بخشی از مقاله

چکیده
فلسفه، دین، علم، زبان، خط و معماری جوهره ی هر تمدن بشری، است، که در فرهنگ آن متجلی می شود و فرهنگ هر جامعه، چهار چوب ارتباطات را تحقق می بخشد.زمانی که با استفاده از هنر و آگاهی خود، از فرد گرایی به مرحله ی اجتماعی عبور می کنیم و ورای هر دین و ملیتی خود را دوست و یاور یکدیگر می بینیم، تا جایی که می توانیم، از فرهنگ و زبان یکدیگر وام بگیریم.زبانی که تجلیات فرهنگ است، با نظام مشترکی از باورها، ارزش ها و رفتارها، نمادها، نقش ها و...که انسان ها برای تطبی ق با جهان پیرامون و همچنین در ارتباط با یکدیگر به کار میبرند.

در عصر حاضر در میان تعاملات نابجای فرهنگی با حجم عظیم نقاب هایی رو به رو هستیم که دریچه ی اصلی ارتباطات را هدف قرار داده اند، به گونه ای که افراد جامعه، هویت خود را از طریق مقام و ثروت متجلی میکنند.با این دیدگاه، ارتباطات فرهنگی را میتوان از دو رویکرد متفاوت بررسی نمود، نخست با رویکردی ابزاری و سپس، رویکردی به عنوان بافتی که در هر ارتباط کلامی و تحت زبان اتفاق می افتد.فرد و بافت ارتباطی، مانند یک گذاره دو شرطی متقابلا از یکدیگر تاثیر می گیرند.در این مقاله چگونگی این تاثیر متقابل در تعاملات فرهنگ ملل و تاثیر آن بر هویت افراد را بررسی می کنیم و با تفسیر نتایج پژوهش های به دست آمده و نشان دادن جایگاه ارتباطات و هویت انسانی، راهکاری برای ظهور فرهنگی والا، ارائه میدهیم.

واژه های کلیدی:فرهنگ، ارتباطات، هویت، زبان، جامعه

مقدمه

در دوران جنگ جهانی دوم و مهاجرت لهستانی ها، در طی تبادل فرهنگی دو کشور ایران و لهستان تاریخ ثابت کرد که وارثان فرهنگ ملل چگونه مرزها را درهم شکستند و اندیشه، هنر و آگاهی را به یکدیگر بخشیدند، که این ناجیان انسانیت چگونه بزرگ ترین جنگ ها را به ظرفی برای تجلی دوستی انسان ها مبدل ساختند و هویت انسانسی خود را در طول تاریخ حفظ کردند.فرهنگ به واسطه ی دانش ارتباطات، هویت ملی را به جهانیان منتقل می کند. از بارزترین نمونه ی تعاملات فرهنگی میتوان به زبان اشاره کرد، زبانی که با آن گفتگو میکنیم.همانطورکه شعری از مولانا برسنگ مزار ادیبی بزرگ 1، مسلط به زبان فارسی ازتبار لهستان، در مزارستان شهر کراکف، به زبان فارسی چنین حک شده است:مرغان که کنون از قفس خویش جدایید رخ باز نمایید و بگویید کجایید

اشعار مولانا بر مزار ایرانشناس لهستانی درکراکف، و مهمانان ناخوانده ای که قریب به هفتاد سال است،در میهنمان خفته اند، بی صدا لحظه هایی از تاریخ مشترک میان این دو فرهنگ و دو ملت به ظاهر بیگانه را فریاد میزنند، و تمام نشانه های دیگر که به سمبلی از فرهنگ مشترک و هویت انسانی این دو سرزمین مقدس اشاره میکنند، بدون تردید ارزش والای این تبادل فرهنگی را دوچندان میکند آنچنان که تاریخ، این تعاملات فرهنگی دو کشور ایران و لهستان را هرگز فراموش نخواهد کرد.حدود ارتباطات و دانش و آگاهی تمدن ها، معیاری برای فرهنگ و هویت جامعه به وجود می آورد که مهم ترین دارایی، و مسبب بقای تمدن آن جامعه خواهد شد.با نگاهی به تاریخ در میابیم که حفظ و نگهداری زبان و خط هر ملت چگونه هویت آن سرزمین را در طول تاریخ مصون نگه داشته و همواره با تمدنی غنی، ماهیت وجودی خود را حفظ میکند.

برخی افراد با تغییر و اصلاح در برخی از ویژگی های زبان خود میخواهند نشان دهند که عضوی از یک طبقه اجتماعی نیستند ویا آنکه میخواهند مردم آن ها را از یک اجتماع خاص بدانند.
در جامعه ای که بیرونی ترین لایه ی شخصیتی یعنی، تیپ الگوی اصلی ارتباطات شود،اعتماد و عزت به نفس ها از بین رفته و نقاب هایی عدمی جای نفوس را می گیرند، خودشیفتگی و تکبر، جایگزین آگاهی و محبت می شود تا جایی که فرهنگ و هوی ت اجتماعی افراد جامعه، متزلزل شده و هسته ی اصلی فرهنگ، یعنی ارزش های جامعه از هم گسیخته می شوند
با این رویکرد، چگونگی شکل گیری متقابل، هویت فرد و بافت ارتباطات، در پدیداری فرهنگ را بررسی میکنیم.

چگونگی شکل گیری هویت فرد، تحت تاثیر بافت ارتباطات

در جوامع کنونی، دریچه ی اصلی ارتباطات در گسترده ترین حالت به صورت ارتباطات زبانی، خود را بروز می دهد.تکلم و ارتباطات انسان، مایه ی ادامه ی حیات فرهنگی است، هنگامی که زبان را با رویکرد تعاملی ببینیم، نگاهی ابزار ی به آن داشته ایم. ابزاری که انسان را از حیوان متمایز میکند و مسیر پیشرفت و تعالی را برای او محیا می کند.یکی از ابزار مهم ارتباطی مردم، زبان رسمی آن جامعه است، ابزاری برای تجلیات هویت و فرهنگ، که تمامی افکار و اندیشه های انسان را به مرحله تحقق میرساند.فرهنگ تا زمانی که زبان هست، زنده می ماند.زبان آیینه گویای باطن، و شخصیت، شاکله وجودی هرشخصی است.از این رو همواره تکلم و ارتباطات جامعه، محور اصلی پیشبردفرهنگ و هنر مردم آن کشور محسوب می شود که با آموزش به نسل های بعد انتقال می یابد.

مردم از زبان برای تاثیر بر حالات ذهنی یکدیگر استفاده میکنند.هنگامی که میخواهیم شخصی را به انجام کاری وا داریم، زمانی که چابلوسی میکنیم یا از گفتن حقیقت سرباز می زنیم و دروغ می گوییم، هنگامی که در بحث و مذاکره دیگران دخالت میکنیم و یا رابطه ای عاشقانه با کسی برقرار میکنیم و در موارد بی شمار دیگری، در تمامی تعاملات روزمره زندگی، از زبان استفاده می کنیم.یکی از نقش های زبان این است که نشان می دهد، شخص متعلق به کدام طبقه ی اجتماعی است.به این معنا که برخی از ویژگی های زبانی، از جمله نحوه ی تلفط صداها یا واژگان، معیاری برای نشان دادن تفاوت های اجتماعی می باشند.زبان شناس اجتماعی ویلیام لابوف2 ، در یکی از مطالعات خود تغییراتی که در ساکنان جزیره ماساچوست ایجاد شده بود را مورد بررسی قرار داد.

در گفتار مردم آن جزیره که در طول آن سال ها آنجا بودند، با وجود وضعیت معیشتی آن ها و حرفه ی ماهیگیری شان تغییراتی روی داده بود.این تغییرات در حالی بود که آن جزیره داشت به مکانی توریستی برای تفریح و سیاحت گردشگران تبدیل می شد. روز به روز ساکنان مناطق دیگر، خانه هایی را در آن جزیره خریداری میکردند تا زمان تعطیلات را در آنجا سپری کنند.لابوف متوجه شد که مهم ترین ویژگی های زبانی این جزیره که لهجه ی آن منطقه به شمار می آمد به تدریج در حال تغییر بود. این وضعیت به همت نفوذ ساکنان دیگر مناطقی بود که برای مدتی از سال در آنجا سکونت می کردند.جالب تر اینکه قشر جوان تر جزیره، به ویژه آن هایی که قصد ترک آنجا را داشتند، در ایجاد این تغییرات موثر بوده و رفته رفته لهجه ی آن ها به لهجه ی ساکنان بیگانه تبدیل شد.

با این بررسی ها زبان شناسان به این نتیجه رسیدند که فرد چگونه با تصمیم گیری ای آگاهانه وبه عمد، سعی در تغییر موقعیت سطح اجتماعی خود به واسطه ی اصلاحات زبانی به دست می آورد. آن ها همچنین دریافتند مردم برای تولید گفتار کمترین انرژی را صرف میکنند. هرآنچه در گفتار آن ها زیاد به کار رود، واژه یا عباراتی که به آن اختصاص می یابد، کوتاه تر میشود.[1]زبان، خود دگرگون ساز است. در هر دوران زمانی متناسب با کاربرد های زبانی، دست خوش تغییراتی می شود.در جوامع کنونی تغییرات زبانی توسط افراد جامعه خصوصا قشر جوان که به دنبال پویایی و تنوع بیشتر است با گسترش شبکه های اجتماعی به سرعتی چشم گیری رو به افزایش است، اما حفظ زبان و خط رسمی جامعه، مانع ازتاثیرگذاری عمیق این رویه شده است.

بنابراین از آنجا که زبان یک نوع تعامل اجتماعی است قراردادهای زبانی و تغیراتی که در آن ها ایجاد می شود حاصل استفاده ابزاری زبان در بافت و موقعیت های اجتماعی می باشد.تغییرات زبانی و تغییر خط یک جامعه تا حدی تاثیر گذار است که می تواند موجب سرگردانی هویتی و به تبع آن موجب چیرگی فرهنگ جدید در آن جامعه شود و تاریخ تمدن آن کشور را رو به زوال بکشاند.دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در کتاب فلسفه و ساحت سخن این نکته را مورد توجه قرار میدهد که زبان اجتماعی ترین پدیدار عالم است و انسان به حکم داشتن زبان بالذات ی ک موجود اجتماعی به شمار میرود. اما باید توجه داشت که آنجا که زبان هست انسان و جهان نیز حضور دارند و به واسطه زبان، انسان در جایگاهی قرار میگیرد که نه تنها به آنچه هست و آنچه بوده است آگاهی پیدا میکند بلکه نسبت به آنچه اکنون نیست نیز آگاه میشود.

دینانی در مقدمه کتاب تأکید میکند که فهم فلسفی یا فکر علمی همیشه و هر جا در زبان اتفاق میافتد و به همین اعتبار، زبان باعث ظهور اندیشه است و سخن مظهر فکر و خرد به شمار میرود.[2]اگر نقش »بیان« را در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها، و پیدایش و ترقی تمدنها در نظر بگیریم یقین خواهیم کرد که اگر ای ن نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمیتوانست تجربیات و علوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد، و باعث پیشرفت علم و دانش و تمدن و اخلاق گ ردد، و اگر یک روز این نعمت بزرگ از انسانها گرفته شود جامعه انسانی بسرعت راه قهقرا را پیش خواهد گرفت، و هرگاه بیان را، به معنی وسیع آن که شامل خط و کتابت و حتی انواع هنرها میشود تفسیر کنیم نقش فوق العاده مهم آن در زندگی انسانها روشنتر میگردد.

همانطور که قرآن کریم در آیاتی3، از ارزش و جایگاه زبان، سخن گفته است. [3]کتاب مقدس مسلمانان، از ارزش بیان که ابزاری برای شکوفایی نفس و تعامل با دیگران است در آیه ای4 روی خصوص الفاظ و سخنان انسان تکیه میکند، و این به خاطر اهمیت فوق العاده و نقش مؤثری است که گفتار در زندگی انسانها دارد، تا آنجا که گاهی یک جمله مسیر اجتماعی آنها را به سوی خیر یا شر تغییر میدهد.تا به اینجا متوجه شدیم زبان، به شخصی که آن را به کار می برد شکل می دهد.و نحوه ی تاثیر ارتباطات بر انسان را بررسی کردیم.حال به چگونگی شکل گیری ارتباطات، تحت تاثیر هویت فرد می پردازیم.چگونگی شکل گیری ارتباطات، تحت تاثیر هویت فردکیستی و هویت فرد، جایگاه و ارزش انسان بودن را مشخص می کند و نفس را در مسیر تعالی و تربیت الهی سوق میدهد.

از مهم ترین ظرفیت های وجودی افراد که خود را در ارتباطات انسانی ظاهر می کند و موجب معرفت و کسب تجربه در انسان می شود، درک و آگاهی از هویت خود و جهان پیرامون است.[4]پیشرفت بشر بدون شناخت و کسب دانش ممکن نیست و لازمه یک جامعه ی فرهنگی نشان دادن جایگاه و ارزش تفکر و پژوهش در جامعه می باشد.تنها انسان است که هستی را درک می کند. هستی خودش را در گفتار انسان نشان میدهد، و گفتار از ریشه ی تفکر سرچشمه می گیرد.به عقیده ی کانت اگر تفکر را از تجربه حذف کنیم هیچ شناختی از هیچ عین و شئی در کار نخواهد بود. زیرا شناخت یعنی اندیشیدن به اعیان و اشیا با استفاده از مفاهیم. چون از طریق شهود صرف، اساسا هیچ چیز اندیشیده نمی شود، از طرفی مفاهیم به تنهایی نمیتوانند به شناخت منجر شوند. [5]

تفکر، بنیان ایده های انسان است که در نهای ت با بروز کلمات ظهور میکند، نمود بارز این این احضار و فراخوان تفکر ذهنی، اعمال انسان است. اعمالی که به واسطه ی تعاملات اجتماعی انسان بروز میکنند و او را با جهان پیرامون پیوند میدهند و در صورتی که این پیوند نیرومند باشد، اعمال کارآمدتری را عرضه میکند.اعمال انسان خالق فرهنگ و اندیشه اوست که در رفتار و گفتارش نمایان می شود. استفاده ی درست و به جا از کلمات، فرایند خودکاری نیست و گاهی ممکن است به یک مسئله ی گفتاری برانگیزد.همه ی ما تجربه ی به چالش کشیده شدن با کلمات را موقع صحبت کردن داشته ایم، اما گاهی نتوانسته ایم منظورمان را با کلماتی متناسب بیان کنیم.

همین چگونگی برقراری ارتباط، به وجود ما شکل میدهد و هویت اجتماعی افراد را از یکدیگر متمایز می سازد و شخصیت انسان را تعیین می کند.هر فرهنگ، هویت خاص و منحصر به فرد خود را دارد که موجب پدیدار شدن رفتارهای تعاملی افراد آن جامعه می شود. زبان نوعی تعامل اجتماعی محسوب می گردد اما صرفا ابزاری برای رمز گذاری تعامل اجتماعی نیست.خود زبان میتواند روابط اجتماعی را تغییر دهد. مثلا زمانی که یک کشیش زوجی را به عنوان زن و شوهر اعلام میکند یا یک نخست وزیر اعلام میکند که میان دو کشور جنگ برقرار است، تغییری در روابط میان دو شخص و یا روابط سیاسی دو کشور ایجاد می شود که این حالت را نقش تعاملی زبان می نامیم.برنارد لوئیس5 تاریخ دان و استاد بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینسون و همچنین کارشناس تاریخ خاورمیانه در یکی از سخنرانی هایش خاطرنشان میکند: »در دوهزار سال گذشته هیچ کشورگشا یا نیروی خارجی ای نتوانستهاست بر زبان و فرهنگ ایرانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید