بخشی از مقاله


نگاهی نو به مدلهای مختلف تدوین استراتژی تکنولوژی از منظر دو رویکرد رایج در برنامه ریزی استراتژیک

چکیده

در این مقاله سعی شده است با مبنا قراردادن دو رویکرد کلی تدوین استراتژی که به نامهای رویکرد Positioning و رویکرد Resource-based شناخته می شوند به شناسایی مدلهای مختلف تدوین استراتژی تکنولوژی بپردازیم. مکتب Positioning، توسط Porter ارائه شده و در ادبیات برنامه ریزی استراتژیک طرفداران زیادی دارد. مکتب Resource-based درسال 1990 توسط Hamel & Parahalad مطرح شد. اگرچه این نظریه در سالهای قبل هم مطرح شد، اما طرح جدی این موضوع با مقاله این دو محقق صورت گرفت. در این مقاله پس از مرور مدلهای مختلف تدوین استراتژی تکنولوژی، به مرور ویژگیهای هر یک از این مکاتب پرداخته و در نهایت سعی میکنیم مدلهای مختلف را در طیفی قرار دهیم که در یک سر آن، رویکرد Positioning و در سر دیگر آن رویکرد resource-based قرار گیرد.

.1 مقدمه

مدلهای زیادی برای تدوین استراتژی تکنولوژی ارائه شدهاند و هر یک با فرآیند خاصی به تدوین استراتژی تکنولوژی میپردازند. اما سوال اصلی این است که هر یک از این مدلها به چه رویکردی در برنامه ریزی استراتژیک تعلق دارند و پیش فرضهای هر یک کدام است. روشن شدن این موضوع به ما کمک میکند تا بتوانیم از هر مدل تدوین استراتژی تکنولوژی در موضع مناسب استفاده کنیم. در این مقاله ابتدا مرور مختصری بر مدلهای مختلف فرآیند تدوین استراتژی تکنولوژی خواهیم داشت. در مرحله بعد، ویژگیهای هر یک از دو رویکرد برنامه ریزی استراتژیک را تشریح میکنیم. در مرحله پایانی، مدلهای مختلف را در طیف میان این دو رویکرد جایابی میکنیم.

.2 مدلهای مختلف فرآیند تدوین استراتژی تکنولوژی در این بخش به این مطلب میپردازیم که فرآیند تدوین »استراتژی تکنولوژی« در هر مدل چگونه است.

-1-2 مدل [2] Hax & Majluf

این مدل در 1984 برای اولین بار ارائه شد و در سالهای بعد توسط همین افراد مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفت. آنچه در اینجا مورد
بحث قرار میگیرد آخرین نسخهای است که در دسترس محقق قرار داشته است. این مدل بر مبنای تحلیل »واحد استراتژیک تکنولوژی«1 بنا شده است. از نظر این دو محقق واحد استراتژیک تکنولوژی »مجموعه مهارتها و رویههایی است که در محصولات و فرآیندهای بنگاه بکار گرفته میشودHax & Majluf .« باور دارند که برای تدوین استراتژی تکنولوژی باید STUها را بر اساس استراتژی شرکت و استراتژی کسب و کار تعیین کرد. از ترکیبSTU ها، تحلیل محیط بنگاه(فرصتها و تهدیدها) و درون بنگاه (قوتها و
ضعفها) استراتژی تکنولوژی فرموله میشود. استراتژی تکنولوژی دراین مدل به انتخاب تکنولوژی، زمان بندی معرفی محصول جدید، روش دستیابی به تکنولوژی، استراتژی تکنولوژی افقی (میان کسب و کارهای مختلف)، انتخاب پروژههای دستیابی به تکنولوژی، ارزیابی، تخصیص منابع، کنترل و زیرساخت مدیریتی و سازمانی تکنولوژی مربوط میشود..


-2-2 مدل [3] Porter

از مهمترین نظرات Porter، بحثی است که او در مورد زنجیره ارزش ارایه داشته است. او این مباحث را از سال 1980 آغاز کرده و در سالهای بعد خود به تکمیل آنها پرداخته است. او در زنجیره ارزش خود، فعالیتهایی را که در یک بنگاه اقتصادی صورت میگیرد به دو دسته اصلی و پشتیبانی تقسیم میکند. فعالیتهای اصلی که در یک بنگاه اقتصادی صورت میگیرد عبارتند از: لجستیک ورودی، عملیات، لجستیک خروجی، بازاریابی و فروش و خدمات پس از فروش. فعالیتهای پشتیبانی که در یک بنگاه صورت میگیرد عبارتند از: تامین زیرساخت (مانند سیستمهای اطلاعاتی)، مدیریت منابع انسانی، توسعه تکنولوژی و تامین و تدارک.1 وی در بحث توسعه تکنولوژی، استراتژی تکنولوژی را از دید خود تعریف میکند. استراتژی تکنولوژی از دید porter به انتخاب تکنولوژی، زمانبندی معرفی تکنولوژی جدید و فروش یا نگهداشتن تکنولوژی میپردازد.
فرآیند تدوین استراتژی تکنولوژی در مدل Porter از چند مرحله تشکیل شده که در ادامه آمده است: مرحله اول، شناسایی تکنولوژیها و زیرتکنولوژیهای زنجیره ارزش است. پس از این مرحله باید به شناسایی تکنولوژیهای مشابه در سایر بخشها پرداخت.
مرحله سوم
شناسایی الگوهای تحولات تکنولوژیک است. پس از این مرحله، تکنولوژیهایی که برای کسب مزیت رقابتی ضروری هستند شناسایی میشوند. مرحله پنجم، ارزیابی توانمندیهای بنگاه و سرمایهگذاریهای مورد نیاز برای توسعه تکنولوژی است و مرحله پایانی، انتخاب تکنولوژیهایی است که موقعیت رقابتی بنگاه را تقویت میکنند.
-3-2 مدل [4] Ford & Saren

این مدل در سال 1996 ارائه شده است. به نظر این دو محقق، استراتژی تکنولوژی در مورد ایجاد، نگهداری و بهرهبرداری از تکنولوژی سخن میگوید. البته این موارد با فعالیتهای مدیریت تکنولوژی که Gregory آنها را بر میشمرد، همپوشانی زیادی دارد. این فعالیتها عبارتند از: شناسایی، انتخاب، دستیابی، محافظت وبهرهبرداری. در مدلی که Ford & Saren ارائه کردهاند، عناصر استراتژی تکنولوژی را چنین برشمردهاند: دستیابی، مدیریت و بهرهبرداری، که دستیابی میتواند داخلی (R&D) و یا خارجی (خرید تکنولوژی) باشد (شکل .(1 بهرهبرداری نیز میتواند داخلی(استفاده در محصولات و فرآیندهای بنگاه) یا خارجی (فروش لیسانس) باشد.

در این مدل، تدوین استراتژی تکنولوژی با »ممیزی تکنولوژی«2آغاز میشود و به اخذ تصمیات استراتژی تکنولوژی منجر میشود. برای تدوین استراتژی تکنولوژی در مراحل بعد به این موارد میپردازیم: شناسایی تکنولوژیهایی که موفقیت بنگاه به آنها بستگی دارد، تقسیم تکنولوژیها به تکنولوژیهای محوری3 و جانبی4، ارزیابی تکنولوژیهای موجود در بنگاه در مقایسه با رقبا، و نحوه اطمینان از کسب بالاترین بازگشت سرمایه از سرمایهگذاریهای صورت گرفته در تکنولوژی. همانطور که دیده شد استراتژی تکنولوژی در این روش به نحوه دستیابی، نحوه مدیریت و نحوه بهرهبرداری از تکنولوژی میپردازد.

-4-2 مدل Burgelman و همکاران[5]

چنانچه در شکل 2 قابل مشاهده است، در این مدل استراتژی تکنولوژی از شایستگیهای تکنولوژیک بنگاه ناشی میشود. بر همین اساس تجربه ناشی از اجرای استراتژی تکنولوژی بر شایستگیهای تکنولوژیک و نیز استراتژی تکنولوژی آینده اثرگذار است. در واقع در این مدل فرآیند تدوین استراتژی تکنولوژی عملیاتی دورهای است و بازنگری استراتژیهای تدوین شده از ضرورتهای تدوین استراتژی است. از دید این دو محقق، استراتژی تکنولوژی چهار وجه دارد که وجه اول وجه رقابتی آن است. وجه رقابتی به انتخاب تکنولوژی، زمان بندی معرفی، اخذ یا اعطای لیسانس و ... میپردازد. این وجه شامل رفتارهایی با تکنولوژی است که بر موقعیت رقابتی بنگاه اثر مستقیم دارند.

وجه دوم، وجه زنجیره ارزش است. اینکه تصمیمات اتخاذ شده چه بخشی از زنجیره ارزش را تحت تاثیر خود قرار میدهد. وجه سوم، وجه تعهد منابع است. هر چه منابع تعهد بیشتری به اجرای استراتژی تکنولوژی تدوین شده داشته باشند، عمق استراتژی تکنولوژی بالاتر است. در نهایت، وجه چهارم که وجه مدیریت است. این وجه به تناسب تکنولوژی با سازمان توجه دارد. تناسب تکنولوژی با ساختار سازمانی، نیروی انسانی و مواردی از این دست.

است، بر تمام عناصر استراتژی تکنولوژی اثرگذار است. در واقع، بر اساس پیش بینی وضع آینده میتوانیم به انتخاب، زمانبندی و تعیین نحوه دستیابی به تکنولوژی بپردازیم.

استراتژی تکنولوژی در این مدل به سوالات زیر پاسخ میدهد:
تکنولوژیهای ممتازی1 که به کسب مزیت رقابتی کمک میکنند کدامند؟، تکنولوژیهای بکار رفته در تولید محصولات محوری2 کدامند؟، سطح سرمایهگذاری در تکنولوژیها به چه میزان باید باشد؟ هر تکنولوژی از چه منبعی باید تهیه شود؟ چه وقت وچگونه هر تکنولوژی باید به بازار معرفی شود؟ تکنولوژی ونوآوری چگونه باید در بنگاه مدیریت شوند؟

دیده میشود که در این مدل هم، مدیریت تکنولوژی و نوآوری از اجزای استراتژی تکنولوژی محسوب شده است. در این مدل فرآیند عملیاتی برای تدوین استراتژی تکنولوژی ارائه نشده است.

-5-2 مدل [6] Chiesa
این مدل در سال 2001 ارائه شده است.عناصر استراتژی تکنولوژی در مدل Chiesa در شکل3 دیده میشوند. از دید Chiesa، پیش بینی محیط خارجی و نیز محیط داخلی، که آنرا تحت عنوان Context Foresight آورده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید