بخشی از مقاله
چکیده
علم روایتشناسی با خصیصه جهانشمولی که دارد، در جهان معاصر بسیار مطرح است. روایتهای جهان بیشمارند و باید گفت که آغاز حیات روایتها، با آغاز زندگی بشر مقارن بوده است چرا که انسانها زندگی را در قالب روایت بهتر درک کردهاند. این علم در حوزههای مختلف سینما، نقّاشی، پانتومیم، ادبیّات و... وجود دارد. این جستار با طرح این سؤال که چه شباهتها و تمایزاتی میان این جهانهای مختلف روایی، برجسته است؟ به بررسی ساختار روایی در دو حوزه سینما و ادبیّات مکتوب پرداخته است.
برای سینمای روایی، فیلم گذشته اصغر فرهادی و برای ادبیّات مکتوب، تمرکز بر منظومههای روایی اخوان ثالث شده استبا. توجّه به تمایزات ذاتی دو حوزه سینما و منظومههای روایی در تصویرسازی، صحنهپردازی، کنترل و هدایت گفتار و اعمال شخصیّتها و ظرفیّت بیانی آنها، این جستار بر اساس مبانی روایتشناسی ژرار ژنت به بررسی و مقایسه این دو حوزه پرداخته و در نهایت بر اساس دادههای به دست آمده، از ظرفیّتها و شباهتها و تفاوتهای سینما به عنوان هنر روایی و منظومهها به عنوان متن روایی نتیجهگیری کرده است.
-1 بیان مسئله
روایت، مبدأ زمان است ولی روایتشناسی نسبتاً علم جدیدی است. برایان دی پالمای فیلمساز میگوید: »مردم، دنیای پیش روی خود را نمیبینند مگر آنکه در قالب روایت ارائه شود« - پورتر، . - 38 :1387 از نظر بارت، روایت، روایت است. در فیلم، نقاشی، شعر، سینما، پانتومیم و... وجود داردامّا. باری به هر جهت؛ ابزارها و ظرفیّتهای بیانی و تصویری هر یک از این جهانهای روایی با یکدیگر متفاوت است.
این جستار با طرح این سؤال که آیا امکانات زبانی، بیانی و تصویری که به عنوان مثال در حوزه سینما وجود دارد و شگردهایی را که کارگردان در فیلم خود به نمایش میگذارد، قابل اعمال در منظومههایروایی با توجّه به محدودیّت خاصّی که برای سراینده آن مطرح بوده و ناگزیر به بستن شعر در دو محور افقی و عمودی است، وجود دارد یا خیر؟، به بررسی ساختار روایی در سینما و منظومههای روایی پرداخته و در نهایت از دادههای به دست آمده، نتیجهگیری شده است. یکی از شالودههای سازنده روایت، زمان است.
در جهان سینمای معاصر، نگرش به مسئله زمان و روایتمندی جلوهای دیگر یافته است و به طرق گوناگون به نمایش درمیآید. سیر یک داستان گاهی به صورت رشته وقایعی که در پی یکدیگر رخ میدهند، مانند: ارتکاب خلاف، گرفتار شدن، مجازات، عمل مجازات واز... وضعیّت ناپایدار به وضعیّت پایداری ختم میشود و سینما به سبب ماهیّت تصویری متحرّک به داستان، هم طول زمانی و هم تغییر و تحوّل میدهد. اینجا نقطه تلاقی سینما و روایت است - ورنه، . - 160 :1381 نه تنها در فیلم که در تئاتر نیز اینگونه روایتمندی مشاهده میشود.
در تئاتر شمس پرنده، وقایع زندگی مولانا بدون ترتیب و با بر هم زدن زمان خطّی میآیند.1 نمونه دیگر این زمانپریشیها 2در فیلم" ذهن زیبا"3 به محض اینکه میفهمیم، هنرپیشهاوّل اسکیزوفرنی دارد، دوباره زمان برگردانده میشود و رویدادها بازسازی میشوند. در فیلم"حسّ ششم"4 و در فیلم" دیگران"عدّه5ای در خانه تاریک زندگی میکنند، در آخرمتوجّه میشوند که خودشان مردهاند. از مشهورترین فیلمهایی که لقب آشفتگی و فروپاشی روایت به آن دادند، باید از فیلم "سال گذشته در مارینباد" " clannee derniere a marienba " به کارگردانی آلن رنه یاد کرد.
درونمایه عمده آثار آلن رنه، تأثیر زمان بر حافظه انسان است. در "سال گذشته در مارینمرزباد" بین ذهنیّت و عینیّت مشخّص نیست - سایت ویستا: آلن رنه - . آلن رنه نیز مانند قهرمان رؤیاهایش Bمارسل پروستBبا بیماری آسم به دنیا آمد امّا پس از عمری طولانی در اوّل مارس 2014 درگذشت. او را آخرین بازمانده جریان موج نو در دنیای سینما میدانند. او در فیلمهایی همچون: "ون گوگ"، "گوگن"، "گرنیکا" در دهه چهل و پنجاه، "هیروشیما، عشق من"، " شب و مه"، "موریل"، "سال گذشته در مارینباد"، در دهه شصت، "عموی آمریکائی من" در دهه هفتاد، "زندگی یک رمان است"، " عشق تا مرگ" در دهه هشتاد سبکهای مختلفی را تجربه کرده استامّا. در آثار به جا مانده از او، آنچه مسلّم است، محوریّت اصلی تمرکز و اندیشه او بر مسئله زمان است. همان زمانی که دغدغه پروست و اندیشه هایدگر را به خود اختصاص داده بود. زمان در سینمای آلن رنه، طرحی است که تصویر و حرکات دوربین به تبع آن به حرکت درمیآیند.
زمان در سینمای او مدام با حرکت و جابهجائی به گذشته و حال، به بیرون و درون در تکاپو است. از دیگر ویژگیهای زمانی در سینمای او، تکرار در عین تفاوت است که تکنیک خاص و منحصر به فرد او را میسازد. این تکنیک شدیداً در سال گذشته در مارینباد مشهود است. رنه در دهه پنجاه عضو جریان موج نو در فرانسه بود که آنها را ساحل چپ مینامیدندپیوند. آلن رنه با جهان ادبیّات همین عنصر زمانی بود که در سینمای او جای خود را باز کرده بود مدّ - و مه، روزنامه اعتماد - . نگارش فیلمنامه فیلم سال گذشته به قلم آلن ربگریه - Alin Robbe Grillet - بوده، او با این فیلمنامه، برای نخستین بار وارد دنیای سینما گردید و از آن پس ارتباط خود را با هنر سینما و فیلمنامهنویسی قطع نکرد.
برخی بر این باورند که فیلم "سال گذشته در مارینباد" با خلط زمانها و آشفتگیها و درهم ریختگیهای زمانی، فروپاشی و انحطاط روایت استامّا. باید گفت که این اثر سینمایی نه تنها فروپاشی روایت نیست بلکه با نمایش دو عامل مهم؛ ارائه ویژگیهای داستان و بیان نکته مورد توجّه مؤلّف، دارای روایتمندی قویای است، چرا که صرف» نبود جزئیّات زمانی، زمان را بهمرکز توجّه تبدیل میکند و به گفتمان یا متن، روایتمندی زیاد میبخشد.
درست همانطور که در هملت، نبود جزئیّات درباره انگیزه، موضوع انگیزه را در مرکز توجّه مخاطب قرار میدهد - کوری، . - 70 :1391 از دیگر فیلمهایی که روایتمندی آن خاص است، باید از فیلم "خدایان دیوانه شدهاند"، "ببین مردم چطور میمیرند" از ژاک اودریاد، فیلم "برش کوتاه"از رابرت آتمن که خطّی بودن داستانهای کوتاه ریموند کارور را به هم میریزد، و فیلم متعصّب"" شاهکار سینمای آمریکا از دیوید وارک گریفت در سال 1916 نام برد.
تحلیلگران سینما با تقسیمبندی فیلم به سکانس که آن را معادل "پیرفت روایتشناسانه" میدانند، به بررسی روایت در فیلم می-پردازند و یکی از دشواریهای عمده روایتشناسی ادبیّات را که تقسیم به واحدهای کوچکتر است، با تقسیم به سکانس، پلان، و کات حل میکنند - بارت،: 24 و . - 25 روایت فیلم، دریچهای باز است به سوی ادراک دادهها »به یمن توهم وقوع« ؛ به عبارتی روایت فیلم؛ روزنهای است که در آن حوادث در یک چارچوب زمانی و علّی به نمایش گذاشته میشوند.
محمّد شهبا دکترای فیلم از دانشگاه لندی طیّ مصاحبهای با روزنامه اعتماد درباره روایت در سینما میگوید: »روایت سینمایی از دل روایت مکتوب برآمده و قالبی تازه برای داستانگویی استاما. از آنجا که رابطه شناختی ما با محیط اساساً متکی بر حواس، به ویژه حسّ بینایی و شنوایی است، شاید بتوان گفت روایت سینمایی از حیث قدرت و تأثیر بر ورایت مکتوب میچربد. اما این به هیچ وجه به معنای مقایسه کیفی این دو حوزه نیستروایت. سینمایی با ارائه تصویر، صدا، تعیین و بازنمایی ظاهر شخصیّتها و مکانها و با در نظر گرفتن کمبود وقت مخاطب برای خواندن یک رمان تأثیر بیشتری بر مخاطبان خود دارد«
عنصر زمان بیش از پیش در دنیای سینما نقش ایفا کرده و میکند. درباره سینمای تارکوفسکی آمده: »چیزی که تارکوفسکی را زنده نگه میدارد، ماتریالیسم سینمای او، تأثیر مستقیم فیزیکی متنیّت فیلمش است. چیزی که در فیلمهای تارکوفسکی نفوذ کرده، جاذبه سنگین زمینی است که انگار بر خود زمان هم فشار میآورد، اثری از آنامورفی موقتی که زمان را بارها از آنچه با نیاز به حرکت روایی، معقول مییابیم، کنشدارتر میکند«.
صنعتی در کتاب »تحلیل روانشناختی زمان و نامیرایی در سینمای تارکوفسکی ورهنو ادبیّات و ذهنیّت« انگیزه روی آوردن تارکوفسکی به سینما و فیلم ساختن و توجّه او به زمان را به مسئله ترس از مرگ مرتبط میداند. او کوشیده است تا تصویرهای نمادین و مجازی را در سینما بررسی کند. صنعتی توضیح میدهد که در آثار تارکوفسکی هدف، زنده نگه داشتن اسطورههاست نه اسطورهزدایی.محمّد صنعتی در پیشگفتار شرح میدهد که در سینمای تارکوفسکی و آثار او همانند بوف کور هدایت، انگیزه خلّاقیّت هر دو هراس از مرگ و اشتیاق به جاودانگی استامّا. در آثار هدایت، هدف اسطورهزدائی و در سینمای تارکوفسکی زنده نگه داشتن اسطورههاست یا به عبارتی بازگشت به اسطورههاستتارکوفسکی. معتقد است در غروب ایمان و معنویّت زندگی میکند، پس بازگشت به اسطوره برای او راه حلّی برای بحران معنویّت است.
امروزه؛ مطالعات فیلم، تمرکز خود را بر آثار ژرار ژنت معطوف کرده است و تحلیلگران با بهرهگیری از نظریه زمان روایی او، ویژگی-های آن را در فیلم بررسی میکننداز. میان آثار ژنت، آنچه بیش از همه و فوراً به ذهن خطور میکند، آرایههای 3 است. در حال حاضر؛ هر کتابی که کانون توجّه و نشر خود را بر مطالعات فیلم منحصر کرده، به مقولههایحمطرشده توسّط ژنت توجّه کرده امّا با وجود این؛ جای بسی شگفت است که توجّه به موشکافی و شفّافسازی از مدل ارائه شده توسّط ژنت نشده است.
در کتاب گفتمان جدید روایی در 1983،و تخیّل و بیان 1991، و آرایههای 3 عمده نظریات ژنت به بحث گذاشته شده است. در مطالعات فیلم؛ به آرایههای 1 و 2 از سری مجموعههای آرایههاکمتر توجّه شده است امّا آرایههای 3علاقه و گرایش محقّقان سینما و فیلم را برانگیخت www.fabula.org - ،. - Gerard genette et les theories du cinema در ادامه با تحلیل فیلم گذشته اصغر فرهادی و منظومههای روایی مانندخوان: هشتم، قصّه شهر سنگستان، مرد و مرکب، بر اساس روایتشناسی ژنت به وجود شباهتها و تفاوتهای روایی هر دو حوزه اشاره خواهیم کرد.
-1-1پیشینه تحقیق
در زمینه روایت و روایتشناسی،کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده است. کتابهایی همچون: روایتی تازه بر لوحی کهن از فرزاد کریمی - 1391 - ، روایتشناسی - شکل و کارکرد روایت - ،از جرالد پرینس و ترجمه محمّد شهبا، نظریههای روایت از والاس مارتین با ترجمه محمّد شهبا، روایتها و راویهااز گریگوری کوری و ترجمه محمّد شهبا، روایت داستانی - بوطیقای معاصر - از شلومیت ریمون کنان، »دانشنامه روایتشناسی« زیر نظر فرزان سجودی، و... و درباره زمان در روایت، مقالاتی همچون: بررسی عنصر زمان در روایت با تأکید بر حکایت اعرابی درویش در مثنوی از غلامحسین غلامحسینزاده و دیگران - 1386 - ، بررسی تداوم زمان روایت در حکایتهای فرعی کلیله و دمنهاز عبّاس جاهد جاه و لیلا رضایی - 1390 - ، تصویر زمان در شعر معاصر از کاووس حسنلی - 1384 - ، بررسی عنصر زمان در منظومههای روایی معاصر از قدرت االله طاهری - 1387 - ، بررسی رابطه زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک از زهرا رجبی و غلامحسینزاده - 1388 - از دیگر کتابهای مرتبط با روایتشناسی و نظریههای ادبی میتوان از گفتمان نقد: مقالاتی در نقد ادبی، نشر نیلوفر، از حسین پاینده، نقد ادبی و دموکراسی: جستارهایی در نظریه و نقد ادبی جدید از حسین پاینده، پیشدرآمدی بر مطالعه نظریه ادبی از راجر وبستر و ترجمه الهه دهنوی، نشر روزنگار، پیشدرآمدی بر نظریه ادبیاز تری ایلگتون، ترجمه عبّاس مخبر، دانشنامه نظریههای ادبی از ایرناریما مکاریک و ترجمه مهران مهاجر و محمّد نبوی، درآمدی بر نظریهها و روشهای نقد ادبی از چارلز برسلر و ترجمه مصطفی عابدینیفرد، و... نام برد.
در زمینه روایت در سینما آثاری مانندمقدّمه:ای بر روایت در سینما و ادبیّات از یاکوب لوته، مقالاتی از قبیل؛ سینما: کانونیسازی در برابر روایتگری از مرجان حسنیراد 1387 - ، - مجلّه گلستانه، روایت در سینما: مقدّمهای بر روایت در سینما از مارک ورنه و ترجمه عسکر بهرامی - 1381 - مجلّه، فارابی،جادوی قصّهگو - بررسی روایت در فیلم سال گذشته در مارینباد - از حمید پورمحمّد 1382 - ، - مجلّه فارابی، روایت در سینما: سطوح هشتگانه روایت از ادوارد برانیگان و ترجمه فتاح محمّدی، و...امّا تا کنون تحقیقی که به بررسی و مقایسه ساختار روایی دو حوزه سینما و شعر پرداخته باشد، وجود ندارد و این جستار برای نخستین بار به این مبحث پرداخته است.
-2-1روش تحقیق
این جستار با تکیه بر منابع کتابخانهای، به روش تحلیلی،پس از ذکر مقدّمهای دربارهمجال روایت در عرصه سینما و معرّفی فیلم-های برجسته با روایتمندی خاص، به تحلیل مبانی روایتشناسی ژرار ژنت در دو حوزه سینما و منظومههای روایی پرداخته و در پایان بر اساس دادههای به دست آمده در این دو حوزه، مقایسه و نتیجهگیری به عمل آمده است.