بخشی از مقاله

طراحي و ساخت اسپلينت جديد عنکبوتي دست و مقايسه تاثير ان بر بهبودی عملکرد دست با اسپلينت فلزي معمول
چکيده
هدف : اين پژوهش با هدف طراحي و ساخت نوع جديدي از اسپلينت عنکبوتي و مقايسه تاءثير آن با اسپلينت فلزي معمول بر بهبود عملکرد دست بيماران داراي آسيب عصب راديال انجام شد.
روش بررسي : در اين مطالعه شبه تجربي از بيماران داراي آسيب عصب راديال که به درمانگاه بيمارستان هاي سينا و امام خميني تهران مراجعه کرده بودند، ٢٤ نفر به طور تصادفي انتخاب و پس از تخصيص تصادفي تعادلي به دو گروه ، تحت درمان به دو روش استفاده از اسپلينت جديد و اسپلينت فلزي معمول قرار گرفتند. ميزان دامنه حرکات مفصلي مفاصل مچ ، کف دستي-انگشتي، بين انگشتي نزديک ، بين انگشتي دور و همچنين ميزان راحتي و اگزماي پوستي بيماران قبل از مداخله و ٤ ماه پس از استفاده از اسپلينت ها ارزيابي و نتايج حاصل با استفاده از آزمون هاي آماري مجذور خي و تي مستقل مورد تحليل قرار گرفت .
يافته ها: ميانگين دامنه حرکتي مفاصل مچ (٠.٠٠١ >P)، کف دستي-انگشتي (٠٠٠٣=P) و بين انگشتي نزديک (٠٠٢٩=P) بين دو گروه تفاوت معناداري داشت ، ولي دامنه حرکتي مفصل بين انگشتي دور دو گروه تفاوت معناداري نداشت (٠٠٥٤=P)، اگرچه نتايج بهبودي گروه اسپلينت عنکبوتي در اين مفصل نيز بهتر از گروه ديگر بود.
نتيجه گيري : اسپلينت جديد طراحي شده و اسپلينت فلزي معمول هر دو در بهبودي عوارض ناشي از آسيب عصب راديال )عدم اکستنشن انگشتان ، افتادگي مچ و بدشکلي ثانويه موثر مي باشند، ولي اسپلينت جديد به مراتب بهتر از اسپلينت قديمي عملکرد دست را بهبود مي بخشد.
کليدواژه ها: اسپلينت عنکبوتي٤⁄١ اسپلينت دايناميک ٤⁄١ آسيب عصب راديال


مقدمه
تشخيص و سرعت درمان آسيبهاي اعصاب محيطي بسته به سطح آسيب ، شدت آسيب ، مداخلا ت جراحي و مراحل متناوب توانبخشي بسيار مختلف مي باشد (١). آسيبهاي عصب راديال مي تواند منجر به محدوديت هاي عملکردي بارزي مانند ناتواني در اکستنشن مچ و يا انگشتان گردد(٢). اهداف درماني اوليه در درمان اسپلينتي آسيبهاي اعصاب محيطي، شامل جلوگيري از انقباض عضلا ت و افزايش عملکرد دست مي باشد(٣). در مراحل بازسازي عصبي استفاده از اسپلينت يکي از موثرترين گزينه ها براي به حداقل رساندن بدشکلي ها و جلوگيري از انقباض عضلا ت و گرفتگي و قفل شدگي مفاصل مي باشد.
نگرشهاي جديد در درمان اسپلينتي آسيبهاي اعصاب محيطي، بيشتر به استفاده از اسپلينت هاي سبک با ساختار غير پيچيده تاءکيد دارد(٣).
طرحهاي مختلفي از انواع اسپلينت هاي مناسب در درمان اعصاب محيطي وجود دارد. در بين انواع اسپلينت ها، اسپلينت هاي دايناميک براي شروع فعاليت هاي مرتبط با گرفتن و رهاکردن اجسام توسط بيمار کاربرد زيادي دارند (١) . هسته اصلي تمامي اين اسپلينت ها کوکاپ مي باشد که به طور وسيعي از سال ١٩٥٠ مورد استفاده قرار گرفت (٤).
موثرترين اسپلينت دايناميک در درمان اين عارضه ، اسپلينتي است که مچ را در ٢٠ تا ٤٠ درجه دورسي فلکشن نگه دارد. وضعيت دورسي فلکشن درمچ ، انجام فعاليت هاي گرفتن ، رها کردن را تسهيل مي کند(١). در طي سالهاي متعدد که اسپلينت هاي مورد استفاده در درمان آسيب اعصاب محيطي تکامل مي يافتند، از سيمهاي فنري در ساختار اسپلينت ها استفاده گرديد(٥). براي مثال در اسپلينت توماس ٢ و اسپلينت اوپنهيمر٣ از سيمهاي فنري براي ايجاد اکستنشن غيرفعال ٤ در مفاصل مچ و کف دستي- انگشتي ٥ استفاده مي شد (٥).
برخي از مولفين عقيده داشتند که انجام حرکات اکستنشن غير فعال به کمک فنرهاي دايناميک ، تاءثير مثبتي در بهبود عملکرد نهايي اين بيماران دارد(٤). در اسپلينت هاي دايناميک مورد استفاده در آسيبهاي عصب راديال تا سال ١٩٧٠، از کش در ناحيه مچ براي براي ايجاد اکستنشن مچ استفاده مي کردند. اين در حالي بود که در همان زمان نيز از فنرهاي سيمي براي اکستنشن انگشتان و مفصل کف دستي- انگشتي استفاده مي شد(٤). در سال ١٩٨٧ کاليتز و همکارانش با اصلا حاتي که در راستاي ارائه خدمات بهتر به اين بيماران انجام دادند، امکان اکستنشن غير فعال و فلکشن فعال در مچ و انگشتان را فراهم کردند، بدون آنکه از مواد الا ستيک در ساختار اين اسپلينت ها استفاده شود (٦). با توجه به مشکلا ت موجود در ارتزهاي رايج در درمان اين عارضه که شامل عدم وجود حرکت در ناحيه مچ ، راستاي نامناسب کشش انگشتان و قرارگيري انگشتان در وضعيت نامطلوب اکستنشن در اکثر ارتزهاي متداول مي باشد(٦-١،٤)، هدف عمده اين پژوهش ، طراحي و ساخت نوع جديدي از اسپلينت عنکبوتي ٦ و مقايسه تاءثير آن با ارتز هاي متداول بر بهبود وضعيت عملکرد دست در بيماران داراي آسيب عصب راديال مي باشد. در صورتي که اين ارتز موثر باشد، به ميزان قابل توجهي موجب راحتي و افزايش کارايي بيماران ، بازگشت عملکرد دست و در نهايت بازگشت سريع فرد به کار و شغلش مي گردد.
روش بررسي
اين مطالعه شبه تجربي يک کارآزمايي باليني تصادفي است . از ميان بيماران در دسترس مرد و زن که به علل مختلف دچار آسيب عصب راديال شده و به درمانگاه بيمارستانهاي سينا و امام خميني مراجعه نموده بودند، ٢٤ بيمار به صورت تصادفي انتخاب شده و به روش تصادفي تعادلي به دو گروه ١٢ نفره تخصيص يافتند. براي افراد يکي از گروه ها اسپلينت جديد و براي افراد گروه ديگر اسپلينت فلزي معمول مورد استفاده قرار گرفت . زمان دريافت اسپلينت به فاصله ٧ الي ٢٠ روز بعد از آسيب بيماران بود.
در ابتدا شرايط آزمون ، لزوم استفاده از وسيله درماني به صورت شبانه روزي و برداشتن آن ٣ بار در روز و هر بار ١ ساعت در طول درمان (٤)، مراجعه به کلينيک درماني و همکاري با آزمونگر براي پيگيري درمان براي بيماران به طور کامل توضيح داده شد. در صورتي که افراد موافق شرکت در مطالعه بودند، موافقت و رضايت خود را به صورت کتبي اعلا م کرده و به اين ترتيب فرد وارد مطالعه شده و آزمونگر متغيرهاي مورد نظر را بررسي و در فرم گردآوري اطلا عات ثبت مي نمود. پس از انجام معاينات باليني و تکميل فرم اطلا عات ابتدايي، بيمار در وضعيت نشسته بر روي صندلي، دست خود را در وضعيت پرونيشن قرار داده و اندازه گيري يا قالب گيري جهت ساخت ارتز مذکور انجام مي شد. بعد از ساخت و پرو ارتز، وسيله کمکي تحويل بيمار مي گرديد. بيماران از وجود دو نوع ارتز مطلع نبودند. ميزان و دامنه حرکات مفصلي مفاصل مچ ، کف دستي- انگشتي، بين انگشتي نزديک ٧ و بين انگشتي دور٨ و همچنين ميزان راحتي و اگزماي پوستي، قبل از استفاده از ارتزها و ٤ ماه (٤) پس از آن مورد سنجش قرار گرفته و نتايج حاصل با استفاده از آزمون آماري تي مستقل مورد تحليل قرار گرفت .
طراحي و ساخت اسپلينت جديد
- طراحي و ساخت قطعه ساعد
بر روي قالب مثبت ١ دست بيمار که در ٢٥ درجه اکستنشن مچ قالبگيري شده بود(٣)، ساخت قطعه ساعدي ارتز در دو ناحيه پشتي استخوان هاي کف دستي ٢ و پشتي ساعد، با ورق ترموپلا ستيک مدل 623P14 شرکت اتوبوک ٣، به گونه اي طراحي شد که لبه هاي ورق هم کل بخش پشتي را بپوشاند و هم در طرفين از خط مياني رد شود، يعني 3/2 محيط ساعد را در بر گيرد . اين قطعه از نظر طولي نيز 3/2 طول ساعد (فاصله بين مچ تا آرنج ) را شامل مي شود . بعد از سخت شدن ورق ترموپلا ستيک ، آنها را از قالب مثبت جدا کرده و لبه هاي آن پرداخت مي گرديد(٧).
- طراحي و ساخت قطعه متاکارپ
قطعه متاکارپ که بر روي سطح پشتي استخوان هاي کف دست قرار مي گيرد نيز به همان روش ساخت قطعه ساعد ساخته شد. شيوه برش و پرداخت قطعه به گونه اي است که مفاصل کف دستي- انگشتي آزادي حرکت به سمت فلکشن و اکستنشن را داشته باشند..
- اتصال دو قطعه ساخته شده به يکديگر
از يک جفت سيم فنري استيل ٤ به قطر يک ميليمتر براي ساخت بخش فنري و مارپيچي جانبي استفاده گرديد. از آنجا که اين بخش بايد بتواند کشش لازم جهت ايجاد اکستنشن در ناحيه مچ را فراهم نمايد، لذا جهت ساخت فنر از سيم هاي فنري، از دستگاه فنر پيچ مخصوص اين کار استفاده شد که با استفاده از دستگاه تراش طراحي و ساخته شد. هر مارپيچ به قطر ١.٥ سانتيمتر در نظر گرفته شد(٨، ٧).
اين قطعه فنري از يک طرف توسط پرچ هاي دو طرفه مدل H٥٠٤١ شرکت اتوبوک ٥ به قطعه ساعدي و از طرف ديگر به واسطه اتصال به قطعه Tشکل از جنس استيل به قطعه متاکارپ متصل گرديد(٨، ٧).
- طراحي و ساخت قطعه اتريگر٦ انگشتان
جهت ساخت قطعه اتريگر انگشتان يک قطعه از جنس استيل غيرفنري به قطر ١.٥ ميليمتر، به طول ٥.٢ سانتيمتر بيشتر از ناحيه کف دستي- انگشتي و عرض ٢.٥ سانتيمتر استفاده شد. جهت هماهنگي با مفاصل کف دستي- انگشتي اين قطعه کمي فرم داده شده و سپس در فواصل يک سانتيمتري با مته شماره ٣ جهت اتصال به قطعه پوشش انگشتان سوراخ شد(٨).
- اتصال قطعه اتريگرانگشتان به قطعه متاکارپ :
دو عدد سيم فنري با دارا بودن خاصيت کشساني به دليل حفظ حالت فلکشن و اکستنشن در مفاصل کف دستي- انگشتي جهت اين کار انتخاب شدند. براي عدم کاهش خاصيت کشساني فنر پس از استفاده فنر و افزايش اين خاصيت سيم فنري به فاصله ١ سانتيمتر از يک طرف با دستگاه فنر پيچ مخصوص ٣ بار در جهت عقربه هاي ساعت پيچانده شد (٨). سپس به ميزان ١٠ سانتيمتر به طور عمود بر سطح پشتي، بالا آورده و در جهت مفاصل کف دستي-انگشتي خم شد ( L شکل )، به طوريکه حدود ٢ سانتيمتر بر روي قطعه پشتي ناحيه کف دستي پيشروي نمود. سيم هاي شکل داده شده توسط پرچهاي دو طرفه مدل H٥٠٤١ (٧) از يک طرف به قطعه اتريگر انگشتان و از سوی دیگر به قطعه متاکارپ متصل شد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید