بخشی از مقاله

چکیده

هر موفقیتی در آموزش زبان، منوط به برنامهریزی دقیق آموزشی است. نیازسنجی یکی از ارکان اصلی برنامه ریزی آموزشی محسوب میشود و به معنای تشخیص، انتخاب و درجهبندی نیازهای زبانی زبانآموزان است. اصطلاح نیاز به مفاهیم متعددی اعم از ضرورتها، خواستهها و کمبودها اشاره دارد. انگارههای متعددی با رویکردهای متفاوت، واکاوی نیازهای زبانی را مورد توجه قرار دادهاند. در پژوهش حاضر ابعاد، روشها و ابزارهای نیازسنجی معرفی میگردند و جایگاه نیازسنجی در برنامهریزی آموزشی زبان نشان داده میشود. همچنین وضعیت نیازسنجی در حوزه آموزش زبان فارسی - آزفا - از منظر سابقه پژوهش و منابع آموزشی بررسی میگردد و در نهایت بر اساس معیارها و اصول برنامهریزی آموزشی و نیازسنجی پیشنهادهایی مطرح میگردد.

کلید واژهها: برنامهریزی آموزشی، نیاز، نیازسنجی

مقدمه

در هر برنامه آموزشی ضروری است بدانیم چرا زبان آموخته میشود و زبانآموزان به چه چیزی نیاز دارند تا به آن هدف برسند. نیشن و مکالیستر - 2010 - 1 تمامی اصول و مراحلی که در سرتاسر کتاب خود برای طراحی و اجرای یک برنامه آموزشی بر میشمرند را بر اساس »نیاز« عنوان میکنند. به گفته براون - 269 :2009 - در برنامهریزی آموزشی، نیازسنجی بر نیازهای زبانآموزان تمرکز میکند و هنگامی که نیازها تشخیص داده شدند، به مواد آموزشی برگردان میشوند که آنها به نوبه خود به عنوان مبنایی برای تدوین مواد آموزشی، فعالیتهای یادگیری، آزمونها وراهبردهای ارزیابی برنامههای آموزشی عمل میکنند.

بر اساس معیارهایی چون منبع نیاز، نگرش فلسفی، اهداف نیازسنجی و مانند آن که پیش از این، از آنها صحبت شد- انگارههای متعددی2 مانند انگاره مانبی ، انگاره رایتریش و چنسرل انگاره هاچینسون و واترز، و انگاره لانگ در نیازسنجی مطرح شدهاند.هدف مقالهحاضر، معرفی مفهوم برنامهریزی آموزشی و نیازسنجی به عنوان رکن اول و اصلی برنامهریزی آموزشی و نیز تشریح و مراحل و ابعاد نیازسنجی و در نهایت بررسی وضعیت نیازسنجی در حوزه آزفا است.

برنامهریزی درسی

برنامهریزی درسی فعالیت پاسخگویی به سه پرسش اصلی است: هدفها کدامند؟ روش رسیدن به هدف چیست؟ارزشیابی چگونه انجام میشود؟ باتوجه به سه مرحله اصلی و اساسی برنامهریزی درسی، یعنی انتخاب هدفها، تعیین روش و طراحی ارزشیابی، عناصر یک برنامه درسی را میتوان مشتمل بر هشت عنصر نیازسنجی، هدف، محتوا، سازماندهی محتوا، شیوه ارائه، زمان، موقعیت و مکان - با توجه به بهرهگیری از تکنولوژی در تدریس - و ارزشیابی دانست در میان این عناصر، نیازسنجی نخستین و مهمترین رکن برنامهریزی درسی است.

تعریف نیازسنجی در برنامهریزی درسی

واژه نیاز ابتدا در اوایل دهه 1930 در مباحث روانشناسی به کار گرفته شد و منظور از آن متغیر انگیزاننده بود که باعث رفتار خاصی در فرد میشد. از نظر راجر کافمن نیاز یعنی فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر. بر اساس این نظریه، نیاز در قلمرویی وجود دارد که در آن بین موقعیت واقعی با موقعیت مطلوب فاصله و شکاف موجود است. این تعریف از نیاز امروزه طرفدار بیشتری دارد هر چند برخی منتقدین تشخیص موقعیت مطلوب را مشکل میدانند و آن را امری ارزشی میدانند که از فردی به فرد دیگر متفاوت و امری نسبی میدانند.

نیازهای آموزشی برای قرون متمادی به طور سنتی و ذهنی مورد سنجش و ارزیابی واقع میشد. سنجش منظم و دقیق نیازهای آموزشی تا اواسط قرن بیستم صورت نمیپذیرفت. مسائلی نظیر تحولات سریع اجتماعی و لزوم آماده-سازی افراد برای زندگی شخصی و حرفهای از یکسو و تقاضای عمومی و حرفهای برای برنامههای تربیتی نظامیافته و پاسخگو نسبت به مسائل موجود از سوی دیگر، منجر به ظهور الگوهای برنامهریزی مبتنی بر اطلاعات گردید و از آنجا که طراحی و بهکارگیری هرگونه نظام اطلاعاتی در تعلیم و تربیت مستلزم توجه و عنایت ویژهای به مقوله بررسی نیازهاست، به تدریج نیازسنجی مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران تعلیم و تربیت قرار گرفت.

جایگاه نیازسنجی در برنامهریزی درسی

ملکی برای برنامهریزی درسی انگارهای را پیشنهاد میکند که دارای چهارده مرحله به شرح زیر است:گردآوری اطلاعات .انتخاب محتوا .ارزشیابی تکوینی.تشخیص نیازها  .سازماندهی محتوا .نظارت بر اجرای برنامه درسی.جهتدهی ارزشی . انتخاب  و  سازماندهی  تجربیات. ارزشیابی پایانی یادگیری .تعیین هدفها  انتخاب استراتژیهای یاد دهی. بازنگری و حفظ برنامه درسی یادگیری .تعییناستانداردهای آموزشی . تهیه مواد آموزشی و...است.

گرچه اولویت این ارکان در رویکردهای مختلف به برنامه درسی متفاوت است و برخی نیازسنجی را رکن اصلی و ابتدایی و برخی اهداف را گام نخست فرایند برنامهریزی درسی میدانند. اما نیاز و سنجش نیازها همواره از ارکان اصلی برنامهریزی درسی محسوب میگردد. در حوزه آموزش زبان نیازسنجی اهمیت ویژهای پیدا میکند. ریچاردز پرسشهای زیر را مطرح میکند، زیرا اعتقاد دارد با روشن شدن پاسخ این پرسش ها، میتوان به یک برنامه آموزشی مناسب دست یافت:چه شیوههایی به کار بسته میشود تا بتوانیم تعیین کنیم محتوای زبانی یک برنامه آموزشی چیست؟

نیازهای زبانآموزان چه هستند؟نیازها چگونه تعیین میشوند؟عوامل بافتی که باید در طراحی برنامه آموزشی در نظر گرفته شود کدامها هستند؟اهداف عینی تدریس دارای چه ماهیتی هستند؟چه نکاتی در انتخاب، تطابق و طراحی مواد آموزشی زبانی مناسب دخیلند؟تأثیر یک برنامه آموزش زبان را چگونه میتوان سنجید؟نکات فوق تنها محتوای یک درس را تعیین نمیکنند. مفهوم تدوین برنامه آموزشی2 بسیار فراتر از مفهوم طرح درس 3 است، گرچه طرح درس بخشی از برنامه جامع آموزشی را تشکیل میدهد.

در واقع برنامه آموزشی متشکل از طرح درس، اصول تدریس و آزمونسازی است که هر کدام مراحلی دارند. مهمترین نکته در هر کدام از این بخش مسأله »انتخاب« است. شکی نیست که ما قادر نیستیم کلیت یک زبان را به افراد غیر بومی بیاموزیم. ساختارها، واژگان، موقعیتها و کارکردهای یک زبان بیشمار و در حال تغییرند و وظیفه برنامه آموزشی در همه ابعادش انتخاب از میان دادههای گسترده است.

انتخاب واژگان و دستور زبان تا دهه 1950-1960دغدغه اصلی اصول آموزش و طراحی درس بود. پس از آن توجه به کارکردهای زبان موجب طرح رویکردهای ارتباطی شد. در نتیجه معیار انتخاب نیز تغییر کرد. دیدگاه جدید به این امر توجه میکرد که یک دوره آموزشی نه بر اساس زبان، که بر اساس نیازهای زبانی میبایست طراحی شود به طور کلی انتخاب با هر معیاری که صورت بگیرد، به »نیاز« زبانآموزان توجه دارد. به گفته ریچاردز توجه به مرتبط ساختن یک دوره آموزش زبان با نیازهای زبانآموزان .... به ظهور جنبش آموزش زبان برای اهداف خاص منجر شد.

تعاریف نیاز و نیاز سنجی

فتحی معتقد است مفاهیم ارائه شده از نیاز را میتوان در یکی از طبقات زیر قرار دارد: نیاز به معنای خواستهها و نظرات افراد.نیاز به معنای نقص یا مشکل یا مسئله. نیاز به معنای فقدان یا ضرورت چیزی. نیاز به معنای فاصله یا شکاف وی معتقد است که متداولترین تعریف نیاز مفهوم چهارم است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید