بخشی از مقاله
چکیده
تصاویر شعری حاصل تأثیر و کارکرد خیال در بستر زبان است و نقشهای زیباشناختی گستردهای در شعر دارد که از مهمترین آنها ساخت فضای شعر است. هدف این مقاله بررسی ساخت فضای شعر بر پایه صورخیال در شعر نصرت رحمانی است که با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه اشعار این شاعر پرداخته و نشان داده است عواطف شاعر مانند خشم و نفرت و یأس و اندیشههایی مثل مرگ، و توجه به اشیاء و پدیده های تلخ و زننده، در صورخیال شاعر تأثیر نهاده و موجب ایجاد فضایی تیره و تار در شعر او شده است. به دلیل پیوند و هماهنگی و تناسبات میان تصاویر، رحمانی شعر خود را در فضایی منسجم به پیش برده است. عواملی مانند توصیف اصلی و درون صحنهای و دوری از ساخت توصیفات بدلی و ارجاعی، نماد انداموار و... در انسجام و استمرار فضای شعر رحمانی نقش مؤثری دارد.
مقدمه
فضا حال و هوایی ایجاد می کند که کلیت شعر در آن جای میگیرد و جریان شعر در آن به پیش میرود. »هوایی را - آرام، شوم، شاق و غیره... - که خواننده به محض ورود به دنیای اثر ادبی استنشاق میکند، فضا و رنگ می گویند. - « میر صادقی، - 532: 1388 این حال و هوا تنها مختص به ادبیات نیست و در همه هنرها مثل معماری، نقاشی، موسیقی، فیلم و... از عوامل مهم و تاثیرگذار محسوب میشود. به عنوان مثال »سمفونی پنجم بتهوون که خود درباره آغاز آن میگوید:" سرنوشت بر در می کوبد" با کوبه ای سنگین و هشدار دهنده میآغازد.
بتهوون با این کوبش ها، شنونده را در فضایی جای می دهد تا بی چون و چرایی سرنوشت را در یابد و پیروزی خود بر آن نیز بیاموزد... در "پرواز زنبور عسل" کار کورساکوف که هدفش نشان دادن پرواز پرهیاهوی زنبورهای عسل است، با یورش توجه برانگیز صدای زنبورها آغاز میشود. کورساکوف از همان نخست، شنونده موسیقی اش را در فضای زندگی زنبورها جای میدهد. - «عسگری، - 93-92: 1382 مجموعه ای از عناصر سازنده شعر مانند: موسیقی، تصاویر، عاطفه، واژگان، لحن، توصیف، اندیشه و... در ساخت فضا نقش دارند.
گاهی یکی از این عناصر برجستگی بیشتری دارد و گاهی از مجموع آنها فضا بهوجود میآید. شاعر خلاق از رهگذر فضاسازی میتواند در القای عاطفه، انتقال تجربه، انسجام شعر و... موفقتر عمل کند. از همین روی فضاسازی اهمیت فراوانی در شعر دارد و بررسی آن میتواند یکی از معیارهای نقد زیباشناسی و بلاغی شعر باشد. از میان عناصر شعر، تصویر نقش موثری در ایجاد فضای شعر دارد زیرا علاوه بر خیالانگیز ساختن شعر که خود دروازهای برای ورود به دنیای شاعرانه است. این عنصر، بازتاب دهنده عاطفه و اندیشه نیز است.
نظام تصویر در سیر شعر فارسی دگرگونیهایی داشته است بگونه ای که تصویر در شعر معاصر متفاوت با شعر کلاسیک است. در شعر سنتی »تصویرهای شاعرانه، صورت و محتوای تصویر از یکدیگر متمایز فرض میشوند، تصویر کارکردی تقریری و توضیحی دارد... این خصلت تصویر کلاسیکی است که زاده عقل است. - «فتوحی، - 23 :1389 تصویر در شعر معاصر در این چهارچوب نمیگنجد و متفاوت با شعر سنتی است. این موضوع بیش از هر چیز برخاسته از آشنایی شاعران با شعر غربی و تاثیر مکاتبی مانند سورئالیسم، سمبولیسم و رمانتیسم در ادب این دوره است.
در شعر معاصر شاعر در پی کشف ارتباط سطحی بین دو عنصر یا پدیده و قرار دادن آینه هنری رو به روی یک شی و نشان دادن انعکاس پدیده بصورت شعر به مخاطب نیست بلکه تصاویر این دوره»حکایت از استحاله روحی شاعر در طبیعت دارد و حاصل معرفت احساسی و مواجهه عاطفی شاعر با طبیعت است. - «همان: - 24 از میان شاعران معاصر، فضای شعر رحمانی متمایز از شاعران دیگر است. وی توانسته از نیروی تصاویر در ساخت فضای شعر و القای عواطف و احساسات و اندیشههای اجتماعی خود بهره فراوانی ببرد و فضاهایی ایجاد کند که با عاطفه و اندیشه او متناسب باشد.
کودتای 28 مرداد همانند حمله مغول تاثیر زیادی در نگرش شاعران داشت و آنها را سرخورده ساخت و شاخصههای فکر و عاطفی شعر را تغییر داد. از ویژگیهای مهم شعر بعد از دوران کودتا میتوان به این اشاره کرد که:»رسیدن به نوعی یاس و دلمردگی که به جای داشتن پشتوانه فکری و فلسفی، بیشتر جنبه سیاسی و اجتماعی داشت و میتوانست علاوه بر زمینههای مناسب تاریخی و فرهنگی زیر تاثیر این گونه افکار در میان شاعران و نویسندگان غربی پدید آمده باشد.
شکست نهضت ملی اثرات عمیقی در وجود شاعران نهاد و »باعث گردید شاعران که غالبا روشنفکران مبارز بودند به شدت سرخورده شوند. این شکست اجتماعی در نهاد بسیاری از آنها منجر به شکست عاطفی شد و در مرحله بعدی به شکست فلسفی. - «زرقانی، - 370 : 1384 این تاثیرات، یاس و ناامیدی را در وجود نصرت رحمانی لبریز کرد و نگرش او را تغییر داد تا حدی که هیچ گاه از آن رهایی نیافت و موجب شد اشعاری تیره و سیاه بسراید و همواره لاشه خود را در برابر دیدگان خود ببیند.
پیشینه تحقیق
شعر نصرت رحمانی از زوایای مختلف سبک شناسانه، اندیشگانی و... مورد بررسی قرار گرفته است، از جمله این تحقیقات میتوان به مقاله»نگاهی سبک شناسانه به اشعار نصرت رحمانی« نوشته مستعلی پارسا و حجت اله امیدعلی، نیز مقاله»بررسی تحول اندیشهی نصرت رحمانی از رمانتیک فردگرا به رمانتیک جامعه گرا« به قلم محمدعلی زهرا زاده و یعقوب فولادی اشاره کرد. از سویی دیگر در مورد فضاسازی عمده کارهایی که انجام گرفته در حیطه داستان است.
میرصادقی در کتاب عناصر داستان، فضا سازی را به عنوان یکی از عناصر داستان معرفی می کند. مقالاتی نیز این عنصر را در داستانهای مختلفی بررسی کردهاند، از جمله مقاله»لحن و فضاسازی در رمان زیبا نوشته محمد حجازی« از ناهید چگینی. بنا به جستجویی که در این حوزه انجام گرفت تا کنون تحقیق مستقلی در مورد ویژگیهای تصویر در شعر نصرت رحمانی و نقش آن در ایجاد فضا انجام نگرفته است. این پژوهش سعی دارد تناسب و هماهنگی تصاویر و نقش این عنصر را در القای اندیشه و عواطف و ساخت فضا در شعر وی مورد بررسی قرار دهد.
فضای شعر نصرت رحمانی
اولین مجموعه شعری رحمانی»کوچ« است که در سال 1333 منتشر شده و نیما بر آن مقدمه نوشته است. نیمایوشیج از همان ابتدا متوجه نوع نگاه متفاوت رحمانی شده، در مورد مجموعه او می نویسد: »آن چیزهایی که در زندگی هست و در شعر دیگران سایهای از خود نشان میدهند در شعر شما بی پردهاند. اگر این جرات را دیگران نپسندند برای شما عیب نیست. - «رحمانی، 1384، مقدمه کوچ: - 19 علاوه بر کوچ، از رحمانی مجموعههای »کویر، ترمه، میعاد در لجن، حریق باد، پیاله دور دگر زد و بیوه سیاه« نیز منتشر شده است.
از خصوصیات مهم شعر رحمانی صورخیال اشعار اوست که بجای آنکه مانند هم عصران خود مرداب و مهتاب و بهار و... را در هیئتی عاشقانه و رویایی در کانون تصاویر و توصیفات خود قرار دهد محیط شهری را وصف کرده و جهان را از منظر اندیشگانی و عاطفی خویش از پشت عینکی سیاه نگریسته است. از همان مجموعه نخست، تفاوت نگاه خود را با شاعران دیگر نشان میدهد: » این شعر نیست/ لاشه مردی است پای دار/ این شعر نیست /خون شهیدی است روی راه/ گر شعر بود/مونس چنگ و رباب بود/ گر شعر بود /از دل خود میزدودمش/گر شعر بود/نیمه شبی میسرودمش... - «رحمانی، - 26 : 1389 در شعر»خون شعر - «ص - 31 میگوید که این زمان زمان شعر عاشقانه سرودن نیست و باید به سمت مضامین اجتماعی رفت.
هرچند درج مضامین اجتماعی تنها مختص به شعر رحمانی نیست و در شاعران زیادی از جمله نیما، اخوان، شاملو و... نیز صورت گرفته اما شعر رحمانی متفاوت با شاعران دیگر است. در این راستا صورخیال نقش موثری در تمایز شعر او دارد. وی از تصاویر خویش برای اشاره به واقعیتهای تلخ و تیره استفاده می کند. تصاویر رحمانی برخاسته از تفکر بدبینی و مرگ اندیشی اوست که با عواطف نفرت و خشم و یاس آمیخته شده و فضایی تیره و تار بر شعر او حاکم ساخته است. برای بررسی دقیق تر در این مقاله در دو حوزه به ارتباط تصویر و فضا در شعر او پرداخته شده است: در حوزه نخست نقش کیفیت عاطفی و اندیشگی تصویر در ساخت فضا و در حوزه دوم عواملی تصویری که موجب استمرار و تداوم فضا در شعر او شده مورد بررسی قرار گرفته است.
الف: کیفیت عاطفی و اندیشگی تصاویر در فضا
تصویر بازتابی از عاطفه شاعر را نشان میدهد و راهی است برای محسوس ساختن درونیات و عواطف و تفکرات شاعر. در ارتباط بین طرفین تصویر، نوع صافی عاطفی وجود دارد که طرف نخست از آن میگذرد، رنگ و بوی آن عاطفه را میگیرد و به طرف دوم پیوند میخورد. برخی معتقدند: »آنچه تصویر را موثر میکند بیشتر خصلت آن است به عنوان واقعهای ذهنی که به نحو عجیبی با احساس ارتباط یافته است. - «ولک، - 209 :1382
این ارتباط و پیوند عاطفه را مجسم میکند زیرا در بسیاری از اشعار، شاعر حالت عاطفی خود را مستقیم بیان نمیکند. زرقانی در مورد عاطفه شعری رحمانی مینویسد:»از آنجا که رحمانی تا مضمونی را درونی نکرده باشد و به آن صبغه عاطفی نداده باشد آن را وارد شعرش نمیکند، سطح عاطفی شعری خوب است و در عاشقانهها و در مضامین تیره و تار، تیرش را درست بر قلب خواننده مینشاند و اشعارش سخت تکان دهنده است. - « زرقانی، - 292 : 1384 کیفیت عاطفی نقش موثری در تصاویر شعر رحمانی و به دنبال آن فضای شعر دارد. به عنوان مثال آنگاه که رحمانی در حالت عاطفی نفرت آلود و خشمگینی قرار دارد بهار را این گونه وصف میکند:
بهار موسم گل نیست /بهار فصل جدایی و بارش خون است. /بهار بود که رویید لاله از دل سنگ/بهار نیست موسم خرمن. / بهار بود که درد مرا درو کردند./بهار نقطه آغاز هیچگاه نبود. /بهار نقطه فرجام بی سرانجامی است. /بهار بود که گهواره گور یاران شد. /من از تعهد گهواره ها و گورستان، /غمین و خونینم. /اگر چه میدانم؛ /که نیست تجربه هرگز تمامت معیار. /به من نگاه مکن، /ز لاشه ام بگذر. /چهار تاول چرکین، / چهار جیب بزرگ، /بدوز بر کفن ات - «رحمانی، - 68 :1389
این بهار دیگر نوید بخش زندگی تازه با فضایی زیبا و شاداب نیست بلکه بهاری است که از منظر انسانی مایوس و دردمند وصف شده است. تصویرهای این شعر گوشهای از اندیشه و جهان بینی و عواطف شاعر را انعکاس میدهد و در پیوندی ارتباطی منسجم، برخورد شاعر را با بهار نشان میدهد. کیفیت عاطفی نقش موثری در تصاویر شعر رحمانی دارد و از آنجا عواطف او عواطف منفی است فضا نیز تیره است. در شعر دیگری حس انتظار شاعر با مرگ آمیخته شده است:
کنار جمجمه کهنه شکسته من دو تخم چشم فتاده به پله درگاه
دو تخشم چشم که روزی درون جمجمه بود دو تخم چشم که در انتظار مانده به راه
- همان: - 159
عناصری را که شاعر در کانون وصف قرار داده نیز نشان از نوع نگاه او دارد. بسیاری از اشیا و پدیده هایی که شاعر توصیف کرده شاید توجه هیچ شاعر دیگری را به سوی خود نکشد. رحمانی کاستیها، معایب و تیرگی ها را به خوبی میبیند و در بطن شعر خود قرار میدهد. توصیف لجن جوی از این دست است:
کوچه تف کرده ز آفتابی تند جوی، تن در لجن فرو برده
چند چراغ ساکت و مات سایه شان آفتاب خورده
- رحمانی، - 83 : 1389
توصیف زندگی افرادی که در جامعه مطرودند و به فساد گرویدهاند نیز اشاره به واقعیتی تلخ اجتماعی است. در نگاه شاعر او نیز دیگر هیچ امیدی ندارد:
چشمها دوخته بر راه به امید کسی ایستاده است در آن کوچه، کنار دیوار
لیک جز حق حق یک مرغ ز کاجی کهنه همزبانی دگرش نیست در این وادی تار
- همان: - 94
عامل مهم در هم نشینی تصاویر شعر رحمانی کیفیت عاطفی آنهاست که از یک منبع عاطفی برخاسته است و مخاطب را نیز وارد فضای خاصی می کند تا به او حالت عاطفی شاعر دست دهد. شعر »ترانه پاییز« وصف فصل پاییز و چشم های معشوق است. شاعر از دیدن فصل پاییز در حالتی شاد و سرمست فرو میرود و بین این حس و حسی که از تماشای چشمهای معشوق به او دست داده شباهتهایی می بیند و این دو وصف را در کنار یکدیگر قرار میدهد.
برگ های خزان دیده حیاط را پر کردهاند. باد آرام نی لبک مینوازد و برگها با آنکه از شاخه جدا گشته اند اما باز در این فکرند که روی زمین بوسه بر لب برگی دیگر بزند و با ناز به کوجه دنجی برود. شاعر به یاد چشمهای معشوق میافتد: پاییز چه زیباست/ پاییز دو چشم تو چه زیباست/ .../ آنگاه به پاثیز دو چشم تو ببینم/ هر برگ که از شاخه جانم به کف باد روان است - «رحمانی، - 212 : 1389 مهارت شاعر چنان است که هر دو وصف را در فضایی یکسان و بدون تناقض و تضاد به پیش میبرد. از اندیشه های پر بسامد در شعر رحمانی، اندیشه مرگ است که شاعر از آن نمی ترسد. رحمانی برای بیان این اندیشه از توصیف بهره برده است.