بخشی از مقاله

چکیده

خشونت را میتوان عملی دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفاً جنبه فیزیکی ندارد، بلکه ممکن است ابعاد روانی - فحاشی، تحقیر، دادوفریاد - ، جنسی - آزار و مزاحمت جنسی، تجاوز - و اقتصادی - شکستن وسایل خانه و... - هم به خود بگیرد. به دلایل مختلف جامعهشناختی، روانشناختی و زیستشناختیمعمولاً نمود و بروز خشونت در قشر جوان جوامع و بهویژه در پسران پررنگتر است. به نظر میرسد بروز خشونت و پرخاشگری در افراد بهویژه در این قشر از جامعه نتیجه مجموعه عواملی است که رفتار فرد را به سمت و سویی خاص سوق میدهد. رفتار خشونتآمیز گاه روش و راهبرد آگاهانه و ارزشی مردانه است که از سوی نوجوان برای واکنش به محیط و اطرافیان انتخاب میشود و گاه از سوی محیط و ساختارهای خشونتآمیز آنچنان به فرد تحمیل میشود که اراده او را به حاشیه میراند. شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه و عوامل مرتبط با آنها از متغیرهای مهمی هستند که روح و روان، رفتار و کنش انسان را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنان که مجموعه عواملی موجب زایش خشم در افراد و بدنه اجتماع میشوند، پدیدار شدن خشونت نیز افزایش آسیبهای اجتماعی و ارتکاب جرم را به دنبال دارد.

ایجاد حس ناامنی، زیانهای جسمی و یا روحی و معنوی، ظهور وضعیت ناگوار و آشفته در زندگی مردم، پایین آمدن کیفیت رفاه اجتماعی و ... از تبعات مستقیم و غیرمستقیم افزایش خشونت در افراد بهویژه در جوانان است. حال اگر ملاک شناسایی کم و کیف خشونت در اجتماع را ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی بدانیم، استان ایلام در این مورد از مناطق بحرانی کشور محسوب میشود. محرومیت، بیکاری، تبعیض و فضای ناامید حاکم بر استان، خودکشی و دیگر کشی، بالا رفتن میزان سن ازدواج، کاهش جمعیت و ... جملگی همزاد این مسئله هستند. اهمیت مطالعه این موضوع در شناسایی خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که موجبات شکلگیری و بروز خشونت را در قشر جوان جامعه فراهم میسازد و برای دستیابی به این مهم این پژوهش با روش تحقیق پیمایشی انجامشده است. طبق محاسبه توسط فرمول تعیین نمونه کوکران، نمونه موردبررسی 383 نفر از پسران 15 تا 25 ساله شهر ایلام انتخاب شد. درنتیجه این تحقیق میتوان گفت قربانی خشونت شدن و تضاد والدین میتوانند تا حدود زیادی نوع و میزان خشونت را تبیین کنند. همچنین بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقلی مانند ناکامی، گروه همسالان، پایگاه اجتماعی و عدالت اجتماعی نیز ضریب همبستگی معناداری وجود دارد. واژگان کلیدی: خشونت، علل بروز خشونت، آسیبهای اجتماعی، ساختارهای خشونتآمیز،

-1مقدمه

دوره نوجوانی و جوانی دورهای از زندگی است که فرد دارای خصوصیات، تواناییها و اندیشههای ویژه و خاصی است. این دوره بهمثابه پلی بین کودکی و بزرگسالی است که فرد باید مهارتهای لازم برای زندگی را کسب نماید و درواقع موفقیت آینده فرد تا حدود زیادی به عملکرد دوره جوانی بستگی دارد. چالشها و مسائلی که افراد در جوانی با آنها مواجه میشوند در دورههای بعدی زندگی تأثیر بسزایی خواهند داشت، بنابراین میتوان گفت: خشونت جوانان، نشان از یک پیام دارد و آن چیزی نیست جز رشد خشونت در بزرگسالی و درنتیجه فوران خشونت در سطح جامعه! خشونت و بخصوص خشونت در بین نوجوانان و جوانان یکی از آسیبهایی است که اثرات زیانبار جسمی، روانی و اجتماعی فراوانی به همراه دارد و بهعنوان یکی از موضوعات مهم علمی امروزه توجه بسیاری از جرم شناسان را به خود معطوف داشته است.

باید توجه داشت که گستردگی و فزایندگی انواع خشونت در جامعه علاوه بر اینکه قربانیان را متأثر میکند، امنیت اجتماعی و سلامت روانی مردم را نیز به خطر میاندازند [1] در جوامع مختلفمعمولاً خشونت به شکلهای مختلفی بروز میکند اما مشکل ازآنجا آغاز میشود که این اتفاق از شکل طبیعی خارج و به یک بیماری و ناهنجاری عمیق اجتماعی تبدیل میشود و بر گروهها و اقشار مختلفی از جامعه بهصورت سیستماتیک فشار میآورد. باید دانست که خشونت دوره بزرگسالی متأثر از دوره نوجوانی است و اگر خشونت دوره جوانی کاهش یابد خشونت دوره بزرگسالی نیز کاهش خواهد یافت.

ت کنون درباره خشونت و ابعاد مختلف آن تعاریف فراوانی از سوی اندیشمندان ارائهشده است: خشونت از دیدگاه »گلز و استراوس« رفتاری است با قصد و نیت آشکار - یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابلدرک - برای واردکردن آسیب فیزیکی به دیگری! از ویژگیهای مهم این تعریف تأکید بر قصد و نیت فرد جهت واردکردن آسیب به دیگری و تأکید بر خشونتهای فیزیکی است و انواع دیگری را شامل نمیشود [2] فرهنگ حقوقی، خشونت را »استفاده نابجا، غیرقانونی و تعرضآمیز از قدرت تعریف میکند. یک نوع آن اجبار غیرقانونی است که علیه آزادیها و حقوق عمومی بهکاربرده میشود و در ارتباط با جرائم خشونتآمیز به جرائمی اشاره دارد که جنبه فیزیکی یا جسمی بینهایت شدیدی دارند و ساختار مجرمانه بودن این عمل نیز روشن و آشکار است. ازاینگونه اعمال میتوان به قتل عمد، تجاوز به عنف، کتک زدن و ... اشارهکرده[3]

« از دیدگاه »جانسون « خشونت بهمثابهعملی است که عمداً یا غیر عمد، نامتجانس با رفتار دیگران است [4] خشونت ازنظر »ساجی« کاربرد نیروی فیزیکی یا تهدید است بهنحویکه بتواند لطمه جسمانی یا معنوی به شخص یا اشخاص وارد آورد. در این موارد خاص، رضایت فرد یا افراد دیگر ملاک نیست بااینکه این عمل علیرغم میل آنها ظاهر میشود » [5]هیلگارد« خشونت را رفتاری بهقصد صدمه رساندن جسمانی و یا زبانی به فرد دیگر، یا نابود کردن دارایی افراد میداند [6] همچنین »گلاسر« معتقد است خشونت دربردارنده عام جرم - خشونت - و قربانی است و ممکن است بهعنوان یک پاسخ جسمانی با قصد آسیب رساندن جسمانی به شخص دیگری تعریف شود. خشونت میتواند بیانی خودجوش از نوع تنفر، اضطراب و نگرانی باشد و لزومی ندارد که در همان لحظه اوج احساسات و شور و هیجانها تحقق یابد، زیرا خشم، ترس، نگرانی، اضطراب و ... را میتوان برای مدت زیادی مخفی نگه داشت.

بهعبارتدیگر خشونت پس از فروکش کردن احساسها برانگیختهشده و برای دستیابی بهنوعی رضایت و انبساط خاطر هرچند موقتی و لحظهایو صرفاً برای ابراز حالتهای درونی رخ میدهد. خشونت در اینجا یک شیوه نگریستن به وضعیت موجود و راهی برای حلوفصل معضلات است [7] خشونت جسمانی، خشونت عاطفی، خشونت جنسی از انواع خشونت هستند.1 خشونت در محیط خانواده، خشونت گروهی یا فردی، خشونت علیه خود، رفتار پرخاشگرانه2و ... از دیگر تقسیمبندیهای مطرحشده در این مورد هستند. بهطورکلی الگوهای رفتار خشونتبار را نیز میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد:

1.    نوع پایدار: این الگو بهوسیله رشد پرخاشگری طی دوره کودکی مشخص میشود و علائم آن بهمرورزمان رو بهشدت و وخامت است. این الگوی رفتار خشونتبار مسئول بخش عمدهای از مشکلاتی است که برای افراد و جامعه ایجاد میشود. برخی بر این عقیده هستند که خشونت و پرخاشگری الگویی است که فرد طی دوره کودکی فرامیگیرد و باگذشت زمان در او تثبیت میشود، این افراد بر نقش عوامل ارثی و تعامل آنها با محیط تأکیددارند [9]

2.    نوع کمدوام: ویژگی اساسی این نوع بروز موارد محدود واگذاری پرخاشگری و خشونت است. این شرایط میتواند طی دوره پیشدبستانی یا دبستان و یا طی نوجوانی رخ دهد. باوجوداین به دلیل گذرا بودن شرایط و نیز درگیری کمتر آنها در خشونتهای جدی، تعداد افراد این گروه که دچار دردسرهای قانونی میشوند چندان زیاد نیست.

3.    نوع تأخیری: این نوع خشونت شامل افرادی میشود علیرغم درگیری در اقدامات خشونتبار فاقد سابقه بروز پرخاشگری طی دوره کودکی و نوجوانی هستند. به نظر میرسد این گروه بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی و موقعیتی دست به خشونت میزنند. در پارهای از موارد اعتقادات خاص اقلیتهای قومی با هنجارهای خاص بعضی از خردهفرهنگها نیز در بروز این شرایط مؤثر است.

فارغ از این مطالب اگر بر این باور باشیم که پیشگیری از خشونت امری ناممکن نیست و راهکار کاهش این نوع آسیب درگرو کاهش فشارهای درونی - خشم، ترس، عدم رضایت از زندگی، اضطراب و... - و کششهای بیرونی - فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی و ... - است مطالعه پیشزمینههای تقویتکننده این مسئله و ارائه راهحل برای کاهش فشارها و کمرنگ کردن کششها، میتواند تا حدود زیادی در راستای مصالح اجتماعی باشد. باید به این پرسش اساسی پاسخ داد که چه عواملی موجب بروز خشم در جوانان شهر ایلام میشود؟ در این مجال و در مقام پاسخدهی به این سؤال بر آن هستیم تا زمینههای بروز خشونت در جوانان را بهعنوان یکی از مهمترین آسیبهای موجود در استان ایلام مورد مداقه و کنکاش قرار دهیم. بیشک اولین گام برای مواجهه با موضوع آسیبهای اجتماعی شناسایی مجموعه عوامل تقویتکننده رفتارهای پرخطر است.

-1 خشونت جسمی در کل شامل هر عمل عمدی که نتیجه آن صدمه رساندن به جسم فرد است. خشونت عاطفی یا بدرفتاری روانی بهعنوان عملی لفظی که در آنیک فرد بزرگسالی به خود پنداره و شایستگیهای اجتماعی کودک حمله میکند، تعریفشده است. تمسخر، اهانت، تهدید، یا تحقیر کردن و ... در این دسته جای دارد. خشونت جنسی عبارت است از اینکه بزرگسالان یا بچههای بزرگتر از یک کودک برای ارضای جنسی استفاده کنند، خشونت جنسی شاید همراه با تماس یا بدون تماس باشد. اشکال تماس لمس کردن جنسی یک کودک یا تقاضا نمودن از کودک که یک بزرگسال را به طریق جنسی لمس کند، تلاش برای تجاوز کردن، مقاربت و همجنسبازی است. اشکال غیر تماسی شامل در معرض نمایش قرار دادن آلات جنسی در مقابل کودک یا عکسهای مستهجن از کودکان گرفتن و ... است. [8] -2 پرخاشگری نیز انواع مختلفی دارد: پرخاشگری ناشی از خشم، پرخاشگری ناشی از حس غارتگری، پرخاشگری ناشی از ترس، پرخاشگری عامل و پرخاشگری دوستانه.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید