بخشی از مقاله
چکیده
زندگی شغلی و خانوادگی دو پایهی مهم زندگی هر فرد به شمار میآید. بر اساس نتایج تحقیقات، اغلب زنان شاغل دچار فشار کاری زیادی هستند و به موازات بالارفتن فشار کاری، برای آنان در زمینههای روابط اجتماعی، خانهداری، همسرداری، و بچهداری تعارض ایجاد میشود. این نوشته با روش کتابخانهای و توصیفی در پی آن است تا با نیمنگاهی به یافتههای محققان، چرایی پذیرش چالشهای تعدد نقشها از سوی زنان و راهکارهای حمایتی نهادها و اعضای خانواده، و نقش خود زنان را جهت ایجاد تعادل میان نقشهای متعدد زنان به بحث گذارد. چرا که مشارکت اجتماعی زنان به توانمندی و تعالی زنان، رشد فرزندان و به توسعهی جامعه منتهی میشود. شواهد، حاکی از تأثیر انگیزههای مادرانه در کاریابی است. اگر به زنان امکان و مجال کافی داده شود تا متناسب با توان و نیاز خود، شغل خود را انتخاب کنند، این امر نه تنها به نفع جامعه می باشد بلکه به سلامت روانی و شادی آنها نیز میانجامد.
از طرف دیگر غالب مشاغل با تمایزات زیستشناختی و محدودیتهای زنان سازگار نیست و متناسب با ظرفیتهای مردان تعریف شده است و بالارفتن از نردبال ترقی در جهت موفقیت در چنین مشاغلی چالشی برای زنان است. زنانی که دارای نقشهای چندگانه هستند، مثل مادر بودن، همسر بودن، و کار در بیرون، از سلامتی بیشتری برخوردارند در مقایسه با زنانی که تنها یک نقش دارند. طبق یافتهها، زنان موفق، کسانی بودند که با توازنی که در کار خود ایجاد کرده بودند، قادر به ترکیب سه اولویت، کار حرفهای، تعهد نسبت به خانواده و ارزشهای اجتماعی، و فرصتی برای زندگی خانوادگی، شده بودند. از طرف دیگر، انتظار میرود که جوامع نیز برای دستیابی به توسعه و استفاده از ظرفیت-های زنان و نیز برای کمک به ایجاد تعادل در زندگی زنان، ساختارهای خود را به نحوی تغییر دهد تا بتواند نیازهای شغلی زنان را برآورده سازد.
کلید واژگان: تعارض نقش, تعادل نقش، زن و توسعه، کیفیت زندگی زنان. مشارکت زنان.
مقدمه و طرح مساله
امروزه مشارکت زنان در حیطههای مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی میشود. میزان مشارکت زنان در جامعه و زندگی اقتصادی، یکی از معیارهای مهمیست که در جوامع امروزی برای تعیین جایگاه زن در اجتماع وجود دارد. از سوی دیگر، یکی از نقش های مهم زن، نقشی است که در خانواده ایفا میکند. خانواده یکی از ارکان جامعه و محور اساسی رشد و تعالی انسان است.
تغییر نقشهای سنتی زنان و تقاضای روزافزون آنان برای مشارکت در عرصههای مختلف، به واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران تبدیل گردیده است. این وضعیت حاصل دگرگونی در نظام ارزشها، گسترش آگاهی های عمومی، ارتقای تحصیلات تخصصی زنان و همچنین تغییر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی در دهههای اخیر است. در واقع، زمینههای تغییر افکار و فرهنگ زنان و حضور و مشارکت آنان در عرصههای مختلف اجتماع، به دورهی قاجار برمیگردد. در این دوره انتشار روزنامهها و مجلات و تاسیس مدارس دخترانه تاثیر زیادی بر افکار زنان ایرانی داشت. زنان بهتدریج تلاش کردند تا همپای مردان در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش داشته باشند - عطائی، . - 1382 با آغاز نهضت مشروطهخواهی و پس از آن، زنان با جدیت پا به میدان سیاست و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مینهند. انقلاب اسلامی ایران معرف پدیدهای جدید در مشارکت اجتماعی زنان بود که با الهام از تعالیم اسلامی، شخصیت و توانایی زن مسلمان ایرانی را به تصویر کشید - زیبایینژاد و سبحانی، . - 1390 همچنین، زنان در جنگ تحمیلی که موجب شکلگیری هنجارها و رفتارهای اجتماعی بسیار باشکوه در جامعهی اسلامی ایران شد، پابهپای مردان در عرصههای دفاع مقدس شرکت داشتند - عطائی، . - 1382
با این حال، فرهنگ مردسالارانه جامعه سنتی ایران، زنان را تحقیر کرده و فعالیت زنان را محدود به شوهرداری و خانهداری میکرد. با شروع روند نوسازی جامعه ایران حق تحصیل زنان، امکان حضور آنان در برخی جنبشها را، هرچند اغلب در حمایت از گروههای دیگر، فراهم آورد - محمدیاصل، . - 456 :1382 مقام معظم رهبری نسبت به مشارکت زنان در صحنههای اجتماعی و سیاسی عقیده مثبت خود را ابراز کردهاند و اعلام نمودهاند: اسلام میخواهد رشد فکری، سیاسی و عملی زنان به حد اعلا برسد و وجودش برای جامعه حداکثر استفاده را داشته باشد. در هر جامعه بشری زنان موظفند در حد خود در زمینهی پیشرفتهای علمی، اجتماعی و سیاسی و مسأله سازندگی تلاش کنند و مسئولیتی به عهده بگیرند - همان - .
امروزه زنان دارای نقشهای متفاوت و گوناگونی هستند. اما بخش عمدهای از این نقشها مانند بارداری، نگهداری و تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه، چون در محل زندگی آنان، انجام می شود، کار طبیعی و غیرتولیدی به شمار میرود، و در نتیجه ارزشگذاری نیز نمیشود. این مسأله پیآمدی جدی برای زنان دارد، چرا که بسیاری از کارهایی که آنان انجام میدهند، مشهود نبوده و توسط مردان و گاه خود زنان، کار شناخته نمیشود - کونل، 2003؛ نوابینژاد، . - 1391 بسیاری از زنان به دلیل نیازهای مالی و اقتصادی خانواده، و گروه دیگری نیز به دلیل نیاز به استقلال، رشد و خودشکوفایی بهکار می پردازند. شرایط اقتصادی- اجتماعی کنونی جوامع امروز ایجاب میکند که در بسیاری از خانوادهها، زن و مرد برای ادامهی زندگی و رویارویی با فقر و تأمین نیازهای اصلی خانواده کارکنند.
جامعه ایران از چند دههی پیش، برای رسیدن به مرحلهی یک جامعهی پیشرفتهی صنعتی با مقتضیات اجتماعی اقتصادی خاص آن تلاش میکند، اما بهره گیری از تمام ظرفیتهای نیروی انسانی میسر نگشته و بهویژه توسعهی کار زنان هنوز در مراحل اولیه خود باقی مانده است. آمار جمعیت فعال کشورها نشان میدهد که نسبت و میزان فعالیت زنان در ایران و اروپا تقریباً معکوس است. بدین معنی که در کشوری مثل فرانسه، در حالیکه تنها 10 درصد زنان در سن فعالیت کار نمیکنند و بقیه شاغل هستند در ایران، تنها کمتر از 10 درصد زنان در سن فعالیت کار میکنند. هنوز کار زنان در کشور ما هیچ عمومیتی پیدا نکرده و خانهداری و وابستگی به مرد، در زندگی زن نقشی عمده و اصلی دارد - توسلی، . - 1382
برخی پژوهش ها نشان می دهند که اشتغال زنان بیرون از خانه، با تعارضهایی همچون تعارض در پرورش فرزندان، تعارض در همسرداری، تعارض در خانهداری، تعارض در روابط اجتماعی، و ... روبهرو است - باباییفرد، . - 1382 زنان از یک سو وظیفه سنگین تربیت نسل جدید را برعهده دارند و از سوی دیگر، ضرورتهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی جامعه، مشارکت فعال آنها را در امور خارج از منزل ضروری کرده است، این دو ضرورت همزمان، مسائل و مشکلاتی را برای زنان و امر مشارکت اجتماعی آنان فراهم آوردهاست. رویکردهایی مانند تکثر نقش، تضاد نقش و فشار بار اضافی نقش حکایت از آن دارند که انتظارات و فشارهای ناشی از ایفای چند نقش توامان باعث میشود زنان شاغل از نظر سلامت نسبت به زنانی که فقط به نقشهای سنتی می پردازند، در وضعیتی نامطلوبتر قرار گیرند. در مقابل برخی دیدگاهها نظیر فرضیهی اعتلای نقش و کیفیت زندگی بر این نکته تأکید دارند که اشتغال به عنوان نقشی جدید که به نقشهای سنتی زنان اضافه میشود، موجب عزت نفس بیشتر، استقلال مالی بیشتر و کسب حمایت اجتماعی میشود - احمدنیا، . - 1383
پژوهش حاضر، با روشی کتابخانهای و توصیفی، در پی پاسخ به این سوال است که چرا زنان با وجود تعارضهایی که در ایفای نقشهای خود با آن رودر رو هستند، با این حال همچنان این نقشهای گاها متعارض خود را دنبال میکنند؟ مشارکت زنان در امور حرفهای و شغل خارج از خانه چه پیامدهای مثبتی برای خود آنان و اعضای خانوادهشان دارد؟ تا چه حد امکان برطرف کردن فشارها و تعارضات به وسیلهی خانواده زنان خانهدار وجود دارد؟ خود زنان، در ایجاد تعادل میان نقشهای متعدد خود چه نقشی دارند؟ جامعه و ساختارها و نهادهای آن برای کاهش تعارض و ایجاد تعادل و حفظ سلامتی زنان، که نیمی از سرمایههای انسانی جامعه و در عین حال خالق آن نیمهی دیگرند، چه راهکارهای حمایتی باید تدارک ببیند؟ زنان تمایل دارند در کدام عرصه مشارکت کنند و در جوامع در حال توسعهای مانند جامعه ایران باید دید تا چه اندازه بستر و زمینههای لازم برای مشارکت زنان مهیا میشوند. چرا زنان اغلب به مشاغل آموزشی روی میآورند؟ تا در نهایت باورها و ارزشها و عوامل خاصی که تسهیل کننده یا مانع حضور و تعامل جدیتر زنان است شناسایی شوند.
تحقیقات متعددی در خارج و داخل ایران، پیرامون موضوعات مرتبط با موضوع پژوهش حاضر به انجام رسیده است که از جمله آنها میتوان به پژوهشهای زیر اشاره کرد: آیا میتوان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی برقرار کرد؟ از دکتر غلامعباس توسلی؛ سنجش تاثیرات اشتغال زنان بر خانواده و روابط اجتماعی، از اسداالله باباییفرد؛ موانع فرهنگی -اجتماعی مشارکت زنان در فعالیتهای ورزشی، از اسداالله نقدی و همکاران؛ نگرشی بر مشارکت زنان در عرصهی علم و تکنولوژی در جهان، از فیروزه عزیزی؛ تاثیر اشتغال زنان بر ساختار قدرت در خانوادههای شهر ایوانکی، از افسانه توسلی و وحیده سعیدی؛ تحلیل اثرات اشتغال زنان بر کیفیت زندگی آنان، از فاطمه جواهری و همکاران؛ و ... بررسی تاثیر اشتغال مادر بر فرزندان، از اسکار و فیلیپس، سال 1989؛ اثر اشتغال مادر بر رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی فرزندان، از گلد و آندرسن، سال 1990 و ...
مباحث نظری
صنعتی شدن و شهرنشینی، منشأ اصلی دگرگونی در نظام اجتماعیست که افزایش رفاه زندگی، ارتقا سواد و آموزش، بهبود امکانات زندگی، و... از پیامدهای آن است. همزمان با این دگرگونی ها، تحولات فکری و ایدئولوژیکی نهاد خانواده را نیز بمانند نهادهای دیگر دستخوش تغییرات اساسی کرده است. تحتتأثیر این تحولات، ارزشها، معیارها و هنجارهای مقبول جامعه نیز در معرض دگرگونی قرار گرفت؛ بدین ترتیب زمینه برای تغییر در رفتار افراد فراهم شد. اساس نظریه نوسازی برگذار از جامعه سنتی به جامعهی مدرن است. الگوی خانواده سنتی، خانواده گسترده است که کارکردهای تربیتی، آموزشی و اقتصادی و دینی به عهده نهاد خانواده است. با گذر از جامعه سنتی به جامعهی مدرن، روابط افراد به روابط رسمی و براساس منافع اقتصادی