بخشی از مقاله
مفهوم پایداری در سازههای سنتی ایرانی؛ معماری دوره اسلامی
چکیده: یکی از اصول معماری ایرانی که از رموز مانایی بناهای کهن این سرزمین است؛ آن است که معماران ایرانی همواره میکوشیدند تا درکی آگاهانه و سپس پاسخی خردمندانه برای مسئله پایداری سازهایی در آثارشان داشته باشند. نوشتاری که در ذیل می آید، قصد تأمل و توجه به جایگاه «شناخت سازهایی» در بناهای تاریخی را دارد و میخواهد متذکر آن شود که قبل از هر اقدام مرمتی در حوزه میراث معماری ایرانی؛ باید فهم کاملی از مبانی و مفاهیم سازههای سنتی را داشت. لازم به ذکر است که در این نوشتار، بازهٔ تاریخی انتخاب شده و مورد نظر برای بحث درباره بناها، دوره یی است که اصطلاحاً به آن دوره اسلامی ایران گفته می شود. مطالب این متن شامل بررسی منشأ وجودی تفکر مهندسی سازه در معماری دوره اسلامی ایران، بحث درباره تأثیر اندیشه های فرهنگی و تأثیر شرایط اقلیم طبیعی؛ و نهایتاً یادآوری خلاهای موجود در حوزه شناخت سازههای سنتی ایرانی است.
ضرورت موضوع:
در مطالعه و شناخت میراث معماری ایرانی، تاکنون غالب توجهات معطوف به موضوعاتی بوده که برای باستان شناسان و یا معماران جلب توجه کرده است. ۱ در این میان، خلاً رویکرد کافی از منظر سازه شناختی، به منظور کشف و رمزگشایی مفاهیم پایداری فیزیکی در معماری ایرانی همواره ملموس میباشد. لذا انجام تلاشهایی هدفمند برای رفع این نارسایی ضرورت دارد.
میراث معماری ایرانی (Iranian ArChiteCtUral Heritage)، یادگار پر ارج اعصار کهن این سرزمین آنچنان که شایسته است، مورد تأمل هنرمندانه و تدقیق عالمانه قرار نگرفته است. یکی از تبعات این نارسایی و کم کاری علمی، نقصان معرفت درباره شناخت نظام تعادلی سازههای سنتی ایرانی (Iranian Traditional StrUCtUreS) است. در حال حاضر وجوه ناشناخته و ابهامات زیادی در این باره وجود دارد و هاشمیر مسئله باعث شده است که در امر مرمت و یا استحکام بخشی بناهای تاریخی، برخی ، کارشناسان و بخصوص کارشناسان سازهایی، نگرش خوش بینانهیی به دوام و بقای طولانی مدت آنها نداشته باشند. فقر آگاهی نسبت به سرشت این ثروت های فرهنگی - تاریخی بعضاً تبعات جبران ناپذیری را سبب میشود؛ زیرا که جهل به منزلت هر امر مهم علاوه بر ایجاد غفلت نسبت به موضوع، فقدان انگیزههای لازم برای صیانت و مراقبت از آن را بدنبال خواهد داشت. در هر پدیدهایی که دخالت در آن را مجاز می شماریم؛ فهم حقیقت و کسب معرفت نسبت به ظواهر و بواطن آن پدیده، یک ضرورت بدیهی است. با این فرض، یکی از وظایف اصلی در حفاظت میراث فرهنگی و در حوزه مرمت معماری جستجو و طلب فهم درباره عناصر و مبانی ایستایی سازههای سنتی است. نگاه اصلی مطالب تنظیم شده در این متن، متوجه به بناهای دوره اسلامی ایران است.
1 - تبارشناسی سازههای دوره اسلامی
دانش مهندسی سازه در معماری ایرانی دوره اسلامی، همانا تداوم دستاوردهای سازهایی دوره پیش از اسلام است. به عبارت جامع تر باید گفت که پس از پذیرش اسلام، معماران ایرانی از هنر و فن معماری آموخته و اندوختهایی نداشتند؛ جز آنچه که از قبل کسب نموده بودند. با این حال، اراده معمار ایرانی برای بالندگی هنر خویش و تعالی تجربیات سازهایی که از قبل داشت، درنگ و سستی نیافت. باید اذعان نمود که با فراگیر شدن فرهنگ اسلامی در جامعه ایرانی، تحولات بطئی و تدریجی در حوزه معماری نمایان گشت، که بازخوردی از تغییرات عمومی در ارکان مادی و معنوی اجتماع بود. ۳ به تبع این دگرگونی، نوع نگرش و آفرینش هنری معماران ایرانی وارد مرحله یی جدید شد، لکن دانش مهندسی سازه با فراغتی نسبی از مباحث ایدئولوژیکی و به دور از موج سهمگین تحولات سریع؛ به استمرار اصول پیشین خویش پرداخت. پافشاری بر اصول سازهایی قبلی به معنای توقف در گذشته نبود، زیرا که روند خردمدار پیشرفت در گستره مهندسی سازه همچنان ادامه می یافت؛ لکن الفبای این دانش همانی بود که از قبل آموخته بودند.
۲- سازه و فرهنگ معماری ایرانی
معماران ایرانی دقت نظر و حساسیت ویژهیی در امر طراحی سازهایی (StrUCtural DeSign ) و مهارت در اجرای ساختار باربر (COnStruction) بناها داشتند. تأکید به پایداری (Stability) و توجه به ماندگاری (Durability) از پایه های فرهنگ معماری ایرانی بود؛ فرهنگی که تحت تأثیر معنویت و کشف و شهود شرقی و ایرانی شکل گرفته بود. توصیه اسلام به «اجتناب از اسراف»۴ و «پرهیز از بیهودگی»۵ و نیز تذکر به امانت و درستکاری باعث میشد، اندیشه معمار ایرانی در تصمیم برای خلق بنا، متعهد بار آید. ۶ تعهدی که برخاسته از ایمان به غیب بود، بیم درماندن از رستگاری و گرفتاری به جزای اخروی، در صورت قصور در کار و اهمال در عمل؛ باوری بود که بر دل معمار روشنی می افکند. مطالعه سازههای سنتی ایرانی روشنگر بخشی از تعهد حرفهایی و وجدان فردی معماران ایران کهن ست؛ معمارانی که در عین پایبندی به آرمان های آیینی، لحظه یی از خلاقیت و ابداع غافل نبودند.
۳-همگرایی «سازه و معماری» در اندیشه معمار سنتی
در ایران کهن بسان آنچه که در ممالک دیگر نیز رایج بود، مفاهیم «سازه» و «معماری» باهم رشد می کرد و جدایی بین این دو متصور نبود.۷ ولی امروزه آن همگرایی بین فن و هنر به واگرایی نوین رو آورده است و لهذا نمی توان و نباید با بینش امروزین به تحلیل و قضاوت آثاری پرداخت که با معیارهای متفاوت قد برافراشتهاند. در هم تنیدگی و امتزاج تفکرات «سازه و معماری» در اندیشه طراحی سنتی، موجب می گشت که معماران در آفرینش کالبدی و ساختاری بناها؛ آفریدگارانی باشند که جهانی از معانی والا را در وجود خاکی آثارشان به ودیعت نهند. تفکر و تعمق در معماری ایرانی و بخصوص نظام سازهایی آن، به همان میزان که لذت بخش و جذاب است؛ همانقدر نیز پیچیده و دشوار می باشد. برای شناخت ساختار این معماری می بایست از مرز کالبد گذشت و تا محتوا سفر نمود؛ هر چند که تجلی هنرمندانه بناها غالباً ما را از درک تلفیق خردمدار قالب (کالبد) و محتوا غافل میسازد. غفلت امروزین برخی از متخصصین که در مطالعات خود، ناخواسته سازههای تاریخی را مجرد از معماری و یا معماری تاریخی را مجرد از سازههایشان بررسی میکنند؛ مشهود است. این نوع رویکرد یک جانبه، قرائتی غلط از کهن صحیفه معماری ایرانی است؛ صحیفه یی که اوراق ناگشوده و ناخوانده بسیاری دارد و بخش گستردهیی از مطالب مسطور در آن را غبار فراموشی پوشانده است.
۴- سطح دانش امروزین در مورد سازههای ایرانی:
باید دانست که سطح آگاهی و معرفت امروزین نسبت به سازههای سنتی ایرانی چندان قابل وصف نیست و این سازهها در حد ارزش وجودی شان هرگز مورد مطالعه قرار نگرفته اند. غفلت از کسب آگاهی درباره نظام سازهایی بناهای تاریخی منجر به آن خواهد شد که نتوانیم ارتباط حقیقی را با آنها برقرار کنیم و النهایه درک ما از آنها در حد پوسته ها و ظواهر باقی خواهد ماند. ۸ فقدان معرفت کافی در این حوزه، زمانی بحران ساز خواهد شد که ضعفی در ساختار بنایی خودنمایی کند و آنگاه مرمت کاری بخواهد آن را ترمیم کند؛ در حالی که از منظر معرفت مرمتی در موضع جهل به چیزی واقع شده است که میخواهد آن را به وضعیت پایدار اولیه برگرداند. در شرایط کنونی کشور ما، بسیاری از مرمت کاران بناهای تاریخی به استثنای افرادی اندک، از دانش کافی برای تجزیه و تحلیل نظام پایداری سازههایی که مرمت می کنند؛ برخوردار نیستند و این موضوع بعضاً باعث مسائل ناخوشایندی می شود. در چنین شرایطی امید به ایمن بودن فضای تاریخی و نیز بقای آن، چندان بالا نخواهد بود. از تجربیات اولیه (مطالعات محدود موضوعی) در زمینه شناخت علمی سازههای سنتی ایرانی، که تجربیات موفقی نیز بودند؛ باید به مطالعات برخی کارشناسان خارجی در طول دههای چهل وپنجاه شمسی اشاره نمود. گروههای مرمتی خارجی که سرپرستی آنها را کارشناسانی همچون پرفسور سن پائولوزی (گنبد سلطانیه) و پرفسور گالدیری (مسجد جامع عتیق و برخی بناهای صفوی اصفهان) و غیره برعهده داشتند. باید اشاره نمود که در سال های اخیر در برخی از دانشگاه ها و مراکز پژوهشی ایران مطالعاتی در زمینه شناخت سازههای سنتی شروع شده است، ولی نتایج و تأثیرات ملموسی از مطالعات آنها هنوز نمایان نیست. اما در این میان، علاقمندان دلباخته یی نیز پیدا شدند، همچون زنده یاد استاد محمدکریم پیرنیا که بخشی از ادبیات و واژگان از یاد رفته سازههای ایرانی را در لابلای مباحثی که راجع به هنر معماری ایرانی می گفت؛ بر نسل معاصر بازگو نمود. تلاشهای مجدانه استاد پیرنیا در غبارزدایی از گنجینه معارف معماری ایرانی، اشارت و رهنمونی ارجمند به راهی است که پژوهشگران معاصر در طی طریق آن میتوانند به رمزگشایی وجوه نظام تعادلی سازههای ایرانی نایل آیند.
نتیجه گیری :
در مباحث تئوریک معماری، از نوعی که امروزه مطرح است؛ موفق به شناخت اثری نخواهیم شد مگر آنکه تعمق و تبخر در فهم «زبان» و «بیان» آن اثر را داشته باشیم. برای شناخت سازههای سنتی ایرانی نیز، این حداقل راهی است که باید پیموده شود؛ آنگاه می توان انتظار پاسخ به پرسشهای ذیل را داشت: مبانی شکل گیری سازههای ایرانی چیست؟ کدام تمهیدات سازهایی به دغدغه معمار سنتی پاسخ درست می داد؟ و آنگاه است که کشف اصول و فهم مبانی اصلی و مبانی فرعی دانش سازهایی معماری ایرانی میسور و مقدور خواهد شد.
منابع:
۱- ر. ک: گلیجانی مقدم، نسرین ، تاریخ شناسی معماری ایرانی ، چ اول ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، ۱۳۸۴ ۲- ر . ک : حجت ، مهدی ، میراث فرهنگی در ایران؛ سیاستها برای یک کشور اسلامی ، چ اول ، تهران ، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور ، ۱۳۸۰
۳- ر.ک: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، چ ۳۱، تهران ، انتشارات صدرا، ۱۳۸۲ ۴- ر. ک: الله، القرآن الکریم، سوره اعراف، (۷:۳۱) و سوره الاسرائه (۲۷ و ۲۶ :۱۷) ۵- ر.ک: الله، القرآن الکریم، سوره المؤمنون ، ( ۲۳:۳) ۶- ر. ک : پیرنیا، محمدکریم ، سبکشناسی معماری ایرانی ، تدوین: غلامحسین معماریان ، چ اول، تهران ، نشر پژوهنده و نشر معمار، 1380
۷- گلابچی ، محمود، درس سیر تحول سیستمهای ساختمانی، مطالب مطروحه در کلاس دکتری، نیمسال اول ۸۶ - ۱۳۸۵ ۸- ر. ک: فیلدن، برنارد ملشیور، بین دو زمین لرزه ؛ میراث فرهنگی در مناطق زلزله خیز، ترجمه : باقر آیت الله زاده شیرازی و او بحرالعلومی ، چ اول ، تهران ، مؤسسه فرهنگی ایکوموس ایران و پایگاه پژوهشی ارگ بم و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ، ۱۳۸۳ ۹- نقشه های سه بعدی:
محمدباقر کبیر صابر، مطالعه کالبدی ابنیه تاریخی شهر جلفا، سازمان منطقه آزاد ارس، ۱۳۸۴ محمدباقر کبیر صابر، مطالعه کالبدی و کارکردی عمارت قیصریه اصفهان، دانشکده پردیس دانشگاه هنر، ۱۳۷۹