بخشی از مقاله

علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی
چکیده

علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی که در اروپا به نام لاتین او HalyAbbas”یا “Ali Abbas شناخته شده است به سال ۸۱۳ هجری قمری در اهواز یا ارجان (بهبهان) دیده به جهان گشوده است. مجوسی بیش از همه بهخاطر کتابش “ کامل الصناعه الطبیه (الملکی)، که به لاتین “Liber Regius”موسوم است، شهرت دارد. او این کتاب را نه تنها بر پایه دانسته های دیگران (پیشینیان) نوشته بلکه تجارب و مشاهدات خویش را نیز در آن لحاظ کردهاست. او این کتاب را به امر عضدالدوله دیلمی (متوفی ۲۷۳ هجری قمری) اهدا کرده است. مجوسی پزشک دربار بود و در بیمارستان عضدی بغداد نیز طبابتمی کرد. کتاب ملکی مشتمل بر بیست مقاله است، او در ده مقاله نخست بهدانش نظری پزشکی و در ده مقاله دوم به دانش عملی پزشکی نظیر اعمال جراحی پرداخته است. مجوسی در این کتاب به نکات اخلاق پزشکی (پندنامه پزشکی) ارزشمندی نیز پرداخته است. از این رو، این اثر بزرگ بعد از برگردان از عربی به لاتین به مدت چند قرن به طور گسترده نه تنها در ایران و کشورهای عربی بلکه در نواحی متعددی از اروپا کتاب درسی پزشکی بوده است. او به سال ۴۸۳ هجری قمری در بغداد یا شیراز دیده از جهان فرو بست.
م ع ﭖ ١٣٩٠؛١٠(٢): ۹۲۱-۱۲۱

مقدمه
بر هر پزشک ایرانی واجب است که نام استادان و بزرگان علم طب را شناخته و از زندگانی و تآلیف این مفاخر جهان آگاه بوده و برای ادا کردن حق آنان هر قدر تواند در زنده کردن نام و ذکر زحمات و اعمالی که در این راه کشیده اند قدمی بردارد. دوران یک صد و بیست ساله آل بویه را باید دوران تجدید حیات و تکامل دانش پزشکی ایران دانست. زیرا پادشاهان آل بویه و وزیران دانای آنان در تشویق دانشمندان و جمع آوری آثار طبی کوشیده اند و در همان عصر بود که سه پزشک نام آور ایران و”طب اسلامی“ یعنی محمد زکریای رازی، علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی و ابوعلی سینا شکوفا گردیده و به شهرت جهانی نایل شدند. در میان امیران آل بویه، پناه خسرو عضدالدوله دیلمی پادشاه صاحب نام این خـاندان در تـشویق علی ابـن عـباس به نگارش کـتـاب
ارشمندش جایگاه ویژه ای دارد(١).

علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی طبیب فاضل ایرانی از جمله پزشکان اسلامی است که خدمات شایسته ای به طب اسلامی و طب جهان کرده است. وی با چهار طبیب بزرگ ایرانی دیگر ارکان طب اسلامی را تشکیل می دهند که آنان عبارت بودند از: علی بن ربن طبری صاحب کتاب "فردوس الحکمه" (قرن سوم)، محمد زکریای رازی صاحب کتاب "حاوی" (قرن سوم و چهارم)، ابوعلی سینا صاحب کتاب" قانون" (قرن چهارم و پنجم) و سید اسمـاعیـل گـرگـانی(جـرجانـی) صـاحب کـتاب "ذخـیره خـوارزمشاهی" به فـارسـی (قرن پنـجم و ششم) (٣،٢).

نسب، محل تولد و تحصیل اهوازی ارجانی:

نامش علی، نام پدرش عباس، کنیه اش ابوالحسن که عموماﹰ در کتب تاریخی به نام علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی آمده است. اما، اروپاییان وی را به نام های زیر می خوانند(۴): - Ali-Abbas, Ali-ibne Abbas .al-Majusi, Hally Abbas
از اهوازی ارجانی بر خلاف محمد زکریای رازی و مخصوصاﹰ ابن سینا و گرگانی شرح حال مفصل و مشروح در تراجم احوال دیده نمی شود، بلکه فقط چند سطری درباره وی در کتب تاریخ طب و اطباﺀ و بعضی تذکره ها آمده است و اصولاﹰ همان چند سطر که از مورخ اولی در شرح حال وی آمده عیناﹰ دیگران آن را نقل کرده و اضافه یا اضافاتی بدان ننموده اند، بلکه آنچه که از مورخان و مفسران آمده درباره تالیف وی کتاب" ملکی" است. تاریخ تولد وی ۸۱۳ یا ۸۳۳ هجری قمری معادل ۹۳۹ یا ۴۹۹ میلادی و مولدش اهواز و یا ارجان (بهبهان) بوده و بدین مناسبت به اهوازی ارجانی معروف است(۲،۵). براساس گزارش پروفسور جلال نریمانی در کنگره آکادمی طب در پاری س (به سال ١٩٩٢)، نیز ایشان از اهالی ارجان بوده است. زیرا براساس مستندات تاریخی در این ایام، ارگان(یا ارجان) شهری به غایت آباد بوده به گونه ای که امکان تحصیل در آن فراهم بوده است. علی عمادالدوله دیلمی به سال ٣٢١ هجری قمری شهر ارجان را فتح نموده و مدتی محل اقامت و پایتخت خود قرار داده و به نام خویش در آنجا سکه ضرب کرده است. مقدسی نقل می کند که به دلیل وفور نعمت در ارجان عضدوالدوله دیلمی مکرراﹰ گفته است که ارجان را برای خراجش و بغداد را برای نامش می خواهم(۶). نویسنده کتاب" ارجان و بهبهان "نیز از قلعه جص به عنوان دانشگاه ارجان یاد می کند که در ارتفاعات شمالی ارجان در کنار رود خانه طاب و نزدیک به جاده ارجان- اصفهان قرار داشته است و چون از گچ و سنگ بوده جغرافیا نویسان دوره اسلام نام آن را قلعه الجص(گچ) نوشته اند (۷). مجوسی اهوازی چون پدر و نیایش زرتشتی بود از این رو او و خاندانش را »مجوسی« می نامیدند(۱، ۸،۹). در آن دوره بسیاری از غیر مسلمانان و از جمله زرتشتیان، نام مجله علمی پزشکی، دوره ١٠، شماره ۲ ، ١٣٩٠ های عربی- اسلامی نیز بر خود و فرزندانشان می نهادند.
به هر حال گرچه اوایل زندگی این دانشمند و پزشک برزگ تاریک است ولی با توجه به شواهد فوق احتمالا او تحصیلات خود را در زادگاهش ارجان و در نزد هم کیشان خود آموخته و سپس برای تکمیل آن به شیراز رفته است و در آنجا به مقام استادی رسیده است. به نوشته »قفطی« در »تاریخ الحکما«، مجوسی اهوازی پزشکی را نزد ابو موسی بن یوسف بن سیار شیرازی یا »ابوماهر پارسی« پزشک نامور آن دوران در شیراز فرا گرفته و در آثـار خـود از او بـه نـیکی یـاد کـرده است(۹). او پس از فراگیری دانش پزشکی به عنوان پزشک فرزانه و برجسته آل بویه شناخته شد به طوری که همواره به عنوان پزشک همراه امیر عضدالدوله دیلمی (متوفی به سال ۲۷۳ هجری قمری در بغداد) بود. این پادشاه فرمانروایی بزرگ، روشن بین و دانـ ش پـروری از آل بـویه بـود کـه دسـ تور بـنای بیمارستان عضدی را در بغداد و شیراز داد(۹،۰۱ ).

اثر مجوسی (کتاب ملکی) و ترجمه های آن تالیف بزرگ اهوازی کتاب" کامل الصناعه الطبیه الملکی "یا کتاب "ملکی " به زبان عربی(شکل١) است. اهوازی ارجانی این کتاب را به نام ملک عضدالدوله دیلمی نگاشته و ملکی نامیده است(۳ -۵،۱). این کتاب به نام »کﹼناش عضدی« یا »کﹼناش ملکی« نیز در کتب آمده است که مراد از کنﹼاش به معنی مجموعه یادداشت های پزشکی است(۱۱). برای شناسایی مقام اهوازی در طب دو نکته بسیار اساسی و مهم بنظر می رسد: اول تشریح کتاب ملکی، دوم موضوعات معتبره و ماخوذه از کتاب تالیفی طب و مقایسه آن با طب امروزی است(٢). آنچه که مشهور است اهوازی را یک تألیف به نام ملکی است ولی می گویند تألیف دیگری به نام نیز داشته است(٢). ملکی که در اروپا آن را به اسامی زیر نیز می خوانند:
Almaleki, Liber Regius, Liber totius medicinae, Le Livre Royal et l'art Medical یکی از ارکان مهم علم طب قدیم به شمار می رفته است.
این کتاب در طی قرون متمادی مورد استفاده فراگیران دانش پزشکی بوده است. عموم مورخین و تذکره نویسان خاور درباره این کتاب معتقد بودند که از کتب طبی درجه اول می باشد و مطالعه آنرا برای پزشکان نه تنها لازم بلکه واجب می دانستند. مورخین مغرب زمین که پژوهش کامل در تالیف وی نموده اند وی را طبیبی متبحر و پزشکی بزرگ می دانند(١٢). علاوه بر برگردان لاتین این کتاب که به سال ٩٢۴١ میلادی در ایتالیا و به سال ٣٢۵١ میلادی درلیون فرانسه(١٣) صورت گرفته است، به ترکی نیز ترجمه شده است. هم چنین در سال های ١٢٨٣هجری قمری در لاهور و ۴١٢٩ هجری قمری در قاهره (در دو جلد و چاﭖ عالی) منتشر شده است. ترجمه قسمت آناتومی این کتاب به همراه فراز هایی از تشریح کتاب منصوری رازی و قانون ابوعلی سینا به سال ١٩٠٣ توس ط ﭖ. دوکونینگ (P.de Koning) در شهر لیدن هلند به فرانسه تحت عنوان: "سه رساله تشریح عرب یا Trois "Traites d, Anatomie Arabes منتشر شده است (۹). لوسین لکلر (Lucien Leclerc) نویسنده معروف تاریخ طب(چاﭖ پاریس ۶۷۸ میلادی) که تعدادی از کتب طبی قدیمی را مورد مطالعه قرار داده چنین معتقد است که "مولف کتاب ملکی با جرات توانسته است آنچه را که یونانی ها نتوانسته اند کشف کنند، بدست آورد و دنباله کار آنان را تعقیب و در کتاب خود جمیع دانسته های پزشکی را جمع آوری کند. وی معتقد است کتاب ملکی با حاوی رازی قابل مقایسه نیست چرا که حاوی رازی ملخصی از جمیع معلومات قدیم و جدید مربوط به علم طب تا آن زمان را شامل می شود، در صورتی که طب در کتاب ملکی به شیوه ویژه و جامع بیان شده است، به این مـعنی کـه تـمام قـسمت های این کتاب منظم و جمیع معلومات و گفته هایی را که از سایرین اقتباس نموده بطور کامل نقد نموده است. چارلز گرین کمستون( Charles (Greene Cumston در کتاب تاریخ طب خود چنین می نویسد" : علی بن عباس مجوسی که در قرن دهم میلادی می زیسته، صاحب تالیفی به نام" ملکی "است ….کتاب طب " ملکی " با قانون بوعلی سینا یک مقصود ر ا بیان می کنند و هر دو تا اوائل قرن هیجدهم میلادی در مدارس طبی اروپا تدریس می شده اند(۲،۵).

کتاب ملکی، از لحاظ تنظیم و طبقه بندی مطالب شبیه کتاب های امروزی است. بعدها ابن سینا، این روش منطقی تنظیم، تبویب (باب باب کردن)، طبقه بندی مطالب فهرست بندی را در تألیف قانون دنبال کرد. این کتاب در دو جلد تنظیم شده که جلد اول ۴۳۴ صفحه (به قطع وزیری بزرگ) و جلد دوم آن ۷۰۶ صفحه است (۲،۵). به منظور کوتاه کردن مطلب و تنها برای آشنایی اجمالی با مطالب کتاب الملکی فقط به ذکر عناوین بیست مقاله کتاب بسنده می شود:
ﻭ مقاله اول(در ۵۲ باب): مقدمه، پندنامه، تقسیمات کلیات طب.
· مقاله دوم(در ۶۱ باب): تشریح اعضاﺀ منجمله استخوان شناسی.
· مقاله سوم(در ۷۲ باب) در تشریح اعضاﺀ سیستم حرکتی، نخاع و چشم گوش، بینی،گردش خون، دستگاه تنفس و دستگاه تناسلی مردانه و زنانه و فیزیولوﮊی آنان.
مقاله چهارم(در ۰۲ باب): نیروها و قوای نفسانی حیوانی.
· مقاله پنجم(در ۸۳ باب): در هوا، ورزش، اغذیه، نوشیدنی ها، خواب و بیداری.
· مقاله ششم(در ۸۳ باب): انواع بیماری ها وعلل آن ها.
· مقاله هفتم(در ۸۱ باب): در خصوص تقسیم بندی بیماری ها و علایم آنان، نبض و تغییرات آن، تغییرات ادرار، آب دهان و عرق.
· مقاله هشتم(در ۲۱ باب): تب و انواع آن، تب های عفونی(آبله، جذام)، تب های مربوط به ورم ها و جراحات، گزش حیوانات.
· مقاله نهم(در۱۴باب):نشانه شناسی (سیمیولوﮊی) یک یک بیماری ها از سرتا پا و تک تک اعضاﺀ.
· مقاله دهم(در ۲۱ باب): سیر بیماری ها، پیش آگهی و تشریح شواهد پرونوستیک آنان و شرح علایم مشرف به مرگ در بیمار.
· مقاله یازدهم(در ۱۳ باب): یک دوره کامل بهداشت.
· مقاله دوازدهم(در ۵۶ باب): یک دوره ی کامل تراپیوتیک با داروهای گیاهی(تخم، برگ، گل و ریشه)، معدنی و حیوانی، همراه با شرح خواص و تأثیر آن ها بر قسمت های بدن مانند کلیه، سینه، قلب و غیره.
· مقاله سیزدهم(در۴۳ باب): درمان بیماری های میکروبی و غیر میکروبی (گرما زدگی، مسمومیت غذایی)، تب نوبه، تب های عصبی و تب های ناشی از تومور ها، غدد لنفاوی و خنازیر.

· مقاله چهاردهم(در ۳۵ باب): درماتولوﮊی شامل بیماری های بثوری(سرخک، آبله، جذام)، جوش های بدن، زگیل، جرب، شپش، کچلی، جسم خارجی و گزش مار، عقرب، زنبور و غیره و درمان آنان.
· مقاله پانزدهم(در۲۸ باب): بیماری های سلسله اعصاب و نخاع، اقسام سردرد، بیماری های حواس پنجگانه و بیماری های روان (نوروزها).
· مقاله شانزدهم(در ۸۱ باب): بیماری های مجاری تنفسی: گلو و خارج کردن زالو از حلق، دهان، حنجره و نای و ریه ها (پنومونی، آبسه ریه، سل)، پرده جنب و بیماری های قلب وگردش خون.
· مقاله هفدهم(در ۱۵ باب): بیماری های مری، معده، کبد(منجمله یرقان)، طحال، اسهال، آسیت، سکسکه، بواسیر، شقاق مقعد و همچنین بیماری های کلیه (منجمله خون شاشی) و مثانه و دیابت.
· مقاله هجدهم(در ۵۳ باب): بیماری های دستگاه تناسلی مردانه (منجمله کم شهوتی و پرشهوتی) و غلاف های آن و دستگاه تولید مثل زنانه (بیماری های رحم، سقط، ماندن جفت، نازایی)، بیماری های پستان. در این باب نیز اندرز هایی برای پزشکان به هنگام مشاوره دارد.
· مقاله نوزدهم(در۰۱۱ باب): شامل یک دوره کامل جراحی تا زمان اهوازی است. این مقاله مورد توجه شـایـان اروپـایی هـا قرار گـرفته و کـمال دقت و وسعت مطالعه این پزشک عالی مقام ایرانی را می رساند. بسیاری از مطالب آن با آنچه امروز انجام می شود تفاوت چندانی ندارد.
· مقاله بیستم یک دوره آموزش داروسازی و داروشناسی مخصوصاﹰ نسخه پیچی است. زیرا پزشکان قدیم علاوه بر آنکه به طبابت مشغول بودند خودشان نیز در مطب یا در جوار آن داروخانه داشتند و علاوه بر آن که کار دارو و نسخه ها را سرپرستی می کردند گاه شخصاﹰ به این کارها نیز می پرداختند(۲،۵).

پند نامه پزشکی اهوازی ارجانی این پند نامه در باب دوم مقاله نخست کتاب الملکی آمده است(۱) که به خاطر کاستن از حجم، پاره ای از آن حذف شده ولی نکات برجسته آن آمده است:
· هـر کـه بـخواهـد پـزشک عـالمی گردد باید از پندهای بقراط حکیم که در زمان خود برای پزشکان گفته، پیروی کند.
ﻭ نخستین موعظت آن است که ستایش پروردگار فرمانبرداری خداوند عزوجل را به جای آرید و پس از آن اسـتادان خـود را بـزرگ داریـد و در خـدمـت و سپاسگزاری و گرامی داشتن آنان همت گمارید. هم چنان که در حق پدر و مادر خود احترام و نیکی می کنید و آنان را در دارایی خود شریک می دانید، باید در حق استادان نیز چنان کنید.
· پزشک باید در درمان بیماران حسن تدبیر و معالجه آنان چه با غذا و چه با دارو بکوشد، و منظورش از درمان استفاده و پول پرستی نباشد، و بیشتر اجر و ثواب را مد نظر داشته باشد. هیچ گاه داروی خطرناک به بیمار ندهد و وصف آن را نیز به بیمار نکند، و مریض را چنین داروها، نه دلالت کند و نه از آن سخن راند. از تجویز داروهای سقط کننده جنین پرهیز کند و آن ها را به احدی معرفی نکند.

· پزشک باید پاک، با کیش، خداپرست و نیکو روش باشد و از هر ناپاکی و پلیدی و گناه دوری جوید.

· طبیب باید راز بیماران را محفوظ دارد و از افشای سر آن ها به خودی و بیگانه و نزدیکان و دوران، دوری جوید. چرا که بسیاری از بیماران، بیماری خود را از پدر و مادر و کسان خود مستور و مکتوم می دارند، ولی آن را به طبیب می گویند پس

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید