بخشی از مقاله


معرفی و بررسی سیر تحول دو اثر تاریخی از قرون اولیه اسلامی در روستای طهمورثات اصفهان (مسجد طهمورثات و امام زاده شاه سید علی)

 

چکیده:

منطقه رودشت در شرق اصفهان، دارای چندین محوطه از دوران قبل از اسلام و نیز بناهای متعددی از قرون مختلف دوره اسلامی است. این حوزه که در انتهای مسیر زاینده رود؛ قبل از رسیدن به باتلاق گاوخونی قرار دارد، پایداری خود را در مدت سالیان طولانی، از این رودخانه مایه می گیرد. تعدد آثار مربوط به قبل از دوره صفوی بیانگر اهمیت این حوزه در آن بازه زمانی است. اغلب این بناها با وجود اهمیت تاریخی، کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند. این مقاله به معرفی دو بنا از قرون اولیه اسلامی در روستایی از این منطقه به نام طهمورثات می پردازد؛ بنای نخست مسجد این روستاست که با وجود تغییرات بسیار، همچنان پابرجاست و ایبن دیگر موسوم به شاه سیدعلی است که اخیراَ تخریب شده است و اندک مدارک باقی مانده از آن، مورد بررسی و بویژه محراب و تا حدودی پلان آن مبنای مطالعه تطبیقی با مسجد روستا قرار خواهد گرفت. سوالی که این پژوهش به دنبال آن است، بررسی ویژگی ها و سیر تحول تاریخی بنا در طول زمان است. شیوه پژوهش به صورت مطالعه و برداشت میدانی بنای مسجد و بررسی منابع تاریخی و تحلیل کیفی دستاوردهاست که با مطالعه تطبیقی شواهد باقی مانده از مسجد طهمورثات با تصاویر امام زاده روستا حاصل شده است.

کلمات کلیدی: منطقه رودشت، روستای طهمورثات، مسجد طهمورثات، امام زاده سید علی

مقدمه :

منطقه رودشت در شرق اصفهان و انتهای حوزه زاینده رود واقع است. وجود آثار متعددی از پیش از دوران صفوی و توجه ویژه منابع تاریخی در ذکر نام روستاها و بیان سهم آب هر یک، نشان از آبادانی و رونق آنها در این بازه زمانی دارد. در این پژوهش به معرفی دو بنای روستای طهمورثات، در این ناحیه پرداخته می شود. احتمال قدمت این آثار و تخریب یکی از آنها در سال های اخیر لزوم بررسی بیشتر این ابنیه را می رساند. فرض این پژوهش نزدیکی زمان ساخت آنها به قرون اولیه اسلامی است. به منظور بررسی مراحل ساخت و تغییر بنای مسجد و تشخیص بازه زمانی ساخت دو بنا، ابتدا منطقه قرار گیری آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. جستجوی پیشینه منطقه در کتب جغرافیای تاریخی به اهمیت منطقه در دوره های مختلف اشاره دارد. در معرفی مسجد، پس از برداشت میدانی بنا، توصیف فضایی و کالبدی آن صورت گرفته است. به منظور تاریخگذاری بنای اولیه مسجد، مقایسه محراب آن با نمونه های مشابه صورت گرفته است. در انتهای مقاله پس از معرفی بنای شاه سید علی، مقایسه تطبیقی این بنا با بنای مسجد انجام شده است.

روش تحقیق

روش گردآوری داده ها در این پژوهش، به صورت تاریخی-توصیفی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است که با برداشت میدانی بناها همراه شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها،کیفی است. در فرایند تحقیق، با مشاهده و بررسی جزء به جزء، بنا معرفی می شوند و سیر تحول تقریبی آن مورد حدس قرار می گیرد.

پیشینه تحقیق

بر اساس بررسی های انجام شده توسط نگارندگان، اشاره ای به این دو بنا در کتب و مقالات نبوده است. تنها اشاره های موجود را می توان به همان منابع تاریخی ارجاع داد که در حین نام بردن از سهم آب روستاهای منطقه، نامی از این روستا برده اند، اما به بناهای آن اشاره ای نکرده اند.

موقعیت جغرافیایی

مختصات منطقه رودشت 52 تا 52 53 شرقی و 32 20 تا 32 34 شمالی است. (نادری خوراسگانی و کریمی، (49 :1387 دهستان رودشت شرقی به مرکزیت کفران - فارفان، روستاهای؛ کفران، فارفان، جندان، رنگیده، کفرود، طهمورثات و ابوالخیر را شما می شود. (وبسایت فرمانداری اصفهان) روستای طهمورثات در دهستان رودشت شرقی، بخش بن رودِ شهرستان اصفهان واقع شده است. بخش بن رود یکی از بخش های شهرستان اصفهان، و شهر ورزنه مرکز این بخش است. این بخش جلگه نسبتا همواری است که در 25 کیلومتری آن تالاب گاوخونی قرار گرفته است (تصویر .(1 مقدار بارندگی در آن80 میلیمتر در سال است که جزء نقاط خشک و کم آب به حساب می آید.


تصویر:1 موقعیت منطقه رودشت در مرکز ایران (ماخذ: نادری خوراسگانی و کریمی،

(1387 مروری بر جغرافیای تاریخی رویدشت

بلوک رودشتین یا رویدشت آخرین بلوک مسیر زاینده رود است که از انتهای براآن تا گاو خونی در دو سوی رودخانه امتداد داشته است. این منطقه به علت وجود خاکهای رسوبی حاصلخیز، گرمای مناسب و استفاده از آب زاینده رود، در گذشته های دور بسیار آباد بوده است، اگرچه از دوران قاجاریه به بعد رونق دوران صفویه را نداشته است. در اکثر کتب و منابع معتبر که به جغرافیای اصفهان و زاینده رود پرداخته اند، ذکری از آبادانی رویدشت شده است. (ابری، (159 :1379 اشاره به منطقه رویدشت در کتب تاریخی نشان از سابقه طولانی استقرار در منطقه دارد. در کتاب الاعلاق النفیسه ضمن اشاره به
تقسیم آب زاینده رود توسط اردشیر بابکان می نویسد که: »هر روستا سهمی از آن بر می دارد آنگاه باقی مانده آن، آخرین روستای این مسیر،که روستای رویدشت است را، سیراب می کند و در زمین فرو می رود.« (ابن رسته، .(183 : 1365 در این کتاب همچنین در توصیف روستاهای ناحیه اصفهان، از روستاهای براآن و طسوج الروز و رویدشت نام می برد که در آنها نوعی فرش بافته می شود که از نظر زیبایی بافت و دوام در دنیا معتبر است. (ابن رسته، (181 : 1365 ابن حوقل در قرن چهارم هجری می نویسد: آب زاینده رود (زرن رود) چون به دروازه شهرستان، نزدیک حصار خود می رسد، به

شعبه ها و چشمه های بسیاری تقسیم می شود و آن را بر حسب حق شرب بخش می کنند و بدین ترتیب آب زاینده رود تلف نمی شود و از این آب 9 روز در ماه به روستای رویدشت و براآن می رسد. (ابن حوقل، (109 : 1366 حافظ ابونعیم در قرن چهارم در توصیف رستاق رویدشت می نویسد: رستاق رویدشت؛ در این رستاق، دیهی است دزیه (ورزنه) نام.

شنهای انباشته چون کوه دارد. اگر روزها بر آن تند باد وزد، هیچ جابجا نشود و چیزی از آن به کشتزار نریزد. (حافظ ابونعیم. 1377 » ( 145:یکی دانه های گوهر است در دیه های معین در قاسان و رویدشت که هرگاه ابر تگرگ بار آنان را فرا گیرد، آن گوهر ها را بیرون آرند و در گرداگرد دژها بیاویزند و در ساعت، ابرها از بالای و دشتهای آنجا پراکنده شود. این گوهر را بومیان آنجا مهره تذرک (تگرگ) خوانند.« (حافظ ابونعیم. ( 147: 1377 مافروخی در قرن پنجم هـ . ق ناحیه رودشت را بزرگترین نواحی اصفهان می داند و آن را ناحیتی مشتمل بر زمینهای با برکت و

آبهای خوش حرکت توصیف می کند. (مافروخی اصفهانی، (60 : 1385 حمداالله مستوفی در قرن هشتم هـ. ق رودشتین را هشتم ناحیت اصفهان و دارای شصت پاره دیه، و فارفاآن را قصبه آن و قورطان،


ورزنه، اشکهران و کمندان را معظم قُرای آن می داند و می نویسد: »این دیه را که معظم قری می خوانیم از آنهاست که در دیگر ولایات شهر خوانند.« (مستوفی قزوینی، 55 :1336 و (56 در کتاب جغرافیای اصفهان در ضمن اشاره به »حیوانات اصفهان« به شمار گاوهایی اشاره می شود که هر ساله از سیستان و از راه

یزد به رودشت آورده می شوند تا در مناطقی که دسترسی به آب رودخانه و قنوات ندارند با گاو از چاه آب بکشند. (تحویلدار اصفهان، (64 :1342 در کتاب نصف جهان فی تعریف الاصفهان در توصیف زاینده رود و آبادانی دشتهای اطراف آن آمده است: »زرین رود جاری می

شود از منبعی که آن را چشمه جانان می گویند تا مفیضی که آن را گاوخوانی می خوانند. واقع بر منتهای رویدشت سفلی بر طول پنجاه فرسنگ زمینی اندک، مسافت کم فرسنگ مغرس اشجار گوناگون و منبت ریاحین رنگارنگ.« (اصفهانی، (17 :1368 در کتاب تاریخ اصفهان، در باره بلوک رودشتین آمده است: بلوک رودشتین سفلی و علیا چهار بند دارد، از کل رودخانه شش سهم

دارد و آن شش سهم بر بیست و چهار سهم تقسیم شده است. (جابری انصاری،(436 : 1378 و در نام بردن از سهم روستاهای این ناحیه از روستای »طهمورسات« نام می برد و آن را دارای پنج سهم می داند. (جابری انصاری،(437 : 1378 میر سید علی جناب در کتاب الاصفهان بلوک رودشتین را یکی از بلوکان بیستگانه اصفهان می داند (جناب، 1371 ،(140 و آن را

اینگونه توصیف می کند: » رودشتین مرکب است از کلمه روی و دو دشت که به سبب بلند بودن یکی از دیگری امتیاز دارند و معنی آن معلوم است. رودشتین مشتمل است بر سه بند و سه مادی و سی و شش قریه و بیست و دو مزرعه است. آب و هوایش در تابستان بسیار گرم می شود. زمین آن مرطوب است به قسمس که هر جای آن پست باشد آب بالا می آید. عمق چاههای آن کمتر از سه ذرع است به همین سبب زراعت عمده با آبا چاه به عمل می آید. « (جناب، (153: 1371 آثار تاریخی موجود در شرق اصفهان، نشان دهنده این واقعیت است که در ادوار گذشته سهام و ایامی که آب به مناطق پایین دست
رودخانه برده می شد، هم منظم تر از سهام طومار شیخ بهایی بوده است، و هم دایمی تر از آن. وجود آثار تاریخی مربوط به قرن پنجم هجری از جمله مسجد و منار برسیان(سال491 هجری)، مسجد ومنار گار 515) هجری)، منار زیار (بین سالهای 550 تا 688 هجری)، مسجد ازیران (قرن هشتم هجری)، مسجد دشتی (قرن هشتم هجری)، مسجد جامع کاج (قرن هشتم هجری) (هنرفر، (204- 169 :1344 و دیگر بناهای مهم و معتبر باقی مانده از دورانهای قبل از صفویه، نشانه هایی از آبادانی های قرون و اعصار، در جلگه های براآن و رودشتین است، که بعد از تنظیم طومار و قایل شدن حق تقدم بهره برداری از آب زاینده رود، برای بلوکات بالادست رودخانه (لنجان، النجان، ماربین و جی) و نیز قطع جریان آب در ماههای تابستان که فصل کم آبی رودخانه است، باعث خشکی و در نتیجه ویرانی تدریجی بلوکات پایین دست رودخانه شده است. (ابری، (85 :1379 مطالب ذکر شده در بالا نشان از اهمیت منطقه در دوره های مختلف، به ویژه قبل از دوران صفویه دارد. این ویژگی سبب ساخت

بناهای متعدد در آن بازه زمانی شده است. این احتمال وجود دارد که اغلب بناهای موجود در یک منطقه مربوط به دوران رونق آن باشد.

در برسی دو بنای روستای طهمورثات، ابتدا توصیف فضایی و کالبدی بنای مسجد انجام می شود و مراحل ساخت و قدمت آن مورد بررسی قرار می گیرد و سپس شواهد باقی مانده از بنای شاه سید علی با بنای مسجد مقایسه تطبیقی می شود.

الف: مسجد طهمورثات:

روستای طهمورثات در وضعیت کنونی روستایی کوچک با جمعیت کم است که از آثار قابل مشاهده آن می توان به؛ دو قلعه اربابی و یک حمام در نزدیکی مسجد اشاره نمود. قلعه ای که در غرب مسجد واقع شده و امروزه آن را به بخشهایی تقسیم کرده اند ، بیش از 100 سال قدمت دارد. قلعه شرقی مسجد بعد از این زمان ساخته شده است و اکنون محل نگهداری احشام روستاست. از حمام روستا که در شرق مسجد قرار دارد و قدمت آن کمتر از 100 سال است، فقط بخشهایی باقی مانده است.

تصویر:2 موقعیت روستا در منطقه در منطقه رودشت (ماخذ: نگارندگان)

ارتباط بنا با عناصر پیرامونی بافت
مختصات مسجد در روستا (32 24 12/54) شمالی و
(52 26 54/69) شرقی و تقریبا در میانه بافت روستا واقع
است. بنای مسجد، از سمت جنوب غربی با مسیری که
روستا را به دو نیم تقسیم می کند در ارتباط است.
(تصویر(3 در جنوب آن تماما بافت مسکونی روستا قرار
دارد و تنها بنای عمومی این قسمت، بنای تخریب شده
امام زاده روستا که در انتهای این مسیر و در کنار تصویر:3 دیاگرام روابط بناهای مهم در بافت
قبرستان واقع بوده است.
روستا -1)مسجد طهمورثات -2امام زاده شاه

سید علی ابن موسی بن جعفر -3حمام -4 قلعه
شرقی -5 قلعه غربی-6مسیرهای ارتباطی (ماخذ:
نگارندگان)
کاربری بنا

حجم کلی بنا همانند اغلب بناهای موجود در منطقه است. وجود محراب در بنا و جهت گیری آن به سمت قبله تردیدی درباره مسجد بودن آن باقی نمی گذارد. گفته شده در دوره ای در سالهای اخیر مسجد به مدرسه تبدیل شده بوده که این امر سبب ایجاد الحاقاتی در کالبد مسجد شده است.
حجم کلی و مراتب ورود

حجم کنونی مسجد به صورت سه ایوانچه با تاق آهنگ در سمت قبله (جنوب) و سه ایوانچه با تاق آهنگ در سمت مقابل (شمال) است. (تصویر(4 دو سمت دیگر مسجد در وضعیت کنونی جداره ای فاقد حجم ساخته شده است. با گذر از ورودی فعلی در سمت شرق بنا، بدون عبور از هیچ مراتب خاصی می توان به صحن مسجد رسید. صحن مسجد فضایی تقریبا مربع شکل است که از دو

5


سو با ایوانچه ها و از دو سو با جداره ای چینه ای احاطه شده است. پس از صحن مسجد، فضای بعدی، شش ایوانچه در دو سمت مسجد است که فضای اصلی مسقف برگزاری نماز بوده است و به علت باز بودن کامل آن در یک سمت، امکان گسترش نماز به صحن نیز وجود داشته است. محراب مسجد در ایوانچه میانه ضلع جنوبی قرار دارد. جداره غربی مسجد با فاصله از آخرین ایوانچه ساخته شده است (تصویر (5 که این امر موجب به وجود آمدن فضایی تعریف نشده در حد فاصل این دو شده است.

تصویر:4 حجم کلی فعلی مسجد (ترسیم: نگارندگان) تصویر:5 مراتب فضایی در پلان مسجد،
-1صحن-2 ایوانچه ها -3 فضای باز -4
قسمتهای تخریب شده مسجد (ترسیم:

نگارندگان)

توصیف فضایی مسجد

بنابر روایتهای محلی، مسجد در پیش از این شبستانی داشته که گسترده تر از محدوده فعلی بوده و مقداری از فضای بیرون مسجد در سمت غربی را نیز شامل می شده است. اما این مسئله که آن فضا به صورت ایوانچه های کنونی و در امتداد آن بوده یا به صورت فضایی شبستانی، نیاز به پیگردی دارد. آثار جداره هایی در این سمت در خارج از مسجد مشاهده می شود. همچنین آثار تاقهایی در امتداد ایوانچه های شمالی و جنوبی وجود دارد که احتمال گستردگی مسجد را در گذشته به سمت غرب بیان می نماید.

تصویر:6 پلان مسجد، قسمتهای قدیمی و معاصر
(ترسیم: نگارندگان)

به اظهار مطلعین محلی کف مسجد در گذشته از سطح کنونی پایین تر بوده و همچنین از دو متر پایین تر از کف کنونی، آجر کف


6


سازی پیدا شده است. اختلاف سطح مسجد با محوطه بیرون و تناسبات ورودی های شرقی و غربی این گفته ها را تصدیق می نماید. در جداره غربی مسجد آثار دو ورودی است.

در نمای خارجی، شواهد جداره هایی وجود دارد که در انتها به سمت داخل قوس دارند این امر می تواند نشان از شروع تاقی بر روی این جرزها باشد که این فرض این قسمت را شبیه سردری ورودی برای مسجد می کند.(تصویر(7 تناسبات این ورودی اشاره به پایین تر بودن کف مسجد در گذشته از سطح فعلی دارد. ابعاد تقریبی فضای آن 2/5 *3 متر است. در بالای درگاه ورودی فرورفتگی ای مستطیل شکل وجود دارد که احتمالا محل نصب کتیبه ای در گذشته بوده است.

تصویر:7 جداره خارجی غربی مسجد و موقعیت سردر
ورودی در آن (ماخذ: نگارندگان)

آثار تاقی دیگر در کنار این ورودی است. احتمال دارد که از این تاق نیز در زمانی به عنوان ورودی استفاده می شده است. دهانه آن دارای عرض بیشتر بوده و بر اساس ارتفاع آن می تواند مربوط به دوره های بعدی باشد که کف مسجد بالاتر آمده است. فضای مابین این تاق با چینه پر شده است. در این جداره آثار تزیینات گچبری نیز مشاهده می شود. ورودی کنونی مسجد در جداره شرقی واقع است. که بر اساس سطح فعلی مسجد است.

صحن مسجد متشکل از حیاطی مربع شکل در مرکز و یک فضای الحاقی در انتهای غربی است. ابعاد تقریبی صحن 11/85*12 متر است.

مسجد در وضعیت کنونی شامل سه ایوانچه در ضلع شمالی و سه ایوانچه در ضلع جنوبی است. محراب مسجد که از قدیمی ترین بخشهای آن است، در ایوانچه میانی ضلع جنوبی واقع شده است. موقعیت محراب از مرکز به سمت غرب متمایل است. می توان این احتمال را در نظر گرفت که در مسجد قدیمی این محراب در مرکز بوده است. اما پس از بازسازی از تقارن خارج شده است. دو جداره کناری ایوانچه میانی با درگاههایی به دو ایوانچه کناری راه دارد. این وضعیت هم در ضلع شمالی و هم در ضلع جنوبی قابل مشاهده است. برخی از این درگاهها در وضعیت فعلی تا حدودی پر شده اند. در آخرین جداره های ایوانچه های شمالی و جنوبی در دو سمت تاقچه ای در امتداد این در گاهها وجود دارد.

کالبد ایوانچه های شمالی تازه ساز است و با پوششی از کاهگل پوشیده شده است؛ تنها جداره انتهایی ضلع شمالی و شرقی و غربی به نظر دارای قدمت بیشتری است. (تصویر(8 آثار تاقهای ناتمام نشان از قدیمی تر بودن این قسمتها و امتداد آن به صورتی دیگر بوده است. ایوانچه های جنوبی نسبت به ایوانچه های شمالی قدیمی تر و فاقد پوشش اندود است. (تصویر(9در همین سمت، انتهایی ترین جداره در سمت قبله، تا زیر شروع تاق، قدیمی تر و ابعاد خشت آن متفاوت از بقیه قسمتهاست. کف هر دو ردیف ایوانچه نسبت به صحن بالاتر است و کف سازی هایی خشتی در آن مشاهده می شود. تاقهای ایوانچه های شمالی تقریبا همسان اند اما تاقهای ایوانچه های جنوبی دارای اختلاف ارتفاع و ناهمگونی است. در محل اتصال جرزهای ایوانچه های سمت قبله به زمین تغییر مصالح وجود دارد. به نظر می رسد این پایه ها مربوط به مسجد قدیمی باشد که دوباره روی آن، جداره ها بازسازی شده است.

7


تصویر:8 ایوانچه های سمت شمالی (ماخذ: تصویر:9 ایوانچه های سمت جنوبی (قبله) (ماخذ:
نگارندگان) نگارندگان)

در انتهای آخرین ایوانچه در غرب مسجد آثار تاقهایی دیده می شود که از سمت جنوب به شمال مسجد بوده است. در کف صحن مسجد نیز تهرنگ دو جرز دیده می شود که نشان از امتداد این رواق ها دارد. بنابر این می توان تصور نمود که در دوره ای، حداقل در سه طرف مسجد رواق یا ایوانچه ای وجود داشته است. این امر یادآور مسجد جامع فهرج است. در سمت شرقی مسجد نیز متصل به آخرین ایوانچه شمالی آثار تاقی دیگر وجود دارد که می تواند نشانگر وجود تاقها یا ایوانچه هایی در این سمت نیز باشد.

از فضاهایی که احتمالا در گذشته در مسجد وجود داشته، یک شبستان بوده است. بنابر نظر افراد محلی ویرانه های موجود در غرب مسجد مربوط به این شبستان بوده است. در صورت وجود این شبستان، قرارگیری آن را نسبت به مسجد به دو صورت می توان بررسی کرد. حالت اول این است که این شبستان، جبهه شمالی مسجد و امتداد آن در بیرون از فضای کنونی را در بر می گرفته (تصویر (10 و سردر ورودی در محل خود ثابت بوده و تهرنگ جرزهای کف صحن در واقع رواقهایی برای اتصال دو سمت شمالی و جنوبی و شکل دادن صحن مسجد بوده اند.

حالت دومی که می توان در نظر گرفت بدین صورت است که شبستان، در سمت غربی مسجد واقع بوده و سردر فعلی وجود نداشته و آثارجرزهای موجود در کف صحن و قوسهای انتهای ایوانچه ها مربوط به این شبستان بوده است. در این وضعیت سمت شمالی مسجد می توانسته صورت کنونی را داشته باشد یا به صورتی دیگر بوده باشد که پس از بازسازی جدید بدین گونه تبدیل شده است.

تصویر:10 آثار قسمتهای تخریب شده مسجد،
احتمال وجود شبستانی در شمال یا غرب مسجد (ماخذ: نگارندگان)

توصیف کالبدی بنا

جداره های مسجد از نوع باربر است. ضخامت جرزهای داخلی حدود 80 سانتیمتر و جرزهای خارجی بین مقدار تقریبی 80 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. از نظر مصالح به دو نوع خشت و چینه قابل تقسیم بندی است که بسته به دوره ساخت آن قسمت متفاوت


است. ارتفاع جرزهای داخلی تا لبه شروع تاق حدود 2/30 متر و تا انتهایی ترین قسمت نما حدود 4 متر است. جرزهای پیرامون صحن به علت چینه ای و کم دوام بودن اغلب فرو ریخته اند و درباره ارتفاع قطعی آنها نمی توان اظهار نظر کرد.

مهم ترین مصالح به کاربرده شده در مسجد چه در بنای قدیمی و چه در قسمتهای مرمت شده خشت است. این مصالح در محل رایج بوده به ویژه نوع تاقی که با آن، درِ مسجد زده شده در اغلب بناهای این ناحیه مشاهده می شود. ابعاد خشت مربوط به گذشته حدود 15*15*3 و ابعاد خشت معاصر حدود 23*23*5 است. (تصویر(11


تصویر:11 مصالح دوره های مختلف در مسجد،
-1خشت قدیم -2 خشت جدید (ماخذ: نگارندگان)

عمده تزیین مسجد در قسمت محراب است که آثار محدودی از آن باقی مانده است. سایر قسمتهای مسجد فاقد هر نوع تزیینی است. در قسمت جنوبی به صورت خشتی و فاقد پوشش است و در قسمت شمالی پوششی بر سطح خشتها کشیده شده اما بدون تزیین است. در جداره غربی آثار مقداری تزیین گچی باقی است.

محراب مسجد

شاید تا قبل از پیگردی بتوان گفت محراب قدیمی ترین قسمت و عمدهترین قسمت تزیین شده باقی مانده در مسجد است (تصویر.(.12 محراب در ایوانچه میانی سمت قبله واقع است و موقعیت آن از مرکز به سمت جداره غربی است. محراب با ارتفاع تقریبی 1/80 متر و عرض حدود یک متر در سه مرحله تغییر عمق پیدا می کند.

تصویر:12 موقعیت محراب در سمت قبله (ماخذ: نگارندگان)

تزیین بالای آن از 11 فرم منحنی تشکیل شده است. که از یک مرکز خارج شده اند و به تدریج به سمت راس محراب بزرگ می شوند. این فرم ها در کلیت محراب حالت صدفی را تداعی می کند که در داخل به بخشهایی تقسیم شده و در محیط پیرامون حالت منحنی هایی به صورت شبدری را یافته است. در ساخت آن بر جداره خشتی مسجد از یک لایه گل استفاده شده و فرم مورد نظر با آن ایجاد شده و در نهایت یک لایه پوشش گچ روی آن قرار گرفته است. رنگ گچ فعلی سفید است و روی آن آثاری از رنگ آبی به چشم می خورد که نمی توان به طور قطع گفت مربوط به زمان ساخت بناست.

فرم های صدفی در دوره پارتها و ساسانیان کمتر مورد استفاده بوده است و فقط با مقیاس خیلی کم به شکل کتیبه در قسمت بالای تاق بستان که متعلق به قرن ششم تا هفتم میلادیست دیده می شود. این فرمها دوباره در دوره اسلامی در نقش زیبایی در


9


بیت المقدس ظاهر شده که متعلق به آخر قرن اول هجری (آغاز قرن هشتم) است. همین نقش در مظاهر اسلامی مغرب زمین در مسجد قیروان (قرن نهم میلادی) و نیز در مسجد »کردو« (قرن هشتم و نهم میلادی به کار رفته است. این نوع تزیین صدفی شکل در اسلام مغرب زمین نزدیک به سامرا در اخیضر کاربرد داشته است. در ایران گویا این شکل کمتر مورد توجه بوده است ولی با این وجود به کار می رفته است زیرا در مسجد روستایی شاهپور آباد قابل مشاهده است. در زمانهای بعد می توان آن را مقبره »شیخ سعد« مشاهده نمود. (سیرو، ( 368- 366 :1357 می توان گفت محراب با سرتاقچه صدفی در ایران در مسجد شاهپورآباد ظاهر شده است. در اوایل قرن پنجم در محراب مسجد قروه و سپس در محرابی از فاطمه خاتون اوایل قرن پنجم هجری دیده می شود (سجادی، 199 :1375و (200
مقایسه محراب مسجد با نمونه های مشابه و تاریخگذاری

-1 محراب مسجد جامع فهرج

محراب این مسجد دو قسمت دارد. یک قسمت قدیمی که فرو رفتگی راستگوشه مستطیلی شکل است و تاق هلالی شکل آن با قوس تیزه دار در عمق یک متر که از الحاقات بعدی است.

محراب از جنس خشت و کاهگل ساخته شده که بر روی آن اندود گچی کشیده شده است.در بالای محراب تزیینات شبدری گچبری شده است(تصویر(13 که ارتباط نزدیکی با نقوش ساسانی دارد و قابل مقایسه با گچبری در یک چهارتاقی بالای قلعه دختر متعلق به دوره ساسانی است. (سجادی، 67 :1375و (68

تصویر:13 فهرج، تزیینات شبدری بالای محراب
(ماخذ: سجادی، (68 :1375

محراب مسجد جامع فهرج را از نظر سادگی طرح و جنس مصالح به کاربرده شده می توان با مسجد طهمورثات مقایسه کرد. همچنین تزیینات شبدری بالای ایوان قابل مقایسه با آثار باقی مانده از تزیینات در محراب مسجد طهمورثات است.

-2 محراب مکشوفه از تپه مدرسه نیشابور

به نظر ویلکنسون بناهای مکشوفه در این محل مربوط به قرن نهم میلادی است. پلان این محراب چهارگوشه عمیقی است و خود محراب یک تاقنمای مجوف با هلالی مازه دار است (تصویر(14 و در دیوار انتهای محراب یک تاقنمای دیگر با تاقی که به شکل برگ شبدری سه پره ای است وجود دارد. (سجادی، (70 :1375 تزیینات شبدری در داخل محراب است که می توان آن را تا حدودی مشابه محراب مسجد طهمورثات دانست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید