بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از موضوعات مبتلا جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب و علی الخصوص در سال های اخیر مساله چگونگی تعامل و برقراری ارتباط با سایر کشورهاست. اینکه اسلام در این رابطه چه حدود و ثغوری را تعیین نموده و چه شرایطی را برای دولت مردان اسلامی بیان کرده است. در این مقاله به بررسی آیات قرآنی که به صراحت درباره روابط بین الملل و چگونگی تعامل و مذاکره با غیر مسلمانان دستوراتی را صادر کرده پرداختیم. در پایان ضمن شناخت رابطه دین و سیاست دانستیم که یکی از مهمترین اهداف حکومت اسلامی تبلیغ دین است و این امر میسر نمی شود مگر در سایه اتخاذ سیاست خارجی مناسب.
ضمن اینکه در کنار این هدف والا نباید از خط قرمز ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار غافل شد. بعد از بررسی آیات قرآنی به چهار اصل اساسی در اتخاذ و تعیین خط مشی سیاست خارجی حکومت اسلامی اسلامی رسیدیم که عبارتند از: اصل صلح؛ اصل نفی سبیل؛ اصل عزتمندی جامعه اسلامی و اصل التزام به پیمان های سیاسی. مشخص شد که هرچند اسلام دین رأفت و صلح است اما دیدگاه اعتدالی این است که به آیات جهاد در کنار آیات مربوط به صلح و رأفت توجه شود.
همچنین با توجه به اطلاق آیات قرآن در خصوص مذاکره و بستن پیمان های سیاسی و اقتصادی و غیره دانستیم که هرگونه تعاملی در صورت دارا بودن برخی شرایط و حفظ استقلال فکری مسلمانان از سوی اسلام با سایر کشورها حتی کفار مجاز دانسته شده است.
از دیگر سو آیات فراوانی در قرآن نسبت به توطئه های دشمنان هشدار می دهند و تأکید دارند که مسلمانان به هیچ وجه به آنها اعتماد نکنند و مراقب دوستی های دروغینشان باشند. زیرا در صورت عدم توجه به این تذکرات ممکن است به تدریج زمینه های دخالت آنها در امور داخلی مسلمان و سلطه جویی شان فراهم آید. ضمن اینکه در صورت بسته شدن پیمانی با شرایط صحیح حکومت اسلامی ملزم به پایبندی به آن است مگر اینکه پیمان مذکور از سوی طرف مقابل نقض گردد.
مقدمه
اگر نگوییم با اهمیت ترین رکن هر حکومتی سیاست آن است اما لااقل می توان ادعا نمود که یکی از مهمترین ارکان آن به شمار می رود. زیرا بر پایه سیاست صحیح است که اقتصاد و فرهنگ آن جامعه و تعاملات داخلی و خارجی حکومت به درستی و بر پایه موازین مشخص و منطقی بنا خواهد شد. حال اگر معتقدیم اسلام دینی جامع الاطراف و قرآن کتاب ترسیم زندگی مومنانه برای بشر است پس ناگزیریم سیاست ها و اصول اساسی هر حکومتی را که بر پایه اسلام بنا شده با آیات روشنگر قرآن مجید تنظیم و تهیه نماییم. برای این کار حتی همیشه نیاز به کاوش جدی هم نیست و آیات قرآن در برخی موارد حتی به صراحت اصولی را معین نموده که امروز بعضا مشاهده می کنیم این اصول از سوی بسیاری از دولت مردان مورد توجه و دقت قرار نگرفته است.
قران کریم در تمامی زمینه ها از نحوه تنظیم و برخورد افراد و گروه ها در داخل جامعه اسلامی تا چیستی و چگونگی روابط دیپلماتیک خارجی به روشنی نکاتی اصولی را بیان کرده که نیازمند بازنگری، تحقیق وتفحص و ارائه به دولتمردان و مسئولین کشور است تا مبادا به سبب عدم آگاهی از دستورات الهی قدم در راهی بنهیم که عاقبت آن پشیمانی است حال آنکه قرآن راه مستقیم و پیروزمندانه را برای ما روشن نموده است. هرچند در گذشته تلاش های قابل تقدیری از سوی پژوهشگران در این رابطه صورت گرفته و مقالاتی هم نگاشته شده اما با توجه به اهمیت این موضوع و اینکه در سال های اخیر به یکی از اساسی ترین مباحث موجود در ادبیات سیاسی کشور مبدل شده این تلاش ها کافی به نظر نمی رسد. لذا در این مجال به بررسی نظرات صریح قرآن در این رابطه خواهیم پرداخت تا فصل الخطابی باشد برای همه گروه ها و احزاب سیاسی و دولت ها که بتوانند چهارچوب روابط بین المللی خود را مطابق با آموزه های قرآنی تنظیم نمایند.
وقتی سخن از شاخصه های سیاست خارجی در حکومت اسلامی به میان می آید طبیعتا باید قبل از ورود به بحث اصلی تعاریفی از حکومت، سیاست و روابط بین الملل ارائه شود و سپس به رابطه اسلام و حکومت داری و چرایی و چگونگی دخالت اسلام در سیاست اشاره ای گذرا داشته باشیم. زیرا اگر اسلام در سیاست دخالت نداشته باشد بالطبع کل این بحث بی پایه و اساس خواهد بود. ضمن اینکه بعد از دانستن رابطه حکومت اسلامی و سیاست، باید به تعریف جامعی از سیاست دست یابیم تا مشخص شود اسلاممروّج کدام نوع از سیاست است.
در این مقاله تلاش می شود ضمن ارائه سیر فوق، ابتدا با مفاهیم کلی حکومت و سیاست و رابطه آنها با اسلام آشنا شویم. سپس به شئون مختلف سیاست که قرآن به آن پرداخته اشاره ای گذرا بیندازیم. در بخش دوم ضمن بررسی آیات مرتبط با موضوع سیاست خارجی در قرآن، چهار اصل اساسی در تنظیم روابط با غیر مسلمانان مورد مداقه قرار گرفت. در بخش پایانی هشدارهای قرآن در رابطه با توطئه های دشمنان را بررسی نموده و به بیان برخی از معاهدات پیامبر اکرم - ص - در صدر اسلام پرداختیم.
به برخی آیات قرآنی بپردازیم که مشخصاً درباره نوع ارتباطات بین المللی حکومت اسلامی سخن گفته بپردازیم و در پایان به این نتیجه برسیم که اولاً نگرش کلی قرآن نسبت به برقراری روابط با غیر مسلمانان چیست و ثانیاً این روابط را در چه چهارچوب و قواعد و شرایطی مجاز می داند.
حکومت و ضرورت آن
حکومت واژه ای عربی است که از ریشه "حکم" گرفته شده و در لغت به معنای جلوگیری کردن و دهنه زدن به اسب است. همچنین در اصطلاح معنای آن قضاوت کردن، دستور دادن و داوری است. - 1 - به هر نظامی که بوسیله آن یک کشور یا اجتماع اداره می شود حکومت اطلاق می شود
در بحث از لزوم حکومت برای هر جامعه ای - اعم از دینی و غیر دینی - گفته اند که آن امری فطری و مورد قبول همگان است. - 3 - در اسلام نیز به ضرورت وجود حکومت و حاکم تاکید شده است. در روایات هم به این مساله تاکید شده است از جمله مولای متقیان می فرماید هر جامعهای نیاز به حاکم و فرمانروا دارد، چه نیکوکار و چه گناهکار.
علامه طباطبائی - ره - در این رابطه می نویسد:
»فطری بودن نیاز به تشکیلات حکومتی به حدی بود که وقتی پیامبر اسلام - ص - پس از هجرت به مدینه دست به ایجاد دولت اسلامی زد مردم با وجود سؤالاتی که در زمینه حیض و هلال و انفاق و دیگر مسائل عادی مطرح می کردند و از پیامبر - ص - توضیح می خواستند در این مورد - تشکیل دولت - هیچگونه سؤالی مطرح ننمودند و توضیحی نخواستند حتی جریانهای پس از رحلت آن حضرت نیز با تمامی فراز و نشیب آن از همین احساس فطری سرچشمه می گرفت. هرگز شنیده نشد کسی بگوید: اصل انتصاب خلیفه لزومی ندارد یا دلیل بر لزومش نداریم، زیرا همه به انگیزه فطرت احساس می کردند که چرخ جامعه اسلامی بدون گرداننده، خود به خود گردش نخواهد کرد و دین اسلام این واقعیت را که در جامعه اسلامی باید حکومتی وجود داشته باشد، امضای قطعی نموده است.«
امام خمینی - ره - در کتاب ولایت فقیه ماهیت قوانین و احکام شرع را به گونه ای می داند که جز با تشکیل حکومت به اجرا در نخواهند آمد زیرا هرچه مورد نیاز بشر باشد در لابلای دستورات شارع مقدس به آن اشاره شده است. ایشان در مورد لزوم تشکیل حکومت می نویسد:
»دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام - احکام شرع - است. ماهیت و کیفیت این قوانین میرساند که برای تکوین یک دولت و برای اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع گشته است.اولًا، احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را میسازد. در این نظام حقوقی هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است... برای همه این مراحل دستور و قانون دارد تا انسان تربیت کند، انسان کامل و فاضل، انسانی که قانون متحرک و مجسم است و مجری داوطلب و خودکار قانون است. معلوم است که اسلام تا چه حد به حکومت و روابط سیاسی و اقتصادی جامعه اهتمام میورزد تا همه شرایط به خدمت تربیت انسان مهذب و با فضیلت در آید.