بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از راهکارهای دسترسی به نظریهای کارآمد برای صلحی پایدار در خاورمیانه درک آگاهی و منطق تاریخی مردمان این منطقه در ایجاد صلح است. درک این منطق در آغازها میتواند ما را به بنیادهای این آگاهی نزدیک نماید؛ یعنی اولین تلاش و امکانی که در دوستی و همبستگی میان مردمان خاورمیانه انجام شده است. شواهد تاریخی نشان میدهد هخامنشیها برای اولین بار در تاریخ سیاسی توانستند میان مردمان گوناگون خاورمیانه که زبان، فرهنگ، دین و پیشینه سیاسی و تاریخی متفاوتی داشتند دوستی و همبستگی ایجاد نمایند. اهمیت اقدام هخامنشیها آنگاه برجسته میشود که در نظر داشته باشیم بسیاری از این مردمان تا پیش از تأسیس این دولت بزرگ چند فرهنگی جنگهای مذهبی و سیاسی طولانی مدتی با یکدیگر داشتند. در این پژوهش با مراجعه به متون و نگارههای باستانی نشان داده شده هخامنشیها دارای یک راهبرد سیاسی در تنظیم قوانین و مقرراتی در رواداری دینی و فرهنگی و همچنین تلاش برای برابری و رفاه میان مردمان گوناگون این منطقه بودهاند. از دیدگاه فلسفه سیاسی این راهبرد موضوع اصلی تجلیل فیلسوفانی مانند افلاطون از فرمانروایان هخامنشی در رابطه با امکان وضع قوانینی برای برابری سیاسی و دوستی و رفاه میان مردمان گوناگون و یا آنچه هگل در مورد اهمیت دولت هخامنشیها در آغازگری فرآیندی در تاریخ که وی خودآگاهی از آزادی می نامید بوده است.
اما آنچه بیش از توصیف این راهبرد سیاسی اهمیت دارد درک منطق نظری آن است، منطقی که به نظر می رسد بنا بر پیشینه کهن فرهنگ سیاسی این منطقه همچنان پنهان و آشکار در خودآگاهی مردمان این منطقه به حیات خود ادامه داده است. در این مقاله با مطالعه منابع باستانی نشان داده شده این راهبرد سیاسی متفاوت با تفاسیر حقوقی جدید مبتنی بر جهانبینی دینی مردمان خاورمیانه طرح شده بود. میتوان نشان داد پس از هخامنشیها همچنانکه پیروی از این راهبرد سیاسی موجب ایجاد صلح و همبستگی میان مردمان گوناگون خاورمیانه شده، عدم رعایت آن نیز بنا بر جهانبینی دینی مردمان این منطقه آغازگر جنگهایی با توجیهات دینی و یا سقوط نظامهای سیاسی می شده است. در دوره اسلامی نیز توجه به دبیران و وزیرانی ایرانی بنا بر تجربه سیاسی ایرانیان در مدیریت قلمروهای گسترده و چند فرهنگی موجبات شکوه فرهنگ و تمدن اسلامی را فراهم کرده بود.
به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل پیوستن به جریانهای افراطی و خشونت طلبانه مذهبی در خاورمیانه امروز عدم توجه به این راهبرد سیاسی و منطق نظری پشتیبان آن در ایجاد دوستی و همبستگی میان مردمان گوناگون است. همچنانکه جستجوی نظریهای برای صلح در خاورمیانه در میان نظریههایی کهعمدتاً پایهای در خودآگاهی مردمان این منطقه ندارند و از سوی دیگر فقدان آگاهی نسبت به اهمیت و پیشینه فرهنگ سیاسی صلح در خاورمیانه از موانع ارائه راهکارهای کارآمد بوده است. از این رو نخبگان ایرانی با توجه به آگاهی سیاسیشان در اداره قلمروهای بزرگ چند فرهنگی میتوانند مهمترین نقشها در ایجاد صلح و ثبات در خاورمیانه بازی نمایند.
کلیدواژه: آگاهی تاریخی، خاورمیانه، دوره باستان، دوره معاصر، راهبرد سیاسی، صلح
مقدمه
در نگارهها و نبشتههای مختلفی از دوره هخامنشی مانند پلکان آپادانا، پارسه، نقش رستم، شوش و تندیس داریوش، تصویر و نام مردمان گوناگون تابع دولت هخامنشی آمده است - برای تصویر و نام این مردمان نک : کخ، بیتا: 114-110؛ کخ، 107-89 :1379 و هینتس، . - 161- 133 :1387 به عنوان نمونه در سطرهایی از سنگ نبشته نقش رستم در معرفی قلمرو سیاسی دولت هخامنشی آمده: گوید داریوش شاه: به خواست اهورهمزدا این است سرزمینهایی که من جدا از پارس گرفتم - -DNa.15 - 18 ماد، عیلام، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، زرنگ، رُخَج، ث ت گوش، گَندار، هند، سکاهای هوم نوش، سکاهای تیز خود، بابل، آشور، عربها، مصر، ارمنستان، کَپدوکیه، سارد، یونان، سکاهای ماورای دریا، سکودر]مقدونی[، یونانیهای سپر روی سر، لیبیها، حبشیها،مَکها، کارئیها - DNa.22-30 - پیچیدگی اداره این قلمروی سیاسی گسترده، فراتر از ویژگیهای اقلیمی، جغرافیایی و طبیعی متنوع آن به خاطر گوناگونی زبانی، دینی، فرهنگی و نژادی مردمان آن بوده است.
پیش از آن بسیاری از این مردمان مانند عیلامیها، آشوریها، بابلیها و مصریها دارای فرمانرواییهای سیاسی مستقل و قدرتمندی بودند. همچنانکه بسیاری از آنها تا پیش از دوستی و همبستگی-شان در یک فرمانروایی متحد، جنگهای سیاسی و مذهبی طولانی با یکدیگر داشتند. در این ارتباط داریوش - -486 550پ.م - در سطرهایی از یکی از سنگنبشتههایش در شوش آورده: گوید داریوش شاه: ... سرزمینها در شورش بودند، هر یک دیگری را می زد، ... - DSe.30-34 - در سنگ نبشتههای هخامنشی، راهکار فرمانروایان هخامنشی در پایان دادن به جنگ و خشونتهای سیاسی و مذهبی میان این مردمان گوناگون، و ایجاد صلح و ثبات در گستره جغرافیایی که امروزه حدود 25 کشور را شامل می شود، تحت عنوانهایی مانند = - IUDP Q فرمان من - و = - PDQ G W قانون من - معرفی شده است - به عنوان نمونه نک: DNb.28,37 وDB I.23؛ DNa.21 ؛ DSe.20، نک: کنت، 189 :1953 و . - 198
قلمروی دولت هخامنشی - 330-522 پ.م - بنا بر نقشه سیاسی امروز در سطرهایی از سنگ نبشته نقش رستم و شوش در مورد اهمیت این قوانین در ایجاد صلح و همبستگی میان مردمان گوناگون آمده: نقشه مردمان گوناگون را نیک کردم. سرزمینها در شورش بودند، هر یک دیگری را می زد. به خواست اهوره مزدا ]آنگونه[ کردم تا هر یک دیگری را نزد. سراسر هر کس در جای خود است. قانون من از آن میترسند، تا توانا ناتوان را نزند - . - DSe.30-41 پرسش اصلی در اینجا آن است که این قانون و فرمان که موجب شده بود، مردمی یا سرزمینی، مردم یا سرزمین دیگر را نزند؛ توانا ناتوان را نزند، بلکه همه با پیروی از آن قانون در کنار یکدیگر در صلح و دوستی زندگی کنند چه بوده است؟
مفاد و منطق این قوانین در ایجاد دوستی و همبستگی میان مردمان گوناگون، از دیدگاه فلسفه سیاسی اهمیت ویژه ای دارد. از همین رو است که افلاطون 347-428 - پ.م - در کتاب قوانین، با توجه به این مهم، از داریوش بزرگ به عنوان قانونگذاری که » با وضع قوانین به نیکی برای اداره فرمانروایی شان اندیشیده، و معیارهایی برای برابری سیاسی معرفی کرده، و دوستی و رفاه را میان مردمان گوناگون به وجود آورده« یاد میکرد - افلاطون، . - III 695d-e:1999 مشهورترین فیلسوف دیگری که حدود دو هزار سال پس از افلاطون بر اهمیت شاهنشاهی هخامنشی در تاریخ دولت و سیاست تأکید میکرد، هگل - 1831-1770 .م - بود. وی نیز دولت هخامنشی را به این دلیل میستود که توانسته بود مردمان گوناگون را در چارچوب یک حاکمیت یگانه نگاه دارد؛ در حالیکه هر کدام از این مردمان، هویت، آداب و رسوم و هنجارها و قوانین خود را نیز حفظ کرده بودند. این موضوع از دیدگاه هگل آغاز فرایندی در تاریخ بوده که وی از آن تعبیر به »خودآگاهی از آزادی2« میکرد، فرآیندی که به نظر وی در تاریخ جهان با شاهنشاهی هخامنشیها آغاز شده بود - هگل، 173 :1956 و 174 و . - 187
به نظر هگل این خودآگاهی از آزادی از شاهنشاهی هخامنشی به جهان یونانی و سپس امپراتوری روم و در نهایت به آلمان منتقل شده است - همان: 222، 278 و . - 360-355 بحث در مورد مفاد و منطق قوانین و مقررات هخامنشیها در ایجاد دوستی و همبستگی میان مردمان گوناگون گسترهای بزرگتر از خاورمیانه امروز از آنجا که مبتنی بر آگاهی و منطق تاریخی این منطقه است، می تواند همچون آموزهای کارآمد نقش مهمی در بررسی امکان صلح پایدار در خاورمیانه داشته باشد. مهمتر از همه آنکه دریافت منطق قوانین هخامنشیها در ایجاد دوستی و همبستگی میان مردمان گوناگون می تواند در تبیین-های نظری در رابطه با دلایل شکل گیری جریانهای افراطی سیاسی و مذهبی در خاورمیانه امروز اهمیت داشته باشد. بدیهی است آنچه امروز در خاورمیانه توسط جریانهای افراطی مذهبی و سیاسی در جریان است، حوادث جدید با منطق و ایدئولوژی ناآشنا نیستند اگر چه نامها تغییر کرده، اگر چه امروز بنا بر آنچه پیشرفت و توسعه تکنولوژیهای ارتباطاتی نامیده می شود، این حوادث و انگیزهها جهانی می شوند، اما می توان مبانی و انگیزه-های ایدئولوژیک این جریانها را در تاریخ گذشته نیز جستجو کرد. از این رو مهمتر از آنکه بخواهیم در پی توصیف این موضوع باشیم که این جریانهای افراطی چگونه خشونت را سازماندهی و اجرا میکنند چه بسا بهتر باشد در مورد راهکارهایی بحث نماییم که میتواند موجب جلوگیری از شکلگیری و پیوستن به انگیزه-های افراطگرایانه مذهبی و سیاسی و همچنین ایجاد صلح پایدار در خاورمیانه باشد.
.1 راهبرد سیاسی هخامنشیها در ایجاد دوستی و صلح
بررسی اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد نوعی از سیاست چندفرهنگگرایی3 مبتنی بر رواداری دینی و احترام به فرهنگ-های گوناگون و همچنین ایجاد یک نظام دیوانی مبتنی بر عدالت و امنیت که قوانین آن بنا بر سنتها و باورهای فرهنگهای گوناگون نوشته شده بود، راهبرد سیاسی هخامنشیها برای ایجاد دوستی و همبستگی میان مردمان گوناگون در این منطقه بوده