بخشی از مقاله

سقف شیشه ای، تعاریف و مفاهیم

چکیده

در متن یکی از مهمترین شاخص ها برای درجه توسعه یافتگی یک کشور ، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. هر چه حضور فعال زنان در اداره امور اجتماع بیشتر باشد، کشور توسعه یافته تر است. در طول تاریخ سازمان ها، زنانمعمولاً به پست هایی منصوب شده اند که ناگزیر بوده اند کارهای تکراری انجام دهند و پست ها یی در سطوح پایین داشته باشند، بیشتر آنها در پست های ستادی و به مثابه دستیار مدیران صفی انجام وظیفه کرده اند و به ندرت مسئولیت های مدیران صفی را برعهده داشته اند. زنان پس از ورود به سازمان ها همگام با مردان شروع به رشد و بالندگی می کنند و سطوح گوناگون سازمان را پشت سر می گذارند اما هرچه زنان به سطوح بالاتر سازمانی می رسند، سرعت رشد و ارتقای آن ها کاهش می یابد. سقف شیشه ای نوعی نابرابری است. سدها و عوامل نادیدنی درسازمان نشان می دهد که هیچ دلیل روشنی نیست که زنان نتوانند به رده ها و پست های عالی سازمانی دست یابند ولی، در واقع، دست یابی زنان به پست های بالا ممکن نیست. در مقاله توصیفی تحلیلی حاضر ضمن تعریف و تبیین موضوع سقف شیشه ای، عوامل پدید آورنده و برطرف کننده این موضوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

واژگان کلیدی: سقف شیشه ای، توسعه یافتگی، سطوح سازمانی.


-1 مقدمه

امروزه نقش زنان در توسعه ی جوامع نادیده گرفته شده و جامعه ی انسانی به این علت لطماتی جبران ناپذیر را متحمل شده است. وضعیت موجود ناشی از نابرابری های جنسیتی باعث شده است بسیاری از کشورها در تلاش برای رفع این نابرابری ها اقداماتی گوناگون انجام دهند. برخی از این جوامع به موفقیت هایی چشمگیر دست یافته اند، چنانکه بیش از 40 درصد مناسب تصمیم گیری در کشورهای شمال اروپا همچون نروژ، دانمارک و فنلاند در اختیار زنان قرار گرفته و درکشور آمریکا نسبت زنان در مشاغل 1970 حدود 250 درصد رشد داشته است. با این حال اکثر کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ایران طی سالهای 1990 در این مهم موفق نبوده اند(فاطمی صدر، .(1380

آمارهای موثق نشان می دهد که تفاوتی فاحش بین نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان در ایران وجود دارد چنان که این نرخ برای مردان 74/5 درصد و برای زنان 17/8درصد است. در عرصه های مدیریتی و تصمیم گیری نیز وضعیتی نامناسب تر را شاهد هستیم به طوری که تنها حدود 6/7 درصد از مدیران کشور زن هستند و هرچه به سوی سطوح بالای مدیریتی می رویم این میزان کاهش می یابد و به 1/4 درصد در سطوح مدیرکل و معاون دستگاه می رسد. بسیاری معتقدند که جو حاکم بر سازمان ها و اعتقاد نداشتن مدیران و کارکنان مرد و حتی زنان شاغل به توانایی های مدیریتی زنان باعث ایجاد شرایط موجود شده است. این باورهای عمومی در حالی در سطح جامعه وجود دارد که شاهد افزایش نسبی زنان تحصیل کرده ی دانشگاهی در کشور هستیم(مرکز آمار ایران،.(1387

زنان،تقریباً نیمی از افراد هر جامعه را تشکیل می دهند و سازندگان و پرورش دهندگان نسل های آیند ه محسوب می شوند .آنها منبع انسانی بالقوه مهمی در توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی کشورند؛ از این رو توجه ویژه به مسیر پیشرفت شغلی آنها ضرورت دارد. عمده اشتغال زنان معطوف به مشاغلی با پایگاه اجتماعی نه چندان مطلوب و درآمد ناچیز است. مشاغل دیگر ی که نیازمند تخصص و تحصیلات هستند، در صورتی به زنان تفویض می شود که در شرایط برابر، مردان طالب و خواهان آن پست ها نباشند(نجاتی، .(1386

باوجود اینکه نیمی از جامعه انسانی را در جهان زنان تشکیل می دهند، اما جلوه حضور این نیمه ، نه در ایران و نه در بقیه جهان چندان پررنگ به نظر نمی رسد. چراکه تبعیض، عقاید قالبی و پیش داوری ها موجبات ارزیابی نازل از توانایی های زنان را فراهم کرده است. همچنین محدودیت های فرهنگی موجود سبب می شود که نه تنها زنان به برخی مشاغل روی نیاورند، بلکه در موقعیت های خاص، مدیران نیز از استخدام آنها خودداری می کنند.ایجاد فرصت های اشتغال و پذیرش زنان در مشاغل کلیدی، ریشه های عمیق در طرز تفکر و برداشت های جامعه از زن و توانایی ها، امکانات و استعدادهای او دارد.

-2 نقش زنان در اجتماع

از آنجا که در مکتب اسلام برای زنان جایگاه ویژه حقوق مبسوط و حدود دقیق و ظریف و حکیمانه ای پیش بینی و تبیین و تعریف شده است . زن دارای شخصیت والایی است و در جهان حاضر در همه عرصه ها حضوری همه جانبه دارد، لذا اهمیت دادن به این نیمه بالنده جوامع بشری و تجلیل از مقام ارزشمند در جهت تعالی هر چه فزونتر امور معنوی و پیشرفت و ترقی پر شتابتر و پویاتر درامور علمی و مادی است. بی شک آن کس که مسلمانان است و ایدئولوژی اسلامی شیعی را پذیرفته است، سعی دارد، با الهام گرفتن از حیات فاطمه فکرش را فاطمی و اخلاقش را زینبی وعیان ونهان و بیان و مرامش را توحیدی نماید و بالاخره بینش و منش خویش را خدا پسندانه کند. این امری است که در سایه آگاهی خواستن تمرین و ایمان به دست می آید از فاطمه الگوی زنان باید درس زندگی و عظمت آموخت زیرا فاطمه تکامل یافته ترین شخصیت زنی است که پا به عرصه گیتی نهاده است. زیرا همه مراحل زندگیش آموزنده است شخصیت انسانی و الهی او بینش شناخت او رسالت و مسئولیت پذیری اجتماعی و سیاسی او، حیات بخش، آموزنده و سراسر سازنده است راه پیروزی و اعتلاء و پویایی حق را به ما نشان می دهد.

اگر زن از ایفای نقش اجتماعی محروم شود، از رشد اجتماعی او کاسته می شو دجامعه ای که زنان آن از رشد فکری واجتماعی محروم باشند. مسلّماً جامعه رشد یافته ای نخواهد بود، زیرا جامعه از آحاد انسان هایی تشکیل می شود که با تربیت ها و فرهنگ های متفاوتی از خانواده ها شکل می گیرند و وارد اجتماع می گردند. زنان در تعامل با هم، آداب و سنت ها و نظام ها و قانون های خاصی را به وجود می آورند. که دراثر پیوند با یکدیگر، ماهیت اجتماعی پیدا می کنند. بنابراین سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پی ریزی می شود و انتقالارزش های دینی، ملّی و فرهنگی واجتماعی در درجه اوّل به عهدهخانواده ها به خصوص مادر است. پس می توان نتیجه گرفت که جامعه سالم نیازمند زنان سالم است و جامعه فرهنگی، دینی و ارزشی، جامعه ای است که مادران آن از بینش و تفکر سالم فرهنگی، دینی و ارزشی برخوردار باشند(کرمانی، .(1382

-3 مبانی نظری و پیشینه تحقیق

بررسی موانع ارتقاء زنان در بخش بانکداری لبنان نشان داد که وشیوه های سازمانی بیشترین تاثیردر عدم ارتقاء زنان داشته است. بررسی موانع ارتقای زنان در سطوح مدیریتی دانشگاه ها نشان داد که هرچند عوامل فردی در عدم ارتقای زنان موثر بوده است اما عوامل فرهنگی ومحیطی بیشترین تاثیردر این امر داشته اند(فاطمی صدر، .(1380

در تحقیق دیگری با عنوان تأثیر اشتغال زنان بر سلامت روان همسرانشان که توسط مریم اوتادی انجام یافته است. به بررسی تأثیر اشتغال زن بر روی سلامت روان همسران آنان پرداخته شده، نتایج این تحقیق نشان داده است که اولا: میزان تحصیلات سلامت روان زنان نقش تعیین کننده ای را در


2


پیش بینی سلامت روان مردان دارد. ثانیا: میزان رضایت از زندگی زنان نقش تعیین کننده ای را در پیش بینی سلامت روان مردان دارد. ثالثا: میزان مراجعه به روانپزشک زنان نقش تعیین کننده ای را در پیش بینی سلامت روانی مردان دارد(اوتادی، .(1380

بررسی اشتغال زنان متاهل و مشکلات آنها با نگاهی به تأثیر اشتغال زنان در خانواده از بتول موسوی که در تحقیق حاضر سعی شده تا به برخی از مسائل جامعه شناختی اشتغال زنان از جمله بررسی فعالیت آنان، موانع مشارکت، ارتباط اشتغال زنان با توسعه و تمهیدات جهانی در زمی نه اشتغال زنان پرداخته شود و سپس به منظور اختصاصی تر کردن کار، مسئله تأثیر اشتغال زنان در خانواده با تأکید بر تأثیر بر فرزندان، روابط با همسر و تأثیربر خود زن بررسی شود(موسوی، .(1387

باقر ساروخانی در پژوهش میدانی خود درباره اشتغال زن، به آثار مثبت و منفی اشتغال زن برخانواده اشاره می کند. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش او 36 درصد از مادران موافق مطلق اشتغال زنان، 27 درصد مخالف مطلق و 32/3 درصد موافق مشروط اشتغال زنان بوده اند. 57 درصد از زنان موافق اشتغال زنان، دلیل خود را کمک اقتصادی به خانه دانسته اند. 40 درصد نیز دلایل روانی، اعتبار اجتماعی و استقلال زن را مطرح نموده اند.

آندره میشل در کتاب خود به نام جامعه شناسی خانواده و ازدواج می نویسد که مطالعات در امریکا و فرانسه نشان داده است که زن و مرد خانواده آمریکایی و خانواده های شهری فرانسوی در تصمیم گیریتقریباً برابرند به طوری که نقش کدبانوگری و عاطفی به زن اختصاص ندارد(آندره، .(1387

.1-3 نظریه های جنسیتی

نکته اصلی نظریه های جنسیتی این است که موقعیت تابعی زنان در بازارکار و درخانه و خانواده با یکدیگر مرتبط و جزیی از یک سیستم کلی اجتماعی است که در آن زنان تابع مردان هستند. یک موضوع کلیدی در نظریه های جنسیت، اختصاص کار خانگی به ویژه مراقبت کودک به زن ها است. فریدمن می گوید برای اینکه علت عدم وجود شغل مناسب برای زنان و اشتغال آنها در مشاغل پست تر را درک بکنیم باید عوامل داخلی بازارکار را کنار بگذاریم و به شرایطی که زن ها تحت آن شرایط نیروی کار خود را می فروشند توجه کنیم. وانک و دیگران بر این باورند که هم در کشورهای صنعتی مبتنی بر بازار و هم در جوامع صنعتی دیگر که متکی به بازار نیستند، حتی هنگامی که زن ها در خارج از خانه کار می کنند باز هم کار خانگی، به ویژه مراقبت کودک، به آنها اختصاص دارد.

.2-3 نظریه سقف شیشه ای1
اصطلاح سقف شیشه ای به پدیده ای اشاره می کند که در بسیاری موارد زنان به نظر می رسد خیلی خوب در مؤسسات خود تا جای معینی بالا می روند و سپس به نظر می رسد که یک مانع یا سقفی وجود دارد که از پیشرفت بیشتر آنان جلوگیری می کند. برای مثال برخی از زنان به سطوح بالاتر مدیریتی دست می یابند، اما به نظر می رسد که نمی توانند درهای مدیریتی اجرایی را بگشایند، آنها می توانند مشاغل مدیریتی اجرایی را از پشت شیشه ببینند، اما نمی توانند مانع را از میان بردارند.

در یک مطالعه درباره موفقیت 1000 کمپانی توسط وزارت کار آمریکا، در سال 1992 دیده شده که اگرچه 32 درصد کارکنان این کمپانی ها زن هستند، اما آنها 17 درصد مدیران را تشکیل می دهند. زنان در بالاترین سطوح شرکت ها فقط 7 درصد مسئولیت اجراییداشتند. دقیقاً همین الگو در مورد افراد رنگین پوست هم صادق است. هر قدر به سطوح بالاتر شرکت ها می رویم. تعداد زنان و افراد رنگین پوست کمتر می شود و این همان معنای سقف شیشه ای است. در میان زنانی که گفته بودند که در شرکت های قبلی شان سقف شیشه ای وجود داشته است، 80 درصد اظهار داشتند که این مانع دلیل مهمی برای ترک آن کار بوده است. این زنانمعمولاً به شرکت هایی منتقل شده اند که شرایط عادلانه تری برای زنان داشته است یا آنها خود یک کار تجاری را آغاز کرده اند. مطالعات نشان می دهد که کارهای تجاری که در مالکیت خود زنان است در حال شکوفایی و رونق است . این پدیده نشانه ای از مقاومت زنان است، بسیاری از زنان با استعداد در برابر مانع شیشه ای باقی نمی مانند و به گونه ای منفعل آنرا تحمل نمی کنند، در عوض آنها به شرکت دیگری می روند و یا یک فعالیت تجاری را خود آغاز می کنند و زنانی که خود مالکیت کار تجاری را عهده دار هستند اغلب به گونه ای موفقیت آمیز با شرکت هایی رقابت می کنند که آنرا ترک کرده اند(خمسه، .(1387

-4 اهمیت و ضرورت تحقیق

از آنجا که اشتغال زنان هم در چارچوب خانواده و هم در جامعه نمود دارد و باعث تغییراتی می شود، اهمیت پرداختن به مسئله اشتغال زنان و بررسی عوامل اثرگذار بر پیامدهای آن روشن می شود. اشتغال زنان بطور مستقیم و غیر مستقیم تأثیراتی بر خانواده و زندگی زن بر جای می گذارد. این پدیده به طرز آشکاری تعادل سنتی نقش های خانوادگی را بر هم زده و خود به خود بر جنبه های دیگر زندگی خانوادگی اثرگذاشته است.

پذیرش مسئولیت های اجتماعی و ایفای نقش های برابر با مردان در جامعه، از یک طرف نظام هنجارهای حاکم برجامعه و در نتیجه هنجارهای حاکم بر نقش ها و روابط زن و شوهر در خانواده را تغییر می دهد و از دیگر سوی، صرف وقت و انرژی لازم برای اجرای مسئولیت های اجـتماعی، نیاز به تجدید نظر در چگونگی تقـسیم کار و وظـایف کـار خانگی زنان را موجب می شود(شادی طلب، .(1391


3


اشتغال زنان، پدیده ای است که جامعه ما شاید تازه با آن درگیر شده باشد . هر روز بر تعداد مادرانی که به اشتغال بیرون از منزل روی می آورند، افزوده می شود بنابراین خانواده و روابط خانوادگی از این وضعیت جدید متأثر می شود .اشتغال زنان با مسایلی چون درگیریهای روانی میان زن ومرد و مشکلات رفتاری بچه ها نیز مواجه شده است. از این رو ضروری است پی آمدهای اشتغال زنان بر خانواده مورد توجه قرار گیرد. که در مکتب اسلام برای زنان جایگاه ویژه حقوق مبسوط و حدود دقیق و ظریف و حکیمانه ای پیش بینی و تبیین و تعریف شده است مشاغل کلیدی، ریشه های عمیق در طرز تفکر و برداشت های جامعه از زن و توانایی ها، امکانات و استعدادهای او دارد.

-5 تعاریف سقف شیشه ای

سقف شیشه ای اصطلاحی است که در دهه 1970 در آمریکا برای توصیف موانع تصنعی نامرئی ناشی از تعصبات و تبعیضات سازمانی و دیدگاهی ابداع شد، موانعی که در عمل زنان را از رسیدن به مناصب وموقعیت های عالی شغلی باز می دارد. بر اساس گزارش اخیر سازمان بین المللی کار با عنوان "شکستن سقف شیشه ای: زنان در مدیریت" این اصلاح برای تبیین این مشکل دیرینه بسیار مناسب عمل می کند و بر اساس پیشرفت ها ی اخیر، این سقف همچنان دست نخورده باقی است(شبیری، .(1390

سقف شیشه ای در پی تبیین موانع و معضلات نامرئی ای می باشد که در راه پیشرفت زنان به سطوح بالاتر بروز میکند. موانعی که ساخته و پرداخته جامعه مردسالار میباشد و بر پایه اسطوره ها و برداشت های مشترک جنسیبی از نقش زنان در حوزه های عمومیو خصوصی شکل میگیرد.

به نظر کاترین حکیم بازار کار بر حسب جنسیت به دو صورت افقی و عمودی تفکیک شده، زنان علاوه بر اینکه در مشاغل معدودی متمرکز شده اند، از نظر سلسله مراتب شغلی نیز در رده های پایین تری نسبت به مردان قرار میگیرند. این عدم ارتقاء در سطوح عالی رتبه مدیریتی و سیاسی خود معلول عوامل بیرونی، موانع و محدودیتهای ساخته شده به دست جامعه میباشد که امروزه به نام سقف شیشه ای شناخته میشوند. در ادمه به بررسی این موانع می پردازیم.

آنجا که در مکتب اسلام برای زنان جایگاه ویژه حقوق مبسوط و حدود دقیق و ظریف و حکیمانه ای پیش بینی و تبیین و تعریف شده است مشاغل کلیدی، ریشه های عمیق در طرز تفکر و برداشت های جامعه از زن و توانایی ها، امکانات و استعدادهای او دارد.

-6 عوامل پدید آورنده سقف شیشه ای
.1-6 کلیشه ها

یکی از مهمترین موانع زنان، کلیشه های جنسی است. کلیشه نوعی تفکر است که همه زنان را یکسان فرض کرده و بین آنها تفاوتی قائی نمی شود. به علت رواج کلیشه های جنسیتی، افراد به طور عموم معتقدند که مردان و زنان از بسیاری جهت ها؛ مانند خصیصه های شخصیتی، ویژگی های جنسیتی (حداقل تا حدی) در جهان یکسان است، کلیشه های جنسیتی و فرض های به دست آمده از آنها بر سایر انواع طبقه بندی و ویژگی ها تقدم پیدا می کند(سیدجوادین، .(1386

نمونه ای از این فرضیه های کلیشه ای منفی عبارتند از :

✓ زنان تمایل دارند تا وظایف خانوادگی را مقدم بر ملاحظات کاری قرار دهند. آنها باید از فرزندان خود مراقبت کنند، بنابراین، زمان و اشتیاق به کار خود را از دست می دهند.
✓ زنان برای درامد اضافی کار می کنند، به همین دلیل شور و شوق لازم را برای موفقیت در کسب و کار ندارند.

✓ زنان به جای اینکه بازخورد منفی را حرفه ای تلقی کنند، از آن برداشت شخصی می کنند.

✓ زنان برای پستهای عالی مدیریتی مناسب نیستند؛ زیرا بیش از حد احساسی و فاقد پرخاشگری اند.

✓ هر چند ممکن است این فرضیه ها در مورد زنان شاغل زیادی درست باشد، اما جای تردید وجود دارد به طور دقیق زنانی را توصیف کند که تصمیم دارند حرفه مدیریت را دنبال کنند(سیدجوادین، .(1386

.2-6 شبکه های ارتباطی

زنان در مقایسه با مردان تعاملات کمتری با افراد قدرتمند سازمان داشته و به مرکزیت شبکه های قدرتمند، نزدیک هستند و از آنجا که دسترسی به شبکه های قدرتمند، رابطه مثبتی با ارتقای سازمانی دارد؛ فقدان فرصت دسترسی به چنین شبکه هایی منجر به سقف شیشه ای برای زنان می شود، به عبارتی زنان به طور عمده منزوی بوده و از شبکه های ارتباطی غیر رسمی محروم هستند(سیدجوادین، .(1386

.3-6 ارزش گذاری به کار زنان

سازمان ها از همه مدیران چه زن و چه مرد انتظار دارند تا عملکردشان عالی بود اما عملکرد زنان از اهمیت خاصی برخوردار است. کار کردن در حد و اندازه ای بیش از حد انتظار مردان، راهبردی بوده که مدیران موفق آن را به کار برده اند و اکثر این زنان آن را راهبردی اساسی یا نسبتاً مهم دانسته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید