بخشی از مقاله
خلاصه
هدف از هر جامعه انسانی ایدهآل،تربیت و شکوفا کردن نیروها و استعدادهای نسل جوان آن میباشد که در این راستا خانوادهها اولین نقش را دارند. با این وجود، فضای خالی بین مدرسه و خانه را هیچ نهادی به طور مشخص به عهده نگرفته است. در این تحقیق، بر پایه تلفیق نظریات مرتبط با موضوع تحقیق، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده و بر اساس نتایج تحقیق، معیارهای معمارانه برای طراحی فضاهای آموزشی در جهت ارتقاء انگیزش و خلاقیت هنرجویان استنتاج گردیده است .تا با بکارگیری این معیارها بتوان فضاها را به گونه ای طراحی کرد که قدرت کنجکاوی و ابتکار هنرجویان ارتقاء یابد .روش تحقیق این پژوهش، از نوع زمینه یابی و کاربردی است.
جامعه آماری در این پژوهش شامل 20 نفر از کارشناسان بنیاد فرهنگی کودک و نوجوان اهواز میباشد.برای جمع آوری اطلاعات تحقیق، از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است .اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته ، نتایج زیر بدست آمده است . ایجاد انعطاف پذیری عملکردی در فضاهای آموزشی، ایجاد تنوع در فضاهای آموزشی، ایجاد ارتباط درون و بیرون در فضاهای آموزشی، ایجاد تنوع فرم در فضاهای آموزشی.
.1 مقدمه
محیط و اجتماع با حضور انسان شکل میگیرد و تحت تأثیر انسان است و انسان نیز تحت تأثیر محیط پیرامون خویش میباشد. کودکی زمان آغاز این تاثیرپذیری است. نقطهای است که باید بستر آموزش و پرورش و رشد خلاقیت برایش فراهم باشد تا فردای جامعه را بهتر و فعالتر بسازد. اینکه چگونه میتوان این بستر را فراهم ساخت و چطورانگیزش به کنجکاوی کودک را میتوان بالا برد یا چگونه میتوان نیاز های کودکان را شناخت از مهمترین مسائل میباشد.
مطالعات نشان میدهد که بنیاد فرهنگی کودکان و نوجوانان از جمله محیطهایی است که میتواند زمینه رشد و شکوفایی کودک را فراهم آورد. برای ایجاد این محیط فرهنگی و کمک آموزشی، ابتدا باید کودک را شناخت و روحیات و نیازها و دنیای او را جستجو کرد.بحث کودک و ضرورت تعاملات اجتماعی او در دنیای امروز به ویژه در کشور ایران با توجه به صنعتی شدن شهرها، زندگی شهرنشینی و پدیده رو به رشد تک فرزندی بسیار کم و ناچیز است. نظام آموزشی ما با وجود آگاهی از روش های نوین و موثر آموزشی در دنیا در شیوههای کهنه خود پا میگشاید و به استعدادهای درخشان و خلاقیتهای هنری کودکان ارزش کمتری قائل است.از سویی پرورش استعدادهای خلاق، مستلزم بسترسازی و وجود زمینه رشد است.[1]
»خلاقیت یا آفرینشگری« به معنای »خلق کردن «* است. از دیدگاه روان شناختی، »خلاقیت« به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونهای منحصر به فرد است. به عبارت دیگر، خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکلدادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیدهها، اشیا یا چیزها است.[2] بسیاری از والدین احساس میکنند که یادگیری کودک از زمان رفتن به مدرسه آغاز میشود، ولی امروزه تجربهها و یافتههای بسیاری از محققان نشاندهنده آثار عمیق آموزشهای پیش از دبستانی است. در واقع، والدین مهمترین معلمانی هستند که یک کودک در طول زندگی خود خواهد داشت و حتی بعد از رفتن به مدرسه، هنوز هم خانه محیط یادگیری و کلاس درس است.
بسیاری از متخصصان رشد و پرورش کودک معتقدند که در سالهای اولیه زندگی کودک است که آینده او پایهریزی میشود. از زمان طفولیت کودک میکوشد تا درباره دنیای درون و بیرون خانه و نیز دنیای احساسات درونی خود اطلاعاتی کسب کند. مانند شادیها، غمها، خشونت، ترس، نا امیدی و غیره. او برای ارضای کنجکاویها و پاسخ گفتن به پرسشهایش، اشیاء و مواد محیط پیرامون خود را دستکاری می کند، به پژوهش میپردازد، تقلید میکند و بدینترتیب میخواهد تا حد امکان بیاموزد و محیطش را بشناسد. برای هر کودک یادگیری تجربهای طبیعی و لذت بخش است.[1]
هدف این تحقیق رشد خلاقیت هنرجویان در بنیاد فرهنگی کودک و نوجوان اهواز به کمک طراحی معماری میباشد. قرار دادن کودک در محیطی سالم برای تعلیم و تربیت، بازی و ورزش و معاشرت و رشد حق اوست. کودک زندگی خود را با حرکت و کار و کوشش دائمی سر میکند. آنچه باعث تحرک و پویایی میگردد؛ میل کودک به کشف محیط و شرکت در زندگی اجتماعی و به عهده گرفتن نقش خاص خود در ساختار اجتماعی است. هرگاه عامل اشتغالزای بازی از راه صحیح خود امکان بروز نیابد، باید بروز آن را از راهی غیرمنطقیتر از بازی انتظار داشت، برای هدایت بازی کودکان در زمینه اشتغال باید نکاتی چند به شرح ذیل را در مد نظر داشت:[3]
-1 زمینه را برای تفکر مثبت و اندیشه »خلاق« و سازنده فراهم سازد.
-2 اعضای کودک به خصوص دست، چشم، زبان، گوش و بینی او را مهارت بخشیده و ورزیدگیهای لازم را برای او تهیه نماید.
-3 روحیات کنجکاویهای سازنده را در او فراهم کنند.
-4 ذهن کنجکاو و تجسس کننده او را اشباع نمایند.
-5 از هرگونه زیان بخشیهای بدنی، فکری و روانی دور و بر کنار باشد.
-6 کودک در دستکاری و تحمیل اشیاء به موفقیت نسبی دست یابد و خود را ببیند.
-7 سرگرم بهکاری باشد که نوعی پیچیدگی در آن بوده و کودک آن را کشف و حل نماید.
-8 تنوع در آن باشد به گونهای که طفل پس از مدتی منتظر نگردد.
فضای بازی کودکان بایستی رنگهای گرم و شاد داشته باشد[4] و از نور طبیعی حداکثر استفاده شود.[5] لذا پرسش های مطرح شده در این تحقیق
-1 عناصر موثر در ایجاد فضای محرک خلاقیت کدام است؟
-2 اصول طراحی محیط بنیاد فرهنگی کودک و نوجوان اهواز به جهت ارتقاء خلاقیت در هنرجویان چیست؟ خواهد بود. در این راستا فرضیه های زیر تعریف می گردد: معماری از طریق تعریف فضا، عملکرد، فعالیت، فرم و سایر المانها و عناصر تاثیرگذار خود میتواند به افزایش تعاملات اجتماعی و خلاقیت کمک کند. شناسایی معیار معماری مناسب در طراحی بنیاد فرهنگی کودک و نوجوان اهواز در رشد خلاقیت هنرجویان تاثیرگذار است. شناسایی عناصر موثر در ایجاد فضای محرک خلاقیت در ارتقاء خلاقیت هنرجویان تاثیرگذار است.
.1 مبانی نظری
.1.2 خلاقیت
»خلاقیت یا آفرینشگری« به معنای »خلق کردن «* است. از دیدگاه روان شناختی، »خلاقیت« به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونهای منحصر به فرد است. به عبارت دیگر، خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکلدادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیدهها، اشیا یا چیزها است.[2] برخی دیگر از نظریه پردازان، همچون گیلفورد، معتقدند که خلاقیت را باید نوعی از تفکر به شمار آورد، زیرا ایده خلاق خود نوعی فکر و تصور است. گیلفورد در ابداعی دیگر می گوید: خلاقیت نوعی تازه از تفکر است که فارغ از قالب و روش از پیش تعیین شده است. بنابراین، حالتی » واگرا « دارد. با وجود این، تعریف خلاقیت از این بحث میباشد. در برخی دیگر از تعاریف، خلاقیت معادل با »حل مسایل « تلقی شده که در اشکال مختلف هنری، علمی و اجتماعی ظاهر میشود.[6]
.1.2 ویژگیهای خلاقیت
خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیمگیری برای انتخاب است. به اعتقاد صاحب نظران، آدمی این حق را دارد که در زندگی به انتخاب دست بزند و الگوی انتخاب خود را تعیین کند. آدمی این توان را دارد که رفتارهای فارغ از تکرار انجام دهد و خود را از قید الگوهای تحمیلی از ناحیه طبیعت و محیط اجتماعی، آزاد نماید.[7] خلاقیت وابسته به محیط اجتماعی است و بدون اغراق، در بسترهای مناسب اجتماعی پدید میآید.
خانواده، مدرسه، سازمانها و آداب و فرهنگ هر جامعه، بسترهای اجتماعی خلاقیت را تشکیل میدهند. این بسترها میتوانند تأثیر مثبت و منفی بر خلاقیت اعمال کنند. در بستر منفی اجتماعی، خلاقیت در یک محدودیت مخرب قرار میگیرد. در این موقعیت، خلاقیت همواره با یک مقاومت در پذیرش مواجه است. در بستر مثبت اجتماعی، یک نوع آزادی و استقلال برای دستیابی به پاسخهای صحیح وجود دارد. افراد در این محیط، احساسی از مفید و موثر بودن به دست میآورند.[8]
.3.2 دوران کودکی
دوران کودکی و عالم کودکی به مفهوم درست نشانگر نیازها، ممیزات ذهنی و دنیای خاص کودکی است. دوران کودکی بهعنوان اولین مرحله از رشد در ضمن پیوند با دیگر مراحل رشد، مرحله مجزایی از حیات آدمی با تشویشها و مسائل خاص خود میباشد. کودکان انسانهایی در حال رشد اما متعلق به گروه سنی خاص خود هستند. آنها آدمهایی هستند مثل دیگر آدمها، که در فعالیت دنیای خود شرکت میکنند. بنابراین، از جنبه بیولوژیکی که بگذریم چنین به نظر میرسد که دوران کودکی به منزله مرحلهای از رشد ارگانیسم است که همواره وجود داشته؛ اما در قرون اخیر کشف شده محسوب میشود[9]