سالهاي بسیار از فرخندگی فرهنگ ساسانی برخوردار بوده و چنآنکهاز آثار بازماندة ساسانی در این نواحی و در شهرهاي دزفول، شوشتر، شوش، رامهرمز، بهبهان و. . . برمیآید تمدن و فرهنگ این دیار به جایی رسیده بود که شهرت و آوازة دانشگاه بزرگ گندي شاپور به سراسر جهان راه یافته بود.« - افشار سیستانی، - 376 :1376

-1 آفرا :[āfrā] نوحه خوانی، منقبت گویی، ذکر مناقب اوستایی: ā-+frī - - āfrī- - ، تحسین کردن، تقدیس کردن، āfrīna- دعاي خیر، آفرین - بارتولومه، 331 :1904، - 330 از ریشه: frai-، شادي کردن، خوشی کردن - چونگ، - 87 :2007پارتی: ’’frywn-,’frywn- تقدیس کردن، ستایش کردن، ستودن/ فارسی میانه ترفانی: ’fryn-، ستودن آفرین گفتن، تحسین کردن - دورکین- میستررنست، 28 :2004، - 26فارسی میانه: āfrīn، ستایش، آفرین āfrīngān - نام دعا - دعاي خیر - مکنزي، - 33 :1390ختنی: briya-، محبوب، عزیز/ سغدي مانوي: ptfryn-، درود فرستادن /سنسکریت: pray-، ستایش، تحسین /هنداروپایی:prei-، تحسین کردن، خشنود بودن، شاد بودن - چونگ، همان -

-2 باهنده:[bāhenda] پرندهاوستایی: vāy-، پرواز کردن - بارتولومه، - 1356 :1904فارسی میانه: vāyendak، موجود پرنده vāy /، پرواز کردن - نیبرگ، - 207 :1381 ونیز way، به معنی جو، هوا، wāyidan، وزیدن - باد - - مکنزي، 156 :1390، - 155 باهنده تلفظی است از vāyenak فارسی میانه و مشتق از اوستایی:
vāy- است.

-3پهو: :[pahū] گیج، پریشان، آشفته، واله و شیدا بودن، پهو صفت است همانند: ترسو، شرمو اما ساختار آن همانند این صفتها نیست یعنی از - په + او - ساخته نشده.پارتی: - Pati-+raub- - pdrwb-، گیج، پریشان، نامنظم / فارسی میانه مانوي: pdrwb-، گیج، پریشان، نامنظم، از ریشه ایرانی باستان: raub-، گیج، پریشان، مبتلا - به عشق - /فارسی نو: āluftan، به معنی شوریدگی، دلباختگی - در عشق - ، آشفتگی، واله و شیدا بودن؛ هم خانواده سنسکریت: - lobh- - - raub- - ، گیج بودن، گیج شدن، دیوانه خراب و هندو اروپایی:leubh- عاشق شدن، عشق، آرزو - چونگ، - 315 :2007

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید