بخشی از مقاله
چکیده
یکی از شیوههای نوین روایتشناسی، کشف دستور زبان داستان و قرار دادن فرایندتحلیل داستان در چارچوب منطقی است. نظریهی کنشهای روایی گریماس، از روشهای نوین تحلیل روایت و داستان به شمار میرود که شخصیتهای داستان و روابط آنها را تبیین میکند.این الگو داستان را بر اساس شش نقش اصلیِ کنشگزار، کنشپذیر، کنشگر، هدف، کنشیار و ضدکنشگر بازیابی میکند. همنشینی روایی کنشگرها، نقش مهمی در شکلگیری الگو دارد. داستان »شیر و گاو« را میتوان در دو سطح بررسی کرد؛ در هر دو سطح، پنج کنشگر قابل شناسایی است که عبارتند از: دمنه، در هر دو سطح، در نقش کنشگر اصلی و همچنین کنشپذیر ایفای وظیفه میکند تا به هدف میرسد. هدف، رسیدن به مقام والا در نزد شیر است. کنشگزار، در سطح اول نزدیک شدن به شیر و در سطح دوم بازگرداندن جایگاه دمنه در نزد شیر است.کنشیار در هر دو سطح کلیله است. داستان فاقد نقش ضدکنشگر است. با توجه به پژوهش انجام شده، این الگو، روشی مناسب برای مطالعهی جامع شخصیتها و کنشهای داستانهای کلیله و دمنه محسوب میشود؛ زیرا در آن هر آنچه که مرتبط با وظیفه و نقش است، بررسی میگردد.
واژههای کلیدی: نظریهی کنشهای روایی، گریماس، کلیله و دمنه، شیر و گاو.
.1 مقدمه
معناشناسی روایت، جزئی از روایتشناسی محسوب میشود که از اهداف آن »روشمند کردن مطالعه و بررسی متون یا کلام است. معناشناسی بر اساس مکتب فرانسه، در خدمت تجزیه و تحلیل گفتمان و در واقع کلیدی برای گشایش درهای متن یا کلام است - شعیری، . - 4 :1388 این نظریه به دنبال چگونگی ظهور معنا نه تنها در زبان، که در یک موضوع معناشناسی است، بلکه به دنبال کلیت معنایی در همهی گفتمانهاست - بابک، - 116 : 1383 و موشکافانه ساختارهای زبانی و معنایی متون را مطالعه میکند. از جمله روشهای دستیابی به معنا، الگوی کنشگرانه گریماس است که در این مقاله بررسی میشود. در واقع بخشی از آنچه در طول چند سال توسط گریماس به روایت-شناسی راه یافته است و به عنوان الگوی معناشناسی نوین شناخته میشود، مورد تحلیل قرار میگیرد. سؤال اصلی مقاله این است که آیا ساختار روایتی داستان»شیر و گاو« ابن مقفع، با نظریهی کنشهای روایی گریماس همخوانی دارد و میتوان این نوع داستانها را بر اساس این الگو تحلیل کرد؟
.2 پیشینه
دربارهی کلیله و دمنه پژوهشهای متعددی در جهان اسلام و کشورهای غربی انجام شده که برخی از آنها به بررسی سرچشمههای کلیله و دمنه پرداخته و برخی دیگر به بررسی تأثیر و جلوهی کلیله و دمنه در نزد اقوام مختلف پرداختهاند. برخی هم به بررسی بازنویسیهای متعددی که از این حکایت انجام شده پرداختهاند؛ اما عدهای به مطالعهی عناصر داستانی آن پرداختهاند که از میان آنها میتوان به پژوهشهای زیر اشاره کرد:مقالهی "بررسی عناصر داستان در کلیله و دمنهی فارسی و عربی - باب شیر و گاو - " نوشتهی فرناز تقی زاده و همکار، در مجلهی پژوهشهای نقد ادبی وسبکشناسی، سال 1390 به چاپ رسیده و مقاله به بررسی عناصر داستان مانند شخصیت،پیرنگ و ... در داستانهای کلیله و دمنه پرداخته است.
تفاوت راوی قصهگو وقصهنویس در داستان شیر و گاو از کلیله و دمنه و داستانهای بیدپای، نوشتهی محمد تقوی و همکار، چاپ شده در فصلنامهی پژوهشهای نقدادبی وادبیات تطبیقی، زمستان.91 مؤلف در این مقاله به بررسی نقش روای در روایت دو داستان پرداخته است.جستجوهای انجام شده حاکی از آن است که تاکنون پژوهشی دربارهی مطالعهی نظریهی کنشهای روایی در داستانهای کلیله و دمنه و بهویژه داستان "شیر و گاو" انجام نشده است. از اینرو بهدلیل اهمیت بررسی ساختار کنشگرها در بررسی و تحلیل داستان، پژوهش حاضر به بررسی این موضوع در داستانهای کلیله و دمنه بهویژه داستان "شیر و گاو" و نقش آن در تحلیل داستان میپردازد.
.3 گریماس، نظریهپرداز معناشناسی روایت
آلژیرداس ژولین گریماس - متولد 1917 لیتوانی 1992 فرانسه - پس از انتشار »معناشناسی ساختاری1966 « و »درباره معنا1970 «، به عنوان مهمترین نظریهپرداز معناشناسی روایت شهرت یافت - احمدی، . - 161 : 1388 او »سالهای طولانی عمر خود را وقف ساختن نظامی منسجم، استوار، منطقی و با برنامه در راستای تحلیل متن نمود - گریماس، . - 10 :1389سیر فکری گریماس حاصل کوشش او برای تجزیه و تحلیل و صورتبندی تمام جنبه-های گفتمان است. گریماس بر زبان - چون گردهمایی ساختارهای دلالت - تاکید میکند. بدین معنا که نظام از پیش موجود نیست؛ بلکه باید ساخته یا تدوین شود - لچت، . - 227 : 1378 در فرایند تحلیل متن یا گفتمان، این نظام کشف میشود؛ زیرا ساختارهای دلالت کاملا تقطیع میشوند.
این تفکر او با نام »الگوی زایشی« مطرح میشود. »الگوی زایشی وی که از مطالعات پراپ سرچشمه میگیرد، الگویی دینامیک است که چگونگی تجدید معنا در داستان را نشان میدهد. بر همین اساس است که گریماس موفق به بنیانگذاری نظام گفتمان روایی یا به عبارتی نشانهشناسی استاندارد میشود - گریماس، .« - 5 :1389 گریماس در این نظام بر معناشناسی روساخت و ژرف-ساخت متون تأکید دارد و معتقد است به منظور شناخت معنای متن باید قاعدهها و معنای آنها را درک کرد؛ زیرا متن بر اساس اصولی بنیادین شکل گرفته و نظاممند است و طی فرایند برش یا تقطیع، این اصول و به تبع آن معنا کشف میشود. در واقع »میتوان از عناصر روساختی عینی به ساختارهایی که در عمق متن واقع شدهاند و دارای معنا هستند، دست یافت - پورخالقی، . - 48 :1388 بدین ترتیب میتوان گفت