بخشی از مقاله

چکیده

در مدتی که مشغول به تدریس بودم، همواره دوست داشتم، در کنار تربیت، دانش آموزانی عاری از هر گونه مشکل اخلاقی داشته باشم و به بهداشت روانی و ایجاد محیطی سالم و پر نشاط و به دور از عوامل مختلفی که باعث ایجاد اختلال در روند کارم می شدند توجه داشتم و با استفاده از روشهای مؤثر و مفید به رفع عوامل مشکل زا پرداخته ام در اینجا نیز در کلاس با مشکلی رو به رو شده ام که باعث ایجاد اختلال و بی نظمی و ناآرامی در کلاس و مزاحمت جهت ادامه کارم شده است که آن مشکل وجود یک نفر دانش آموز پرخاشگر در کلاسم بود که در زنگ ورزش خیلی کارم را سخت کرده بود در نتیجه تصمیم به رفع این مشکل و تغییر در وضعیت نامطلوبی که در کلاس به وجود آمده بود گرفتم.

در ابتدا در وقتهای آزاد بصورت شخصی و صمیمانه با او گفتگو کرده و سعی در شناخت رفتارش کردم و دریافتم که ریشه اصلی پرخاشگری و استرس در خانواده است. پس از مشورت با دیگر دبیران و اطلاع از اتفاق نظر آنان با بنده جلسات خصوصی با حضور مدیر مدرسه و ولی دانش آموز برگزار شد که طی این مذاکرات ارتباط پرخاشگری با دیگر عوامل و نتایج پرخاشگری و رفتار فرد پرخاشگر و عوامل تقویت کننده و بازدارنده این رفتار مشخص شد. سپس به جمع آوری اطلاعات از طرق مختلف مطالعه کتاب های تربیت بدنی، مجلات زیور ورزش ، صحبت با متخصصین و صحبت با دبیران تربیت بدنی و دیگر دبیران این دانش آموز پرداخته و این اطلاعات را تجربه و تحلیل نموده و انواع پرخاشگری و اصول درمان آن و روشهای درمان با انواع ورزشها و عوامل مرتبط با آن را مشخص کردم.

واژگان کلیدی: پرخاشگری، دانش آموزان ابتدایی

مقدمه

عواطف و احساسات، نحوه رفتار و عملکرد انسان را مشخص می سازد و در چگونگی اداره امور زندگی روزمره نقش بسزایی دارد. رفتار پرخاشگرانه که از انگیزه پرخاشگری سرچشمه می گیرد از دیدگاه های گوناگون به طرق مختلف تعریف شده است . پرخاشگری به معنی ستیزه جویی و جنگ طلبی و رفتار تندو خشن است و برای توصیف حالتهای عاطفی مختلف از رنجش عادی تا غیظ و غضب شدید بکار می رود . در پیرامون خویش شاید کودکانی را بیابیم که در همه زمینه های ارتباطی ، حتی بدون اندیشیدن، مایلند به نوعی مخالفت خود را ابراز کنند. این کودکان از ادامه زندگی خود رنج می برند و خانواده و افراد محیط خود را با مشکلات زیادی مواجه می سازند.

هر چند ویژگی مخالفت کردن و پرخاشگری در نوع انسان یک پدیده هنجار بشمار می آید و در کودکان نیز این ویژگی با نوسان و توالی متغیری طبیعی به نظر می رسد. اما در برخی از کودکان ستیزه جویی از سطح ، عمق و شدت بیشتری برخوردار است که باید با آن به صورت یک رویکرد روانی برخورد کرد. این اختلال روانی به صورت مخالفت کردن در مقابل هر چیزی به همراه بحث و جدل کلامی دائم و تمایل نداشتن به انجام هر گونه رفتار منطقی بروزمی کند این عارضه ی روانی قبلاً به عنوان پرخاشگری نهفته خوانده می شد . کودکان پرخاشگر مخالفت خود را به صورت رفتار منفی نشان می دهند، به هنگام آموزش مهارت های حرکتی، می توان اثرات تمرینات ورزشی را روی رفتار و اخلاق کودکان ورزشکار مشاهده کرد.

برخی از گزارشهای والدین کودکان ورزشکار نشان می دهد که حضور فرزندانشان درورزش ، در آرامش و مهار نسبی پرخاشگری مؤثر است. برخی تحقیقات انجام شده خاطر نشان می سازد که تمرینات رزمی دراز مدت موجب کاهش پرخاشگری در نوجوانان می شود . پرخاشگری در کودکان به صورت های مختلف است ممکن است دانش آموزی در حیاط مدرسه در حال توپ بازی باشد اگر توپش به طور تصادفی و بدون آنکه اراده کند به شیشه بخورد و آن را بشکند ، این عمل رفتاری پرخاشگرانه تلقی نمی شود . در حالیکه اگر همان کودک توپش را عمدی به قصد شکستن شیشه به سوی پنجره پرتاب کند، رفتارش پرخاشگرانه است، از این رو، در شناسایی و تعریف پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه باید هدف از انجام دادن آن عمل مشخص شود.

راههای کاهش پرخاشگری دانشآموزان در مقطع ابتدایی

رفتارهای تهاجمی یا پرخاشگرانه از شایعترین اختلالات رفتاری انسان است. براساس بررسیهای انجام شده، درصد زیادی از مشکلات رفتاری کودکان تحت عناوین مختلف به پرخاشگری مربوط میشود. وجود نظریات متنوع در این مورد حاکی از پیچیدگی موضوع است.از نظر علمی باید گفت پرخاشگری یک کشش و یا یک گرایش درفرد است که به صورت زدن، کشتن و ویران کردن خود را نشان میدهد. امری که فرد به عنوان عکسالعمل از خود بروز میدهد به گونهای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست. ظاهر این امر نشان دهنده یک شورش و انقلابی در درون فرد و حاکی از وجود احساساتی است که فردگویی از بازگو کردن آن وحشت دارد.رنجی در درون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و ناگزیر تلافی آن را سر دیگران در میآورد اگرچه در مواردی این زجر دادن متوجه خودش نیز میشود. فروید معتقد است پرخاشگری امری غریزی و فطری بوده و انسان از هنگام تولد این نیرو را با خود به دنیا میآورد. درباره منشاء و ریشه پرخاشگری از چند مسأله باید سخن گفت:

منشاء غریزی و فطری :

طفل به همراه تولد خود این حالت را دارد و آماده پرخاشگری است که جلوه آن به صورت جنگ، دفاع، نزاعهای شخصی و درگیریهای جمعی در افراد دیده میشود.

منشاء اجتماعی :

گروهی از روانشناسان این حالت را ناشی از آموختههای اجتماعی و مکتسبات آن میدانند و میگویند: نارضایتی فرد از محیط و اطرافیان و عقدههایی که از پدر و مادر، مدیر، معلم و مدرسه دارد سبب پیدایش این حالت و عقده در فرد میشود.

منشاء غریزی و اجتماعی :

شاید بهترین نظر این باشد که بگوییم این حالت در افراد دارای ریشه و منشاء غریزی و اجتماعی است بدین معنی که اصل آن در افراد غریزی است. در همه افراد کم و بیش به صورت آشکار و نهان وجود دارد ولی به تدریج و بر اثر اکتساب، دامنه آن گسترده خواهد شد.

کمبود توجه و عاطفه :

خصوصاً در هنگام کودکی و نیز طرد کودک از سوی والدین یا جدایی آنها که سبب احساس ناامنی در فرد میشود.همچنین غیبت پدر یا اعتیاد والدین عاملی است در جهت تشدید رفتارهای پرخاشگرانه.

پرخاشگری :

برخی از روان شناسان پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند . پرخاشگری ممکن است بدنی ، لفظی یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران باشد این روانشناسان بین پرخاشگری وسیله ای و پرخاشگری خصمانه تمایز قائل شده اند. صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی در مورد پرخاشگری به دو گروه تقسیم شده اند گروهی معتقدند که پرخاشگری ذاتی و فطری است و گروهی دیگر آن را حاصل عوامل اجتماعی در نتیجه اکتسابی می دانند و هر دو گروه برای تائید نظریات خود شواهد و دلایلی را مطرح می کنند .

راههای اصلاحی برای از بین بردن حالت پرخاشگری :

آگاهی دادن:

این مسأله مهمی است که به دانشآموز تفهیم شود راه وصول به هدف از طریق پرخاشگری ممکن و درست نیست. داشتن زور و قدرت خوب است ولی به کار بردن آن به صورت وحشیانه امری نامطلوب است.

اقدام به رشد فکری:

در موقع پرخاشگری نباید عصبانی شد و یا بر سر دانشآموزان داد کشید. این امر ممکن است اثری فوری داشته باشد ولی در دراز مدت کاری بیهوده است.باید از جر و بحث و جار و جنجال دست کشید و از طریق ذکر داستانها و بیان مسائل حقایق و واقعیتها کوشید که سطح آگاهی و اندیشه او را بالاتر برده و او را به تدریج پخته و ورزیده سازد.

آشنا کردن به حقوق دیگران:

این ضرورت حیات است که انسانها به حقوق و وظایف خود در قبال دیگران آشنا باشند و بدانند در برابر طرف مقابل چه موضعی باید اتخاذ کنند تا این گمان برایشان پیش نیاید که پدر و مادر و احیاناً دیگران موظفند هر رفتاری که از آنها بروز کرده متحمل شوند.

آگاهی به زشتی امر:

همچنان فرد باید دریابد که با پرخاشگری عمل ناپسندی را انجام داده و هرگز از زدن و ویران کردن و پرخاش و عتاب خود راضی نباشد.

رفع ناکامیها و محرومیتها:

از میان برداشتن این عامل خود در تعدیل این حالت دارای نقش فوقالعاده و اساسی است.

ایجاد محیط صمیمی:

از طریق ایجاد روابط دوستانه و محیط صمیمانه و گرم تا حد زیادی زمینه را برای اصلاح و تعدیل او فراهم سازد و هم با ایجاد ملاحظات و رودربایستیها زشتی و کراهت این امر را به او تفهیم کنید . ایجاد سرگرمی و اشتغال:

بیکاری و نداشتن یک وظیفهای که آدمی را به خود مشغول کند سبب آن خواهد شد که حوصلهاش سر برود و آماده پرخاشگری شود. در صورتی که پرخاشگری ناشی از علل فیزیولوژیک باشد مراجعه به پزشک و دارو و درمان، بسیار لازم و ضروری است. بدیهی است در این شرایط صورتهای مختلف درمان قابل اعمال خواهد بود.به طور کلی باید برای افرادی که دارای این مشکل هستند بیشتر وقت گذاشت و با یک برنامهریزی حساب شده راهحلهای مناسبی را ارائه دهیم تا هم آن فرد پرخاشگر و هم اطرافیانش بتوانند به راحتی زندگی کنند و از کنار هم بودن لذت ببرند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید