بخشی از مقاله
طراحي مدل کسب وکار الکترونيکي مبتني بر جمع سپاري
چکيده
جمع سپاري به عنوان يکي از ابزارهاي توسعه سازمانها و ارتقاي بهره وري ، اخيرًا موردتوجه مديران و مسئولان سازمانها قرار گرفته و به صورتهاي مختلف به اجرا درآمده است . اين مقاله در نظر دارد که ضمن بررسي وتحليل مدلهاي مختلف کسب وکار اينترنتي مولفه هاي موثر برکسب و کار جمع سپاري را استخراج نمايد. مولفه هاي پيشنهادي برگرفته از مرور مقالات و تجزيه و تحليل مدل هاي کسب وکار الکترونيک و نتنوگرافي بر روي موضوع تحقيق است که در سطوح استراتژيک ،تاکتيکي و تکنيکي ارائه شده اند. در مدل جمع سپاري پيشنهادي پنج فاکتور اساسي وجود دارد که عبارتند از:ساختار خلق ارزش(در سطح استراتژيک کسب وکار)، ساختار تعاملات،ساختار جذب مشارکت کنندگان، قوانين حقوقي و مالکيت فکري (درسطح تاکتيکي کسب وکار) و نهايتاً ساختار فني (در سطح تکنيکي کسب وکار). اعتبار سنجي مولفه هاي مدل ارائه شده،از سه طريق صورت گرفته است .١-نتنوگرافي بر روي موضوع جمع سپاري با نسخه برداري مستقيم از نظرات و ارتباطات آنلاين انجام شده است ٢- پيمايشي در ميان صاحبنظران فناوري اطلاعات صورت گرفته است ٣- مولفه هاي ارائه شده در کسب وکار هاي موفق جمع سپاري در جهان مورد مطالعه قرار گرفته است که نتايج آن تاييد مولفه هاي پيشنهادي بوده است [١].
کلمات کليدي
مدل کسب وکار،مدل کسب و کار الکترونيکي ، جمع سپاري،استراتژي کسب وکار
١- مقدمه
نقش کاربران و مصرف کنندگان در فرايند هاي سازماني شـرکت هـا و فعاليتهاي حرفه اي بشدت رو به افزايش است [٢]. بخش اعظمي از ايـن تغيير نقش بدليل فراهم آمدن دسترسـي سـريع و ارزان بـه اطلاعـات، ابزارهاي توليد و توزيع ، کانالهاي ارتبـاطي – همچـون اينترنـت - و از همه مهمتر تغيير رفتار در مصرف کنندگان بسمت اشتغال است [٣]. يکي از آخرين تلاشها براي مهار و استفاده از قدرت جمعيت در راستاي اهداف شرکت ها جمع سپاري ناميـده مـي شـود.جمـع سـپاري نشـان دهنده اقدام يک شرکت يا موسسـه در بـرون سـپاري کـاري کـه قـبلا توسط کارمندان انجام مي شده است به شـبکه بـزرگ و نامشخصـي از افراد تحت يک فراخوان باز است .اين عمل مي تواند به شکل توليد يـک محصول اشتراکي انجام شود اما اغلب توسط افراد بصورت تکـي انجـام مي شود. استفاده از جمع سپاري در طراحي نرم افزار توسط بسياري از شرکت ها در جهان به رسميت شناخته شده است .جمع سپاري ، کسب و کارها را قادر مي سازد که از صرفه جويي بيشتر در هزينه هاي عملياتي و زمان کوتـاه تـر بـراي دسـتيابي بـه تکنولـوژي هـاي کارآمـدتر و بـروز و بـا استانداردهاي بـالا منفعـت يابنـد.مـديران و دسـت انـدرکاران فنـاوري اطلاعات ، به انحاء مختلف براي توليد محصولات نرم افزاري خود منبـع يابي مي کنند. طراحي، توسعه و تست را مي توان بـا ترکيبـي از روش هاي به کار گيري نيروهاي درون سازمان ، برون سپاري به ديگر شرکت هاي نرم افزاري و جوامع توليد توده اي انجام داد. با استفاده از اين روش، سازمان ها مـي تواننـد بـه خلاقيـت و نـوآوري جوامع تخصصي دسترسي پيدا کنند .اين روند در بسياري از صنعت هـا همچون طراحي گرافيک ، طراحي صنعتي، توسعه محصول نرم افزاري، و همچنين تحقيق و توسعه راه يافته اسـت .بـا بکـارگيري متخصصـين بـا استعداد و با تجربه در زمينه هاي مختلف و بر حسب پروژه، نرم افزارهـا در مدت زمان کوتاه تري به اجرا مي رسند و در مقايسه بـا سـاير روش ها از کيفيت درخور توجه و قيمت رقابتي تري نيز برخوردار مي شوند. برخي از مزاياي جمع سپاري عبارتند از: کاهش هزينه ، امکان توسعه ي برنامه ها و محصـولات پيچيـده از طريـق درگيـر سـاختن متخصصـين بيشتر، عرضه ي سريع تر به بازار، تامين توقعـات بـراي کيفيـت بهتـرو نگهداري مشارکت کنندگان از طريق توانمند سازي ايشان. در اين مقاله ما به دنبال يافتن عوامل مهم در کسب وکار جمع سپاري هستيم .
١-١- روش شناسي پژوهش :
با استفاده از ابزارهاي مدرن براي جستجو ، کشف ، اشتراک ، نگهداري ، به اشتراک گذاري و طبقه بندي اطلاعات مي توان به سطح مناسـبي از بينش مورد نياز در مورد موضوع رسيد. در بسياري از مواقـع اطلاعـات منتشر در وبلاگ ها و نظرات ارائه شده بر روي آنها ،لينک هاي مـرتبط با موضوع و مکالمات صورت گرفته حول يک موضوع مي توانـد منبعـي براي کسب اين بينش باشد. در اين تحقيق ابتدا جستجو در منابع اينترنتي و کتابخانـه هـا و پايگـاه هاي علمي در خصوص جمع سپاري صورت گرفته است و بيش از ٢٠٠ مقاله و مطلب علمي مرتبط انتخاب ، دسته بندي و بررسي شده است . در نتيجه ي مطالعات صورت گرفته يک مدل پيشـنهادي بـراي کسـب وکار جمع سپاري ارائه شده سپس اعتبار سنجي مولفه هـاي اسـتخراج شده براي مدل به شيوه هاي زير صورت گرفته است .
١-عضويت محقق مقاله حاضر در بيش از بيست شبکه اجتماعي مرتبط با کسب وکار هاي الکترونيک و جمع سپاري و مصاحبه و تبادل نظر بـا حدود ٢٠٠ نفر از صاحبنظران و کارشناسان حول موضوع کسـب وکـار جمع سپاري (نتنوگرافي در موضوع تحقيق ).
٢- تدوين پرسشنامه و استعلام نظر کارشناسان و صاحبنظران موضـوع در جهت شناخت اهميت مولفه هاي استخراج شده .
٣- بررسي نمونه هايي از جمع سپاري در شـبکه هـاي موفـق بمنظـور يافتن جايگاه مولفه هاي پيشنهادي در اين شبکه ها.
٢- طبقه بندي مدل هاي کسب و کار بر اساس سطوح کسب وکار
«گوتيرز» (٢٠٠٦) سـطوح کسـب وکـار را عـاملي بـراي طبقـه بنـدي فعاليتهاي کسب وکاردانسته است و از نظر وي ايجاد تعادل بين سطوح استراتژيک ، تاکتيکي و تکنيک مي تواند عاملي بـراي موفقيـت کسـب وکار باشد(٢٠٠٦ Gutierrez)[ ٢٣]. پس اولين قدم بـراي دسـتيابي بـه توازن صحيح اين است که مولفه هايي از هر سه سطح عنوان شـده در مدل پيشنهادي وجود داشته باشد. همچنين «گوتيرز» (٢٠٠٦) بسياري از مشکلات کسب و کارها را ناشي از يکسونگري در مدل کسب وکار و عدم توجه به همه سـطوح دانسـته است .از طرف ديگر توجه به هر سه سـطح و انتخـاب ترکيبـي از مولفـه هاي کسب وکار را عاملي براي افزايش توانايي کسب وکار بـراي انجـام عمليات خلاقانه و پيشرفته در مقابل عمل انفعالي مي داند.
٢-١- سطح استراتژي کسب وکار:
مولفه هاي استراتژيک کسب وکار شامل ترسيم تصويري از کسب وکـار و عوامل بيروني موثر بر کسب و کار،چشم انداز و اهداف کسب وکار مي شود[ ٥].
پاسخ به سوالاتي همچون :
* چه کسب وکاري مي خواهيد صورت دهيد؟
* چه چشم اندازي براي کسب و کار خود داريد؟
* هويت کسب وکار شما چيست ؟
* قابليت هاي کليدي کسب وکار چيست ؟
* رهبري کسب و کار به کدام جهت است ؟
* چگونه در کسب و کار به رقابت مي پردازيد؟
٢-٢- سطح تاکتيکي کسب وکار:
سطح تاکتيکي شـامل ايجـاد طـرح هـاي کليـدي بـراي دسـتيابي بـه استراتژي کلي است . براي مثال، اگر شرکت مي خواهـد در بـازار توليـد نرم افزار متن باز صاحب رتبه اول شود(تصميم در سطح استراتژي ) بايد تاکتيک هايي براي رسيدن بـه ايـن هـدف (بـه عنـوان مثـال طراحـي سيستم هاي بازاريابي ،تعامـل و جـذب مشـارکت کننـدگان) در پـيش بگيرد. در کسب و کار هاي کوچک ممکن است ٤ يا ٥ تاکتيک کليدي براي دستيابي به استراتژي کلي کسب وکار در نظر گرفته شود.
٢-٣- سطح تکنيک يا عملياتي کسب وکار:
مولفه هاي سطح عملياتي تعيين مي کند که چـه فعاليـت هـايي بايـد انجام شود.
مواردي همچون :
* چگونه برنامه جمع سپاري را اجرا کنيم ؟
* تعيين سهم مشارکت کنندگان چگونه است ؟
* قالب فني و پلت فرم استفاده شده چه خواهد بود؟
* چه کسي کنترل کيفيت را انجام خواهد داد ؟
« گوتيرز » (٢٠٠٦) دلايلي مطرح مي کند که طبق آن توجه به هر سه سطح کسب و کار براي ايجاد تعادل در کسب وکار و طراحي يک مـدل فراگير لازم است و فقدان هر يک از سطوح بيان شده در تامين نيازهاي کسب وکار اختلال ايجاد مي نمايد[ ١٣]. بطور خلاصه مي توان گفت در سطح استراتژيک معمولا سوالات اساسي همچون چرا؟چگونه ؟ و با چه قابليتهايي؟ بايد جمع سپاري کرد مطـرح مي گردد و مولفه هايي که در سطح تاکتيک بتواند قرار گيـرد سـاختار هاي قانوني و برنامه ريـزي تعـاملات و ارتباطـات و راهکارهـاي جـذب مشارکت کنندگان و نگهداشت مشـتريان اسـت و در نهايـت در سـطح تکنيک مي توان مولفه هـاي فنـي موضـوع جمـع سـپاري و ابزارهـاي فناوري اطلاعات براي پياده سازي را مطرح نمود.بر ايـن اسـاس مولفـه هاي مطرح شده در مدل هاي کسب وکار را به شـرح جـدول ٣ طبقـه بندي مي نماييم .
جدول(١) :طبقه بندي مدل هاي کسب وکار بر اساس سطوح
٣- محور مولفه هاي استخراج شده
در اين تحقيق چنانچه «راجالا و وسترلند» (٢٠٠٥) نيز در تعريف خود از مدل کسب و کار بر آن تاکيد کرده انـد مشـارکت فـاکتوري اساسـي است .طبق تعريف اين دو "مدل کسب و کار روش هاي ايجـاد ارزش از مشارکت کنندگان و راه تبديل فرصتهاي بازار به سود از طريق مجموعه اي از نقش آفرينان،فعاليتها و مشارکت هاست "[ ١٥]. چنين تعريفي که واجد وجه مشارکت باشد را مي توان در تحقيق «تورباي »،«استرووالدر» و« پيگنر» (٢٠٠٦)نيز مشاهده کرد[ ١٦]. اگرچه ايجاد ارزش اغلـب بـه عنوان هسته اصلي مدل هاي کسب و کار مطرح مي شود ،امـا در ايـن تحقيق تمرکز بر روي مشارکت کنندگان در جمـع سـپاري بـه عنـوان خالقان ارزش صورت مي گيرد و مشـارکت کننـدگان در تمـام زنجيـره ارزش کسب و کار جمع سپاري حضور دارند. با توجه به موارد بيان شده مدل طراحي شده از يک طرف بر مشـارکت محوري استوار است و از طرف ديگر مدلي جـامع و گـام بـه گـام بـراي جمع سپاري حل مساله در شرکتها است که از استراتژي تا تاکتيک هـا و مسائل عملياتي را در بر مي گيرد.
٣-١- در سطح استراتژيک
اولين مولفه از مدل کسب وکار چنانچه در جدول(١) نيز آمده است مي بايست از سطح استراتژيک انتخاب شـود و در ايـن بخـش سـوالاتي در حوزه استراتژيک مطرح مي شود و بدنبال پاسـخ بـه سـه سـوال اصـلي چرا؟ چه کسي و با چه منابع و قابليت هاي سازماني است .براي پاسخ به اين سه سوال کليدي بايد قلمرو ،مقيـاس و عمـق مشـارکت در سـطح بالاي آن تعريف شود.سوال چرا؟ اشاره به نيازهاي کسـب وکـار شـرکت که از طريق جمع سپاري مي توان بدان پاسخ داد،دارد که عمدتا مربوط به فعاليتهايي مي شود که از طريق نوآوري باز (چسبورگ ٢٠٠٣) قابل انجام است و «پيلر» و همکاران نيز (٢٠٠٥) دلايـل اسـتفاده از جوامـع توليد توده اي را قبلا اشاره کرده اند [ ١٧]. سوال چه کسي؟ به تعيين ويژگي هاي افرادي بر مي گردد که شـرکت مي خواهد در درجه اول براي تعامل و سپس براي مشارکت جلب نمايد که اين موضوع نيز در مقاله « فولر و همکاران» (٢٠٠٦) بيان شده است . ويژگــي هــاي مطلــوب مشــارکت کننــدگان در بيــاني ديگــر توســط « سورويسکي» (٢٠٠٤) با عنوان نياز به تنوع در شرکت کننـدگان جمـع سپاري و همچنين توسط «پيلر» و همکاران بـا عنـوان "فراخـوان بـراي مشارکت باز عاملي براي کاهش سردرگمي جمعـي" بـه تفصـيل بيـان شده است . [١٨] سوال با چه منابع و قابليتهايي؟ مربوط به توانايي هـا و منـابع سـازمان مي شود. همانطور که « فولر» و همکاران (٢٠٠٦) موفقيت در مشارکت و جمع سپاري را منوط به اختصاص منـابع مـورد نيـاز و تـلاش بـراي حصــول شــرايط لازم دانســته اســت .[ ١٩]. عــلاوه بــر آن« پراهالــد و راماساوي »در چالشهاي کليدي بدان اشـاره کـرده انـد و »نامبيسـان« (٢٠٠٢) گفته است که شرکتها بايد توانايي مقابله با ريسک هـا و عـدم اطمينان و همچنين سازگاري تيم داخلي شرکت با مشارکت کننـدگان خارجي را کسب نمايند[ ٢٠].
شکل (١):سوالات اساسي در ساختار کسب ارزش(نامبيسان،٢٠٠٢)
سه سوال ذکر مي توانند منجر به تعريف ويژگـي هـا و مشخصـات لازم براي انجام موفقيت آميز جمع سپاري شوند(شکل ١). سه ويژگي بعـدي يعني قلمرو ،مقياس و عمق فعاليتهاي جمع سپاري اسـت کـه ويژگـي هاي فعاليتهاي مشهود در حوزه جمع سپاري را تعريف مي کند. محدوده و قلمرو فعاليتهاي جمع سپاري مشخص کننـده ايـن موضـوع است که شرکت در کجاي کسب و کارش مي خواهد از جمع سـپاري استفاده نمايد.عملا در تمام ساختارهاي مشارکتي قبلـي بـه ايـن وجـه توجه شده است که شامل حوزه هاي مختلـف و جنبـه هـاي گونـاگون کسب سود از مشارکت مي شود. موضوع مقياس به دو موضـوع مربـوط مي شود يکي اينکه چه فعاليتهايي جـدا از هسـته مرکـزي شـرکت در جمع سپاري قرار مي گيرند و دوم مقياس زمـاني ، محـيط مشـارکت و ساختار زماني آن (نامبيسان٢٠٠٢). عمق که آخرين عنصر در تمرکز بر حوزه کسب وکار محسـوب مـي گـردد ، از نظـر «نامبيسـان» (٢٠٠٢) بسيار مهم عنوان شده اسـت همـانطور کـه «پراهـالاد» و «راماسـاوي » (٢٠٠٤) نيز به ميزان دسترسي کاربران و کنتـرل نقـاط بحرانـي توجـه داده اند چرا که ارزيابي ريسک از عـدم قطعيـت درحـال رشـد ، امـري ضروري است . مجموعه موارد فوق را مي تـوان در مولفـه اي بـا عنـوان ساختار خلق ارزش بيان نمود چراکه عموم مولفه هاي بيان شده در اين سطح به بيان جايگاه ارزشي ،چگونگي خلق ارزش و شبکه ارزش کسب و کار پرداخته است .
٣-٢- در سطح تاکتيک