بخشی از مقاله

چکیده:

علوم بلاغی شامل معانی،بیان وبدیع که روی هم رفته دانشهای زیباشناختی ادب اسلامی نام گرفتهاند،علومی هستند که شیوهها، شگردها وترفندهای هنری موجود در اثر ادبی را مورد بحث و بررسی قرار میدهند و با بهرهگیری از این سه دانش است که میتوان تفاوت میان زبان عادی و زبان ادبی را آشکار نمود.از میان سه علم مذکور، بیان و بدیع بیشتر با آرایههای زیباشناختی مربوط با تخیل و موسیقی لفظی کلام سروکار دارند.

ابوالقاسم حسنبن احمد عنصری بلخی یکی از بزرگترین قصیدهپردازان وثناگستران زبان فارسی است. در این مقاله سعی شده است صنایع بدیع لفظی یر اساس تعاریف و دیدهگاههای استادان علم بدیع در دیوان عنصری مورد بررسی فرار گیرد تا دریابیم او به چه صنایعی بیشترین توجه را داشته است. دراین پژوهش به روش کتابخانهای به ذکر نمونههایی از صنایع بدیع لفظی در این دیوان پرداخته شده است؛ که ضمن پژوهش مشخص گردید عنصری از میان صنایع بدیع لفظی به کاربرد انواع جناس علاقه زیادی داشته، در واقع او از این طریق پرداختن به جناسهای گوناگون موسیقی شعر خود را تقویت کرده است.

-1 مقدمه:

کلمهی بدیع در لغت به معنی چیزِ تازه ونوظهور و نوآیین، ودر اصطلاح عبارت است از آرایش سخن فصیح بلیغ، خواه نظم باشد وخواه نثر. ومرادف آن را سخن آرایی ونادره گویی ونغزگفتاری میتوان گفت. موضوع علم بدیع سخن ادبی فصیح وبلیغ است، و اموری را که موجب زینت وآرایش کلام بلیغ میشود، محسّنات وصنایع بدیع مینامند. - همایی، - 23:1391 بدیع در اصطلاح ادبی، عبارت است از دانش، شناخت و به کارگیری زیبایی ها و آرایه های خاصی که سبب جذابیت و افزایش تاثیر سخن منظوم و منثور در خواننده می شود.

صنایع بدیعی شعر یک شاعر با سبک او ارتباط نزدیکی دارد. بدیع مجموعه ی شگردهایی است که سخن عادی را به سخن ادبی تبدیل می کند و یا بر ارزش سخن ادبی می افزاید. بدیع، بیش از تمام شاخه های بلاغت دستخوش اصطلاح سازی ها و تغیرات بی مورد و سطحی دوران انحطاط فرهنگی و ذوقی بوده است. منتقدان سنتی و در واقع بدیع نویسان، فقط به ویژگی های بارز آثار استادان توجه داشته و کمتر در ارزش آثار آنان از خود تردید نشان داده اند.صولاًا نقد ادبی گذشته، بیشتر توصیفی و بر مبنای آرایش های لفظی بود تا ارزشی !و کمتر به تناسب های معنوی توجه داشت. برای شاعران قدیم، معنی و قالب و نحوه ی بیان جدا بودند، ولی در شعر معاصر این عناصر به هم پیوسته اند و این دگرگونی اساسی بر معیارهای زیبا شناسی کنونی هم تاثیر گذاشته است. صنایع بدیعی به دو دسته تقسیم می شود:

-1-1صنایع بدیع لفظی:

به شعر و نثر ادبی تعلق دارند و در نثر غیر ادبی – مگر تصادفا - به کار نمیروند و موجب افزایش موسیقی کلام از طریق ایجاد ارتباط با تناسب میان الفاظ به شیوه های متعدد می شوند. مانند:

الف: همجنس سازی: یعنی به کارگیری واژههای هم ریشه مثل ساز و سازه.

ب: هماهنگ سازی: یعنی به کاربردن واژه هایی که با هم شباهت آوایی دارند.مثل سرود و سروش.

ج: تکرار: یعنی ایجاد تاکید در سخن با مکرر ساختن یک واژه.مثل:ای یاوه یاوه یاوه خلایق،مستبد و منگ!!! صنایع لفظی گاه بدون آن که سودی داشته باشند فقط برای تنوع و برانگیختن شگفتی مخاطب به کار میروند.مثل: حذف، تجرید و توشیح. صنایع تجنیس و جناس و تکرار در شمار صنایع لفظی هستند.

-2-1 صنایع معنوی:

موجب زیبایی معنوی در شعر و نثر میشوند.این صنایع،سخن را خیال انگیز و تصویری چند بُعدی و از زبان روزمره،متمایز میسازند. مخاطب زبان ادبی با شناخت و فراگیری این صنایع،به جنبه های زیبایی شناس یک زبان دست مییابد. برخی مباحث مهم بدیع معنوی مانند کنایه و استعاره و تشبیه که در آرایش کلام نقشی ندارند و صنعت به شمار نمیروند،در مبحثی به نام "بیان" که ادای معانی واحد به روشهای گوناگون است، تعریف می شوند.

صنایع لف و نشر،التفات،حُسن تعلیل و حُسن طلب از صنایع معنوی هستند. عنصری بزرگترین استاد قصیدهپرداز ومدحسرای قرن پنجم بلکه زبان پارسی است وتاکنون بدین پایه ومایه در جزالت لفظ ورشاقت سبک هیچیک از شعرای قصیدهسرا با کثرت عده وتوجه به معارضه نتوانستهاندقصیدهای انشاء کنند واگر از عهدهی لفظ برآمدند گرو معنی شدند واگر حق معنی ادا کردند فخامت لفظ را از دست دادند.

در تمام دیوان او یک قرینهی غیر متوازن وتعبیر غیرمتناسب نمیتوان یافت ویک جمله که در افادت غرض وپرورش مقصود دخالت نداشته باشد نمیتوان دید عباراتش بامعنی متوازن است، نه عبارتها کوتاه است ونه معانی ناساز وبیاندام دعاوی شعری را به معانی وادلهی فلسفی متقن وبنای مدح وتغزل را بر پایهی محکم برهان واستدلال گذاشت وبا این همه تعبیرات شاعرانه را از دست نداد واین خود بر قدرت طبع وتصرفش در انحاء تعبیر بهترین دلیل است زیرا هر یک از معانی شعری و علمی قالب مخصوصی دارد وبیان هندسی جز بیان حکیم و شاعر است و تا گوینده مقتدر و اقتدارش در حد اعلاء نباشد نمیتواند یکی از این معانی را در طریق دیگر تعبیر کند. - شفیعی کدکنی، - 526-530:1372

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید