بخشی از مقاله

چکیده

جریانات انقلاب مشروطه زبان ادبی بهویژه شعر را از سلطه دربار وتکلّفات ادبی ناشی از آن رهانید و با خروج شعر و نثر از انحصار خواص، موجب رواج آنها در میان عامه مردم شد و ادبیات براي نخستین بار آینه انعکاس دردها و رنجهاي مردم شد. ازاینرو شاعران محتواگراي معاصر بنا بر موضوعات سیاسی و اجتماعی، شعر خود را در سبک و فضایی خاص پیش بردند. هدف از این مقاله بررسی نقش واژهها و تصاویر خیال در ساخت فضاهاي شاعرانه درغزلیات ملکالشعرا بهار است.

وي براي همگام بودن با شرایط سیاسی و اجتماعی، ایجاد انگیزه در هموطنان خود جهت تغییر و اصلاح جامعه، زیباشناسی متن و تأثیر افزایشی در مخاطب، کارکردهاي گوناگون واژه مثل: تلفیق ژانرهاي مختلف و به کارگیري واژهها در حوزههاي مختلف غنایی، حماسی، دینی، ایجاد تقابل و تضاد، تناسبهاي معنایی، موسیقی تکرار واجها و کلمات، کاربرد ترکیبهاي نو، بهرهگیري از واژگان کهن فارسی و عربی و کاربرد اصطلاحات عامیانه و زبان گفتار را مورد توجه قرار داده و با آرایههایی چون: تشبیه، استعاره، حسن تعلیل، کنایه، مجاز، مراعاتالنظیر، واجآرایی، تکرار، جناس، تضاد، تناقض و... توانسته است فضاهایی منسجم و متنوع را با سبک ساده خود به اقتضاي موضوع در شعر خویش بگستراند و درنهایت این فضاسازي موجبتجسم عینی تجربه و افزایش نیرو در القاي عاطفه و معنا در مخاطب شده است.

-1  مقدمه:

فضاسازي حال و هوایی در شعر ایجاد میکند که کلیت شعر در آن جاي میگیرد، جریان شعر را به پیش میبرد و مخاطب را درگیر شعر میکند. در فرهنگ اصطلاحات ادبی سیل ون بانت در معرفی فضا آمده است: »هوایی را - آرام، شوم، شاق و غیره - که خواننده به محض ورود به دنیاي اثر ادبی استنشاق میکند، فضا و رنگ میگویند.

درواقع مهمترین نقشهاي فضاسازي، تأثیر بر مخاطب است و شعر براي تأثیرگذاري و انتقال عاطفه یا اندیشه بر مخاطب، بیش از نوشتههاي دیگر به فضاسازي نیاز دارد. یکی از گونههاي نوآوري در دوره مشروطه و معاصر که در خلق فضاي منسجم و متنوع اشعار مؤثر بوده است،کارکردهاي واژگانی در قالب صور خیال و آرایههاي ادبی متعدد سنتی است؛ واژگان شعر و دقت در به کارگیري آنها و نقش آنها در ایجاد فضاهاي شاعرانه در دوره مشروطه و معاصر اهمیت بیشتري دارد

لذا با توجه به فضاي نوگرایی و نواندیشی، شاعران آگاه این دوره ازجمله ملکالشعرا بهار، متناسبترین واژگان، اصطلاحات و تعبیرات را براي به تصویر کشیدن مضامین و مفاهیم مورد نظر خود به کار میگیرند و به زوایا و جوانب مختلف کلمات و تناسبهاي لفظی و معنوي آنها عنایتی خاص دارند و با شیوهها و شگردها و گونههاي مختلف کاربرد واژگان و ترکیبها و عبارات و اصطلاحات در ساخت فضاهاي شعري براي القا اهداف اجتماعی و سیاسی کوشیدند.

1-1 بیان مسأله:

در برخی از دورههاي شعر فارسی، دگرگونیهاي زیادي در فضاي شعري ایجاد شده است؛ بهگونهاي که شعر در حال و هوا و فضایی متفاوت از دوران پیش از خود سیر کرده است. آنچنانکه مثلاً با ظهور سنایی، فضاي شعري نیز تغییر یافت و حال و هوایی معنوي و آسمانی وارد شعر شد و با ظهور مولانا و حافظ این فضا پررنگتر شد و وارد حرم ستر عفاف و ملکوت گردید؛ فضاهایی که تا پیش از آنها در شعر فارسی کمتر دیده میشود. در دوره مشروطه و معاصر نیز دیگر شاعران در فضاهاي فردي سیر نمیکردند، بلکه سخن گوي صادق آرمانهاي اجتماع در قالب سخن هنري بودند که با توجه بر اینکه در فرم سنتگرا بودند ولیکن در محتوا نوگرایی را نشان دادند. بنابراین شاعران بزرگی چون ملکالشعرا بهار با دو عنصر واژگان و صور خیال با حماسه کردن زبان غزل و اشارههاي آشکار اجتماعی، گرایش به زبان امروز ما و نگاهی تازه، و توصیف پدیدههاي نو و جهان معاصر با زبان کهنه در قالبهاي شعري چون غزل، ترانه، تصنیف، چهارپاره، مستزاد، مسمط را به تصویر کشیدند.

2-1 ضرورت و اهمیت تحقیق:

در شعر گذشته تکوین تصویر در یک بیت بوده و شعر، حالت مینیاتوري داشته است. درحالیکه واحد شعر جدید، خود شعر است و تمامیت شعر فرم شیوه نمایش محتوا است. در این دوره شاعران نو اجتماعی شاعرانی مفهومگرا بودند که با توجه به کارکردهاي زبان شعر، انسان عینی و امروز را به نمایش میگذاشتند و با درك شرایط تازه اجتماعی با گونههاي نوآوري در واژگان، ترکیبهاي نو و تازه، صفتها، تقابلها، تناسبها، اصطلاحات و کنایات مردمی بهصورت زبان مستقیم ساده و یا زبان غیرمستقیم طنز و کنایه گرفتاريهاي روزمره و پدیدههاي روز را بیان میکردند.

ازاینرو بررسی قالبهاي شعري مشروطه و معاصر بهویژه غزل، واکایی واژگان کهن و به روز و ترکیبهاي جدید، بررسی ژانرهاي گوناگون، بازنمود کنایات و عبارات گفتاري از مؤثرترین عوامل شناسایی فضاهاي حاکم بر ادبیات و اجتماع آن دوران است که علاوه بر شناسایی شرایط خاص آن دوران، شخصیت ادبی شاعران بزرگ چون ملکالشعرا بهار در شفافسازي دغدغههاي شاعر و مخاطب بسیار زیبا تفسیر میکند؛ زیرا کارکردهاي زبانی شعر بهویژه در این دوره که با سبک ساده سعی در نوگرایی محتوا داشتند بیش از پیش بیانگر جنبه عاطفی شاعر و جنبه ترغیبی مخاطب است و از روساخت واژهها به زیرساخت نمادین و فراي معناي ظاهري آن پی برده تا تمامیت شعر با ارزش ادبی خود بیان گردد و هرگونه کجتابیهاي زبانی، ادبی و محتوایی برطرف شود.

3-1    پیشینه پژوهش:

پژوهشهاي انجام شده در زمینه فضاسازي بیشتر در مورد عوامل سازنده فضا و گونههاي نوآوري در حیطه داستان است. میرصادقی در کتاب عناصر داستان فضاسازي را به عنوان یکی از عناصر داستان معرفی میکند. مقالاتی نیز این عنصر را در داستانهاي مختلف بررسی کردهاند. از آن جمله »لحن و فضاسازي در رمان زیبا، نوشته محمد حجازي« از ناهید چگینی؛ اما در حوزه شعر و ساخت فضاهاي شعري و مؤلفههاي آنها پژوهش مستقلی دیده نشد. در زمینه شعر دوره مشروطه و معاصر و همچنین اشعار دلنشین و پرنغز شاعر متعهد و فرهیخته، ملکالشعرا بهار، تحقیقات و تألیف کتابها به صورت شرح و بسط ویژگیهاي اشعار آن دوره، اشارات کلی در مورد فضاسازي لایههاي شخصیت فرهنگی- ادبی و برگزیده شعرهاي ایشان بوده است.

بهطور مثال میتوان به »ملکالشعرا بهار« از »محمود پوروهاب« و »برگزیده شعرهاي ملکالشعرا بهار زیر نظر شوراي شعر کانون « و ... اشاره کرد. بنابراین از منظر موضوع خاص این مقاله، یعنی بررسی تأثیر واژگانی و صور خیال در ساخت فضاي غزلیات ملکالشعرا بهار تحقیقی به نظر نگارندگان نرسیده است.

-2 بحث:

1-2 نحوه ساخت فضا:

با خواندن اشعار مختلف فضاهاي مختلفی در ذهن ترسیم میشود؛ فضاهایی غمگین، یأس آلود، اندوهبار، شاد، شورانگیز، اسطورهاي، رمانتیک، وهمی، مذهبی، اجتماعی ... . بدون توجه به مؤلفههایی که این فضاها را ایجاد میکنند، ناخودآگاه حال و هواي شعر شناسایی میشود؛اما باید دید شاعر در سرودن شعر به چه چیزهایی توجه کرده و کدام مؤلفهها را به کار گرفته که چنین فضاهایی در ذهن ایجاد شدهاند؟ فضا عنصري مستقل مثل تصویر، وزن، قافیه و غیره ... نیست؛ بلکه از مجموع عناصر به وجود میآید. مجموعهاي از عناصر سازنده شعر مانند: موسیقی، تصاویر، واژگان، لحن، توصیف، اندیشه و ... در ساخت فضا نقش دارند. در این راستا به دلیل محدودیت حجم مقاله، تنها نقش واژگان با در نظر گرفتن صور خیال درغزلیات ملکالشعرا بهار بررسی میشود.

2-2 واژگان و نقش آنها در ساخت فضاي شعر:

واژگان در شعر ابزار و مواد اولیه در عینی کردن و بروز اندیشه و عاطفه هستند. همنشینی و قرار گرفتن هنرمندانه واژگان در کنار یکدیگر به سخن جنبش و تکاپو میدهد و شعر را به وجود میآورد. عوامل زیادي در گزینش واژگان شعر نقش دارند که برخی از آنها برون زبانی هستند؛ مانند: »شخصیت فردي شاعر بهویژه حالات روحی وي، مخاطبان شعر، سنت و میراث ادبی، گذشته تاریخی، محیط شاعر و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان و برخی عوامل درون زبانی هستند؛ مانند »عوامل ساختاري واژه، شگردهاي بلاغی، موسیقی، اصول همنشینی و همسازي واژهها با یکدیگر و تداعیهایی که هر واژه ممکن است سبب آنها شود.

نوآوري در حوزه زبان میتواند به گونههاي مختلف صورت پذیرد؛ از سادهترین رفتارهاي زبانی تا پیچیدهترین شگردهاي هنري؛ از کاربرد واژههاي تازه در شعر تا شکستن ساختارهاي نحوي زبان. کلام از طریق برجستهسازي به سوي شعر میرود و چنانچه برجستهسازي به شیوه نو انجام پذیرد، سخن تازه میشود. شاعر واژگان را رام میکند و در صفهاي مختلفی قرار میدهد که در دایره شعر به جنبوجوش میپردازد. هرچه ارتباطها و گفتگوهاي دیالکتیکی بین واژگان بیشتر باشد، فضایی یک دستتر و منسجمتر شکل میگیرد.

هر واژه در عین تنوع در زیرساخت و معنا پیوندهایی چند لایه با واژگان دیگر میسازد. آشکار است که تغییر معنا، محتوا، زمان، اندیشه، عاطفه و ... موجب تغییر واژگان، ترکیبها با تصویر نو و تازه و همراه آن موجب دگرگونی فضاي شعر میشوند و شاعر از ظرفیتهاي بالقوه واژهها در محور جانشینی و همنشینی براي این تغییرات بهره میبرد. »برجستهسازي زبان از دو طریق صورت میگیرد: هنجارگریزي و قاعدهافزایی. هنجارگریزي آن است که نسبت به قواعد حاکم بر زبان هنجار به انحراف صورت پذیرد.

به عبارت دیگر از فرم و زبان خودکار منحرف شود و قاعده افزایی برخلاف هنجارگریزي، انحراف از قواعد زبان هنجار نیست بلکه اعمال قواعد اضافی بر قواعد زبان هنجار به شمار میرود. بهاینترتیب ماهیتاً از هنجارگریزي متفاوت است

فرمالیستها براي عادت گریزي و هنجارستیزي ارزش و عظمت شعر را در کارکردهاي زبانی آن جستجو میکنند و شعر را رستاخیز کلمهها میدانند اما پیش از آنها عادتزدایی را در سمبل گرایی و تصویرسازي جستوجو میکنند

همچون روز روشن است که نو و معاصر بودن یک اثر – شعر- مشروط به درك موقعیتهاي زمانی – مکانی و اشراف بر پدیدهها و عناصري است که به این زمان و مکان و به »این جا« و »اکنون« مربوط میشود. بدین ترتیب استعاره، تمثیل، عاطفه، تخیل و ... از منشور همین ادراك میگذرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید