بخشی از مقاله


ساخت و ساز ناب: از تئوری تا عمل

چکیده
در این مقاله سعی بر آن است تا تکنیک های تولید ناب و ساخت و ساز ناب مورد مقایسه قرار گیرند.با وجود اختلافات آشکارموجود میان تولید ناب و ساخت و ساز ناب، بسیاری از تکنیک های آنها به هم نزدیک بوده و قابلیت تعامل با یکدیگر را دارند اما تفاوت های متعدد کارخانه های تولیدی و کارگاه های ساختمانی سبب شده که تئوری های تولید ناب به صورت کامل نتوانند درصنعت ساخت و سازمدلسازی شوند. اثرات فراوان ابزار وتکنیک های نوپای صنعت ساخت و ساز ناب در روند اجرای پروژه های ساختمانی سبب شده تا با اقبال روزافزون دست اندرکاران این صنعت روبرو گردند. در این مقاله همچنین نتایج تحقیقات به عمل آمده روی یک پروژه ساختمانی سازگار شده با چند تکنیک ساخت و ساز ناب ارائه می گردد. در تحقیقات انجام شده ، هر تکنیک بر اساس تاثیرش بر روی عملکرد پروژه مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت یک ابزار ارزیابی ناب ، برای اندازه گیری بازده اجرای تکنیک های ناب ، پیشنهاد می گردد .این ابزار ارزیابی شش تکنیک مهم ساخت و ساز ناب را مورد ارزیابی قرار داده است. این تکنیک ها عبارتند از : برنامه ریزان نهایی، افزایش توانمندی دیداری، جلسات منظم، مطالعات اولین اجرا، 5S وکیفیت خطاناپذیر. این مقاله روشی ساده و در عین حال جامع را ارائه می نماید که میتواند در همه پروژه های ساخت و ساز مورد استفاده قرار گیرد.

کلمات کلیدی : ساخت و ساز ناب ، فناوری های نوین ساخت ، مدیریت ساخت،

مقدمه


صنعت ساخت و ساز و صنعت تولید به لحاظ خصوصیات فیزیکی محصول نهایی تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند. در صنعت تولید، محصول نهایی عموما قابل حمل بوده و به دست توزیع کنندگان یا مصرف کنندگان نهایی میرسد. لکن در صنعت ساخت و ساز هدف ساخت محصولی است در واحدهای بزرگ که قابل حمل نمی باشد. به علاوه، صنعت ساخت و ساز دارای سه خصوصیت دیگر نیز میباشد که آنرا از صنعت تولید متمایز می سازد: تولید محصول در محل کارگاه، تولید یکتا و پیچیده بودن( برای مثال در ساخت و ساز چند سازمان یا گروه برای تولید محصول، به طور موقت، دخیل هستند) . [1]

-1تولید محصول در کارگاه: ساخت وساز یک فرآیند تولید محصول در محل کارگاه است که از این منظر با صنعت تولید ،که محصول در یک مکان ثابت ساخته می شود، تفاوت دارد. برای مثال جهت تولید یک هواپیما یا کشتی، پس از ساخت و مونتاژ قطعات در محلی ثابت، محصول به مکان نهایی خود حمل شده و مورد استفاده قرار می گیرد. [2] در صنعت ساخت و ساز، عملیات ساخت و نصب، فعالیت هایی هستند که بیشترین ارزش افزوده را ایجاد می کنند وکیفیت محصول در گرو انجام صحیح آنها است. لذا پیمانکاران باید از رعایت استانداردهای موجود در عملیات نصب در محل ،که بسیار متاثر از شرایط کارگاهی می باشد ، اطمینان حاصل نمایند.

-2تولید یکتا: در صنعت تولید، از ماشین آلات و مواد اولیه ی مشخص برای تولید محصولی مشخص استفاده شده که این محصولات کمتر سفارش پذیر بوده و تمامی آنها از یک نوع خاص و با خصوصیات مشخص تولید میشوند. حال آنکه در صنعت ساخت و ساز کارفرما از همان ابتدا و در مرحله طراحی، مشخصات و ویژگی های مدنظرش را به طراح اعلام کرده و در مرحله مناقصه و انتخاب پیمانکار نیز پیمانکاری را انتخاب میکند که بتواند به خوبی نیازهایش را برآورده کند.کارفرما یا نماینده وی میتواند جزئیات پیمان را تغییر داده یا مواردی را به آن اضافه و یا کم کند.

-3پیچیدگی: در صنعت تولید، بسیاری از مولفه ها به دلیل تکراری بودن و مشخص بودن منابع از همان مرحله طراحی به راحتی میتوانند مدیریت شوند.امکانات در دسترس همراه با تکنولوژی و طراحی مناسب، جریان تولید محصول را قطعی و قابل اطمینان میسازد.همچنین به دلیل تکرار فرآیند تولید محصول، شبکه تامین کالای مورد نیاز ، در نهایت قابل مدیریت و بهینه سازی می گردد. بر خلاف امر تولید، در صنعت ساخت و ساز انجام فعالیت ها به طور فزاینده ای وابسته به هم و پیچیده بوده بطوریکه تکمیل هر فعالیت در گرو انجام فعالیت های دیگر است. این عامل به اضافه عواملی چون پیچیدگی، یکتایی و پویا بودن سیستم، این الزام را القا میکند که پروژه ساخت و ساز به همراه ویژگی های گوناگونش در شروع فاز طراحی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. [3] به دلیل آنکه محصول نهایی صنعت ساخت و ساز در محل کارگاه به دست می آید، ساخت و نصب اجزای گوناگون آن ملزم به تعامل و هم پوشانی فعالیت های پیمانکاران مختلف بوده که این کار باعث دو چندان شدن مشکلات این صنعت از زاویه های گوناگون از جمله مبحث زمان بندی میشود.

مجموعه عوامل یاد شده تولید محصول در کارگاه،تولید یکتا و پیچیدگی، عدم قطعیت ساخت و ساز را به همراه خواهد داشت. در صنعت تولید ، عدم قطعیت ها را میتوان تنها با افزایش کنترل کیفی خود روند تولیدکاهش داد و در نتیجه ایجاد یک وضعیت ثابت و پیوسته، به کارایی بیشتری دست یافت.لکن در پروژه های ساخت و ساز، عدم قطعیت های فراوان از جمله شرایط آب و هوایی، شرایط خاک و زمین شناسی، تغییرات احتمالی توسط کارفرما و تعامل بین چندین عملیات مختلف در طول پروژه ، سبب ایجاد یک شرایط منحصر به فرد می گرددکه درست همانند فعالیت های برنامه ریزی شده پروژه ، بحرانی بوده و تاثیرات اساسی بر هزینه های پروژه خواهد گذاشت.

فرآیند تولید در مقابل فرآیند ساخت و ساز

در دراز مدت ایجاد ارزش افزوده از طریق بالا بردن سودآوری در سرمایه گذاری از اهداف هر دو صنعت تولید و ساخت و ساز می باشد. به دلیل تفاوت های موجود میان این دو صنعت ، دستیابی به این هدف با به کارگیری ابزار متفاوتی صورت می گیرد. در صنعت تولید، طول عمر محصول در بازار آنقدر طولانی است که زمان کافی برای آموزش و تحقیق بر روی محصولات وجود داشته باشد در حالی که این زمان در صنعت ساخت و ساز نسبتا کوتاه است. کمبود سرمایه گذاری های تحقیقاتی در صنعت ساخت و ساز سبب شده تا به طور کامل نتوان از ظرفیت های این صنعت برای ایجاد نوآوری در روند و تکنولوژی بهره گرفت فلذا قابلیت رقابت این صنعت در بازار های داخلی و خارجی به خطر افتاده است .[4] علاوه بر این ، برنامه ریزی های صنعت تولید بسیار متاثر از مسئله بهینه سازی ظرفیت تولید با در نظر گرفتن توازن بین استهلاک ماشین آلات و روند رو به رشد می باشد در حالیکه در صنعت ساخت و ساز ابزار و ماشین آلات هم قابل خریدن بوده و هم قابل اجاره کردن و پیمانکاران تمام تلاش خود را در جهت کاهش هزینه های مالکیت و تعمیر و نگهداری به کار می گیرند.

در صنعت تولید دامنه عملیات اجرائی از همان ابتدا به طور کامل تعریف می شود و کلیه مواردی که باید تولید یا خریداری شوند ثابت و مطابق با طرح اولیه می باشند. همچنین نیروی کار در صنعت تولید از یک سیستم حقوق و مزایای پایدار و امنیت شغلی بالا بهره مند می شود. در مقابل در صنعت ساخت و ساز روش های اجرائی بسیار انعطاف پذیر بوده و تابعی از شرایط منابع و برآورد هزینه های پروژه می باشد. همچنین سیستم حقوق و مزایا بسیار تابع شرایط شرکت استخدام کننده و میزان توانمندی و مهارت نیروی کار می باشد. در صنعت ساخت و ساز با وجود اینکه کارگران انجام فعالیت های مختلف را به عهده دارند اما در عین حال از امنیت شغلی بسیار پائین بهره مند می گردند.

در صنعت تولید، کنترل کیفیت تنها از طریق کنترل روند انجام فعالیت تولیدی میسر می باشد . از کنترل های معمول در این زمینه عبارتند از : جلوگیری از تولید قطعه معیوب، کنترل و بررسی و در صورت نیاز دخالت در چرخه تولید.کلیه این کنترل ها در جهت جلوگیری از بازانجام کارها صورت می گیرد. در مقابل در صنعت ساخت و ساز، کنترل کیفیت در کنترل و تائید محصول نهائی خلاصه می شود. [5] در ابتدای کار کلیه جزئیات و نقشه های اجرائی ، استاندارد های کیفی پروژه را مشخص می کنند و تلاش کارفرما و پیمانکاران در طول روند ساخت و ساز تنها به کنترل مسائل ایمنی ، محیط زیست و رعایت آئین نامه ها و قوانین حاکم بر کار معطوف می گردد. بازانجام کارها و فعالیت ها از جمله مسائل شایع در روند ساخت و ساز می باشد چراکه تنها هدف در طول روند، تولید یک محصول نهائی از پیش طراحی شده می باشد.

زنجیره فعالیت ها در صنعت تولید تابع اولویت های از پیش تعیین شده در مرحله طراحی محصول می باشد که به ندرت دچار تغییر می شود حال آنکه در صنعت ساخت و ساز به علت گستردگی روند تولید، توالی فعالیت ها حتی به طور غیر قابل پیش بینی شده ای قابل تغییر بوده و زنجیره فعالیت ها بسیار تابع تصمیمات اتخاذ شده از طرف کارفرما و پیمانکار اصلی پروژه می باشد. [6]

فلسفه ناب

تکنیک های کارخانجات تولیدی ژاپنی برای بیش ازچهار دهه است که به عنوان معیاری برای تولیدکنندگان مورد استفاده قرار می گیرد. [8] [7] پس از مطالعات انجام شده توسط(The international Motor Vehicle) IMPV تکنیک های ژاپنی ها به عنوان یک سیستم تولید نو به اسم تولید ناب شناخته شد. [10] [9] کاربرد این تکنیک ها تنها در تولید خلاصه نمی شوند بلکه فعالیت های خدماتی را نیز می توان ناب سازی نمود[11] .لذا استفاده از مفاهیم ناب در صنعت ساخت و ساز به دلیل دارا بودن هر دو خصوصیت تولیدی بودن و خدماتی بودن میسر می باشد. [12] مفاهیم ناب شامل سیستم های تولید متعددی می شود که همگی در چند اصل مشترک می باشند اصولی چون: کاهش مواد زائد، تغییر پذیری، وقت شناسی، ارتباطات موثر ارزشی، بهبود مستمر و حفظ کیفیت از ابتدا.

ساخت و ساز ناب ، مدیریت پروژه را به طور کل دگرگون کرده است .[1] گروه بین المللی ساخت و ساز ناب (IGLC) تحقیقات گسترده ای را در جهت به کارگیری تکنیک های ساخت و ساز ناب انجام داده است و ابزارهایی را برای طرح ریزی عملیاتی، بررسی و بهبود مستمر پیشنهاد کرده است که مسیر مدیریت پروژه های ساختمانی را تغییر داده است .[1]

به وضوح می توان دید که هر دو زمینه تولید ناب و ساخت و ساز ناب با ترکیب المانهای فنی و انسانی بازده عملکردی بالاتری را تضمین می کند. [13] با وجود همه اینها تعمیم تکنیک های تولید ناب به ساخت و ساز ناب هنوز یک چالش است .[14]

تکنیک های تولید ناب

آنچه در تولید ناب اتفاق می افتد بکارگیری توانمندی های نیروی کار توام با تکنیک های سازمانی با هدف به دست آوردن بازده بالاتر در ازای منابع کمتر می باشد. [15] اهداف تولید ناب با پیروی از اصول ناب چون : ارزش کنونی، جریان ارزش(حذف ضایعات)، جریان تولید و پیگیری مستمر بهبود برآورده می گردند .[16]تولید کنندگان ژاپنی و به ویژه شرکت تویوتا ، تکنیک هایی را برای تضمین عمل به این اصول طراحی کرده اند که تحت عنوان سیستم تولید شرکت تویوتا (TPS) شناخته می شود .[17] این سیستم با استفاده از روشهای مختلف، دستیابی به اهدافی چون کاهش هزینه ها، تضمین کیفیت و رضایت مشتری را در جهت رشد پایدار و مستمر میسر می سازد. [19] [18] چهار رکن اصلی TPS عبارتند از وقت شناسی، خودگردانی، انعطاف پذیری نیروی کار و تفکر خلاقانه

.[18]

مفهوم وقت شناسی، بی ارزش بودن انبارداری را القاء می کند و انبارداری را یک فرآیند زائد قلمداد می کند به همین دلیل واحد های تولید باید تنها زمانی که به آنها نیاز است مشغول به کار شوند. در راستای وقت شناسی سه روش وجود دارد.Kanban.1 (در زبان ژاپنی کارت یا علامت) به معنی کاهش انبارداری با استفاده از آغاز فرآیند تولید بر اساس درخواست های قبلی ثبت شده توسط کارت های بازرگانی یا سبد ها یا درخواست های دیجیتالی می باشد.2. [20]سطح بندی تولید که تضمین کننده کنترل نوسان در تقاضا از طریق انتخاب درست حجم تولید محصول می باشد.3. [21]کاهش مراحل راه اندازی که سبب کاهش تعداد فعالیت های لازم الاجرا در دورانی که کارخانه کار نمی کند می شود .[22]

خود گردانی، به عنوان جایگزینی برای کنترل کیفیت سنتی، راهکاری جهت جلوگیری از عیب و نقص میباشد که در لایه اولیه خود توسط یک سیستم مدیریت کاربردی، کیفیت و مدیریت مالی کل شرکت را ارتقاء میبخشد. [23] کیفیت به کلیه فعالیتهای یک سازمان اعم از طراحی، تامین و تولید اتلاق می شود. دومین لایه،کنترل خودگردان (اتوماتیک) ، از قرارگیری قسمت های معیوب در فرایند جلوگیری میکند که تجهیزات بازرسی چشمی (poka-yoke)این سطح از کنترل را پشتیبانی میکنند که از این لحاظ با خودگردانی سنتی ،که در آن امکان دخالت مستقیم در فرآیند وجود نداشت، بسیار متفاوت می باشد. [24]

در دست داشتن نیروی کار انعطاف پذیر این امکان را برای شرکت ها فراهم می سازد که میزان کارگران مورد نیاز خود را متناسب با میزان نوسان تقاضا برای تولیداتشان، هماهنگ سازند. برای این کار دو روش وجود دارد : طراحی چند منظوره و عملکرد های استاندارد. با چیدمان انعطاف پذیر ماشین آلات امکان تغییر موقعیت کارگران خط تولید و تنظیم تعداد کارگران متناسب با نیاز فراهم می گردد و تنها با تعریف درست عملکردهاست که کارگران می توانند روی چندین ماشین بطور قابل اطمینان کار کنند. همچنین برنامه ریزی عملکرد ماشین آلات باید تحت سیستم تعمیر و نگهداری پیشگیرانه صورت گیرد.

کلیه این تکنیک ها بر پایه توانمندیهای نیروی انسانی استوار می باشند این توانمندی ها عبارتند از:

.1 تفکر خلاقی که تلاش میکند از طریق بازخوردها، پشتیبانی و حمایت از بهبود پیوسته فعالیتهای روزانه خط تولید ، بهبود مستمر تولید را فراهم کند.

2. مهارتهای حل مساله که از وقوع مجدد عیوب جلوگیری میکند.

3. توانمندی کار گروهی ، کنترل کردن عملیات تولید و در صورت نیاز ، اختیار ایجاد تغییرات در وظایف و مسئولیت ها.

مولفه نیروی انسانی متشکل از این سه قابلیت،تولید ناب را به سیستمی پویا تبدیل میکند که همیشه در جستجوی دستیابی به عملکرد بالاتر است. تویوتا در حال حاضر برای اطمینان از ایجاد تعادل بین ارزش افزوده و سطح رضایت شغلی کارگران از TVAL (برنامه بازنگری خط مونتاژ) استفاده می کند. [25]

حرکت از تولید ناب به سوی ساخت و ساز ناب:

[26] Ballard سیستم تحویل پروژه ناب را به چهار فاز به هم پیوسته تقسیم میکند: .1 تعریف پروژه .2 طراحی ناب .3 تامین ناب .4 مونتاژ ناب . وی در تحقیق خود بر مرحله چهارم یعنی مونتاژ ناب تمرکز نموده است که با تحویل منابع به سایت شروع و با تحویل پروژه خاتمه مییابد. مونتاژ ناب به طور ویژه ای برای پیمانکاران کل (GC) که منابع انسانی و ساختار فنی خود را برای این امر توسعه میدهند، اهمیت مییابد.

در تعریف تکنیک ها همواره از روشهای ذهنی و مبتکرانه پیروی می کنند : در ابتدا فرضیه ها شکل گرفته و از طریق سعی و خطا مورد تست و بررسی قرار می گیرند تا زمانی که بتوان آنها را در شرکت ها به مرحله اجرا در آورد.در تولید ناب تکنیک ها توسط یک چهاچوب مشخص به یکدیگر مرتبط می شوند [27, .28] بر همین اساس ،[29] Dos Santos روشهای ابتکاری را با چهارچوبی تئوری از ساخت و ساز ناب تلفیق کرده است. در ادامه به بحث در مورد انتقال تکنیک های تولید ناب به ساخت و ساز ناب خواهیم پرداخت:

-1 تغییرپذیری جریان تولید: در تولید ناب، اثرات تغییرپذیری جریان تولید (از سفارش تا تحویل) را میتوان در سطحبندی عرضه مشاهده نمود. سطح بندی عرضه ، که خود از طریق بهینه سازی زنجیره تولید با اختصاص کمترین میزان منابع میسر می گردد ، نوسانات سطح تقاضا را قابل کنترل می سازد. هنگامی که حجم تولید و منابع کاهش یابند، آنگاه نوسانات سطح تقاضا با کمی تطبیق در احجام تولید و منابع تخصیص داده شده قابل مدیریت خواهد بود. از جمله تکنیکهای مربوط به سطحبندی تولید میتوان به برنامهریزی زنجیره تولید، عملیات استاندارد انعطافپذیر، طراحی چیدمان چند منظوره و تعمیر ونگهداری پیشگیرانه کلی اشاره نمود.

تغییر پذیری جریان تولید اثرات چشمگیری در صنعت ساخت و ساز ناب خواهد داشت چراکه تاخیر در اتمام یک فعالیت میتواند زمان اتمام کل پروژه را تحت الشعاع قرار دهد. تکنیک برنامه ریزان نهایی تکنیکی است که می تواند در یک چهارچوب زمانی تحقق طراحی ها را پشتیبانی نماید .[26] برنامه ریزان نهایی کسانی هستند که برای انجام یک فعالیت و وظیفه منحصر به فرد در سطوح عملی میتوان روی آنها حساب کرد. روند برنامه ریزان نهایی با زمان بندی فاز معکوس (RPS) آغاز می شود به عنوان مثال یک طرح کار با جزئیات ارتباط بین فعالیت ها در یک فاز را مشخص می نماید . [30] برنامه چند هفته پیش رو در روش زمان بندی فاز معکوس ، فعالیت هایی را که باید در طول چند هفته آینده به اتمام برسند، تعیین می نماید.هر برنامه ریز ، برای کنترل جریان کار خود ، برنامه های کار هفتگی تهیه می نماید و اگر وظایف به موقع و بر اساس برنامه انجام نگیرند آنگاه برنامه ریزان باید علل اصلی این تاخیر را معین نموده و طرحی عملیاتی برای جلوگیری از وقوع مجدد این مشکل ، ارائه نمایند.

-2 تغییرپذیری فرآیند: خود گردانی (Autonomation , jikoda) بدین مفهوم است که اقدامات فوری باید به نحوی از بروز نقص جلوگیری کند که اصلا وارد فرآیندها نشود.در تولید ناب ، بازرسی چشمی به کارکنان واحدهای خودگردان این استقلال داخلی را میدهد که به محض تشخیص قطعه معیوب، فرآیند تولید را به منظور ریشهیابی علت بروز نقص متوقف سازند. ابزارآلات بدون عیب و خطاناپذیر (Fail-safe, poka-yoke) ، ابزارآلاتی هستند که بطور اتوماتیک از ادامه عیوب به فرآیندهای بعدی جلوگیری میکنند .[24]

از آنجایی که تشخیص عیوب قبل از نصب و مونتاژ، کار سخت و پیچیدهای میباشد، کیفیت در ساخت و ساز سنتی ، بر تطبیق تمرکز کرده است در حالی که در ساخت و ساز ناب تمام تمرکز به سمت جلوگیری از عیوب معطوف شده است و اقدامات بدون عیب و خطاناپذیر در کارگاه ها به منظور اطمینان از دستیابی به حد مقبول کیفیت اولیه ، در کلیه وظایف بکار گرفته می شوند.

-3 شفافیت : در تولید ناب، هر منبعی که در عملکرد بهتر مشارکت نداشته باشد، اضافه محسوب شده میبایستی حذف گردد. تکنیک 5s یکی از روشهایی است که در این خصوص بکار میرود و شامل پنج مرحله به ترتیب Shine .4 Standardize (Seizo) .3 Straighten (Seition) .2 Sort (seiri) .1 Sustain (Shisuke) .5 (Seiketsu) میباشد. در ساخت و ساز ، 5S امکان داشتن یک کارگاه شفاف را فراهم می سازد بدین ترتیب که مصالح به صورتی

کارآمد بین انبار و محلهای مصرف در کارگاه جریان می یابند. [31] در صورتی که یک فرایند از آغاز تا پایان شفاف، قابل بررسی و مشاهده باشد، فرایند کنترل میتواند تسهیل یابد و در نتیجه ماهیت فرایند بهبود یابد ضمن اینکه شفافسازی موجب میگردد تا سایر افراد درگیر در فرایند بطور عادلانه از اطلاعات بهرهمند گردند.

-4 بهبود مستمر : برای دستیابی به بهبود مستمر (Kaizen) فقط یک تکنیک خاص و منحصر به فرد وجود ندارد بلکه در واقع رفع مشکلات و ایرادات موجود با بکارگیری همزمان کلیه شیوه های ممکن و همچنین وجود یک نگرش خلاقانه ، سبب پیدایش بهبود مستمر خواهد شد. در تولید ناب ، با بکارگیری چرخه های کیفیت ،برای کارگران فرصتی فراهم می شود که به صورتی فعال در روند پیشرفت پروژه ایفای نقش نمایند. کارگران در جلسات روزانه مشهود ترین و بارزترین مشکلات موجود در زمینه هایی چون کیفیت ، تعمیر و نگهداری ، کاهش هزینه ها و همچنین ایمنی در محل کار را بررسی کرده و راهکارهایی مناسب با قابلیت اجرائی جهت رفع آنها پیشنهاد نموده تا در فعالیت های آتی مورد استفاده قرار گیرند.بدیهی است که دست آوردهای این چرخه فقط به این راهکارها محدود نمی شود بلکه کارگران در طی این جلسات تجربه های زیادی کسب می کنند.

بر اساس مجموعه اهداف و خط مشئ مقرر شده ، کارگران در طول جلسات گروهی روزانه ، کلیه آموزه های خود را به میان آورده تا کیفیت فعالیت ها را بهبود بخشند .[32] در پایان هر ماه اهداف جدید وضع می شوند .[33]بازنگری و طراحی مجدد فعالیت های بحرانی با استفاده از مطالعات اولین اجرا ( (First -Run صورت می گیرد .[34] پس از بررسی جزء به جزء عملکرد ها و به میان آوردن کلیه پیشنهاد ها و نظرات ، روشهای جایگزین برای انجام بهتر کارها ارائه می شوند.چرخه PDCA (شامل )(Act Check Do Planطرح ریزی انجام بررسی اقدام و بازنگری ) برای انجام مطالعات اولین اجرا کاربرد حائز اهمیتی دارد. در مرحله طرح ریزی ، روش کار طراحی می شود ، کلیه روند پروژه مرحله به مرحله مورد بررسی قرار گرفته و مراحل غیرضروری از روند حذف می شوند. سپس در مرحله انجام ، طرح آماده شده برای اولین بار اجرا می شود.در مرحله بررسی ، آنچه که در عمل به دست آمده توصیف و اندازه گیری می شود و در نهایت در مرحله اقدام و بازنگری، در نشستی دوباره با اعضای تیم، روشهای توسعه یافته به عنوان استاندارد لازم الاجرا ابلاغ می شود. برای حصول اطمینان از روند بهبود مستمر، باید کلیه توانمندیهای اعضای گروه به بهترین نحو ممکن ،در جهت افزایش همکاری های فردی و گروهی، مورد استفاده قرار گیرد. [35]

مطالعه موردی:

مهمترین هدف این مطالعه موردی، بکارگیری و ارزیابی تکنیکهای مختلف ساخت و ساز ناب توسط یک پیمانکار عمومی در شهر اصفهان بوده است. این شرکت به دنبال آموزش نیروی انسانی و برگزاری کلیه دوره های آموزشی فنی خود در چارچوب تکنیک های ساخت و ساز ناب می باشد. با موافقت مدیریت شرکت، شش تکنیک ساخت و ساز شامل موارد زیر اجرا و مورد ارزیابی قرار گرفت.

1. برنامه ریزان نهایی (Last Planner)

2. افزایش توانمندی دیداری (Increased Visualization)
3. جلسات گروهی و تیمی (Huddle Meeting)

4. مطالعات اولین اجرا (First run studies)

5. تکنیک 5S

6. کیفیت بدون عیب یا خطا ناپذیر (Fail -safe quality)

تیم پژوهش طی یک دوره شش ماهه، بکارگیری تکنیکهای فوق را در یک پروژه پارکینگ طبقاتی مورد بررسی و ارزیابی قرار دادند و بر اساس

نتایج و بازخوردهای جمعآوری شده از همه شرکتکنندگان، ضمن تهیه یک ارزیابی کلی، پیشنهاداتی سازنده برای انجام پروژههای آتی ارائه کردند. در این فرایند دو گروه از اعضای پروژه، جامعه هدف تیم پژوهش قرار گرفتند، یکی مدیر پروژه و پیمانکاران جزء و دیگری سرپرست کارگاه ،تیمهای اجرائی و کارگرها.

یافتههای مطالعه موردی:

-1 برنامه ریزان نهایی

یکی از تکنیکهای معروف در ساخت و ساز ناب "برنامه ریزان نهایی" است .هدف این تکنیک تداوم جریان کار و کاهش تغییرات در پروژه می باشد .فلسفه این تکنیک بر مبنای "کاری را که باید انجام دهیم" قرار دارد به جای "تعریف مقدار بیشتری از فعالیتها". در حقیقت این تکنیک با ارزیابی گروه های اجرایی "برنامه ریزی حقیقی" را جایگزین "برنامه ریزی بهینه" و از این طریق "برنامه ریزی فشاری"را به "برنامه ریزی کششی" تبدیل می کند .این تکنیک معادل "کانبان" و "همگن سازی مخلوطی از محصولات" در تولید ناب است.

زمانبندی فاز معکوس : (RPS) همه پیمانکاران جزء تشویق شدند جدول زمانبندی مربوط به فعالیت خود را بر روی یک دیوار نصب نمایند و بدین طریق میتوانستند تاثیر زمانبندی فعالیت خود بر روی زمان تکمیل فازهای مشخص پروژه را مشاهده نمایند. پس از طی چند هفته برنامهریزان برای محاسبه مدت زمان انجام فعالیت ها ، بجای مراجعه به برنامه زمانبندی اصلی پروژه، تمایل بیشتری به استفاده از زمانبندی فاز معکوس از خود نشان دادند.

زمانبندی 6 هفته پیش رو: از آنجا که مدیر پروژه با این نوع زمانبندی آشنایی نداشت، لذا تیم پژوهش، اولین برنامه زمانبندی نگاه به جلو را تهیه نمود. پس از آنکه مدیر پروژه این واقعیت را لمس کرد که این زمانبندی قابلیت ارائه تصویر به روزشدهای از فعالیت های پروژه که میبایست کامل شوند را دارد، شروع به تهیه منظم آن نمود. مدیر پروژه در آنالیز محدودیت ها بیشترین تمرکز را بر روی مسائل و موضوعات مربوط به مصالح قرار داد همانگونه که در شکل 1 نشان داده شده است .


واریانس محدودیت ها

35
30
25 فرکانس
15
20

10

5

0

آب و هوا هماهنگی فعالیت های مصالح تصمیمات کارگران
زمانبندی پیش نیاز کارفرما

دسته بندی


شکل :1 محدودیت ها و واریانس ها بر اساس دسته بندی

تحلیل واریانس: در ابتدای پروژه واریانس هزینه، تنها شاخص عملکردی بود. لذا تعریف واریانس اقدامات ضروری پروژه بعنوان یک شاخص عملکرد جدید بسیار دشوار بود. هنگامی که وظایف در زمان مقرر به اتمام نمی رسید مدیر پروژه یک دلیل آنی چون شرایط آب و هوائی برای آن در نظر می گرفت و یا برنامه ریزی مجدد انجام می داد اما طی فرایند پروژه و در انتهای مطالعه، مدیر پروژه قادر بود با تشخیص ریشه وقوع واریانس ،برای جلوگیری از وقوع مجدد تاخیرات، برنامههای اجرائی تهیه و تنظیم نماید.

جداول درصد پیشرفت کار: تیم پژوهش جداول تکمیلشده درصد پیشرفت کار (PPC) را در دو سطح تهیه نمودند: پروژه و پیمانکاران جزء. پیمانکاران جزء بسیار علاقه مند به مقادیر هفتگی PPC بودند فلذا سعی میکردند کیفیت کارهای خود را بهبود بخشند. در طول مطالعه کارکنان پروژه جداول PPC را تهیه و آنها را در تابلو اعلانات پروژه قرار می دادند.

-2ا فزایش توانمندی دیداری

این تکنیک در حوزه فرآیند اجرا کاربرد دارد و جهت گیری آن کنترل و بهبود مستمر فرآیند می باشد. در این تکنیک توانمندی کارگران با استفاده از روشها و ابزار ساده و دیداری ارتقاء می یابد.

-1-2 جداول تعهدات :(Commitment charts) در جلسه ای با حضور کلیه پرسنل، مدیرعامل شرکت به اهمیت ایمنی افراد برای شرکت موکدا اشاره کرد و از پرسنل و کارکنان درخواست شد مثال هایی در مورد چگونگی رعایت اصول ایمنی در کارهای روزمره پروژه ارائه کنند. در انتهای جلسه، یک بیانیه تعهدات ایمنی توسط کلیه کارکنان امضاء و به کلیه گروههای درگیر پروژه از طریق نصب در تابلو اعلانات پروژه اطلاع رسانی شد.

-2-2 علائم متحرک :(Mobile signs) پرسنل پروژه اطلاعات و نظرات خود را در مورد طراحی علائم ایمنی به تیم ارائه نمودند. پس از مرحله نظرسنجی، علائم متحرک طراحی و به نواحی مختلف کارگاه ارسال گردید. اکثر این علائم با ظاهری جالب و رنگامیزی جذاب طراحی شده بودند که توجه همه افراد در پروژه را به خود جلب کنند.

-3-2 مایلستون های پروژه: در شروع مطالعه، پرسنل بطور معمول از تاریخ اتمام فعالیت ها و فازهای مختلف پروژه مطلع نمی شدند. بعد از طراحی علائم، تاریخ های اتمام فازهای مختلف پروژه نیز در طبقه به طبقه پروژه تعبیه گردید. در انتهای پروژه اکثر کارکنان بیان می داشتند که در اثر این تغییر، احساس مشارکت بیشتری در پروژه داشته اند.

-3 جلسات منظم

جلسات منظم هفتگی و روزانه با حضور کلیه سرکارگرها و پرسنل پروژه و معمولا در ابتدای روز و در مدت کوتاه، مثلا حدود ده دقیقه، تشکیل

می شود.

-1-3 جلسات سرکارگران: در طول این پروژه تحقیقاتی ، جلسات غیر رسمی سرکارگران به جلسات هفتگی دستورکار تبدیل گردید. در این جلسات بر روی کارهایی که باید در طول همان هفته انجام می گرفت تمرکز می شد. نظرات و بحث های مطرح شده در طول جلسات ، همپوشانی فعالیت ها و همچنین مشکلات احتمالی در کارگاه را بارز می ساخت. در پایان جلسه تصمیماتی که در طول جلسه مورد توافق قرار می گرفت صورتجلسه می شد و در طول همان هفته مرور می گردید.

-2-3جلسات منظم روزانه: پرسنل پروژه در ابتدای روز و در مدت کوتاه 5 تا 10 دقیقه جلسه ای را تشکیل داده و در آن به مرور کارهایی که باید در طول همان روز انجام می شد می پرداختند. برنامه ریزی زمانی ، ایمنی و نگهداری کارگاه از اهم مباحث مطرح شده در این جلسات بود. بر اساس یک نظر سنجی شغلی %67 از کارگران،این جلسات را ارزشمند توصیف کردند و بیشتر از %42 کارگران در طول جلسات بازتاب هایی را مطرح کردند و اکثر آنها اظهار داشتند که این جلسات فرصتی را فراهم آورده تا به صورت مستقیم با سرکارگران خود صحبت نمایند.

-4 مطالعات اولین اجرا

-1-4 طرح ریزی: توسط داده های بدست آمده از سرکارگر ، سرپرست کارگاه و مدیر پروژه دو زمینه کاری هدف تحقیق قرار گرفت: نصب دیوارهای سپر و نصب اتصالات.علت انتخاب سپرها پرهزینه بودن آنها و علت انتخاب اتصالات تنوع بالای آنها بود.

-2-4 انجام: در این مرحله فعالیت مورد مطالعه ،توسط فیلم و انجام مطالعات بهره وری مستند گردید. یکی از ایرادات رایج در مرحله مستند سازی استفاده از اطلاعات و داده های سرکارگران به جای کارگران بود. کارگران فقط در انجام فعالیت ها تمرکز داشتند در حالی که می توان جزئیات بسیار بیشتری را توسط کارگران دریافت کرد.

-3-4 بررسی: در جلسه ای با حضور مدیر پروژه سرکارگر و کارگران فعالیت انجام شده مورد بررسی قرار می گیرد در این پروژه تحقیقاتی تیم تحقیق به منظور یافتن فرصت های آموزشی و پیشرفت های احتمالی این جلسات را سرپرستی کردند. اکثر شرکت کنندگان در جلسه سعی بر آن داشتند تا بهترین پیشنهادات جهت بهبود فعالیت در آینده ارائه نمایند.

-4-4 اقدام و بازنگری: بر اساس پیشنهادات و نتایج به دست آمده در طول این جلسات، فعالیت با کمک همان کارگران و پشتیبانی مدیر پروژه و سرکارگران بازنگری می شود نتایج بدست آمده پس از انجام تحقیق نشان دهنده %38 کاهش در هزینه خرابی دیوارها و همچنین %73 کاهش در هزینه اتصالات بود. اقدامات انجام شده شامل روش های جدید ، تغییر در ترکیب کارگران و توالی بهتر فعالیتها بود.

5s -5

روشی است مرتبط با محیط و شرایط فیزیکی کارگاه، برای دستیایی به محل کار مرتب برای افزایش شفافیت در محل کار پروژه با هدف مدیریت، کنترل و بهبود جریان فعالیتها و فرآیندها .از نگاه تفکر ناب این تکنیک نوعی مدیریت نگهداری کارگاه است با هدف از بین بردن اتلاف منابع.این فعالیت ها عبارتند از:

- جدا سازی :شامل جداسازی اقلام مورد نیاز و پاکسازی اقلام زاید و غیرقابل مصرف

- مرتب سازی :یعنی چیدن اقلام برای سهولت استفاده در موقع نیاز

-استاندارد سازی -پاکسازی، نظافت و آراستگی محیط

-فرهنگ سازی برای رعایت استانداردها

-1-5 جداسازی: اولین مرحله از نگهداری کارگاه عبارت است از جداسازی مصالح با کد شناسایی و قرارگیری مصالح و ابزارآلات در محل نزدیک به مکان انجام فعالیت . این جانمایی باید با در نظر گرفتن مسائل ایمنی و مدار حرکت جرثقیل ها صورت گیرد.

-2-5 مرتب سازی: مرحله بعدی انباشتن مصالح با یک الگوی منظم و قرار دهی ابزارها در جعبه های ابزار میباشد. هر پیمانکار جزء ، مسئولیت فعالیتی به خصوص در محل کار را به عهده می گیرد.

-3-5 استاندارد سازی: در این مرحله طراحی شامل اطلاعات کلیدی هر فعالیت در محل کارگاه با عنوان طرح ترتیب مصالح تهیه می شود.چنین طرح دیداری از محل کارگاه در جانمایی بهینه مصالح ورودی و کاهش جا به جایی جرثقیل و همچنین کاهش مسافت راه رفتن توسط کارگران بسیار موثر می باشد.

-4-5 پاکسازی: مرحله بعدی شامل پاک نگه داشتن کارگاه می باشد. در این مرحله کارگران به تمیز کردن محل کار پس از انجام کار خود توصیه می شوند و همچنین کارگران نظافتکار جهت بررسی و پاکسازی نقاط از قلم افتاده کارگاه گماشته می شوند.

-5-5 فرهنگ سازی: در این مرحله که مرحله نهایی 5s می باشد کارگران باید به تداوم انجام چهار مرحله قبل در تمام مدت پروژه تشویق شوند. درانتهای پروژه به خاطر اینکه کارگران، نگهداری کارگاه را یک تلاش مستمر نمی دانستند این امر میسر نمی شد در حالی که باید به صورت تناوبی انجام کلیه مراحل قبلی را به آنها یادآوری کرد.

-6 کیفیت خطاناپذیر

این تکنیک با نگرشی پیشگیرانه و بر این مبنا طراحی شد که به جای بازرسی و کنترل کیفیت پس از انجام کار، با تشخیص و اعلام خرابیهای بالقوه از ایجاد خطا و عدم انطباق جلوگیری کند. واضح است که پیشگیری از خرابی، به مراتب سهل تر و کم هزینه تر از اصلاح و رفع عیب می باشد، در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید