بخشی از مقاله
سیر تحول و تاریخ گذاری نسبی مسجد جامع کفران (بر اساس شیوه تطبیقی و تحلیل معماری)
چکیده:
کفران از روستاهای منطقه رویدشتواقع در انتهای شرقی استان اصفهان و در نزدیکی مصب زاینده رود است که با توجه به محوطه-ها و ابنیه، اسناد و متون کهن، دارای قدمت بسیار و تداوم استقرار در دورههای مختلف تاریخی بوده و در مقاطع مختلفی از تاریخ اصفهان، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در پژوهش حاضر و در راستای معرفی و تکوین بخشی از تاریخ معماریایرانو پاسخ به این پرسش که سیر تکوین و قدمت مسجد جامع این روستا چگونه بوده است، به بررسی این بنای تاریخیپرداخته میشود که با تکیه بر روش میدانی و کتابخانهای و نیز استفاده از متونی که سهم عمده آن را منابع تاریخی دسته اول تشکیل میدهند صورت میگیرد. در روند تحقق این مسیر و پس از ذکر مقدماتی از اهمیت تاریخی این منطقه، به توصیفویژگیهای معماری بنا پرداخته میشود و این سیر در ادامه با تکیه بر تحلیلهای معماری و قیاسهای تطبیقی آنبا مساجد واقع در این حوزه جغرافیایی به ارائه نتایجی در قالب احتمالاتی از سیر تحول تاریخی مسجد و نیز تاریخگذاری نسبیمنتهی میشود که بر اساس آن، هسته اولیه شکل-گیری مسجد جامع متعلق به بازه زمانی ساسانی تا قرون اولیه اسلامی شناخته شد که دربردارنده الحاقاتی از دورههای بعد نظیر قرون اولیه اسلامی، سلجوقی، ایلخانی و صفوی است.
کلمات کلیدی :مسجد جامع کفران، سیر تحول معماری، تاریخگذاری نسبی، مطالعه تطبیقی.
مقدمه :
یکی از عوامل مهم نگارش تاریخ بزرگ اجتماعی برای ایران، درگرو این است که دهات و روستاها و بخشهای کوچک و بزرگ این مملکت به صورت دقیق و منظم و در سطحی گسترده مورد بررسی قرار گیرد و نتایج این بررسی چاپ و منتشر شود، مجموعه این اجزا بعدها میتواند منبع اصلی و مایه پرسود برای نگارش تاریخ اجتماعی ایران بر پایه اصول تحقیقات و نظرات جدید قرار گیرد.(باستانی پاریزی، (1:1376 در راستای نیل به این هدف، پژوهش حاضر، به بررسی معماری مسجد تاریخی جامع کفران می-پردازد که در منطقه باستانی رویدشت، در انتهای شرقی استان اصفهان قرار گرفته است.
در سیر پژوهش حاضر، توصیف تاریخ و جغرافیای تاریخی رویدشت و روستای کفران به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اصلی این موضوع، یعنی معرفی کامل شامل توصیف و تحلیل فضایی این مسجد است که با کمک مقایسه تطبیقی بین این بنا و مساجد دیگر در حوزههای جغرافیایی اطراف، مانند حوزه میبد یزدصورت میگیرد و در نهایت به تاریخگذاری نسبی و دستیابی به سیر تحول پیشنهادی برای آنمنتهی میگردد.
روش تحقیق
پژوهش حاضر با تکیه بر روش میدانی- شامل برداشت بنا- و کتابخانهای صورت گرفته است. استفاده از منابع تاریخی دسته اول در صدر اولویتهای مطالعات کتابخانهای قرار دارد که عبارتند از کتبی که توسط نویسندگان اولیه صدر اسلام به رشته تحریر درآمده است.
پیشینه تحقیق
تاکنون پژوهشهای مختصری در زمینه معماری منطقه رویدشت صورت گرفته ولی تاکنون توجهی به بناهای تاریخی روستای کفران نشده است. در مقاله »آثار به جای مانده از دوره ایلخانی تا تیموری در ناحیه رویدشت اصفهان« که توسط آقای دکتر احمد صالحی کاخکی در نشریه علمی- پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در دوره 59 و شماره 186-4به تحریر درآمده است هیچیک از بناهای تاریخی روستای کفران متعلق به بازه زمانی مورد مورد نظر تشخیص داده نشده و بررسی نگردیده-اند. گزارش ثبتی میراث فرهنگی از مسجد جامع کفران نیز که در سال 1385 و توسط آقای محمدرضا اشرفی تکوین یافته است، تنها دربردارنده معرفی و توصیفی سطحی از این بناست که اشتباهات متعددی را به همراه دارد.
توصیف تاریخ وجغرافیای تاریخی اصفهان
از آن هنگام که فلات ایران موجود شده اصفهان نیز وجود داشته و تاریخ آن با تاریخ ایران همزمانیدارد و به مناسبت فراهم بودن شرایط زندگی و مهمتر از همه داشتن رودخانه که در سرزمین خشک ایران اهمیت حیاتی آن محسوس است، از زمانهای قدیم مرکز تجمع نژادی بوده است که در این سرزمین سکنی گزیده و نام خود را به این فلات دادهاند. ابن رسته اصفهانی که کتاب خود »الاعلاق النفیسه «را در حدود سال 290هجری به پایان برده است، قدیمیترین نویسندهای است که درباره اصفهان مطالبی را آورده است. وی مینویسد:»اصفهان پهنهای وسیع دارد و مردم متفقا میگویند هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ مساحت آن است.(هنرفر،(1:1376در دورهها و تاریخهای متفاوت بلوکات و یا رستاقهای اصفهان متغیر بوده است، اما رویدشتین نامی است که در تمامی تقسیم بندیهای یاد شده موجود است؛ چنانکه جناب اصفهانی از این منطقه به عنوان یکی از بلوکات بیست گانه اصفهان یاد میکند.(جناب اصفهانی،(140 : 1303
توصیف رویدشتین
بلوک رویدشتین یا رویدشت آخرین بلوک مسیر زاینده رود است که از انتهای براآن تا گاوخونی در دوسوی رودخانه امتداد داشته است. (ستوده، (37 :1342 منطقه رویدشتین به علت وجود خاکهای رسوبی حاصلخیز، گرمای مناسب و استفاده از آب زاینده رود، از گذشتههای دور بسیار آباد بوده است. (حسینی ابری، (159 : 1379در کتاب »نصف جهان فی تعریف الاصفهان« آورده شده است.» طول رویدشت از مشرق تا مغرب به طور تقریب دوازده فرسخ است و عرضش چهار فرسخ و این اراضی تمام آباد و غله کار است.( اصفهانی، (43 :1368از کفران میتوان به عنوان یکی از بزرگترین روستاهای این منطقه با 950 نفر جمعیت یاد کرد که در کنار روستاهایی نظیر طهمورثات، فارفآن و...قدمتی باستانی را برای این منطقه رقم زدهاند.(رجایی زفرهای، (41 :1356
قدمت رویدشت
ازناحیه رویدشت، در تاریخ اساطیری ایران و شرح حال »طهمورث پیشدادی« یاد شده است.(ابن فقیه، .(100 : 1349تپه کوپنده در روستای کفران، آثار متعلق به هزاره سوم تا اول پیش از میلاد را در خود جای داده و نشان از سکونت اولین اقوام روستا نشین درحاشیه زاینده رود وداخل فلات ایران دارد.( صالحی کاخکی، (52 :1387 رویدشت در اواخر دوره ساسانیان نیز به عنوان پایگاهی برای حکومت این سلسله انتخاب شده بود. هنگامی که سپاهیان عرب رو به
سوی اصفهان نهادند، یکی از پسران یزدگرد سوم به نام پیروز به فرمانروایی این منطقه گماشته شد. ولی دیری نپایید که شهر اصفهان بدست سپاهیان عرب افتاد و پیروز ساسانی به ناچار اصفهان را به سوی رویدشت پشت سر نهاد و شهر پارپان که روستای فارفان کنونی در بخش رویدشت خاوری یادگار آن است ،را پایگاه خود ساخت. سپس بر بخشهای گرکویه و رویدشت که تا آن زمان به دین زرتشت پایبند بودند، به فرمانروایی پرداخت. (باستانی پاریزی،(124:1376 قلعه نظامیای که در روستای فارفان از این دوره باقی مانده است، شاهدی بر اهمیت این منطقه در این دوره تاریخی است.(رجایی زفرهای، (48 :1356 ابن خرداذبه و اونعیم اصفهانی از نویسندگان اولیه تاریخ صدر اسلام اصفهان، از رویدشت همانند جی، به عنوان یکی از روستاهای
اصفهان یاد کردهاند.(ابن خرداذبه، (19 :1370 (ابونعیم اصفهانی، (147:1377 در منابع تاریخی نیز از اهمیت این منطقه در دوران اوایل اسلام و به خصوص دوره سلاجقه بسیار سخن گفته شده است. چنان که انصاری جابری در کتاب خود مینویسد: » دیالمه در اطراف اصفهان دو بلده معتبر و حاکم نشین و مخصوص داشتهاند؛ اول فیروزان لنجان در دوطرف زاینده رود و دوم فارفاآن رویدشت.)«انصاری جابری، (11:1378 اهمیت منطقه رویدشت و به خصوص روستای پارپان(فارفآن)، در سده هشتم ه.ق، مقارن با اواخر دوره ایلخانان مغول نیز حفظ شده
است، به گونهای که این مرکز در این برهه تاریخی، شهری بزرگ بوده است. در اواخر دوره صفوی نیز، این منطقه جزیی از مقر فرمانروایی سران این سلسله به حساب میآمد؛ مرتضی میرزا یکی از فرزندان شاه سلیمان از سوی پدر فرمانروایی بخشهایی چون گرکویه، آباده، ابرکو و رویدشت را یافت.
(باستانی پاریزی،(193-171:1376
توصیف روستای کفران
روستای کفران در بخش بن رود دهستان رویدشت شرقی و در هشتاد کیلومتری شرق اصفهان، در کنار مسیر اصفهان-ورزنه واقع میباشد. این روستا دارای اقلیم گرم و خشک (زمستانهای سرد و سخت و تابستانهای گرم و خشک) است. طول جغرافیایی آن52درجه و 29دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 32 درجه و 25,5 دقیقه شمالی میباشد و ارتفاع آن از سطح دریا 1486متر است.( اشرفی، (4 :1385
3
توصیف مسجد جامع کفران
این بنادر میانه بافت روستای کفران و واقع در خیابان مسجد جامع میباشد. (اشرفی، (4 :1385 مهمترین عنصر طبیعی در نزدیکی آن، مادی است که با جهت شرقی - غربی و به فاصله 3 متر از روبروی سردر شمالی بنا عبور میکند و تاثیر زیادی بر کیفیت فضایی ورودی بنا گذاشته است. این مسجد با کشیدگی شمالی-جنوبیو به گونهای قرار گرفته است که تنها از ضلع غربی خود با بناهای مجاور در تماس است و از سه ضلع دیگر با کوچه در ارتباط است.(تصویر شماره(2
مسجد جامع کفران با الگوی 4 ایوانی و مساحتی در حدود860 متر مربع ساخته شده است. قسمت اصلی مسجد که شامل گنبدخانه و فضاهای جانبی میباشد، در جنوب قرار دارد. پیشان جلوی گنبدخانه غلامگردی در جلوی خود دارد. ایوانهای شرق، غرب و شمال به صورت تاقهایی عریض با قوس جناغی است، در طرفین ایوانها ایوانچههایی با قوس جناغی جهت ارتباط با غلامگردها درنظر گرفته شده است.
ورودی اصلی مسجد در میانه ضلع شمالی به شکل سردر میباشد. ارتباط ورودی و صحن مربع شکل از دو
سوی ایوان شمالی امکان پذیر میشود. از مهمترین ویژگی بنا، سادگی، خلوص و جلوگیری از هرگونه تزیینات و تجملگرایی در ظاهر امروزی آن است.مهمترین عناصر فضایی مسجد جامع کفران عبارتند از:ورودی، ایوانها، صحن، غلامگردشها، گنبدخانه و شبستانهای اطراف آن.(تصویر شماره (3
ورودیها
ورودی شاخص بنا در میانه ضلع با سردری رفیع و هشتی تعریف میشود.(تصویر شماره (4 ایوان سر در با 8 متر ارتفاع که در گذشته دارای پیرنشینهایی در دو طرف خود بوده است، امروزه با سازه نیمگنبد و تاق جناغی پوشش یافته است. پوشش امروزه آجرهای سفتکاری این بخش، گچکاریهای سفیدرنگی است که بر روی لایههایی از گچ و خاک، پوششی سفید برای آن ایجاد کرده. میتوان از نغول- ها و پنجره مرکزی و بالای در ایوان، به عنوان تنها عناصر تزیینی در این فضا یاد کرد. فضایی که بعد از گذر از ایوان، در دستگاه ورودی قرار دارد هشتی است که به شکل مربع و با ابعادی حدود 4,5*4,5
ت -2 پلان مسجد جامع کفران(منبع: نگارندگان) طراحی شده است و پوششی نظیر ایوان ورودی دارد.این فضا از جهتهای شرقی و غربی خود به غلامگردشهایی متصل است که
با عبور از آنها و ایوانچههای دو طرف ایوان شمالی، امکان دسترسی با صحن را فراهم میکنند.پوشش سقف هشتی نیمگنبدی است که با هورنوی مرکزی خود تامین کننده روشنایی عمده این فضاست. نوع چفدهای تعریف کننده این بخش از بنا جناغی است.
5
ت-3 نمای اصلی و ورودی شمالی(منبع: نگارندگان) یکی از ورودیهای فرعی مسجد در گوشه ضلع شرقی قرار دارد که به شبستان شرقی کنارگنبدخانه راه دارد. این ورودی بسیار
ساده و در حد مکانی برای ورود و خروج و بدون تعاریف معمارانه است. ورودی فرعی دیگر مسجد نیز در ضلع غربی آن جای گرفته که راه ارتباطی آن با صحن توسط ایوانچه شمالی ایوان غربی برقرار میشود. این ورودی نیز فاقد سردر و عناصر تعریف کننده خارجی است.
ایوانها
یکی از فضاهایی که معمولا در مساجد 4ایوانی برای نمازگزاری استفاده میشود، ایوانها است که با توجه به موقعیتهای مختلف آب و هوایی و زاویه تابش آفتاب در فصول مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.کمارتفاعترین ایوان در این مسجد، ایوان شمالی است که بر روی محور اصلی مسجد قرار دارد. دهانه و ارتفاع آن به طور تقریبی برابر است و بنابراین نمایش دهنده ایوانی پهن و کوتاه است. سازه این بخش از بنا نیز مانند ایوان سردر نیم گنبد است.(تصویر شماره(5 مرتفعترین ایوان دورتادور صحن، ایوان شرقی است؛ اما تناسبات میان ارتفاع و دهانه آن نیز مانند ایوان قبل به شکل مربع نزدیک
است و نمایشگر عظمت و رفعت نیست. مصالحی که در این بخش از مسجد، بر اثر تخریب لایه نازک کاری گچی به نمایش درآمده،گچ و خاک و آجرهای پایه ایوان و تاق است. سازه پوشاننده سقف ایوان نیز تاق چهاربخشی است.(تصویر شماره( 5 شکل ظاهری با ارتفاع کم به اندازه دهانه ایوان، تناسباتی است که در این ایوان نیز به تبعیت از طرح کلی ایوانهای مسجد اجرا
شده است. تنها تفاوت بارز این فضا با نمونههای مشابه در این بنا، برقراری امکان ارتباط حرکتی با فضاهای مجاور یعنی ایوانچه-هاست. به نظر میرسد در طرح اولیه این امکان توسط تاقهایی در اضلاع شمالی و جنوبی ایوان برقرار میشده است که طی تغییرات دوره معاصر تاق ضلع جنوبی به دری آهنی تقلیل یافته است.سازه تاق چهاربخشی این ایوان با پوشش گچ پنهان شده است. (تصویر شماره(6 الحاقات دورههای اخیر، چهرهای متفاوت از ضلع جنوبی مسجد، به ویژه ایوان آن را نسبت به اضلاع دیگر، به نمایش گذاشته است.
در این طرح، توسط درهای آهنی و شیشهای فضای داخلی ایوان جنوبی و گنبدخانه از صحن و سایر قسمتهای مسجد مجزا شده است. از این ایوان به عنوان مسیر دسترسی به گنبدخانه و عمدهترین عنصر تامین کننده نور آن استفاده میگردد. ین فضا نیز مانند سایر ایوانها فاقد هرگونه عناصر تزیینی است و از این جهت این فضا همرنگ با اندامهای دیگر مسجد است.(تصویر شماره(6
ت-5 ایوانهای جنوبی و غربی(منبع: نگارندگان) ت-4 ایوانهای شمالی و شرقی(منبع: نگارندگان)
ایوانچهها
در 4ضلع پیرامونی صحن و در دو سوی ایوانها، 2 ایوانچه
به صورت متقارن قرار دارد؛ بنابراین تعداد این عناصر
فضایی در مسجد به 8میرسد. ویژگی مشترک همه آنها
داشتن پلانی مستطیلی و به گونهای است که جهتگیری
کشیدگی آنها عمود بر همان ضلع است. نمای ایوانچهها
به صورت تاقهایی است که با ارتفاعی کمتر نسبت به
ایوانها تعریف کننده جدارههای تحدیدکننده صحن است.
پوشش
ت-6 ایوانچهها و ایوان ضلع شرقی صحن(منبع: نگارندگان) این فضاها توسط تاق آهنگ صورت گرفته است. نوع چفدهای ایوانچهها نیز مانند ایوانها از نوع جناغی است اما تفاوت بارز میان ایوان و ایوانچهها در این است که خیز در قوس ایوانچهها نسبت به ایوانها به طور چشمگیری زیاد است و گویی سبک تاقزنی در آنها متفاوت است.(تصویر شماره(7
گنبدخانه
مهمترین بخش طراحی در مساجد4 ایوانی، گنبدخانه است که با عناصری چون گنبد شاخص میشود که در این مسجد خیز بسیار زیاد گنبد این ویژگی را برجستهتر کرده است. فضای گنبدخانه مربعی با ابعاد تقریبی 6,5متر است که از اضلاع شرقی، غربی و شمالی خود با فضاهای ایوان شمالی و شبستانهای مجاور در ارتباط است و در ضلع جنوبی آن محرابی قرار گرفته است که به دلیل اصلاح زاویه قبله چرخش یافته است.عوامل ارتباط دهنده گنبدخانه با اطراف از تاقهای جناغی تشکیل شده است.مهمترین عوامل تامین نور این فضا، ایوان شمالی و نیز پنجرههای زیر گنبد است. این فضا نیز مانند سایر فضاهای مسجد فاقد عناصر تزیینی است و لایههای گچکاری شده امروزی در نمای داخلی گنبدخانه، امکان اظهارنظر درباره تزیینات و مصالح اولیه این فضا را ناممکن میکند. پوشش این فضا نیز توسط گنبدی مرتفع و یک پوسته شکل گرفته است.
ت-7 برش طولی مسجد جامع کفران(منبع: نگارندگان)
تحلیل فضایی و مقایسه تطبیقیمسجد جامع کفران
با مشاهده تاقهای مازه دار در بخشهای اصلی مسجد که سعی شده توسط تاقهایی از نوع جناغی در دورههای بعد پوشانده و اصلاح شود، ذهن به سمت طرح شبستانی مساجد اولیه اسلام متبادر میشود که به شیوه عربی موسوماند و در ایران با تکنیکهای سازهای دوره ساسانی اجرا می-شدند.(تصویر شماره (9 مهمترین نمونه این تکنیکها، استفاده از تاقهای مازه دار در بناست. نوع این قوسها بیز کند است.
ت-8 چفد مازهدار در راهروی شرقی هشتی(منبع: نگارندگان) از طرف دیگر به دلیل قدمت بیشتر تاقهای مازهدار در ایران، نسبت به تاق جناغی، میتوان فرض کرد که این مسجد، در نمونه-
های نخستین خود از نوع مساجد شبستانی با تاقهای مازهدار بوده است که در ابتدا دهانه مرکزی آن با اختلاف اندک از دهانههای اطراف بزرگتر بوده است واین بزرگی دهانه میانی در سمت قبله که بر محراب تاکید میکند، از جمله ویژگیهای معماری مساجد ایرانی در دوران اولیه اسلامی است.(انیسی، (16 :1389مثالهایی چون مسجد جامع فهرج یزد و مسجد طهمورثات از نمونههای مشابه اینگونه از مساجد در حوزهجغرافیایی مسجد جامع کفران هستند که احتمال صحت این فرض را افزایش میدهند.(تصاویر شماره10 و(11 بنابر نظر رایج در ایران که از گفته استاد پیرنیا نشات میگیرد، قدمت مسجد فهرج احتمالا به قرن اول هجری میرسد.(لطفی زاده،
(110 : 1359اما محقیقین دیگری تاریخ ساخت بنا را به قرون3،2 و4 هجری قمری نیز نسبت دادهاند. مهرداد شکوهی قرن دوم، زیپولی و آلفیریی قرن چهارم و باربارا فینیستر اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم را برای تاریخگذاری آن پیشنهاد دادهاند.( انیسی، (16 :1389بنابراین بازه زمانی قرن اول تا چهارم را میتوان برای مسجد فهرج درنظر گرفت و آن را به مساجد دیگری مانند مساجد طهمورثات و مرحله اول ساخت جامع کفران، تعمیم داد.
8
ت-10 پلان مسجد فهرج(انیسی، (17 :1389 ت-9 پلان مسجد طهمورثات(منبع: نگارندگان) با این فرض میتوان پنداشت که احتمالا در مرحله دوم الحاقات در این بنا، در دوران سلجوقیان، گنبدخانه به مسجد اضافه شده و
شکل ظاهری آن، به 4ایوانی تغییر یافته است. سعی در تغییر قوسهای مازهدار به تیزهدار احتمالا در این مرحله صورت گرفته است. یکی از دلایل مهم نسبت دادن مرحله دوم تغییرات به دوران سلجوقیان، تناسبات کوتاه و پهن ایوانها و نوع تاقهای این بناست که تفاوت زیادی با تناسبات دوره ایلخانی دارد علاوه بر آن وجود متون مذکور در پژوهش، مبنی بر اهمیت این منطقه در دوره سلاجقه و ایلخانی، تاکیدی بر صحت این گفتار است و با توجه به شباهت ساختاری بنا به ویژگیهای معماری سلجوقیان، این دوره زمانی برای تاریخگذاری مرحله دوم در این سیر محتملتر است. به دلیل نزدیکی الگوی کلی این مسجد به الگوهای رایج مسجدسازی در دوره صفوی در منطقهاصفهان، به خصوص در الگوی سیر ورود به داخل بنا، میتوان احتمال زیادی برای تغییرات در این مسجد در این دوره قائل شد. علاوه بر آن اجرای تاق-های 4 ایوان در صحن مسجد به شیوه تاقهای صفوی نزدیک است. (تصویر شماره (12 اما تکنیک اجرای تاقهای ایوانچهها و سایر فضاهای فرعی در این بنا به شیوهای قبل از صفوی اشاره دارد. بنابراین میتوان گفت که تغییرات در نوع تاقهای ایوان ودستگاه ورود به مسجد از مهمترین تغییرات انجام گرفته به سبک صفوی در این بنا است و تفاوت در نوع تاقهای ایوانها و ایوانچهها نیز به عنوان گواهی بر غیرهمزمانی آنها و مرمت ایوانها در دورهای متاخرتر مطرح است.
ت-11 نوع قوس صفوی در مسجد حکیم (منبع: نگارندگان)
در راهروهای شرقی-غربی که حدفاصل گنبدخانه و شبستان-های مجاور با سایر اندامهای مسجد است، شکستگی در فرم تاقهای متصل کننده این دو بخش مشاهده میشودکه نشان دهنده افزوده شدن لایه ایوانها و سایر فضاهای جنبی آن به گنبدخانه و شبستانهای مجاور است که فرضیه بالا را مبنی بر غیرهمزمانی لایه دور صحن با 3فضای اصلی مسجد، تصدیق میکند.( تصویر شماره (13
ت-12 دیف تاقهای شکسته راهرو (منبع: نگارندگان) اما یکی از محتملترین حالت برای سیر تحول این بنا را میتوان تبدیل آن از ترکیب گنبدخانه و ایوان به مسجدی با الحاق دو
شبستان کناریآن و در مرحله سوم، الحاق پوسته دور صحن و 3ایوان دیگر به بخش سابق بنا دانستکه در ادامه به دلایل این مدعا پرداخته خواهد شد.
تفاوت در جرزهای اطراف گنبدخانه و ایوان جنوبی با شبستانهای مجاور یکی از دلایل ادعای صورت اولیه مسجد به حالتترکیب گنبدخانه و ایوان است. (تصویر شماره(3 اختلاف جرزهای نگهدارندهگنبدخانه و ایوان جنوبی اطراف آن بسیار بیشتر از حدی است که بتوان آن را به اختلاف دهانه آنها نسبت داد. با فرض اینکه گنبد سابق این مسجد نیز خیزی مشابه با گنبد فعلی داشته است و با توجه به خیز زیاد آن و رانش کمتر این نوع گنبدها، نیازی به ضخامت فعلی جرزهای گنبدخانه نخواهد بود.بنابراین شاید بتوان اختلاف در حجم جرزها را در قدمت بیشتر گنبدخانه و ایوان نسبت به شبستانهای مجاور دانست. از طرف دیگر وجود مساجدی با این الگو در حوزههای نزدیک به این روستا مانند مساجد دشتی، ازیران و کاج، این احتمال را تقویت میکند. (تصاویر شماره 14و(15