بخشی از مقاله

چکیده:

میزان توجه به مثنوی در میان منابع عرفانی اگر بینظیر نباشد، میتوان گفت استثنایی و کمنظیر است. توصیف عوالم عرفانی، تنوع موضوعات، نحوه روایت، و بیان منظور در قالب قصص و حکایات، از عوامل اصلی اقبال به این اثر بوده است. وجود این اقبال و وسعت انتشار مثنوی باعث شکلگیری شرحهای بسیاری درباره آن، در ایران و نواحی دیگر شده است. در میان شرحهای متعدد، یکی از معتبرترین آنها، شرح مثنوی شریف فروزانفر است که شارح در آن در سه جزء، مطالب دفتر اول مثنوی را تفسیر کرده است.

در این نوشتار برای نمودن جایگاه این شرح، مراجع این اثر در جزء دوم آن، با ذکر بسامد در جدولی فهرست شده است. بنا بر بررسی جدول مذکور، فروزانفر با علم به گستره مثنوی از منابع مختلفی نظیر منابع عرفانی، علوم اسلامی، فرهنگهای علوم و فنون، لغتنامهها، قصص، تاریخ و آثار شخص مولوی در شرح خود استفاده کرده و ابعاد گوناگون مثنوی را از این طریق کشف و تبیین کرده است. وی در میان این منابع متعدد به متون عرفان و تصوف در شرح خود بیش از سایر منابع ارجاع داده است و در مقابل، با توجهبه بسامد ناچیزِمنابعِ مرتبط با علوم ادبی، به جنبه ادبی مثنوی توجه چندانی نکرده است.

مقدمه

از زمانی که مولانا جلالالدین محمد بلخی، کتاب عظیمِ مثنوی معنوی را به تقاضای مریدان صادق خود سرود تا به امروز که در حدود هشت قرن از آن زمان گذشته، بحث درباره زوایای تودرتو و پیدا و پنهان این اثر بیوقفه ادامه دارد. عبور از برخی خطوط اخلاقی در ایراد تمثیل و حکایت، و برخی بیپردگیهای زبانی یکی از علل متعدد درگرفتن مباحث موافق و مخالف درباره آن بوده است. همچنین گاه مولوی و اثرش مثنوی، در راستای جدال تاریخی اهل شریعت با صوفیه، در محل مناقشه قرار گرفته است، گاه نیز مبانی و اصول اعتقادی و نحوه نگرش دینی و مذهبی وی، به بحثهای دامنهدار و بلکه مخاصمه انجامیده است. در واقع گستره و وسعت معارف و تجاربی که مولوی عرضه کرده، چنان است که امکان ورود بسیاری را به مثنوی، از هر طیف و نگرش، فراهم کرده و همین امکان، ازدحامی را در حضور این اثر پدید آورده که به تفاسیر مختلف درباره آن انجامیده است.

در این راستا گاه از سر تمجید و تعظیم گفته - شده که »مطالب اخلاقی و عرفانی که در منظومه مثنوی مندرج است،مثلاً اگر از سرودههای گاتا و نوشتههای اوستای زردشت، ودای هندوییکتب، عهد عتیق و جدیدِ اهل کتاب و امثال آن بیشتر، عمیقتر و مایهدارتر نباشد، قدر مسلّم کمتر از آنها نیست - «همایی، - 9 :1384، گاه نیز این اثر علیرغم فراوانی ستایشگران و تعداد چشمگیر مشتاقان و مقلدانش، از سر انکار، اسبابی برای رد تصوف و ملحدانگاری سرایندهاش گردیده است - ر.ک. محمدطاهر قمی، 167 :1336 به بعد - .

میتوان گفت شروح متعدد مثنوی یکی از نمایانترین عرصههای بحث و فحص درباره این اثر است. این شرحها هر کدام از جنبهای به مثنوی نگریستهاند و شارحان هر یک بنا بر تلقی خود به نمودن بعدی از ابعاد آن پرداختهاند. در این جستار ضمن طرح ضرورتهای شرح مثنوی، به بررسی جایگاه شرح مثنوی شریف فروزانفر، پرداخته خواهد شد. این بررسی با نظر به منابع و مراجع این شرح و ذکر بسامد هر یک از آنها صورت خواهد گرفت. به عبارت دیگرمشخصاً این نوشتار در پی آن است تا آشکار کند در شرح مثنوی شریف، فروزانفر از چه منابعی استفاده کرده و بسامد هر گروه از منابع به چه صورتی است تا از این طریق دریچهای به ماهیت این شرح گشوده شود.

پیشینه و روش پژوهش

تحقیقی که مشخصاً شرح مثنوی شریف فروزانفر را از حیث منابع و مراجع آن بررسی کرده و بواسطه آن بخشی از ماهیت شرح مذکور را نموده باشد، به نظر نرسید. بنابراین در این نوشتار برای نمودن بخشی از کیفیت شرح مثنوی شریف، ابتدا تمام منابع مورد استفاده در جزء دوم شرح مذکور، به شیوه کتابخانهای گردآوری، سپس هر یک، از لحاظ موضوع و بسامد در قالب جدولی تقسیمبندی شده است. در واقع در این جدول منابع بر حسب موضوع، عنوان و تعداد ارجاع، دستهبندی شده است تا با نظر به کمیت و کیفیت آنها، ضمن ترسیم گستره و تنوع موضوعی مثنوی، اهمیت این شرح نیز از یک سو با نظر به اصل »لزوم توجه به منابع مختلف در شرح مثنوی« و از سوی دیگر با عنایت به میزان رعایت این الزام، نموده شود.

جزء دوم از سه جزء شرح مثنوی شریف، شرح 1023 بیت از مثنوی را در بردارد و انتخاب این جزء برای این نوشتار از این روست که طبق گفته شارح، در آن بر خلاف جزء اول »از حکایت چهارم به بعد تمام ابیات مثنوی از روی نسخه قونیه نقل ]شده[ و عبارات عربی حتی الامکان به پارسی ترجمه ]شده است - «[فروزانفر، همان: . - 336 /2 این امر بدین معنی است که مطالب این جزء بر اساس نسخه معتبرتری است و علاوه بر این، با شرح و توضیح مطالب عربی، به منابع بیشتری در آن استناد شده است.

-1 مثنوی و ضرورت شرح آن

-1-1 ابعاد متعدد و کثرت موضوعات

هر چند درک همه جانبه دلیلانتشارِ وسیع و محبوبیت مثنوی به راحتی ممکن نیست، به نظر میرسد دایره گسترده معارف و معانی این اثر، قدرت شگرف خالق آن در تلفیق و تداعی مطالب، و توسل به حکایات و قصص در اظهار معنی، از عوامل اساسی اقبال کم-نظیر به این اثر باشد. با این حال این اقبال به هیچ وجه برخاسته ازسهل الوصولیِ همه-جانبه معانی مثنوی و درکپذیری همه ابعاد آن نیست زیرا حتی در قصههای مثنوی نیز که در خور اذهان عموم ایراد شدهاند، هر قصهای باطنی دارد کهلبّ» معنی و سرّ باطن آن محسوب است و بدون تعمق در این رمزها تمام آنچه را که در این قصهها هست، در نمیتوان یافت - «زرینکوب، . - 6 :1380

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید