بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مفاهیم نوینی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در عرصه روابط بینالملل و ژئوپلیتیک جهت تحلیل مسائل راهبردی و بینالمللی و رقابت قدرتها از آن بهره میبرند، رویکرد ژئواکونومیک است. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و بررسی روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر را در جهت کسب قدرت دولتها مورد مطالعه قرار میدهد. منطقه خلیج فارس به عنوان یک سیستم ناهماهنگ دارای ساختار ژئوپولیتیکی و به تبع آن کارکرد ناهماهنگی است که علیرغم وجود سازمانهای منطقهای و فرامنطقه به وحدت نظر از حیث اقتصادی و امنیتی و سیاسی و ... نرسیده که باعث شده در طول تاریخ بستر بینظمیها و جولان دادن قدرتهای برتر در این منطقه باشد.
طبق نظریه ساختار ژئوپولیتیکی کوهن مناطق ژئواستراتژی بری - چین - و منطقه ژئوپولیتیکی مستقل - هند - از دیرباز منافع و تهدیدات درگیر به هم از دید ژئوپولیتیک منطقهای داشتهاند. خلیج فارس به لحاظ نظریههای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، بینالمللیترین منطقه دنیاست که به لحاظ منابع انرژی، فضای ژئواکونومیکی مهمی را برای ایفای نقش بازیگرانی چون هند در قالب همکاری، رقابت و منازعه فراهم میکند. در این پژوهش، سعی شده است با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی اهمیت منابع و انرژیهای موجود در خلیج فارس برای کشور هند پرداخته شود؛ اگر چه با توجه به وابستگی متقابل منافع کشورهای منطقه به نظر میرسد روابط آنها در راستای نوعی رقابت همراه با همکاری در آینده بیشتر قابل پیشبینی است.
-1مقدمه
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه پایانی قرن بیستم، تغییرات بنیادی و عمده ای در حوزه های معرفتی و شناختی جوامع علمی و سیاسی به دنبال داشت. یکی از مفاهیم نوینی که بعد از این فروپاشی در عرصه روابط بین الملل و ژئوپلیتیک جهت تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها از آن بهره می برند و چارچوب تحلیلی این پژوهش را نیز در بر می گیرد، رویکرد ژئواکونومیک است. ادوارد ان لوتواک در سال 1990 پارادایم ژئواکونومی را با مفهومی گسترده وارد روابط بین الملل، ژئوپلیتیک و سایر دانشهای سیاسی مرتبط با تحلیلهای کلان بین المللی کرد. این متفکر خبر از فرا آمدن نظام نوین بین المللی در دهه 90 داد که در آن مؤلفههای اقتصادی جایگزین اهداف نظامی و ژئواستراتژیک میشوند.
به عقیده وی عامل منازعات و درگیریهای قرن بیستم در قرن حاضر - بیست و یکم - دیگر موضوعات قرن گذشته نیست، بلکه در کنار هر تنشی یک عامل اقتصادی خود نمایی و رخ می نماید - مهدیان و ترکاشوند، . - 107 : 1389 در قرن حاضر انرژی بویژه نفت و گاز بعنوان روح ژئواکونومیک در فرآیند توسعه، تعیینامنیّت و ایجاد کشمکشهای منطقه ای و بین المللی نقش آفرین شده است. باتحول گفتمان سنتی ژئواستراتژیک به گفتمان نوین، انطباقی بین قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک در دهه های اخیر و ایفای نقش برتر اقتصاد بر مسائل نظامی در عرصه مناسبات جهانی، نفت به عنوان خون صنعت مدرن هم اکنون مهم ترین و اجتناب ناپذیر ترین ماده خام در تمدن صنعتی جهان در مقایسه با سایر عوامل قدرت از جایگاه بالاتری بر خوردار شده است.
خلیج فارس به لحاظ موقعیت ممتاز جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیر خطوط دریایی اقیانوس هند، دریای عمان، دریای سرخ و دریای مدیترانه و اتصال آبهای آن به سواحل ایران، بین النهرین - عراق - و شبه جزیره عربستان، از قدیم الایام نقش بسزایی در همکاری، رقابت و کشمکش اقتصادی میان شرق و غرب داشته است. امروزه بخش بزرگی از تولیدات قابل صدور ذخایر انرژی در منطقه» هلال استراتژیک خلیج فارس – دریای خزر« قرار دارد و اهمیت این مناطق ژئواکونومیک به دلیل سیر نزولی ذخایر نفت و گاز سایر مناطق جهان رو به افزایش است.
خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست که به خاطر منابع انرژی، فضای ژئوپلیتیکی و منابع ژئواکونومیکی جایگاه مهمی را برای ایفای نقش بازیگران در قالب همکاری، رقابت، کشمکش و منازعه فراهم می سازد. بدین سان، حضور مداوم قدرت ها و بازیگران جهانی موجب گردیده تا خلیج فارس در کانون اهمیت جهانی قرار بگیرد. - حافظنیا و ربیعی، . - 44: 2009 تا سال 2025 کشورهای حوزه خلیج فارس / 4 44 میلیون بشکه نفت در روز به جهان صادر خواهند کرد، یعنی دو برابر صادرات کنونی آنان خواهد بود.
باتوجه به میزان صدور نفت امروز این منطقه از تنگه هرمز که تقریباً 15 الی 16 میلیون بشکه می باشد در دو دهه آینده اهمیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی خلیج فارس دو چندان خواهد شد. از این رو، کشمکش و رقابت بر سر دست یابی به منابع نفت منطقه با توجه به رشد اقتصاد جهانی و درخواست روز افزون برای این منبع انرژی دو چندان خواهد شد و اهمیت ژئواکونومیکی حوزه خلیج فارس و وزن استراتژیک کشورها با توجه به منابع و ذخایر انرژی و قدرت تأثیرگذاری آنان در عرصه بین المللی افزایش می یابد.
به همین علت بی دلیل نیست که این منطقه بیش از هر منطقه ژئواکونومیکی دیگر در معرض سلطه گری و دخالت های بیگانگان قرار می گیرد - توحیدی، . - 30 :1386 در این میان کشور هند در سالهای اخیر به عنوان بازیگران جدید در خلیج فارس ظهور کرده است و بنظر میرسد که منافع اقتصادی خود را ازین منطقه تامین میکند. هدف از ارائه این مقاله بررسی نقش و اهمیت خلیج فارس برای این کشور میباشد.
-2مبانی نظری
- 1-2 ژئواکونومیک
منطق اقتصادی که مدتی طولانی به سبب رقابت های شرق و غرب و توازن قوای بازدارنده، فراموش شده بود ، اکنون در تحلیل روابط انسانی و فضای پیرامونی او یعنی در تحلیل وضعیت ژئوپلیتیک نقش نخست ایفا می کند. ظهور واژه جدید ژئواکونومیک که در چارچوب آن روابط میان انسان در مقام بازیگر اقتصادی با فضایی که در آن تحول می یابد مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد، موجب شد تا برخی از سیاست پردازان از این مفهوم تعبیر جنگ اقتصادی نمایند و از این طریق بر نقش اقتصاد در تحلیل سیاست دولت ها تاکید کنند - پیشگاهیفرد و دیگران، . - 102 – 101 : 1381 البته موضوع مطرح شده به معنای حل و فصل آسان بحران ها و اختلافات ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی میان دولت ها و ملت ها نیست، زیرا بحران ها و اختلافات ژئوپلیتیکی از تداوم و پایداری نسبی برخوردار بوده و به سادگی قابل حل و فصل نیستند.
ناگفته نگذریم که در این زمینه بخصوص داده های مادی واقع گرایانه، یا عقایدی از هر نوع پیرامون یک موضوع یا پدیده ای که به بازنمایی معروفند، به راحتی از اذهان و افکار جامعه و دولت مردان زدوده نمی شود اما به نظر می رسد تنها زمانی منطق اقتصاد و تجارت قادر به اداره امور دنیا خواهد بود که با کاهش اهمیت برخورداری از قدرت نظامی، رقابت واحدها دارای ماهیتی صرفاً اقتصادی باشند. این قدرت ها هستند که سیاست های اقتصادی را در فضا - نظام جهانی - اعمال و رهبری می کنند و برآیند این فرآیند ژئواکونومی است که به عنوان پدیده ای سیال جهت پوشش دادن به فضای جدید، روابطی در نظام جهانی و روشی برای توجیه و تحلیل سیاست های جهانی اکثر قدرت های غربی در آمده است.
از حیث معرفت شناسی برخی متخصصین مسائل راهبردی براین باورند که این موضوع به این معنا نیست که ژئواکونومی چیزی غیر از ژئوپلیتیک یا در برابر ژئوپلیتیک است بلکه ژئواکونومی جزیی از قلمرو دانش ژئوپلیتیک و یکی از اندیشه های نوین ژئوپلیتیک در عصر حاضر است. البته ژئواکونومی را مانند دیگر زیر مجموعه های ژئوپلیتیک - ژئواستراتژی، هیدروپلیتیک و ... - نمی توان بحث جداگانه ای از مبحث مادر دانست. چرا که هر یک از این مباحث قرائت ویژه خود را از ژئوپلیتیک ارائه می دهد.
یعنی آنجا که اقتصاد انگیزه رقابت های قدرتی است ژئوپلیتیک قرائتی اقتصادی از شرایط موجود را ارائه می دهد و جنبه ژئواکونومیک به خود می گیرد - مجتهد زاده، . - 54 : 1383 بنابراین ژئواکونومی اثرگذاری عوامل یا زیربناهای اقتصادی در محیط کشوری، منطقه ای و جهانی در تصمیم گیری های سیاسی و رقابت های قدرتی و اثر گذاری این عوامل در ساختار شکل گیرنده ی ژئوپلیتیک منطقه ای یا جهانی را مورد مطالعه قرار می دهد - همان : . - 130
- 2-2 چشم انداز ژئواکونومیک منطقه خلیج فارس
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از قطب های نظامی- سیاسی جنگ سرد و پایان رقابت های ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی دو قدرت بزرگ و جهانی بیش از چهار دهه رقابت در زمان جنگ سرد، مناطق سه گانه ژئواکونومیکی نوینی به رهبری آمریکا، آلمان و ژاپن در سه منطقه جغرافیایی جهان ظهور یافته اند که این موضوع مهم نشاندهنده گذار جهان از عصر ژئوپولیتیک با مؤلفههای ثابت به ژئواکونومیک سیار است.
مجموعه این تحولات حکایت از بنیان اقتصادی- سیاسی نوینی در عرصه بین المللی است که در اوایل قرن فرا روی از سرعت و شدت و تأثیرگذاری بیشتری برخوردار شده است. پس از گذشت یک دهه و اندی جهان شاهد مناطق و کشورهایی دیگر است که در این مسیر و تفکر، گام های بلندی برداشته اند که میتوان از چین، هند، و کشورهای شرق آسیا نام برد. در فضای اقتصاد جهان توسط آمریکا که یک چهارم اقتصاد جهانی و چند کشور اروپای غربی، آسیای شرقی و جنوب شرقی، که حدود % 89 اقتصاد جهان را در اختیار دارند تعیین می کنند. در این فضای جدید جهانی شدن، مناطقی مانند آفریقای مرکزی و حتی روسیه از نقش قابل توجهی برخوردار نیستند. این تحولات به معنای آن است که جهان به سمت مناطقی با محوریت ژئواکونومیک در حال حرکت است.