بخشی از مقاله
چکیده :
عوامل بسیاری درتحکیم بنیان خانواده وسرزندگی آن موثراند که در این مقاله به چند مورد از مهم ترین آنها پرداخته شده است ، که عبارتند از اخلاق و تربیت اسلامی و حجاب وعفاف. این نوشتار با هدف تاثیر اخلاق و تربیت اسلامی و حجاب و عفاف بر خانواده و هویت فرد از دیدگاه آموزه های دینی تدوین شده تا در مسیر ایجاد خانواده هایی با استحکام وسلامت اخلاقی گام برداشته باشیم.
یکی از مهارت های مهم که در انسان وجود دارد مسئله ی داشتن حجاب است که در زندگی شخصی و اجتماعی انسان نقش بسیار مهمی را ایفا می کند و در اصل هویت انسان را می سازند . بسیاری از افراد جامعه بر روی شخصیت و هویت افراد تأثیر می گذارند و باعث تغییر و تحول ظاهری افراد می شوند.
خانواده همیشه و همه جا و در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی زیر بنای جوامع و منشاء فرهنگ ها،تمدّن ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنایمقدسّ بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی خود ، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت وضلالت بوده است .
نهاد خانواده و عوامل مؤثر در تربیت و استحکام آن از مباحثی است که در آموزههای دینی مورد توجه جدی قرار گرفته است. در متون دینی توصیههای اخلاقی واعتقادی و عبادی زیادی وجود دارد که التزام به آنها باعث تقویت و تربیت و استحکام خانواده و ظهور صحیح هویت فرد میشود. نویسنده در این نوشتار تلاش کرده است تا آموزههای یاد شده را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد
مقدمه :
در رابطه با عوامل تاثیر گذار در استحکام، تقویت وتربیت خانواده این سوال مطرح است که اخلاق و تربیت اسلامی و حجاب ، چه نقشی در تقویت بنیانهای خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند . سعادت انسان در دو جهان به کمالات وی بستگی دارد. مسئله ی حجاب یعنی نیل به هدف مصونیت از شرارت های جامعه و هدف آراسته شدن به اخلاق کریمه را نشان می هد.
قرآن راه رسیدن به این هدف را کاملا روشن ساخته و طریقه ی دستیابی به این مقصد نهایی را به خوبی هموار نموده است و با ترغیب و تشویق انسان را به سوی هدفش سوق داده و رهنمون گشته است، باید یادآور شوم انسان خود سرنوشت ساز خویشتن است و خود اوست که آینده ی خود را خوب یابد و با تلاشی که انجام می دهد می سازد . اسلام به عنوان یک مکتب انسان ساز، بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالی خانواده دارد و این نهادمقدّس را کانون تربیت و مهدمودّت و رحمت می شمرد و سعادت و شقاوت جامعه انسانی را منوط به اصلاح و فساد این بنا می داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهایمادّی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش برمی شمارد.
در یک نگاه سادهمتوجّه می شویم که عنا صر اصلی تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است.1]«اهمیّت» [تحکیم خانواده«ریشه دراهمیّت نهاد خانواده دارد.
نهادمقدّس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوتامّت ها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده می باشد. »در واقع خانواده متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی ، هم خونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر وفرزند در ارتباط متقابل هستند، فرهنگ مشترک پدید می آورند و در واحد خاص زندگی می کنند.
او لین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. همه دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه خانواده های سالم و امن پدید آمده است. قرآن کریم به عنوان برترین نسخه زندگی و عالی ترین راهنمای بشر برای دستیابی به حیاتطیّبه، بخشی عظیم از آیات را به تنظیم و تعدیل روابط اعتای خانواده، حقوق و وظایف همسران و فرزندان اختصاص داده است.
رجوع به این آیات الهی می تواند انسان را برای دستیابی به بهترین راهکارها در تحکیم خانواده هدایت کند. تحکیم بنیان خانواده از جمله مهم ترین مسایل در سلامت و رشد فرد، همچنین پویایی و توسعه ی همه جانبه در جامعه است .
ازدواج؛ گام نخست در تشکیل و استحکام خانواده
پیامبر - ص - فرموده است:» هیچ چیز در نزد خدا محبوب تر از خانه ای نیست که در اسلام با ازدواج آباد شود[3]« ازدواج پدیده ایخاصّ و منحصر به انسان نیست، لیکن در او زمینه سازانسانیّت، و پیش درآمدی برای رسیدن به مقا صد عالی است.
تاکنون کسی نتوانسته است در روابط زن و مرد چیزی بهتر از ازدواج ابداع کند؛ ازدواجی که میان انگیزه جنسی و عشق و سعادت فرزندان حاصل از آن پیوند برقرار میکند .ادامه ی زندگی بدون عشق محال نیست ، اما دشوار است. قرآن کریم در باب قانون ازدواج می فرماید:»یکی از نشانه های خدا این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به واسطه آنها آرامش بیابید و میان شما بذر رأفت ومحبّت افشاند تا مایه بقای زندگی نوع باشد. نشانه های خدایی در این امر بر اندیشمندان آشکار است - «الروم - 21/
همانطور که در این آیه اشاره شد ازدواج کردن و محبت کردن زوجین به یکدیگر سبب آرامش و استحکام خانواده می شود . یکی از این نشانه های الهی آن است که هر فردی از بشر در برابر خود از نوع خود جفتی می یابد تا مسأله توالد و تناسل صورت گیرد و آنها به گونه ای آفریده شده اند که محتاج یکدیگرند و هر یک با دیگری به کمال خود می رسد و این همان میل جنسی است که خداوند آن را در وجود دو نفر به امانت نهاده است.
از این آیات و روایات استفاده می شود که اساس ازدواج یا نکاح که به معنی عمل همخوابگی است،بر همین حقیقت طبیعی است، نه شهوت رانی ولذّت گیری. همه احکام مربوط به حجاب، چگونگی انجام عمل همخوابگی و اینکه هر زنیمختصّ شوهر خویش است و نیز احکام طلاق،عُدّه، اولاد، ارث و نظایر اینها که اسلام در این بارهمقرّر کرده، پیرامون این حقیقت دور می زند و می خواهد عمل همخوابگی به صورت بازی انجام نشود:..»
اما در قوانین مربوط به روابط جنسی زن و مرد که درتمدّن غربی حاضر در جریان است، اساس همخوابی زن و مرد یک نوع اشتراک در عیش است و کاری به زندگی مشترک در درون خانواده ندارد. به همین دلیل،متعرّض هیچ یک از احکامی که اسلام درباره بستر زناشویی و فروعات آن وضع کرده نیستند و در آن قوانین، سخنی ازعفّت، حجاب و اختصاص و امثال آن دیده نمی شود. برخیسُوَر از قرآن به صورت خاص مسایل خانواده را بیان می کنند؛ مانند سوره های نساء، انسان، تحریم، طلاق و ... .
اهداف خانواده و اقتضای تأسیس آن ایجاب می کند که پایه گذاران آن یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند، بر دوام آن اصرار ورزند تا وحدت و پویایی این نهادمقدّس تا پایان حفظ شود .
یکی از دلایل تفاوت های یاد شده در قوانین اسلامی در باب ازدواج و قوانین غیراسلامی این است که اساس قوانین اسلامی مصالح و مفاسد واقعی بشر است و واضع آن قوانین خداوند متعال است. لذا دستخوش تحوّلات تطوّرات امور مختلف قرار نمی گیرد، در حالی که قوانین و حقوق سکولاریستی در غربمتّکی بر اومانیسم و انسان محوری است و با تعریفخاصّ از انسان و جهان پیوند خورده است و ، تنها جنبهمادّی و این جهانی را در نظر دارند و نه سعادت همه جانبه انسان را
اسلام با تشویق به تشکیل خانواده که بهترین وسیله برای حفظعفّت عمومی است، به ندای فطرت پاسخ مثبت می دهد و زناشویی را یگانه وسیله پیدایش فرزندان درستکار و حف بقای نوع شناخته است و نه تنها مشکلی در سر راه این امر طبیعی ایجاد نمی کند، بلکه از این نیروی طبیعی به سود اجتماع و برای زندگی فردی بهره برداری می نماید و علاوه بر این که به آرامش جسمی در زندگی زناشوییتوجّه دارد، می خواهد یکی از پایه های سعادت آدمی که آرامش روحی، اخلاقی و فکر ی است نیز در سایه پیوند ازدواج تأمین سازد