بخشی از مقاله
چکیده:
آنچه در فلسفه مورد توجه قرار گرفته و محوریت تام پیدا کرده است، مسئله انسان می باشد .در مبانی فلسفی فیلسوفان جهان اسلام و غرب، …تربیت اخلاقی و انسانی پیوندی ناگسستنی با مقوله صلح جهانی دارد.
درراستای دست یافتن به مدینه فاضله یا همان اتوپیای - utopia - فیلسوفان، تربیت اخلاقی حاکمان وزمامداران شرط اول آن می باشد و مادام که حاکمان گامی در جهت تحقق عینی تربیت اخلاقی وانسانی خود برندارند امکان دست یافتن وتاسیس جامعه ای که بر صلح پایدار استوار باشد امکانپذیر نخواهد بود ودر مقام یک تئوری باقی خواهد ماند. ابتدا و انتهای صلح پایدار،" زمامداران" هستند و شرط اصلی همان تربیت اخلاقی است.
بواسطه اینکه همه انسان ها شناختی از اخلاق و مسائل آن دارند تربیت اخلاقی به عنوان یک اصل مشترک در همه جوامع می تواند جایگزین مناسبی برای اتحاد،نوع دوستی و صلح میان ملت ها ودولت ها تلقی شود .دراین پژوهش به بررسی مبانی تحقق تربیت اخلاقی و راهکارهای عملیاتی تربیت اخلاقی با توجه به نظر فیلسوفان واندیشمندان جهان اسلام وغرب خواهیم پرداخت ودرپایان به مطالعه این اصل در متون دینی وروایی جهان اسلام پرداخته خواهدشد.
مقدمه
تعلیم و تربیت یکی از بنیادهای زندگی اجتماعی انسان است و همواره در زندگی بشر مؤثر بوده. رابطه بین آموزش و پرورش با رشد و گسترش فرهنگ و تکامل جوامع تا بدان حد است که میتوان گفت :به هر نسبت جامعه به پایه والاتری از فرهنگ و تکامل برسد، نقش آموزش و پرورش آن نیز در پایهای برتر است. امروزه یکی از دغدغههای موجود در نظامهای آموزشی، چگونگی تربیت اخلاقی است.
در بحث تربیت اخلاقی، صرف شناخت ضرورت و جایگاه آن در میان ابعاد تربیت، مطرح نیست. امروزه مسئولان و برنامهریزان، به دنبال راهکار عملی برای حل این مشکل هستند. تعلیم بیش از هر چیز سپردن دانش به دیگران است، اما دانش زمانی سودمند است که به کار آید و آموزش آنگاه به کار آید که زمینهای برای پدید آمدن تغییر و تحوّل در نوآموز گردد، چنانکه او را در انجام کارها توانا سازد و بر دایره امکاناتش بیفزاید؛ یعنی زمینهای گردد برای تربیت که همانا به کار آمدن تواناییهاست. ولی با آنکه آموزش میتواند و باید زمینهای برای پرورش و تربیت باشد، خود هیچیک از آنها نیست؛ زیرا چه بسا ممکن است که به هیچ دگرگونی نینجامد.
اینکه آموزش و پرورش زمینه تحوّل بشود یا نه، بستگی به هدف و روشی دارد که در پیش میگیریم. دنیای کنونی شاهد این است که بشر از مهمترین امکانات آموزشی برخوردار است، به گونهای که به راحتی توانسته است طبیعت را مهار کند و آن را تحتتسلّط خود درآورد. اما نکته حایز اهمیت اینجاست که مشکل بشریت نه تنها حل نشده، بلکه در برخی موارد، این مشکل دو چندان شده و اینجاست که مسئله تربیت اخلاقی و موانع تحقق تربیت حقیقی باید به دقت مطالعه و بررسی شوند.
موانع تربیت اخلاقی و تکامل انسانی، گذشته از تسلیم شدن به تمایلات فردی و پایبندی جوامع به سود و زیان، تعصّب و تنگنظریهایی است که سبب میشود انسان را نه هدف، بلکه وسیله به شمار آورند، به جای آنکه تربیت انسان را وسیلهای برای تکامل ویژگیهای انسانی و اخلاقی در نظر آورند، انسان را بیشتر برای مقاصد خود تربیت میکنند و آن را در جهت اهداف خود به کار میگیرند. بر همین اساس است که فیلسوفان و متفکران، چه در دوران باستان و چه در دوران معاصر بر پرورش جنبههای گوناگون انسان تأکید کردهاند تا آدمی بدین وسیله با خود، با طبیعت و با دیگران سازگاری یابد. با اینهمه، نظامهای گوناگون سیاسی و مذهبی و فرقهای چه بسا این نکتهها را نادیده گرفته، هم به انسان و هم به آموزش و پرورش همچون وسیلهای برای پیشبرد هدفهای خود نگریستهاند. جامعه امروز بشر دچار بحران هویت معنویت و اخلاق شده است. از اینرو، امروزه نیاز بشر به تزکیه و پرورش، به مراتب بیش از نیاز او به تعلیم و آموزش است.
-1معنای لغوی صلح
صلح عبارتست از پیمان عدم تعرض، پیمان به نجنگیدن و پیمان همزیستی مسالمت آمیز . واژه صلح یکی از کلمات قرآنی بوده و در قرآن عظیم الشأن در معانی و مفاهیم متعددی همچو اصلاح، اتفاق وهمبستگی، رفع خصومت و دشمنی، نعمت، منفعت، گذشت وغیره استعمال شده که همه این مفاهیم متضمن و در بر گیرنده سعادت جامعه بشری می باشند..در تعاریف مختلفی که از صلح بیان شده است بر عنصر توافق بر سرپیمان و اصل تعامل وتعادل تاکید گردیده است که در تعریف بیان نموده اند که صُلح، عقدی است که در آن طرفین توافق امری از امور کنند، بدون اینکه توافق آن ها معنون به عنوانی که ازعناوین معروف عقود باشد.
علاوه بر تعاریف ذکر شده، تعاریف متعددی از » صلح « گفته شده است؛ از جمله استاد مطهری فرموده اند:» صلح معنایش این است: همزیستی شرافتمندانه، نه این که ازیک طرف تجاوزگری واز طرف دیگر تسلیم شدن در مقابل ظلم باشد و هم چنین در اصطلاح سیاست، صلح یعنی » حالت آرامش و نبودن مخاصمات در سطح بین المللی یا منطقه ای، در پایان درگیری های نظامی طرفین درگیری که با امضاء قرارداد صلح، به مناقشه و درگیری خاتمه می دهند
در قاموس قرآن نیز در ذیل این واژه چنین آمده؛ »صلح یعنی آشتی و مسالمت و نیز آن اسم است از مصالحه ، که مذکر و مونث آن یکسان است چنان که گویند:وقع الصُلح و وقَعَتِ الصُلح، و نیز صلح زمانی تحقق می یابد که دشمنی از میان برداشته و سازش جایگزین آن شود.
در اصطلاح فقهی،عقدی است که به منظور دفع نزاع و قطع خصومت بین متخاصمین مشروع گردیده است.
-2مساله صلح در قران
صلح ضامن مصونیت، تأمین امنیت، برقراری عدالت و حفظ آزادی ها و ارزشهای مادی و معنوی انسانی است .همواره صلح، صفا و صمیمیت و زندگی مسالمت آمیز در رأس برنامه های دینی قرارداشته و قرآن عظیم الشأن همواره بر احیاء و تداوم آن دستورداده و آنرا مایه خیر و نیکبختی های جامعه بشری شمرده و می فرماید که والصلح خیر» صلح و آشتی بهتر است.«این جمله کوتاه و پر معنی یک قانون کلی و عمومی و همگانی را بیان می کند که در همه جا اصل نخستین ، صلح و صفا و دوستی و سازش است و نزاع و کشمکش و جدائی بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگی آرام بخش او است. صلح وایجاد فضای مسالمت آمیز یکی از وجایب و مسؤولیت های هر مسلمان است زیرا خداوند می فرماید: "انماالمؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم" - حجرات، - 10
در جای دیگر نیز میفرماید : ای ایمان آورندگان! همگی در صلح و آشتی درآیید؛ و از گامهای شیطانی پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست.« - بقره، - 208
قرآن در جای دیگر، ضمن تأکید بر آمادگی دفاعی، به پیامبر - صلی االله علیه و آله و سلم - دستور میدهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتیاِن استقبال کند و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست.« - سوره انفال، - 61
قرآن مجید در موارد متعددی به ایجاد صلح و امنیت، دوستی و همزیستی مسالمتآمیز فرمان می دهد. آیاتی که بر مناظره و گفت وگوی منطقی با غیر مسلمانان و تکیه بر عقاید مشترک با اهل کتاب
پس اگر برای مخالفت با دین حق به باطل احتجاج کنند،بگو من خود و پیروانم را تسلیم امر خدا نموده ام و بگو با اهل کتاب و با امیان آیا شما چون حق پدیدار شود ایمان آرید؟ - سوره آل عمران ، - 20 -
با اهل کتاب جز با روشی که نیکوتر است مجادله نکنید... - سوره عنکبوت، - 46