بخشی از مقاله
تعريف بلوغ و نوجواني:
منظور از بلوغ يا نوجواني رشد دركليه جنبه ها اعم از فيزيكي- عقلي و اجتماعي است به همين جهت اين واژه نسبت به واژه هاي بلوغ جنسي كه مفهوم بسته تري دارد وسيع تر است . نوجواني دوره اي است است حد فاصل ميان كودكي و بزرگسالي و بسته به افراد و جوامع گوناگون و متغير است شروع آن با بلوغ جنسي است . طول مدت نوجواني در جوامع گوناگون متفاوت است از دوازده تا هجده الي بيست و يك سالگي طول مي كشد برخي بلوغ را از واژه (crise) و به معني بحران مشتق كرده اند و تغييرات قاطعي است كه درجريان يك تحول پيش مي آيد و داراي ويژگي ها و شرايط زير است :
1. تغيرات ناگهاني و مهم در ارگانسيم- ذوق و علايق- نگرش و احساس و داوري ارتباط با ديگران.
2. بروز مشكلات جدي كه موجب عدم سازگاري نوجوان با محيط مي شود.
نوجواني مثل يك طوفان است و ژانژاك روسو آن را به يك انقلاب زايش دوباره تعبيرمي كند.در نوجواني تغييرات شامل رشد طولي و وزني- پيدايش صفات ثانويه جنسي- رشد غده هاي جنسي و توانايي توليد مثل است.
دگرگوني هاي رشد نوجواني:
_بلوغ جنسي: بلوغ جنسي با پيدايش صفات ثانويه جنسي همراه است كه تا پيش از آن وجود نداشته است و طي سه مرحله مي باشد :
1. مرحله بيش از بلوغ كه در هر دو جنس به وسيله صفاتي مانند: ازياد سرعت رشد- آغاز پيدايش صفات جنسي يعني رشد پستانها- رشد غدد تناسلي- روئيدن مو در اعضاي تناسلي و زير بغل آشكارمي باشد
2. مرحله بلوغ كه طي آن سرعت رشد كمتر مي شود و صفات جنسي رشد خود را ادامه مي دهد
3. مرحله پس از بلوغ كه كمال رشد جنسي است و طي آن اعضاي تناسلي به رشد خود ادامه مي ده
د
_تاثير تغييرات بلوغ جنسي بر شخصيت نوجوان:
از نقطه نظر رواني رشد شخصيت نوجوان در سه زمينه اصلي مي باشد:
1. رشد وبيداري علايق و احساسات جنسي
2. رشد سريع قواي عقلاني
3. ازدياد دانش و پيدايش شكل هاي جديد فعاليت
بيش از هر چيز ميبايست نوع مقياسي را كه براي تعيين تاثير نمودهاي بلوغ جنسي در روانشاسي نوجوان به كار مي رود مشخص ساخت كه يكي از آسان ترين اين مقياس ها سن تقويمي است. به طور كلي مي توان گفت تغييرات فيزيولوژيك و جسماني خبر ار آغاز بلوغ مي گردد و ورود نوجوان به اجتماع و پذيرش مسئوليت اجتماعي نيز نشان دهنده حد نهايي و پايان است. در ميان اين دو حد يك دگرگوني ژرف در شخصيت به وجود مي آيد كه هم در رابطه شخص با خودش و هم در رابطه او با ديگري باز تاب ميابدتعبيراجتماعي نوجواني و رشد آن:دوران بلوغ به علت هاي دروني مانند تغييرات هورموني و يا تغييرات ناشي از فشارهاي غريزي نسبت داده نمي شود بلكه تاكيد بر علت بيروني و محيطي است. در عامل اجتماعي دو جهت يا دو سو را مي توان ازیكديگر تميز داد. يكي بر تعامل هاي ميان افراد نظر دارد و تاثير آنان را از لحاظ رفتار و شخصيت نوجوان بررسي مي كند و ديگر به ساخت جامعه و فرهنگ مي نگرد كه به شيوه تاثير گذاري جامعه براي تغيير موقعيت غير مسئول كودك به موقعيت مسئول و مستقل بزرگسال توجه دارد.
عوامل اجتماعي تعامل ميان افراد:
تعبير نوجواني ازاين ديدگاه بر دو بعد اساسي تاكيد دارد. بعد اول تجزيه و تحليل نوجواني اززاويه تنديس و نقش است. از اين زاويه نوجوان كه آنان را نه كودك و نه بزرگسال مي پندارند بايد با موقعيت هاي اجتماعي دست و پنجه نرم كند- بعد ديگر بيشتر از زاويه تحولي و تكويني است و تاكيد آن به عنوان يك عامل رشد مي باشد كه در قالب مكان ها و محيط هايي است كه اجتماعي شدن درآن ها صورت مي پذيرد. به طور كلي مي توان افراد را بر حسب اين كه پدر- پسر- زن- مرد- دانشجو وغيره باشند در طبقاتي قرار داد كه هر يك نقش هايي دارند كه مي توان از آن ها در موقعيت هاي خاص اجتماعي رفتار هاي خاصي را توقع داشت. دو نوع تغيير در نقش ها و انتظاراتي را كه از اين رفتار مي توان داشت عبارتند از: تغييراتي كه در داخل خود نقش ها به وقوع مي پيوندد مثلا از دانش آموز نوجوان انتظار مي رود داراي استقلال فكري بيشتر در كار و تحصيل باشد تغيير دوم اينكه نوجوان در برابر لزوم سازگار شدن با نقش هاي جديدي مانند نقش شغلي قرار مي گيرد. تغييرات در نقش ها و رفتارهايي كه مورد انتظار است چه به صورت كلي و چه به صورت جزئي مي توانند مشكلات رواني براي فرد ايجاد كنند.
اين مشكلات عبارتند از:
مشكل اول: تعارضات است كه در نقش ها و رفتارهايي كه انتظارات به وجود مي آيد يعني نوجوان بايد بر اساس موقعيت هاي اجتماعي نقش هاي متعارفي را بازي كند و رفتارهاي متناقضي داشته باشد و مسلما نوجوان نمي تواند از اين تعارضات صددرصد در امان باشد.
مشكل دوم: در داخل خود يك نقش يا رفتار مورد انتظار نيز تعارض مي تواند به وجود آيد مثلا در برخي از زمينه ها نوجوان درپي استقلال بيشتر است در عين حال در برخي از موارد هنوز وابسته به خانواده است.
مشكل سوم:هنگامي است كه نوجوان مجبوراست كه درنفش هاي ايفايي رفتار نمايد كه نه مطابق ذوق سليقه اوست ونه انگيزه اي براي پرداختن به آن دارد مثلا: بسياري ازشركت كنندگان دركنكوركه تنهاهدف آن ها پذيرفته شدن در آزمون مي باشد و پس از آن در مي يابند كه رشته تحصيلي آنان چقدر از خواسته هاي آن ها فاصله دارد و يا به عنوان مثال ديگر اينكه يك نوجوان توسط خانواده به فعاليتي وادار مي شود كه هيچ گونه انگيزه و شوقي به ايفاي آن نقش ندارد.
مكان هاي رشداجتماعي نوجوان:پديده اجتماعي شدن از سه جنبه رشد اجتماعي ناشي مي شود:
ارتباط هاي بين فردي قراردادها و هنجارهايي كه جنبه ايدولوژيكي دارند فعاليت ها يا رفتارهايي اجتماعي شده كه شامل رفتارهاي اجتماعي و فعاليت هاي شغلي هستند اين موارد در محيط خانوادگي و مدرسه و گروهاي هم سن تحقق مي يابد.
به طور كلي مي توان از دو محيط عمده جهت رشد اجتماعي نوجوان ياد كرد:
1. محيط خانواده والدين و نوجوان
2. گروههاي هم سن و محيط مدرسه
_محيط خانواده:
طي يك پژوهش توصيف سه گونه نفوذ والدين مشخص شده است:
يك نفوذ- نفوذ مستبدانه والدين است كه درآن والدين به جاي نوجوان تصميم مي گيرند و اومجبوراست مطابق با اوامر والدين عمل نمايد.
دوم نفوذ والدين كه به صورت دموكراتيك و آزاد منشانه روي نوجوان تاثير دارد كه درآن نوجوان در تصميم گيري و اعاده روش با والدين مشاركت دارد ولي حرف آخر را والدين مي زنند.
سوم نفوذ مجاز يعني كنترل خود مختارانه نوجوان كه خود نوجوان تصميم مي گيرد و خود عمل مي كند.
درنتيجه گيري ازاين سه نوع برخورد چنين آمده است كه فراواني اعتماد به نفس نزد دختران و پسران در خانواده هايي كه به صورت آزاد منشانه و دموكراتيك برخورد مي كنند بيشتراست اما اين فراواني نزد خانواده هاي مجاز كمتر است ولي به طور كلي با توجه به تفاوت هاي بين نوجوانان و مراحل رشد اجتماعي آنان بايد به اين نكته توجه داشت كه هر رفتاراز سوي والدين بايد با توجه به واكنش ها و بازتاب هاي نوجوان سنجيده شود تا بتوان ازآن نتايج مطلوبي گرفت بنابراين چنين به نظر مي رسد كه وجود برخي قوانين و مقررات نه تنها لزوم دارند بلكه مثبت نيز مي باشند اما بايد دانست زماني اين محدوديت ها تاثير مثبت دارند كه او بتواند آزادانه نظر دهد و انتقاد كند.
_گروههاي هم سن و محيط مدرسه:
در اين قسمت مي توان جنبه تكويني محيط آموزش و محيطي كه متشكل از هم سن ها و هم كلاسي ها است را به عنوان يك محيط رشد در نظر گرفت.
طي يك تحقيق گروههايي از دانش آموزاني كه ازهوش طبيعي با لاتر از حد طبيعي اما در خانواده ها و محيط هاي فقير زندگي مي كردند انتخاب كرده و دريك محيط با دانش آموزاني از خانواده هاي با فرهنگ رشت يافته تر و مرفه بودند قرار دادند
پس ازمدتي اين مقايسه نشان داد كه دانش آموزان مورد بررسي هم از جهت وضع تحصيل و هم از جهت نظام ارزشي تغيير يافته اند و برداشت هاي آنان از مسائل مختلف نيز دگزگون شده بود و به تعبيري شخصيت آن ها نيزدچار نوعي دگرگوني شدن را نشان مي داد. در مجموع مي توان گفت كه رشد اجتماعي دوران نوجواني
تنها نمي تواند ناشي از يك تحول فردي باشد بلكه تاثير پذيري آن ها ازتعامل هاي اجتماعي ترديد ناپذيراست.
رشد اجتماعي نوجوان ازديدگاه جامعه شناسي:
در گذشته طول دوره نوجواني كوتاه تر بوده است اما در قرن معاصر با پيچيده تر شدن ساختار جوامع اين گرايش رو به طولاني ترشدن مي باشد. براساس يك بررسي مشخص شد انواع شكل هاي نوجواني در جوامع مختلف متاثر از ساختارهاي آن جوامع مي باشد. مي توان به چهار نوع نوجواني اشاره كرد:
بدوي- انتقالي- نوجواني ساده- نوجواني طولاني
هر يك از شكل هاي فوق متاثر از برخوردها و ديدگاه ها و نحوه رفتار اعضاي آن جامعه با نوجوان و نوجوان با آن جامعه را دارد.
دربعضي از جوامع نيز ساخت هاي اجتماعي را به انواع مختلف تقسيم كرده اند مانند:
بدوي روستايي و شهري كه در هر يك از موارد ذكر شده نحوه برخورد هر يك از بخش هاي اجتماعي با نوجوان و با لعكس متفاوت مي باشد و بر گرفته از ماهيت آن اجتماع ما باشد.
رشد اجتماعي نوجوان و گسترش مناسبات اجتماعي:
رشد اجتماعي را به عناوين مختلف مانند تعلق طفرليت- رشد شناخت اجتماعي يا فهميدن فرد و ديگران- روابط با همسالان- شخصيت جنسي و غيره ... مي خوانند در اين دوره تغييرات آشكار و گسترده اي در شيوه هاي ارتباطي با والدين و همسالان به چشم مي خورد.تحقيقات به عمل آمده نشان داده است كه رشداجتماعي باعث تجديد روابط آنان باخانواده مي شود. نوجواني و بلوغ باعث ايجاد فاصله عاطفي با والدين مي شود كه اين امر باعث استقلال بيشتر نوجوان مي شود ككه البته اين تحول در دختران و پسران متفاوت است. فاصله گرفتن اواز والدين نشانه اي از خود مركز بيني نوجوان مي باشد كه اين خود مركز بيني علت هاي مختلف می تواند داشته باشد:
بروز توانايي هاي جديد مغزي و خودآگاهي نوجوان از علت هاي عمده اين مسئله- اشتغالات ذهني نوجوان به خود مثلا توجه به بدن، عضلات، رشد قد، وزن و پاها و توجه به تغييرات ناگهاني جنسي از ديگر دلايل اين خود مركز بيني مي باشد ولي رفته رفته اين خود مركز بيني به تدريجكم مي شود و جايش را به تجديد روابط اجتماعي ميدهد. نوجوان در ابتدا گرفتار تغييرات رشد جسمي، عاطفي و فكري خويش مي شود و پس از
دروني كردن اين تغييرات مجددا به عنوان يك فرد مستقل دست به گسترش روابط اجتماعي خود با ديگران مي زند و در پايان اين دوره و شكل گيري هويت نوجوان صميميت و نزديك شدن به ديگران در وي گسترش مي يابد و مقدمات لازم براي تقسيم زندگي و خواسته هاي خود با همسر و روابط فاميلي به همكاري در رشد اجتماعي مطرح مي شود.
روابط اجتماعي نوجوان در مسير تحول رشد اجتماعي:
ارتباط خود با ديگران در آغاز نوجواني به طور عمده متمركز به گروه همسالان و دوستان مي باشد در اين مقطع از زندگي نوجواني احساس فرد اين است كه ديگران به ويژه همسالان همانند مخاطبين خيالي شاهد رفتار و احساسات و انديشه هاي او هستند دو نيمه دوم دوران نوجواني فرد مايل است بداند ديگران درباره او چه مي انديشند و بدين صورت نوجوان خود را در آئينه ديگران نظارت مي كند تا هويت اجتماعي خويش را تثبيت كند.
ارزشيابي ديگران خاص همسالان و دوستان از نوجوان آغاز حركت او به سوي روابط متقابل پيشرفته اجتماعي نوجوان است و در همين دوره است كه نوجوان خود را متفاوت از خود عمومي خانواده به حساب مي آورد و اهميتي كه نوجوان به گروه دوستان مي دهد، نشان مي دهد كه در نوجوان رشد وابستگي اجتماعي چقدر مهم است. نوع ارتباطات اوايل نوجواني با گروه دوستان معمولا در اواسط نوجواني تعديل مي شود اما نوجوان در تدارك تجديد مناسبات با خانواده هميشه چنين
نيست به خصوص نوجوانان با مشكلات خانواده در اين دوران نيز همان ارتباطات قبلي را با گروه همسالان گسترش مي دهند و ممكن است گرفتاربرخي از اغرافات و ناسازگاري نيزبشوند و به اين طريق در شكل گيري هويت آنان نيز دشواري هاي جدي پديد آيد با ورود به دوره جواني بيشتر نوجوانان روابط شديد قبلي خود با گروه دوستان كاهش مي دهند.عضويت در يك كلاس مدرسه راهنماييبا عضويت در يك تيم ورزشي مستلزم توانايي هاي افزايش يابند معين در ارتباط گيري با ديگران و در موقعيت هاي اجتماعي ساختار يافته است. چگونگي رشد شخصيت و خلق و خوي نوجوان عامل مهمي در چگونگي يادگيري اجتماعي و شركت او در فعاليت هاي مختلف اجتماعي است.
رشد سالم اجتماعي نوجوان مستلزم رشد طبيعي شخصيت و فراگيري مهارت هاي اجتماعي شدن است و در نوجوان متفاوت است و به برون گرايي يا درون گرايي نوجوان بر مي گردد.
يكي ازآشكارترين نمونه هاي مرضي دررفتاراجتماعي نوجوان عضويت آنان دردارودسته هاي ضد اجتماعي مانند: هيپي، پانكي، گروه هاي ارتجاعي، باندهاي دزدي و خراب كاري و منحرفين جنسي مي باشند كه مقدمات آن در اوايل نوجواني و دوره فاصله گرفتن از خانواده فراهم مي آيدو بقيه سال هاي نوجواني را ادامه مي يابد. اين دارودسته ها در شهر هاي بزرگ و در ميان گروه هاي اجتماعي، فرهنگي محروم جامعه بيشتر ديده مي شود.ويژگي اصلي اين دارودسته ها همانند سازي بي
قيد و شرط آنان با گروه خود به فراموشي سپردن الگوها و مناسبات اجتماعي مي باشد در اين گروه ها دارودسته خلاف كار حكم خانواده را براي نوجوان دارد، نوجواني را كه احساس تنهايي مي كند بايد كمك كنيم تا بر حسب نوع علايقي كه دارند با يك گروه سالم از همسالان مدرسه ارتباط برقرار كند، فعاليت هاي سالماين گروه باعث كاهش تهديدهايي مي شود كه فرد تنها احساس مي كند.
رفتار اجتماعي نوجوان و نقش فرهنگ دراين دوره:
بخش مهمي از فرآيند درك هويت فردي ايجاد روابط جديد با اشخاص گوناگون است يكي از اين اشخاص كه مي توانند در نوجوان ايجاد فرهنگ نمايند والدين مي باشند نوجواني فرزندان، اغلب در دوراني نه 15 جذاب براي والدين فراهم مي سازد كه بسته به به سن پدر و مادر در زمان ازدواج معمولا هنگامي كه به سن نوجواني مي رسند والدين در حدود 40 تا50 ساله هستند و اين مهم ترين مانع و مشكل برسر راه نوجوان مي باشد كه در فرهنگ يابي نوجوان بسيار مؤثر است اصولا فرهنگ نظام ارزشي است كه مشتمل بر عقايد، باورها و تجارب يكسان يك نسل مي باشد. راه هاي زندگي مردم يك جامعه، آداب و رسوم، افكار وعقايد، مذهب، زبان و غيره ... ابزاري هستند كه مردم يك به عنوان فرهنگ به كار مي گيرند اين فرهنگ از پدر و مادر و همسالان به نوجوان مي رسد و از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد.
هدايت اجتماعي و مقابله با تهاجم فرهنگي درنوجوان:
اجتماع مسلما يكي از اركاني است كه در شخصيت نوجوان و در شكل گيري آن بسيار حايز اهميت مي باشد، زندگي اجتماعي مورد تاكيد و سفارش همه انبياء و دانشمندان مي باشد انسان اجازه ندارد كه به دوراز جامعه و بي تفاوت در برابر غم و درد مردم در گوشه اي سر گرم خود و زندگي خود باشد، آموزش حيات اجتماعي و تاثيرات دو جانبه آن بارها در روايات مختلف و توسط بزرگان اجتماعي و ديني يادآوري شده است كه بايد نوجوان را با آن آشنا ساخت يك نوجوان بايد آشنا به اصول حلژيات اجتماعي باشد تا اين آشنايي مبنايي جهت رشد اجتماعي وي فراهم آورد.
برخي از اين اصول عبارتند از:
اصل كرامي انساني، اصل نظارت اجتماعي، اصل وفاي به عهد، اصل يكرنگي و صداقت و غيره ....
عوامل اجتماعي مؤثر در تكوين شخصيت اجتماعي نوجوان:
تعريف شخصيت: شخصيت مجموعه رفتار ها و ويژگي هايي است كه انسان خاص را مشخص مي كند عموما مردم شخصيت فرد را عبارت از جلوه او در نزد ديگران فرض مي كنند مثلا: زماني كه گفته مي شود فلاني فردي با شخصيت است يا بي شخصيت مي باشد، منظور مطلوب يا نامطلوب بودن فرد است. بسياري از فلاسفه عناصر باطني و دروني افراد را كه مباني رفتار ايشان را فراهم مي آورد به عنوان پايه و اساس شخصيت مي دانند اما در روان شناسي ابعاد فرد عمدتا در حوزه برخورد و رفتار او با ديگران مورد توجه است. غالب روان شناسان شخصيت را نتيجه تاثير متقابل فرد ومحيط زندگي اس مي دانند و ويژگي هاي اشخصيت هر شخص رفتار اجتماعي او را هدايت مي كند، پس مي توان گفت شخصيت داراي دو بعد ظاهري و باطني است كه مي توان شخصيت را به صورت طبيعي و روش هاي ديگر مانند: مصاحبه- پرسشنامه و
گروهي مورد ارزيابي قرارداد به طور كلي مي توان گفت عونملي كه در تكوين شخصيت نوجوان مؤثر است به قرار زير است:
1. عوامل ژنتيكي
2. دوران بارداري
3. زمان تولد
4. عوامل بعد ازتولد ياعوامل محيطي ثانوي
نحوه شكل گيري شخصيت نوجوان و به ويژه شخصيت اجتماعي او و رشد ابعاد مختلف آن تحت تاثيرهر يك از عوامل بالا قرار بگيرد، ژن ها و عوامل وراثتي كه از پدر و مادر به فرزند منتقل مي شود مي تواند به عنوان يك فاكتور مهم در چشم انداز اجتماعي آينده يك نوجوان مؤثر باشد و همچنبن است، عوامل ديگري كه ازآن ياد شد. رشد اجتماعي نوجوان با توجه به اينكه انسان اصالتا موجودي است اجتماعي، جنبه اجتماعي
رشد يابد و اساس زندگي يك نوجوان را تشكيل مي دهد آمادگي رواني- برخورداري از مهارت هاي اجتماعي- اعتماد به نفس وسازگاري اجتماعي از مهم ترين لازمه هاي يك زندگي اجتماعي است. يكي از مهم ترين زمينه هاي شكل گيري شخصيت اجتماعي نوجوان اصل همانند سازي يا الگوپذيري از ديگران مي باشد به ويژه از پدر و مادرو گروه همسالان.
قرآن و تربيت شخصيت اجتماعي انسان:
رشد وكمال وشكوفايي ابعاد وجود انسان تنها در سايه زندگي اجتماعي و پذيرش مسئوليت اجتماعي ميسر مي شود، هدف هاي كلي تعليم وتربيت بر جنبه هاي اجتماعي آن تاكيد كرده است خودشناسي- برقراري روابط مؤثر،مفيدو متعالي با ديگران- پذيرش مسئوليت اجتماعي و ميل به كفايت هاي اقتصادي از مهم ترين هدف هاي تعليم و تربيت فردي و اجتماعي است درواقع بزرگ ترين اصالت پيامبر(ص) تربيت اخلاقي واجتماعي انسان هامي باشد و مي توان گفت اسلام دين كمالات اخلاقي و فردي و اجتماعي مي باشد مبني پذيرش هرفردي توسط فرد ديگر رفتار پسنديده اجتماعي مي باشد، قرآن توجه به مسايل اخلاقي و روابط اجتماعي انسان ها را بر اساس رشد مطلوب شخصيت و بهداشت رواني او و جلوگيري از فساد و بزهكاري اجتماعی مي داند.
اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی :
نوجوانی مرحله تغییرات اساسی است. تغییراتی که در ابعاد مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی نمود پیدا میکنند. وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی بوجود میآورد. برآورده شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری سریع تر و بهتر او را با آنها میسر میسازد. در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره سنی تجربه میکند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزونتر را موجب میشوند. از این لحاظ توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گسترده تر اجتماع با کاربست شیوهها و برنامه ریزیهای مناسب ، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده و زندگی وشخصیت
سالمتری را برای وی رقم میزند.
نیازهای زیستی دوره نوجوانی :
رشد جسمی ویژگی بارز تغییرات دوران بلوغ است. به دنبال رشد قد ، وزن ، رشد عضلات و حجم قلب و تغییرات متابولیکی ، نیازهای تغذیهای وی تحت الشعاع قرار میگیرد. در دوران نوجوانی نیازهای غذایی نوجوان هم از لحاظ کمیت (به علت ازدیاد سرعت رشد) و هم از لحاظ کیفیت قابل اهمیت است. رشد بافتهای عضلانی احتیاج به رژیم غذایی سرشار از مواد پروتئینی دارد. پس از دوازده سالگی احتیاجات غذایی دختر و پسر متفاوت میشود. بنابراین دستورالعمل درست تغذیه آن ها نیز دیگر نمیتواند یکسان باشد. دختران نوجوان به 2500 کالری و 80 تا 100 گرم پروتئین نیاز دارند که تقریبا 15% کالریهای لازم باید از طریق پروتئین ها ، 25 درصد از طریق چربی ها و 60 درصد از طریق گلوسیدها و مواد قندی تامین شوند. تغذیه
درست دختر نوجوان آماده ساختن او برای توانایی مادر شدن است. در حدود بلوغ ، افزایش وزن پسران با پراشتهایی و سیری ناپذیری آنها نمود پیدا میکند. حتی با یک فعالیت طبیعی مصرف کالری نوجوان پسر به اندازه احتیاجات یک بزرگسال که کارهای سنگین انجام میدهد، خواهد بود. احتیاجات غذایی ، نیاز به کلسیم و پروتئین و مواد معدنی به علت بالا رفتن سرعت رشد نسبت به دیگر دوران افزایش چشمگیر پیدا میکند. عدم ارضا نیازهای تغذیهای نوجوان صدمات و آسیبهای جدی میتواند به بار آورد. مقاومت این نوجوان در برابر بیماریهای عفونی معمولا کمتر است. توان انجام کارهای سنگین را ندارد و دختران به هنگامی که زن جوانی شده و باردار میشوند، شرائط بارداری را به سختی تحمل میکنند.
نیازهای عاطفی مرحله نوجوانی :
رشد احساسات و عواطف بخش اصلی ویژگی دوران نوجوانی را تشکیل میدهد. شناخت ویژگی های این تحولات عاطفی کلید اصلی حل مشکلات عاطفی این دوره است. با توجه به این که در این دوران بیداری هیجانات زندگی عاطفی نوجوان را در بر میگیرد، وی با نیاز شدید به دوست داشتن و دوست داشته شدن مواجه است. گاه این نیاز به صورت برقراری پیوندهای دوستی و گاه در خیالپردازی ها و رویاهای نوجوان نمود پیدا میکند. بر این اساس و با توجه به نیاز مبرم نوجوان به تامل و تفکر و درونی شدن احساسات وی ، لازم است فرصت های کافی برای اینکه پاره ای از ساعات با خود خلوت کند و به اندیشه فرو رود، در اختیار وی قرار گیرد ووالدین و مربیان آگاهانه و ناآگاهانه خلوت مورد نیاز او را بر هم نزنند و با این عمل علاوه
بر ارضا نیاز طبیعی او ، اعتماد او را نسبت به خود سلب ننمایند. با این حال با توجه به سرکش بودن عواطف نوجوان و نیاز به کنترل و نظارت بزرگترها ، این نظارت نباید به صورت سختگیرانه و بیتوجه به نیازها و شرائط نوجوان صورت گرفته و از حد اعتدلال خارج شود. با توجه به بی ثباتی عاطفی این دوران و زود رنجی ، نوجوان نیاز دارد که همواره تکیه گاه مطمئنی برای خویش داشته باشد، به بزرگترها اعتماد کند و در مواقع ناامیدی و گرانی به این پناهگاه مطمئن پناه ببرد. نوجوانان شدیدا نوجو و تازه طلب هستند. نیاز به تجارب جدید و متنوع دارند.
این نیازها نیز با توجه به شرائط فرهنگی و اعتقادی باید به شیوه مناسب مورد توجه قرار گیرند. از نمودهای این ویژگی تمایل به مدلهای جدید لباس ، آرایش و ... است. ماجراجوئی ویژگی مهم دیگر این دوران است که باید مورد توجه قرار گرفته و نیازهای نوجوان و شرائط و امکانات سالم برای ارضا این نیاز وی فراهم گردد. فراهم کردن امکانات مناسب از قبیل رمانهای سالم و مهیج ، فیلمها ، ورزش های خاص میتواند بطور سالم نیاز وی را برآورده کند. برخلاف تصوری که خود نوجوان از رشد فکری خود دارد، آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که هنوز تفکرات او رشد کامل و پختهای نیافته
است. ارائه کمکهای فکری و راهکارهای پیشنهادی برای کمک به تصمیم گیری را به عنوان یک نیاز باید از نظر دور داشت.
نیازهای اجتماعی نوجوان:
تمایل به برقراری پیوندهای اجتماعی،عضویت در گروههای خاص، پیدا کردن شغل وجایگاه مناسب اجتماعی بسیار مورد توجه نوجوان است. او نیاز دارد در میان دوستان و همسالان باشد، در گروههای ویژهای جایگاه و نقشی برای خود داشته باشدو استقلال مالی را تجربه کند. خانواده و جامعه باید به این دسته از نیازهای نوجوان ارج نهاده و با راهنمایی و نظارت خود نیاز او را به صورت سالم برآورده سازند. در غیر این
صورت عضویت در پیوندهای اجتماعی نامناسب و مصرانه به دنبال جایگاه جمعی بودن مضرات فراوانی میتواند به بار آورد.
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی :
مرحله نوجوانی دوران حساسی است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبههای جسمانی و روانی در فرد اتفاق میافتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان میخواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود.در صورتی که خانواده در این دوران به توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی
فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینههای ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینهها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانوادههایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا وبیگانهاند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانوادههای سالم بیرون آمدهاند و افراد ناسالم پرورش یافته خانوادههای ناسالم هستند.
اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی:
نوجوانی مرحله تغییرات اساسی است. تغییراتی که در ابعاد مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی نمود پیدا میکنند. وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی بوجود میآورد. برآورده شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری سریعتر و بهتر او را با آنها میسر میسازد. در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره سنی تجربه میکند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزونتر را موجب میشوند. از این لحاظ توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گستردهتر اجتماع با کاربست شیوهها و برنامه ریزیهای مناسب ، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده و زندگی و شخصیت سالمتری را برای وی رقم میزند.
نگاهی بر شخصیت نوجوانان در این رده سنی
این رده سنی که جزء حساس ترین رده ها به شمار می آید برای نوجوانان بسیار حساس و سرنوشت ساز است بنابر این باید شخصیت نوجوانان در این دوران به خوبی هر چه تمام تر شکل گرفته و تکمیل شود. در این دوران نوجوانان تحت تاثیر بسیاری از مسائل قرار میگیرند که تا کنون حتی ذره ای به آن ها فکر نکردندبرای مثال در این دوره نوجوان برای خود ارزش قائل است و خود را در حدی میبیند که در مسائلی که در خانه و بیرون اتفاق می افتد اظهار نظر کنند . دیگر اینکه نوجوانان در این رده سنی به ظاهر خود بیشتر توجه میکنند و برای اینکه ظاهر خود را بهتر جلوه بدهند از بسیاری از ابزار و وسایل استفاده میکنند که همین امرموجب ضعف شخصیت در آینده می شود .در این سن مسائلی چون کم رویی، اضطراب بیش از حد در مورد
مسائل سطحی ، پریشانی و گاه شادی بیش از حد تند خویی ، لجبازی و...مشکل زاست. نوجوان در این رده سنی بیشتر از پدر و مادر به دوستان خود بها می دهد و به عقاید و اندیشه های آنها بیشتر احترام میگذارد.حالا شما فکر کنید نوجوان با فردی که از نظر فکری عقب افتاده و دارای خصوصیات بد است رفت و آمد داشته باشد چه مشکلاتی در آینده گریبان گیر او خواهد شد در یکی از روزها با فردی که در دانشگاه تحصیل می کند صحبت کردم وقتی در مورد سنم از او سوال کردم چیزهای مفیدی از او صاحب شدم:
1.تاثیر گذاری دوستان در محیط مدرسه و...
2حساس بودن دوره نوجوانی و اینکه شخصیت انسان در این دوره رقم می خورد
کارهای لازم در این سن:
1.هدفمند بودن در زندگی
2.داشتن رابطه ای سالم با دوستان و اطرافیان
3.کمک گرفتن از افراد با تجربه در کارهای مهم
4.شرکت کردن در بحث ها
5.آشنا شدن با مسائل روز
6.ابتکار در زندگی
در پایان یک نتیجه گیری :
در این دوره است که نوجوان دارای شخصیت شکل گرفته است که دیگر تغییر در آن کار سختی است پس چه بهتر که بتوانیم در ابتدای راه از منحرف شدن شخصیت خود جلوگیری کنیم و بتوانیم آن را به سوی هدف های والا هدایت کنیم . چه بسیارنوجوانانی که دارای هدف های والا بودند اما با کم توجهی نسبت به این سن تمام آن هدف ها نقش بر آب شده و مانند رویایی شیرین و به سرعت یک خیال در ذهن آنها گذشت
ويژه های دوره نوجوانی
امام خمينی (ره)« ای عزيزان اسلام و سرمايه های ملت! مجاهده کنيد که خوديت را از قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشيد تا حجاب خودي را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی
گواراست و فدا شدن در راه او شيرين تر از عسل بلکه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانی و پيروزی در دل شما راه يابد که با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شکند. »دوران نوجوانی مرحله پر کشمکش وگاه دشواری در زندگی فرد است .