بخشی از مقاله

چکیده

جامعه و تمدنها بر اساس فرهنگ آن نظام به وجود میآید و تمدن نوین اسلامی نیز از این اصل مستثنی نیست. بر ایناساس »اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژیم در صراط مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و بر استقلال و آزادي ملت از قیود شیطان عقیده داشته باشند و آن را نیز تعقیب کنند و ملت نیز به تعبیت از اسلام و خواستههاي ارزنده آن پایبند باشند، دیري نخواهد کشید که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف کشاند و نسل آتیه را آن چنان کندکه انحراف بصورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جاي اسلام حقیقی بپذیرد.

« - پیام حضرت امام خمینی - قدسسره - ؛ صحیفه نور، جلد 17، صفحه. - 203 از سویی دیگر هدف و مسیري که پرچمدار انقلاب مقام معظم رهبري براي نظام اسلامی ترسیم نمودهاند »پیشرفت همه جانبه« است که از منظر معنویت و فرهنگ اسلامی، متغیر اصلی آن »رسیدن به فلاح و رستگاري« میباشدب.نمایههاى این فرهنگ را اسلام در اختیار ما قرار داده است و »اگر ما به این مقولات به طور جدى نپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت.

هرچه ما در صنعت پیش برویم، هرچه اختراعات و اکتشافات زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیشرفت اسلامی به معناى حقیقی کلمه نکردهایم« - بیانات مقام معظم رهبري در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی - 1391/7/23 در کشور ایران بعد از پیروزي انقلاب اسلامی، سه ادبیات سهم تأثیر اساسی در فرهنگ و نظریههاي علمی داشته و دارند: .1 ادبیات تخصصی حوزه علمیه .2 ادبیات تخصصی دانشگاه .3 ادبیات انقلاب؛ که در سطح فرهنگ عمومی میباشد.

از اینرو، نظام اسلامی براي تولید و تدوین »فرهنگ اسلامی پیشرفت« با چالش بین فرهنگ مذهب - ادبیات حوزه - و فرهنگ توسعه - ادبیات دانشگاه - مواجه میباشد که به نظر میرسد حل این چالش را باید در»فلسفه و نظریههاي فرهنگی جدید، آنهم در سطح روششناختی« کنکاش نمود. پژوهش حاضر با تحلیل از »ضرورت، موضوع و هدف« ادبیات انقلاب، ادبیات حوزه و ادبیات دانشگاه نسبت به مقوله »فرهنگ پیشرفت«، به بررسی اجمالی سه نظریه جدید فرهنگی در سطح روششناختی براي حل چالش فوق پرداخته است.

.1 مقدمه

به نظر میرسد دستیابی به »فرهنگ اسلامی« وظیفه اصلی نخبگان، اندیشمندان، اصحاب فکر و فرهنگ میباشد. اما آیا وضعیت علمی موجود کشور پاسخگوي چنین مطالبه خواهد بود؟ آیا فضاي تحیلی و تخصصیِ کشور در بررسی این سفارش علمی، تناسبی با ضرورت و هدف اعلام شده از سوي رهبري معظم2 دارد؟ یا تفاوت در نحوه ورود و خروج به این موضوع مهم میان »ادبیات انقلاب« و »جامعه علمی کشور«، عملینشدن این ایده را همانند آنچه براي ایدههاي قبلی اتفاق افتاده در پی خواهد داشت؟

اینها سؤالات مهمیست که پاسخ به آن را تنها میتوان در بررسی »فلسفه و نظریههاي فرهنگی« کشور پیدا کرد که »سه ادبیات« متفاوت در آن حضور مؤثر دارند:

الف - ادبیات تخصصی حوزه؛

ب - ادبیات تخصصی دانشگاه؛

ج - ادبیات انقلاب؛ که هنوز در سطح فرهنگ عمومی قرار دارد و »تخصص« متناسب با خود را تولید نکرده است.

.2تحلیل و بررسی ضرورت، موضوع و هدف» ادبیات حوزه، ادبیات انقلاب و ادبیات دانشگاه« نسبت مقوله »فرهنگ پیشرفت« .2/1 بیان ضرورت، موضوع و هدف »مبناي ادبیات حوزه« نسبت به »فرهنگ اسلامی« »ادبیات حوزه«، ادبیاتیست تخصصی که متولی اصلی فرهنگ مذهب میباشد و به دنبال دینداري مردم و زندگی متناسب با ارزشهاي دینی است. به همین دلیل است که ضرورت ورود به بحث »فرهنگ اسلامی« را خالی بودن رفتار افراد جامعه از احکام اسلام میداند و وجود گناهان، منکرات و رفتارهایی مانند بدحجابی، رباخواري و ... را به عنوان خلأ و آسیب مطرح میکند.

راهحلی که این ادبیات براي خروج از این چالش و ضمانتکنندهي »سعادت دنیوي و اخروي« پیشنهاد میکند، »عمل نمودن افراد به دستورات الهی« است که »تبلیغ« را تنها طریق تحقق این هدف میداند. در واقع ادبیات حوزه در مرحله اول به »استنباط و تفقه« جهت استخراج احکام اسلام از منابع دینی میپردازد و سپس آن را از طرق مختلف تبلیغی، به مردم» ابلاغ« میکند تا مردم با عمل به احکام اسلامی از آفتهاي زندگی و گناهان، دور شده و در مسیر سعادت قرار گیرند.

.2/2 بیان ضرورت، موضوع و هدف »مبناي ادبیات انقلاب« نسبت به »فرهنگ پیشرفت اسلامی« شکی نیست که در ابتداي انقلاب اسلامی ایران، براساس تئوري ولایت فقیه که توسط حضرت امامخمینی - قدسسره - به عنوان یک فقیه و مرجع جامعالشرایط ارائه شد »فلسفه حکومت« به »پیاده کردن احکام اسلام« در زندگی آحاد مردم تعریف شده است و ازاینرو، ادبیات انقلاب داراي وجه مشترکی با ادبیات تخصصی حوزه بوده است. اگرچه بعضی از فقهاء عظیمالشأن، منصب »ولایت فقیه« را امري ضروري محسوب نکرده و ولایت »عدول مؤمنین« را نیز کافی میدانستند.

حال که با این دغدغه، انقلاب اسلامی اقامه شده است و سی سال از عمر آن میگذرد، ملاحظه میشود که احکام اسلام در زندگی اجتماعی مردم جاري نشده است و کشور با مشکلات اساسی مانند ربا، ناهنجاريها در اخلاق اجتماعی، قانون گریزي، عدم رعایت حقوق همدیگر، شهرسازيغربی و ... مواجه شده است. لذا در » .2باید ما به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگی را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیمالبته. اسلام بنمایههاى یک چنین فرهنگی را براى ما معین کرده استب.نمایههاى این فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اینها را اسلام در اختیار ما قرار داده است.

اگر ما به این مقولات به طور جدى نپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پیش برویم، هرچه اختراعات و اکتشافات زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیشرفت اسلامی به معناى حقیقی کلمه نکردهایم. باید دنبال این بخش، زیاد کار کنیم؛ زیاد تلاش کنیم.« بیانات مقام معظم رهبري در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی 1391/7/23 آسیبشناسی مقام معظم رهبري - بهعنوان پرچمدار ادبیات انقلاب - به این مطلب اساسی اشاره میشود که جمهوري اسلامی در فضاي تمدنی تنفس میکند که داراي فرهنگ »مخرب و مهاجم« است و براي برونرفت از این تهاجم تمدنی، ایجاد »تمدن نوین اسلامی« امري ضروري است.

با این توصیف، »ضرورت« و خلأي که ادبیات انقلاب براي ورود به مباحثی همچون » فرهنگ اسلامی، الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت و سبک زندگی« بیان میکند، »هجمه تمدن غرب« میباشد و »هدف« مورد نظر، »ایجاد تمدن نوین اسلامی« است و »موضوعی« که براي حرکت از این خلأ به سوي هدف بیان مینماید، در انجام کار پرحجم علمی و پژوهشی نسبت به منابع اسلام براي دستیابی به فرهنگ زندگی بهعنوان لازمه تمدن اسلامی تعین مییابد که در بیان مقام معظم رهبري به »استنباط براي دستیابی به عقل عملی اسلامی« تعبیر شده است. 3

بر این اساس، براي برونرفت از وضع موجود، »ساخت تمدن نوین اسلامی« جایگزین »عمل آحاد مکلفین به احکام اسلامی« میشود که البته با تحقق این هدف، احکام اسلام نیز به صورت حکومتی و اجتماعی در جامعه جریان خواهد یافت. اینجا نقطه تفاوت آسیبشناسی »ادبیات انقلاب « با »ادبیات حوزه« است؛ گرچه قبل از انقلاب دغدغه هر دو به هم نزدیک بوده است، اما امروز ادبیات انقلاب به دنبال نسبت بین »پیشرفت« با »فرهنگ اسلامی« براي ایجاد تمدن نوین اسلامی است که این مهم، ناظر بر برنامهریزيهاي درازمدت و در گرو دستیابی به »الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت« است.

.2/3 بیان ضرورت، موضوع و هدف »مبناي ادبیات دانشگاه« نسبت به » فرهنگ پیشرفت« »ادبیات دانشگاه«، ادبیاتیست تخصصی که خاستگاه پیدایش آن، تمدن 400 ساله غرب بعد از رنسانس میباشد. ازاینرو، توانسته در این چند قرن تعریف تخصصی خود را از »توسعه« ارائه و بر همه عرصهها حاکم نماید. بنابراین اصلیترین چالش یا »ضرورتی« که امروز براي این ادبیات مطرح است، »اختلاف ظرفیت وضع موجود با وضع مطلوب - چشمانداز 50 سال آینده - خود« است تا بر این اساس، برنامه »تحول« را ترسیم نماید. البته حل چالشهاي بوجود آمدهي بعضی از برنامههاي قبلی - مثل وضعیت محیط زیست، وضعیت بهداشت عمومی، خانواده و... - نیز به عنوان ضرورت فرعی مطرح میشود.

پس طراحی »توسعهي همه جانبه « به علاوهي »حل مشکلات و چالشهاي پدید آمده « به عنوان »هدف« در این ادبیات منظور میگردد که راه دستیابی به آن، »پژوهشهاي سازمانی بر اساس روش تحقیق خود« است. یعنی نظام سؤالات جدیدي در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، مجلات و مقالات معتبر دنیا مطرح میشود تا با تئوريسازي و استفاده از محیط آزمایشگاهی و تحقیقات میدانی هدف مورد نظر محقق گردد. البته دانشگاههاي ایران نیز همانند دیگر کشورها در کارهاي تحقیقاتی و پژوهشی، براي حل همین چالشها بهدنبال ثبت مقاله در این مراکز و مجلههاي معتبر هستند. بنابراین مباحث و مسائلی که در دانشگاه هاي ما پیگیري میشود، پاسخ به همین نظام سؤالات جهت »حل چالش« یا »رشد و تحول« موضوعات تمدن غرب است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید