بخشی از مقاله
- 1-1 - چکیده
شجاعت وایثارگري، یکی از صفات بارز و مثال زدنی مولاي متقیان علی - ع - است. شجاعتی که در جهت پیشبرد اهداف الهی و به ثمر رسیدن مقاصد اسلام بود. شجاعتی که یاد دلاوران روزگار را از دلهاي مردم برد و نام دلیرانی را که بعدها آمدند، بکلی از خاطره ها زدود. این امر آن چنان بدیهی و روشن است که سخن گفتن وایراد شواهد براي اثبات آن بر انسان زشت و قبیح جلوه می کند، آنچه علی در جنگ کرد، تا روز قیامت به عنوان ضرب المثل به جاي خواهد ماند، هدف این پژوهش تصویر شجاعت هاي حضرت علی - ع - در دو منظومه علی نامه و خاوران نامه است
2-1 - - مقدمه
»شجاعت وقدرت بازو و قدرت روحی امام علی - ع - رابا هیچ کس و با هیچ قدرتی نمی توان مقایسه کرد. کسی که در کودکی و نوجوانی سر سرکشان و دلاوران را به خاك مالید، کسی که صخره سنگ بزرگی را که همه سپاهیان از کندن آن عاجز بودند، از جاي کند تا آب روان را همه نوشند؛ کسی که تمام زخم هاي دشمن را از روبه رو تحمل کرده و هرگز پشت به دشمن نکرده است، و کسی که پیامبر اکرم به او فرمود: اگر مردم شرق و غرب در برابر علی بایستند بر همه آنها غلبه می کند.
وخود فرمود: »سوگند به خدا اگر تمامی عرب رو در روي من قرار گیرند، فرار نمی کنم. - «نهج البلاغه، :1387خ - 24 ودر بزرگ ورودي خیبر را که ده ها نفر آن را باز و بسته می کردند، با دست ید الهی خود از جاي کند و بر روي خندقی قرار داد که سربازان اسلام ازآن عبور کنند و خود فرمود: »سوگند به خدا اگر دشمنان را در حالی ملاقات کنم که تمام روي زمین را پر کرده باشند، باکی ندارم و وحشتی نخواهم کرد.
- 3-1 - نمونه هایی از شجاعت بی نظیرعلی - ع - درمنظومه علی نامه
امیر المؤمنین - ع - در جنگ جمل حدود شصت سال از عمر شریفش گذشته بود و آن همه مشکلات و سختی ها ومحرومیت هاي زندگی را پشت سر گذارده و محاسن شریف خود را در راه پیشرفت اسلام ودفاع از این آیین شریف و احکام مقدس قرآن کریم سپید کرده بود.
ولی در معرکه جنگ همانند دوران جوانی و میدان هاي بدر، احد، خیبر، چنین یکّه تاز میدان جنگ بود که اگر جلوگیري صاحب منصبان لشگر همچون مالک اشتر، عمار بن یاسر، عدي بن حاتم و دیگران نبود که آن حضرت را از رفتن به میدان باز می داشتند و خود عهده دار حمله هاي پیاپی می شدند، خود آن بزرگوار در تمام حمله ها شرکت می جست و نوبت به دیگران نمی داد.
واز شجاعان لشگربصره که در آن روز به دست امیرالمؤمنین - ع - به قتل رسیدند: عبداللّه یثربی و عبداالله بن خلف خزاعی که میزبان عایشه در بصره و رئیس مردم آن شهر و ثروتمند ترین آنها بود، و چون براي جنگ از لشگر بیرون آمد، مبارز طلبید و فریاد زد که جز علی کسی به جنگ من نیاید و رجزي خواند، امیرالمؤمنین - ع - به میدان آمده و بایک ضربت شمشیر کاسه سرش را از وسط به هوا پرت کرد.
امام علی - ع - در جنگ ها در خط مقدم شرکت می کرد و زره می پوشید و خود را به قلب سپاه دشمن می زد و چنان حملات شدیدي انجام می داد که دشمن چون روباه در مقابلش می گریختند. نوشته اند در جریان جنگ با شورشیان بصره چند بارشمشیر امام - ع - خم شد و براي اصلاح به خیمه بر گشت. کسی که این طور خط شکن جبهه هاست و خود را در تمام جنگ ها در قلب سپاه دشمن فرو می برد و طبیعی است که باید زخم هاي فراوانی بر تن داشته باشد.
اما دو نکته دربارة جراحات بدن مولا علی - ع - وجود داشت:
الف - همه زخم ها در قسمت جلوي بدن او وجود داشت
ب - زخم ها، فراوان و عمیق بود، این بدان جهت بود که امام به دشمنی پشت نمی کرد و همواره در حالت پیش روي و خط شکنی و دفاع بود. نوشته اند، زره امام تنها قسمت جلوي بدن را می پوشاند، زیرا نیازي نداشت تا پشت سر را حفظ کند.
در جنگ هاي جمل و صفین و نهروان،آن حضرت شخصاً شرکت داشت و پهلوانان نامدار را از میان بر داشت و با مردان زورمند آنان به جنگ پرداخت. در جنگ جمل هر دو لشگر رو به روي هم ایستادند و نیزه هاي آنها در قلب یکدیگر می نشست. هر سپاهی که آهنگ رفتن به سوي شتر عایشه را می کرد، کشته می شد. از صداي بر هم خوردن شمشیر ها صدایی همچون پتک به گوش می رسید.
چون جنگ به اوج خود رسید، آن حضرت به تنهایی به طرف شتر، که با پارچه اي سبز پوشانده شده بود و مهاجرین و انصار گردش را گرفته و اطراف آن فرزندانش بودند، یورش برد. آن گاه برآنان تاخت و بر قلب لشگریان جمل زد و با آنان در کار نبرد شد، سپس باز گشت و شمشیرش راکه خم شده بود، با زانویش راست کرد.
یاران و پسرانش گفتند: ما به تو کمک خواهیم کرد. امام علی هیچ پاسخی به آنان نداد و حتی نگاهی به ایشان نکرد و آن گاه دوباره چون شیري ژیان خروشید و براي بار دوم به خیل دشمن زد. مردان جنگی دشمن از ترس رویارویی با علی - ع - می گریختند و از چپ و راست او عقب می نشستند، تا آنکه زمین از خون گشتگان، رنگین شد، آن حضرت دوباره به میان یاران خود بازگشت و شمشرش را که خم شده بود،راست کرد و به پسرش محمد بن حنیفه فرمود: اي پسر حنیفه ! در میدان نبرد چنین باید جنگ کرد. کسانی که دراطراف آنان بودند، خطاب به امیر المؤمنین عرض کردند ! اي امیر المؤمنین ! چه کسی خواهد توانست کاري را که تو می کنی انجام دهد؟
یوم الهریر یکی از فراز هاي حساس جنگ جمل است. بعضی راویان گفته اند: »به خدایی که محمد را برانگیخت سوگند که مارئیس هیچ گروهی را، اززمانی که خداوند آسمان ها وزمین را آفریده است، ندیده ایم که یک روز بتواندمانند علی - ع - عمل کند، او بنا بر آنچه حسابگران شمرده اند بیش از پانصد تن از نام آوران عرب را کشت، وي با شمشیري کج ونارا ست به سوي سپاه دشمن خارج می شد و می گفت »از خداوند و از شما پوزش می طلبم« ما او را در میان می گرفتیم و از وي مراقبت می کردیم ولی او به ناگاه از دست ما به در می شد و برقلب لشگریان دشمن، تاخت می آورد. به خدا سوگند ما هیچ شیري را قوي تر و نزدیک تر از او به دشمن ندیدیم.
فردي از امام - ع - پرسید: به چه وسیله بر هم رزمان خود غالب آمدي؟ حضرت فرمود: با هیچ مردي روبه رو نشدم جز آنکه خودش مرا به قتلش یاري داد.
سید رضی در باب این جمله گفته است. این سخن اشاره به مهابت حضرتش که در دل ها جاي داشت. سراینده منظومه علی نامه آن چنان جزئیات صحنه هاي نبرد را توصیف می کند، مثل این که خود در آنجا حاضر و ناظر بوده و این تصویرگري آن چنان زیبا وحماسی است، که وقتی خواننده آن را مطالعه می کند حالات خاص حماسی در وي پدید می آید.
بادقّت در ابیات فوق می بینیم که گوینده بی طرفی خود را در توصیف صحنه ها و ترسیم شجاعت پهلوانان حفظ می کند تا از این حفظ بی طرفی بتواند تقابل منطقی میان پهلوانان برقرار سازد. وي ریخته شدن خون هاي بسیار سپاهیان در میدان جنگ و هم چنین کثرت کشته ها که صحرا را فرا گرفته این چنین توصیف می کند.