بخشی از مقاله
چکیده:
در سازههای ساختاری ادبیات داستانی - اعم از رمان، داستان، قصه و... - گاه به ظرافتهای ساختاریای برمیخوریم که تنها چشم تیزبین علاقهمندان و قلم موشکافانه منتقدان ریزبین توانسته است این ظرافتها را واکاوی و تحلیل نماید. یکی از مباحث کمتر شناختهشده در ادبیات داستانی - از دیدگاه علم روایت شناسی - ساختار روایی خاطره-داستان است. این سبک نو ظهور از یک طرف به خاطره شبیه است و از طرفی با اینکه تمام عناصر ساختاری داستان را نیز درون خود جای میدهد، داستان نیست. به عبارت دیگر می توان گفت روایت وقایع بر اساس گذشته نگری آن را به خاطره نزدیک می کند، اما از آن جا که بسیاری از عناصر داستان را در خود دارد، به داستان نیز شبیه است، در حالی که خاطره همانند داستان هنری نیست.
پس سوالی که پیکره ی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد این گونه مطرح می گردد که، سازه های ساختاری- روایی سبک نوظهور خاطره- داستان کدامند و چگونه باعث قوام و شکل گیری این سبک شده اند؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سبک نو ظهور خاطره- داستان یک نوع ادبی جدید در ادبیات فارسی است که نه همانند داستان هنری و نه همانند خاطره تفننی است، بلکه سبکی جدید با ساختار روایی ویژه است.
مقدمه و بیان مسئله
در میان قالبهای ادبی خاطره نزدیکترین قالب به داستان است. عناصری چون: حقیقت مانندی، روایت زاویهی دید، صحنهپردازی، زمان و مکان و لحن از عناصر مشترک داستان و خاطره است به طوری که خاطره را میتوان تبدیل به داستان نمود و یکی از دلایل تشویق نویسندگان مبتدی به نوشتن خاطره همین نزدیکی خاطره به داستان است. هرچند میتوان نوعی از زندگینامههای خود نوشت - اتوبیوگرافی - را که شرححال و خاطرات نویسنده است نوعی خاطره بهحساب آورد، اما زندگینامهایی را که صرفاً به شرح وقایع زندگی نویسنده در برههی زمانی خاصی میپردازند - بیوگرافی - نمیتوان خاطره دانست، یعنی بیوگرافی بهاندازهی اتو بیوگرافی از عناصر داستان استفاده نکرده و کشش و جذبهی داستانی ندارد.
در واقع میتوان گفت بیوگرافی نوعی تاریخنگاری است چه بسیاری از این زندگینامهها طی یک دورهی تاریخی خاص نوشتهشدهاند و به بیان وقایع آن زمان پرداختهاند درحالیکه اتو بیوگرافی به دلیل کاربرد عناصری مانند: روایت، توصیف و حقیقت مانندی به داستان نزدیک میگردد. اما نوعی قالب روایی دیگر نیز تحت عنوان خاطره-داستان وجود دارد که نه صرفاً خاطره است و نه داستان. بهعبارتدیگر این قالب را میتوان ساختاری دانست که برگرفته از یک خاطره است.
در ساختار خاطره- داستان، یک حادثه با محوریت گذشتهنگر - انواع داستان بر اساس روایتهای زمانی در گفتار بعد خواهد آمد - با ترکیب عناصر داستانی، باعث ایجاد ژانری به نام خاطره- داستان میگردد: خاطره عناصر خاطره داستان داستان پس می توان خاطره- داستان را تلفیقی از خاطره به اضافه ی عناصر داستان دانست. در اینجا دو مقوله پیش می آید: یکی این که خاطره آن گونه که داستان هنری و دارای عناصر سازنده است، هنری نیست و دوم این که خاطره- داستان حتما عنصر خاطره را در خود دارد و در غیر این صورت با رمان و نه خاطره- داستان مواجه ایم.
بر همین اساس می توان گفت: خاطره داستان به عنوان یک سبک نوظهور در ادبیات فارسی دارای سازه های روایی و عناصر ساختاری ای است که دستور زبان - ساختار روایی - آن را تشکیل می دهد و تلاش ما در این پژوهش بررسی این سازه های روایی - ساختاری و ارائه ی الگویی از پیرنگ این سبک نویسندگی نوظهور است، لذا سوال اساسی ای که پیکره ی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد این گونه مطرح می گردد که، . - 1 سازه های ساختاری روایی سبک نوظهور خاطره- داستان کدامند و چگونه باعث قوام و شکل گیری این سبک شده اند؟
پیشینه ی پژوهش
در زمینه ی خاطره و داستان به تعداد زیادی پژوهش در قالب کتاب و مقاله وجود دارد. چنانچه اگر در سایت کتابخانه ها و همچنین سایت های علمی - مگیران و نورمگس - نیز جست و جو کنیم، خود گویای این امر است. اما درباره ی سبک خاطره- داستان کمتر کسی مطلبی نوشته است و شاید به جرات بتوان گفت تا کنون کسی درباره این سبک جدید نویسندگی قلم فرسایی نکرده است. به همین دلیل انجام چنین پژوهشی را نه تنها لازم، بلکه ضروری دانستیم و بر آن شدیم تا با نگارش مقاله ای پیرامون ویژگی های سبک خاطره- داستان آن را به عنوان سبکی نو به همگان معرفی نماییم. از امتیازات اصلی پژوهش حاضر نو بودگی آن است.
آغاز بحث فرق خاطره و داستان
خاطره، داستان، فیلمنامه و پانتومیم را میتوان از متون روایی به شمار آورد. چون بحث اصلی این پژوهش بر سر خاطره و داستان است، لذا میتوان گفت خاطره هم مانند داستان یک متن روایی است و دارای عناصری مشترک با داستان است. »خاطره را میتوان یک اتفاق حادثشده در زمان قبل دانست که راوی آن با یکفاصلهی زمانی به روایت رخ دادها میپردازد.« - ایروانی، . - 88 :1386 لذا میتوان گفت خاطره هم مانند داستان یک متن روایی است که دارای ابتدا و انتهای زمانی میباشد.
از طرفی دیگر دلیل نزدیکی خاطره به داستان را میتوان این دانست که نویسندگان مبتدی داستان همیشه نوشتن را از خاطرهنویسی آغاز میکنند و دلیل این امر نیز این است که خاطره بسیار به داستان نزدیک است و بسیاری از عناصر سازهای آن همانند: روایت، توصیف، شخصیت، زمان ، مکان، لحن و حقیقت مانندی در داستان نیز به چشم میخورد. اما یک تفاوت اصلی بین خاطره و داستان وجود دارد و آن »عدم وجود پیرنگ در خاطره« است. زیرا اگر به طریق علمی قضاوت کنیم داستان همانند نقاشی یک کار خلاقانهی هنری است که نیاز به فراگیری اصولی آن داریم، اما خاطره کار هرکسی است و نیاز به کسب تجربه ندارد.