بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به جایگاه الگویی اخلاقِ علوی در باور اهل ایمان، نوشتهی پیش رو در کارِ بررسی چیستی اخلاق در آموزههای امام علیعلیه» السّلام« است. نخست، پیشینه و معنای لغوی و سپس دیدگاه اندیشمندان پیرامون معنای اصطلاحی اخلاق بررسی شده و آنگاه در دو حوزهی مفهوم و مصداق در آموزههای امام علیعلیه» السّلام« به جستجو پرداخته، نگاه مفهوم شناسانه، در سیزده از ویژگیها و مباحث مرتبط دستهبندی گردیده و نگاه مصداق شناسانه، پیرامون بهترینها و بدترینهای اخلاقی و یا ارائه تعریف جامع از مصادیق اخلاقی صورت پذیرفته است؛ تبیین شاخصههایی برای گروههای خاصّ اجتماعی در همین نگاه میگنجد، که از به همتنیدن و درآمیختن نگاه مفهومی و مصداقی، منظومهی کاملی از نظام گفتمانی امام علیعلیه» السّلام« پیرامون اخلاق بدست میآید.

مقدمه

جستجو پیرامون مفهوم، ویژگیها و آثار اخلاق از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است، امروزه دامنهی این پژوهشها به سه حوزهی اخلاق توصیفی، هنجاری و فرا اخلاق معطوف گردیده است. - شریفی، - 63 :1961 اهمیت پژوهش پیرامون این موضوع از آن جاست که اخلاق، ویژگیهای درونی، برون دادهای رفتاری و شیوهی ارتباط فرد با فضای پیرامونی او را تنظیم مینماید؛ بدین روی، اگر چارچوبهای اخلاقی به درستی تبیین شود، ضمن ارتقاء شخصیّت دورنی، به سالم سازی رفتارهای فردی، خانوادگی و اجتماعی کمک شایانی خواهد شد و پیوندهای بین فردی، سامان بهتری خواهد یافت؛ فارغ از این که اخلاق به مثابهی بخشی از دین، دارای جایگاه و اهمیّت ویژهای است، که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

به لحاظ همین اهمیّت، دیدگاههای گوناگونی پیرامون چیستی اخلاق ارائه گردیده است، اما به لحاظ جایگاه الگویی و معرفتی امام علی - ع - و نیز گسترهی روایات پیرامون مفهوم اخلاق در آموزههای آن حضرت، شناخت اخلاق از این منظر اهمیتی دوچندان داشته و پرداختن بدان موجب میگردد: تصویر روشنتری از مفهوم، هویّت و ویژگی های اخلاق در جوامع انسانی به دست آید. بدین روی، پرسشهای پیش روی عبارتند از: .1  منظور از اخلاق در آموزههای امام علی - ع - چیست؟ .6امام - ع - چه هویّت و ویژگیهایی برای اخلاق و چه تعریفی برای آن بیان داشتهاند؟ دستیابی به پاسخ مناسب، باعث روشن شدن اخلاق از دیدگاه مولای متقیان - ع - خواهد شد، ان شاء االله. برای دستیابی به نتایج مطلوب و مشخص، پژوهش حاضر در چهار بخش سامان یافته است.

نخست، پیشینه لغوی و اصطلاحی اخلاق از دیدگاه اندیشمندان ارائه شده، سپس ویژگیها و چارچوب اخلاق در آموزههای امیرمؤمنان - ع - مورد بررسی قرار میگیرد، در پایان، به شناسایی مصادیق و واژگان مرتبط با اخلاق در گفتمان امام - ع - خواهیم پرداخت. امید است، در گذار از این فرآیند، تصویر روشنی از مفهوم اخلاق در دیدگاه امیرمؤمنان - ع - به دست آید و افقی نو در پیشاروی اهل نظر گشوده گردد.

.1 پیشینه

سابقه و قدمت اخلاق و مسایل مربوط به آن به درازای عمر بشر است. به گونهای که در کنار تعریف انسان به حیوان ناطق، تعریف به حیوان اخلاقی هم بیان شده است. از دیگر سو، مباحث مربوط به اخلاق در تمامی قومیّتها، ملل و مذاهب به صورت برجستهای مورد توجه قرار گرفته است. در چین، هند، ایران و یونان باستان - به عنوان مراکز تمدنی - اخلاق و مباحث اخلاقی از جایگاه قابل قبولی برخوردار بوده است. در آثار باقیمانده از یونان باستان، اندیشمندان بزرگی مانند فیثاغورث، سقراط، افلاطون و ارسطو به مباحث اخلاقی وفلسفه اخلاق پرداختهاند.

در متون انگلیسی، گاهی واژه «Ethics» مترادف با «Moral Philosophy» - فلسفهی اخلاق - به کار میرود. - اتکینسون، - 62 :1951 فلسفه اخلاق به «Morality» - اخلاق - و احکام و مسایل مربوط به آن میپردازد. بنابراین اگر «Ethics » و «Moral Philosophy» هر دو در معنای فلسفهی اخلاق باشند، در این صورت موضوع هر دو، مطالعهای در باب «Morality» است. در این معنا، هر حکمی که دربارهی مسایل مطرح در حیطهی فلسفه اخلاق پذیرفته شده باشد، برای هر دو واژه یکسان است، یعنی هر دو، یا شامل مباحث اخلاق هنجاری و فرا اخلاق هستند یا منحصر در فرا اخلاق و اگر شق وّمد پذیرفته شده باشد، در این صورت «Ethics» را میتوان معادل «Meta – Ethics» - فرا اخلاق - یا «Analytic – Ethics» - اخلاق تحلیلی - دانست.

البته واژه «Ethics» معانی دیگری نیز دارد. گاهی این واژه را با خود اخلاق «Morality» مترادف میدانند. - فرانکنا، - 65 :1943 واژهی «Ethics» از واژهی یونانی «Ethos» به معنای منش و ویژگیهای شخصیّتی و کلمه «Morality» از واژه لاتین «Mores » به معنای رسم و عادت گرفته شده است. اگر «Ethics» و «Morality» را مترادف بدانیم، در این صورت اشتقاقات این دو واژهیزن غالباً به صورت مترادف و هم معنا بکار می رود. - همان -

به تازگی توجّهات دقیقی در زمینه کاربرد این دو واژه صورت گرفته است و تمایزات خاصّی میان دو واژه «Ethics» و «Morality» - در معنایی که به صورت مترادف لحاظ می شوند - برقرار شده است. بر اساس این تمایزات، حوزهی تفکر هنجاری ما دربارهی اعمال و احساسات، حیطهی گستردهای است که کلّ آن «Ethics» و یک بخش محدود و متمایز از آن «Morality» نام دارد. - ویلیامز، :1959 یادداشتهای مترجم، - 111ٌ

در تعریفهای ارائه شده برای اخلاق، غالباً معتقدند: اخلاق دستگاهی از عقاید جاری جامعه است که دربردارندهی منشها و رفتار افراد آن جامعه و شامل: بایدها و نبایدهایی پیرامون این رفتارها و منشهاست. - اتکینسون، - 13 :1951 بدین معنا میتوان آن را نشانگر "نهاد اخلاق زندگی" نامید. در این معنا، اخلاق چیزی هم عرض هنر، علم، دین، حقوق و البته متفاوت از آنها و تا حدّی مرتبط با آن هاست. - فرانکنا، - 65-66 :1943 بنابراین همانگونه که بیان شد، مفهوم اخلاق در طول تاریخ و در حاشیهی نظریات اخلاقی شکل گرفته است و شاید تعیین دقیق ماهیّت آن بدون تحقیقات تاریخی وسیع، امکان پذیر نباشد. - دروبیستکی، - 15-16 :1935

.2 معنای لغوی

معنای لغوی اخلاق راالدّین» و الطّبعالسّجیّهو« - ابن اثیر جزری، 41/6 :1934؛ طریحی، - 123/2 :1942 گفتهاند. برخی هم آن را به معنای سرشت و سجیه دانستهاند، - شریفی، - 62 :1961هر چند دیگران، به بیان سجیّه بسنده کردهاند. - ابنمنظور، 53/11 :1111؛ فیومی، - 151/6 :1111 جمع این واژه أخلاق، - طریحی، - 123/2 :1942 به معنای »خویها و خصلتها« بیان شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید