بخشی از مقاله
سناريوهاي محتمل آينده عراق بر اساس بازيگران مؤثر سطوح ملي ، منطقه اي و بين المللي
چکيده
کشور عراق در شرايط جديد شاهد مواجهه با تشديد ناامني ها و توسعه حضور گروه تروريستي داعش بوده است . بحران جديد ناشي از اقدامات تروريستي داعش را مي توان به عنوان يکي از مهم ترين چالش امنيتي براي منطقه طي يک دهه گذشته قلمداد کرد. زيرا تحولات آينده عراق نقش مهمي در ترسيم خطوط قدرت در اين منطقه بازي خواهد کرد. بنابراين مسائلي از قبيل آينده سياسي عراق در منطقه ، شکل حکومت بعدي عراق پس از برون رفت از بحران و يا سقوط بغداد توسط داعش ، ترکيب حکومت و نقش گروه هاي متنوع قومي - مذهبي و همچنين نقش نيروهاي خارجي در عراق در کانون اين نگراني ها و توجهات قرار دارد. مقاله حاضر بر اساس روش آينده پژوهي و شيوه سناريونويسي آينده هاي محتمل در عراق را مورد شناسايي قرار داده است . درواقع سؤال اصلي مقاله اين است که بر اساس بازيگران سطوح ملي ، منطقه اي و بين المللي مربوط به تحولات عراق چه سناريوهايي براي آينده آن محتمل خواهد بود؟ در اين راستا نگارنده به ترتيب احتمال کم به زياد چهار سناريوي ؛ غيرمنتظره نامطلوب (سقوط عراق توسط ِ داعش )، منتظره مطلوب (شکست کامل داعش در عراق )، غيرمنتظره مطلوب (تجزيه عراق - نسبت به سقوط آن -) و منتظره غيرمطلوب (مديريت بي ثباتي در عراق توسط آمريکا)، را مورد شناسايي و بررسي قرار داده است .
واژه هاي کليدي : آينده پژوهي، عراق ، داعش ، ايران ، سناريونويسي، آمريکا.
مقدمه
خاورميانه در سال هاي اخير به عنوان يکي از چالش برانگيزترين منطقه جهان به شمار رفته و تحولات آن به گونه اي مؤثر تمامي جهان را تحت تأثير قرار داده است .
وجود کشورهايي با ساختار سياسي و اقتصادي ناموزون و بي اقتدار، ساختار سياسي اکثرا مبتني بر نيروي زور و جبر، ساختار اقتصادي مبتني بر منابع زيرزميني ، وجود قوميت ها و گروه هاي مختلف و عدم ثبات فرهنگي در اين کشورها، شرايطي را موجب شده است که منطقه مذکور از بحراني ترين مناطق جهان در حداقل نيم قرن اخير بوده باشد. از طرف ديگر وجود منابع نفتي و گازي و موقعيت سوق الجيشي و ژئوپليتيک نيز باعث شده است تا همواره قدرت هاي جهاني به اين منطقه توجه خاصي داشته باشند. از جريان هايي که در دهه اخير نقش بسياري در منطقه ايفاء کرده و هرروز نيز بر دامنه گسترش نفوذ آن در منطقه افزوده مي شود، جريان «نوسلفي تکفيري » است که در عراق نيز شاهد آن هستيم . عراق به عنوان يکي از همسايه هاي استراتژيک جمهوري اسلامي ايران در شرايط جديد شاهد مواجهه با تشديد ناامني ها و توسعه حضور گروهک تروريستي داعش شده است . در فضاي بين المللي نيز حملات داعش به صورت وسيعي توسط بسياري از کشورها و سازمان هاي بين المللي پيگيري و دنبال مي شود و جهت مقابله با آن مواضع مختلفي اتخاذ گرديده است .
جمهوري اسلامي ايران از دو منظر با روند گسترش جريان هاي نوسلفي تکفيري مرتبط بوده و نمي تواند نسبت به آن بي توجه باشد نخست ؛ اينکه ايران يکي از کشورهاي غرب آسيا است و رشد سلفي گري که شيعه را دگرخود مي خواند براي امنيت ملي ايران بسيار تهديدآفرين و خطرناک است دوم ؛ اين که پيوند امنيت خاورميانه به امنيت بين المللي مي تواند موجب افزايش حساسيت قدرت هاي بزرگ شده و آن ها را به گسترش نفوذ و افزايش حضور نظامي در منطقه غرب آسيا تحريک مي کند (فيروزآبادي و همکاران ، ١٣٩٣: ١٤).
درهرصورت اتخاذ سياست هاي درست و کاربردي همراه با به کارگيري روش هاي کم هزينه و درعين حال تنش زدا، براي چگونگي مقابله با گروه هاي نوسلفي در عراق بخش قابل توجهي از منابع ديپلماسي کشور را متوجه خود نموده است . انتخاب چنين سياست هايي نيازمند شناسايي و پژوهش در خصوص آينده پژوهي تحولات آتي عراق است . به عقيده نگارنده ، متغيرهاي تأثيرگذار بر آينده هاي محتمل براي عراق در سه سطح قابل تحليل است : سطح اول ، نظام بين الملل ، سطح دوم : منطقه اي و سطح سوم داخلي – ملي است .
اين مقاله قصد دارد با استفاده از چارچوب آينده پژوهي و شيوه سناريونويسي به عنوان يکي از روش هاي آينده پژوهي به بررسي و شناخت سناريوهاي محتمل براي آينده عراق با توجه به چهار متغير بازيگران مؤثر بر آن ، احتمال وقوع و مطلوبيت آن ، و درجه احتمال اين سناريوها بپردازد.
١. چارچوب تحليلي : آينده پژوهي ١
بشر در طول زندگي خود همواره با موضوع «جهت گيري به سود آينده يا آينده چه خواهد شد؟»مواجه بوده است و نکته اساسي آن بحث نيز، چگونگي پاسخ گويي به اين جهت گيري بوده است . در اين نگاه ما با يک آينده مواجه نيستيم بلکه با آينده هاي متفاوتي مواجه هستيم که مي توانيم در آن ها نقش انتخاب گر داشته باشيم . اين رويکرد، آينده پژوهي را با يک وضعيت پيچيده روبرو مي سازد. اين چيزي است که راهي براي رهبران ، تصميم گيرندگان و سياست گذارها باقي نمي گذارد، جز آنکه آنان را ناگزير به انديشيدن به آينده نمايد.
تعاريف متعدد و گوناگوني از مفهوم آينده پژوهي ارائه گرديده است . در يک تعبير کلي و با استفاده از برخي روش هاي توصيفي يا تجويزي مي توان گفت : آينده پژوهي عبارت است از تلاش براي درک آنچه در آينده مي تواند روي دهد و يا بايد روي دهد و يا به تعريف ديگر آينده پژوهي فرآيندي است که به پيش بيني چندين رويداد محتمل مي پردازد (تقوي گيلاني ، ١٣٨٩: ٦٧). در واقع آينده پژوهي ، فرآيندي است که نياز به
١. آينده پژوهي را معادل لغت لاتين Future Studies در نظر گرفته اند. کلمه جمع Future به اين دليل استفاده شده است که با بهره گيري از طيف وسيعي از متدولوژيها و به جاي تصور فقط يک آينده ،با گمانه زني هاي سامان مند و خردورزانه چندين آينده متصور شود.
رويکرد سامان مند و مشارکتي براي توسعه راهبردها و سياست هاي کارا براي دوره ميان مدت و بلندمدت آينده دارد.
در تعاريف متعددي که براي آينده نگاري ارائه شده است ، دلالت هاي ضمني به شرح زير وجود دارد:١. تلاش براي بررسي آينده بايد نظام مند باشد؛ ٢. اين تلاش بايد درازمدت باشد- به طورمعمول ١٠ تا ٣٠سال ، ٣. آينده نگاري يک فرآيند است ؛ ٤. تأکيد روي شناسايي سريع متغيرهاي عام نوظهور است ؛ ٥. تأکيد بر حوزه هاي تحقيقاتي راهبردي است (مظفري ، ١٣٨٩: ٢٤). آينده نگاري فرآيندي است که مهم ترين نتيجه آن تنظيم اولويت ها براي راهبردها و استراتژي هاي يک کشور در قبال آيند است ؛ ازاين رو به منظور دستيابي به چنين نتايجي بايد از روش هاي مختلف آينده نگاري استفاده کرد. فايده روش هاي آينده نگاري ، کشف ، خلق و آزمايش ديدگاه ها و آرمان هاي مطلوب و ممک ن آينده است . داشتن يک آرمان براي آينده در اتخاذ سياست ها، راهبردها و برنامه ها مفيد است و احتمال وقوع آينده هاي مطلوب را بيشتر مي کند (مرادي ، ١٣٩٠: ١١٨).
١-١. سناريونويسي يکي از روش هاي آينده پژوهي
سناريونويسي که يکي از روش هاي آينده پژوهي است ، عبارت است از شرح رويدادهاي آينده اي که تحت شرايط معين ممکن است روي دهند. سناريو شامل تصاويري از آينده محتمل هستند که هدف از به کارگيري آن ها مورد آزمايش قرار دادن عملکرد سياست ها و استراتژي هاي اتخاذشده در برابر چالش هاي موجود آينده با ايجاد و ترسيم فضايي از ممکنات است . بدين منظور، سناريوها با کشف نظام مند چالش ها و فرصت هاي پيش رو، در خدمت تدوين استراتژي ها قرار مي گيرد. سناريوها تنها به حدس زدن در مورد آينده اکتفا نمي کند، بلکه به ما کمک مي کند، چگونه در شرايط محيطي متفاوت آينده ، بيانديشيم و به تصميم گيري و مديريت آينده بپردازيم :١٩٨٩ ,Wheelwright &Makridakis )
.215)
سناريوها به افراد امکان تجسم و اکتشاف آينده هاي ممکن رأي دهند. در اين روش بايد دو مسئله را در نظر بگيريم : اينکه در آينده چه احتمالاتي وجود خواهد داشت ؟ و اينکه در بين احتمالات آينده ، کدام احتمال براي ما مطلوب تر است و چه بايد کرد تا
احتمال مطلوب براي ما اتفاق بيفتد؟ (اساکول ، ١٣٨٤: ١٢٨).
سناريوها مي توانند ابزار مؤثري براي مفهوم سازي آينده ، بررسي تحليلي رويدادها و بررسي تمامي جوانب اطلاعات باشد که مي بايد سازماندهي شان کرد و ابزاري نيز که براي اين مهم استفاده مي شود مي بايست با سازواري دروني و منطقي مسير آينده را مشخص کنند. در نقطه مقابل تفکر سناريويي ، پيش بيني قرار دارد. در پيش بيني همواره يک آينده محتمل مدنظر قرار دارد و بر اساس قضاوت هاي احساسي افراد تشکيل مي شود.
فرض اساسي در اين ديدگاه اين است که بعضي از افراد مي توانند بسياري از وضعيت هاي آينده را پيشگويي کرده و زودتر از بقيه افراد هر آنچه را که رخ خواهد داد بازگو کنند. اما چنين ديدگاهي تأثيرات و متغيرهاي بسياري را از کانون توجه افراد دور مي کند (منوري ، ١٣٨٣: ٩٨). اين همان جايي است که سناريوها به کمک مي آيند و گستره وسيعي از آينده را به کانون توجه افراد کشانده و بسياري از عوامل را که به نظر غيرمرتبط مي آيند در تحليل هايي با سازواري دروني (فارغ از هرگونه تناقض و بر اساس منطق علت و معلولي ) به طور يکپارچه و واضح تشريح مي کنند.
حال پس از آشنايي مختصر با سناريونويسي در آينده پژوهي ، تلاش مي کنيم تا به طرح سناريوهاي خوب و بد با استفاده از نيروهاي تأثيرگذار در سطوح ملي ، منطقه و بين المللي در خصوص تأثير تحولات آتي عراق بر امنيت ملي ج .ا.ا بپردازيم .
٢. نيروهاي تأثيرگذار سطح نظام بين الملل در سناريوهاي محتمل آينده عراق
در اين حوزه ، هم درنظرگرفتن مؤلفه هاي بين المللي و هم نقش بازيگران و نيروهاي فرامنطقه اي بسيار مؤثر است و صرف نظر از رقابت روسيه و آمريکا به عنوان بازيگران اصلي ، بازيگران ديگر بين المللي ازجمله اتحاديه اروپا نيز در سطح بين المللي مهم هستند. نقشي که نهادهاي بين المللي مشخصا سازمان ملل ايفا خواهد کرد نيز قابل اشاره است . درهرصورت بايد دانست که بازيگران بين المللي مانند روسيه و آمريکا و اتحاديه اروپا چه نقشي در آينده تحولات عراق دارند و روابط آن ها چه تأثيري بر روند تحولات خواهد داشت .
وقوع تحولات و دگرگوني هاي سريع در عراق امر محرز و آشکاري است ولي چشم انداز آتي اين دگرگوني ها را بايد با توجه به اهداف بازيگران فرامنطقه اي در عراق يعني آمريکا و روسيه و اتحاديه اروپا ترسيم کرد. بي شک آن ها به راحتي مايل نيستند که ميدان را براي ديگري باز بگذارند. بنابراين طرف عمده قراردادهاي بزرگ در کشور عراق قدرت هاي فرامنطقه اي هستند که در رقم زدن آينده عراق ممکن است دچار کشمکش هايي شوند.
درهرصورت عراق از نظر استراژيکي و ژئوپولتيکي براي کشورهايي چون آلمان ، فرانسه ، روسيه و آمريکا و ... که متحدين سنتي حکومت پيشين عراق به شمار مي رفتند اهميت فوق العاده اي دارد.
١-٢. آمريکا
با آغاز بحران اخير عراق و اعلام مواضع رسمي آمريکا، اين سؤال مطرح گرديده است که به واقع رويکرد دولت آمريکا در قبال گروه تروريستي داعش چگونه است ؟ آيا حمايت هاي آمريکا از دولت بغداد و حتي عمليات هاي احتمالي عليه مواضع گروه داعش را بايد به اين معنا دانست که سياست و منافع آمريکا در جهت مقابله با تروريسم و گروه هاي تروريستي در منطقه است ؟ به طورکلي ايالات متحده آمريکا در پي تلاش جهت ايجاد چه سناريويي براي آينده عراق مي باشد؟به نظر مي رسد منافع ايالات متحده آمريکا ايجاب مي کند که منطقه خاورميانه از صلح و ثبات پايدار برخوردار نباشد که چند دليل عمده دارد.
١-١-٢. فروش اسلحه
يکي از پرسودترين تجارت ها با توليد ثروت ماندگار براي قدرت هاي جهاني مي باشد، رقابت ها، چالش ها و مشکلات امنيتي در منطقه ، بزرگ ترين فرصت را براي کارتل هاي تسليحاتي و رسيدن به منابع ثروت را فراهم مي آورد.
٢-١-٢. ايجاد امنيت پايدار براي اسرائيل
بي شک روابط ويژه اي بين اسرائيل و آمريکا وجود دارد که نظير آن در روابط آمريکا با هيچ کشور ديگري وجود ندارد. ماهيت اين رابطه و منشأ و بنيان هاي آن هر چه باشد، تصور حمايت تمام عيار آمريکا از اسرائيل در مقابل حملات احتمالي همسايگان چندان غيرمحتمل نيست . البته جالب توجه است که باوجود تأکيد چهره هاي شاخص تکفيري بر بايسته هاي مبارزه با دشمنان اسلام ، هيچ تهديدي از سوي نوسلفي هاي تکفيري متوجه اسرائيل نشده است .
٣-١-٢. جلوگيري از گسترش نفوذ ايران در منطقه
جمهوري اسلامي ايران خواستار خروج قدرت هاي فرامنطقه اي به خصوص آمريکا از خليج فارس است و معتقد است بايد نوعي ترتيبات امنيتي بومي ، مبتني بر مشارکت و همکاري بازيگران منطقه اي در خليج فارس ايجاد نمود. اما رهبران آل سعود و ساير کشورهاي عربي جنوب خليج فارس ، از حضور آمريکا در خليج فارس استقبال مي کنند و با در اختيار گذاشتن پايگاه و امکانات مختلف ، بسترهاي لازم را براي حضور و نقش آفريني اين قدرت فرامنطقه اي در خليج فارس فراهم مي کنند(گودرزي ، ١٣٨٧: ٦٠).
٤-١-٢. امنيت انتقال انرژي
فعاليت و رشد اقتصادي جهان معاصر به شکلي اجتناب ناپذير با نفت و فراورده هاي نفتي گره خورده است . ايالات متحده آمريکا به اين نتيجه رسيده که براي جلوگيري از استفاده ابزاري از نفت و بروز بحران در اين حوزه خود بايستي نقش حفاظت انتقال را برعهده گرفته و حضور خود در منطقه را ضروري مي داند که بحراني نشان دادن فضاي امنيتي اين منطقه بهانه ايي براي حضورشان است و گسترش گروه هاي تکفيري و ايجاد صلح جهاني فرصت مناسبي براي آنان فراهم مي نمايد (فيروزآبادي و همکاران ، ١٣٩٣: ٣٤).
٥-١-٢. هراس از گسترش هلالي شيعي و ژئوپليتيک شيعه در منطقه
شيعه هراسي به عنوان يکي از ابزارهاي توجيهي نوسلفي ها براي شيعه زدايي و مخالفت با نظام جمهوري اسلامي ايران تبديل شده است . با توجه به اينکه بيشترين ذخاير انرژي خاورميانه در منطقه اي موسوم به هلال شيعي قرار دارد، کنترل ايران بر اين هلال ، وحشتناک ترين کابوس براي آمريکا و کشورهاي عربي محسوب مي گردد، تهران در اين هلال ، محور است ، هلالي که از ايران تا حزب الله در جنوب لبنان ادامه دارد و مناطق شيعه نشين جنوب عراق و نيز سوريه را دربر مي گيرد(Gen, ٢٠١٥: ٤٨). آمريکا مي خواهد با استفاده از نگراني کشورهاي عربي از بيداري اسلامي و قدرت گيري شيعه ، يک اتحاد منطقه اي شامل کشورهاي عربي و اسرائيل بر ضد ايران سوريه ، حزب الله و حماس تشکيل دهد، لذا به شدت از گروه هاي سلفي پشتيباني مي کند (نعيميان ، ١٣٨٦: ٤٢).
٢-٢. روسيه
روسيه در قالب سياست جديد خاورميانه اي خود، به دنبال تأثيرگذاري بيشتر و مقابله با نفوذ غرب در خاورميانه بوده است . در اين ميان ، يکي از کشورهاي منطقه که روسيه طي چند سال گذشته تلاش کرده است تا در راستاي منافع راهبردي و منطقه اي خود بهره و امتياز بيشتري از گسترش روابط با آن ببرد، عراق است (خسروي ، ١٣٩٠: ٢٥). بغداد از گذشته در سياست هاي مسکو نقش مهمي داشته و عراق متحد و دوست سنتي روسيه است . هم اکنون که عراق بار ديگر صحنه جنگ و درگيري شده است ، درک سياست هاي روسيه در قبال بغداد و نقش اين کشور بسيار مهم است .
در بحران فعلي عراق ، روسيه دربي اثبات اين است که طرح آمريکايي بازسازي عراق بعد از سرنگوني صدام حسين شکست خورده است ؛ زيرا آمريکايي ها موفق نشدند به وسيله کمک هاي مالي چندين ميلياردي ، حضور نظامي ، صادرات اسلحه ، و آموزش نيروهاي امنيتي ملي ، عراق را به کشوري باثبات و فارغ از بحران تبديل کنند. از طرف ديگر، روسيه معتقد است فعاليت افراطيون و گروه هاي تندرو در عراق ، که از سوي عربستان سعودي ، قطر و برخي کشورهاي خارجي حمايت مالي مي شوند، باعث شده منطقه به کانون گسترده اي براي تروريسم تبديل شود (لسر، ١٣٨٥: ٢١٣). ازآنجاکه در ميان گروه هاي تروريستي عضو داعش در عراق بسياري از اتباع چچن و مناطق قفقاز شمالي روسيه حضور دارند، مسکو در برخورد با گروه هاي تروريستي عراق انگيزه بيشتري براي مقابله با آن ها دارد؛ زيرا روسيه از اواسط دهه ١٩٩٠، با تروريسم و گروه هاي افراط گراي وهابي و سلفي در منطقه قفقاز شمالي دست وپنجه نرم مي کند.
از نقطه نظر اقتصادي نيز رويکرد روسيه به بحران کنوني عراق قابل بررسي است .
هم اکنون مسکو نقش مهمي را نيز در حوزه نفت عراق بازي مي کند. روسيه به دنبال اين است که در آينده با گسترش فعاليت هايش در حوزه نفت عراق ، جايگاه ويژه اي به دست بياورد. اما ناامني ها و حملات تروريستي که هم اکنون عراق را فراگرفته است مي تواند بر برنامه هاي شرکت هاي روسي اثر جدي بگذارد و موانع بسياري بر سر راه آنها ايجاد کند (٧٦ :٢٠١٥ ,Nemtsova). به طورکلي مي توان تمايل مسکو به حضور در عراق را بر اساس ملاحظات ذيل توضيح داد:
١-٢-٢. تمايل به ايفاي نقش فعال در خاورميانه
روسيه در سال هاي اخير نشان داده است که تمايل فزاينده اي به حضور در ترتيبات و معادلات خاورميانه دارد. نقش آفريني فعال در عراق از جمله مهم ترين مصاديق اين ادعاست . اين سياست البته بخشي از راهبرد کلي روسيه براي بازيابي موقعيت خود به عنوان يک بازيگر مؤثر و مهم جهاني است که به ويژه در دوران زمامداري مجدد ولاديمير پوتين در دستور کار قرار گرفته است . اين راهبرد متضمن حضور اثرگذار روسيه در حوزه ها و مناطق مهم ژئوپوليتيک جهاني است (١٦ :٢٠١٣ ,Vatchagaev).
٢-٢-٢. رقابت ژئوپليتيکي با غرب
بخشي از الگوي رفتاري حاکم بر مناسبات روسيه با غرب در دوره پساجنگ سرد بر مبناي رقابت ژئوپليتيکي آن ها در حوزه ها و مناطق مختلف قابل توضيح است . دو طرف در مناطق و کشورهاي مختلفي از آسيا تا افريقا و از اروپا تا امريکاي لاتين با يکديگر رقابت و هماوردي دارند. درحالي که مقامات روس طرح هاي بلندپروازانه اي نظير گسترش ناتو به شرق و يا دخالت در مسائل اوکراين را در راستاي تمايل غرب به کسب برتري در رقابت ژئوپليتيکي با مسکو ارزيابي مي کنند، در تلاش اند تا با توسعه نفوذ در کشورهايي چون عراق به بهبود و ارتقا موقعيت خود در اين رقابت بپردازند .(Nemtsova, 2015: 79)
٣-٢-٢. بهره گيري از خلأ خروج نظامي آمريکا
برخي اعتقاد دارند که روسيه تمايل دارد تا پس از اجراي استراتژي خروج نظامي امريکا از عراق از خلأ ناشي از اين راهبرد استفاده کرده و حضورش در اين کشور را تحقق بخشد. بدين ترتيب مسکو قادر خواهد بود تا پس از سال ها دخالت واشنگتن در امور سياسي و نظامي عراق ، خود را وارد ميدان کرده و به عنوان يکي از بازيگران اثرگذار در عراق به ايفاي نقش بپردازد. در اين ميان تحرکات داعش و تعلل امريکا در ارائه کمک مؤثر به بغداد براي مقابله با تروريست ها فرصت مغتنمي را براي اين حضور فراهم کرده است که مسکو مايل به غفلت از آن نيست .
٤-٢-٢. ائتلاف سازي و خلق متحدان جديد
دولت هاي بحران زده معمولا از کمک ها و حمايت هاي خارجي براي مقابله با بحران استقبال مي کنند تا مانع از زوال خويش شوند. اين روند درعين حال به بازيگران حامي فرصت مي دهد تا در آينده روابط نزديک تري را با آن دولت ها پي ريزي نمايند. چنانچه کمک هاي ارائه شده در سطح مقابله مؤثر با يک تهديد فوري امنيتي باشد در آينده حتي مي تواند به شکلي گيري نوعي ائتلاف ميان آن ها بينجامد.
٥-٢-٢. جلوگيري از تقويت افراط گرايي در داخل و مناطق جنوبي
روسيه خود سال هاست که گرفتار آسيب هاي امنيتي ناشي از تحرکات افراط گرايان در داخل و مناطق پيراموني است . تندروهاي مناطق قفقاز شمالي و جنوبي با تروريست هاي تکفيري و سلفي پيوندهاي عقيدتي دارند و به ويژه در سال هاي اخير با حمايت آن ها موفق به انجام اقدامات تروريستي در مناطق مختلف روسيه شده اند. از سوي ديگر ثابت شده است که برخي نيروهاي چچني و به طورکلي قفقازي در داعش عضويت دارند و براي تسلط بر عراق در حال مبارزه هستند. اين امر تهديد امنيتي مهمي را متوجه روسيه مي کند. از اين منظر تسلط داعش بر تمام يا بخشي از عراق مي تواند موقعيت افراط گرايان قفقازي را بهبود بخشد(٦٥ :2014,Hoffman). مجموعه اين ملاحظات ، مقامات روس را نسبت به واکنش عملي در قبال بحران اخير عراق متقاعد کرده است . پايداري اين ملاحظات مي تواند نقش روسيه در بحران عراق را در آينده افزايش دهد (٢ :٢٠١٥ ,Gambhir).
٣-٢. اتحاديه اروپا
برخي از انديشمندان روابط بين الملل بر اين باورند که خاورميانه بخشي از منطقه هم جوار آن ها است و اين همسايگي موجب مي شود اتحاديه اروپا به منظور جلوگيري از تسري بحران هاي اين منطقه به درون اتحاديه ، به برقراري و حمايت از ثبات اقتصادي و سياسي در خاورميانه بپردازد (٣ :٢٠١٥ ,Kagan). برعکس ، عده اي نيز بر اين عقيده اند که اروپا جهت برقراري آرامش و بازگرداندن مسلمانان تندرو به خاورميانه شرايطي را فراهم آوردند که آن ها به راحتي از مرزهاي ترکيه به خاک سوريه و عراق وارد مي شدند(,Bill ١٧ :٢٠١٤). در جمع اين دو تحليل مي توان اين گونه ابراز کرد که بحران به وجود آمده در عراق ، موقعيتي را براي اروپا مهيا کرد تا با دولت هايي که چندان مطلوب آن ها نبود، مقابله کنند. اين مرحله نخست بود. مرحله دوم خروج بحران از کنترل اروپايي ها بود. اين زنگ خطر از دو جنبه قابل تأمل است . اروپايي ها گمان مي کردند که داعش در خارميانه مي تواند با برخي از حکومت هايي که مقبولشان نيست ، مبارزه کند اما پس از مدتي نيروهاي افراطي و داعش از کنترل شان خارج شده و تبديل به خطري براي کشورهاي غربي شد. به خصوص آنکه بسياري از اتباع اين کشورها که ريشه هاي بعضا خاورميانه اي يا ريشه هايي در بالکان مانند بوسني و هرزگوين داشتند، عضو داعش شده بودند.
مرحله سوم ، تضعيف داعش است . حتي تضعيف اين گروه افراطي زنگ خطري براي اروپا به حساب مي آمد (٣٢ :٢٠١٥ ,McFate). بنابراين در اين مرحله که داعش در حال فرسايش است تروريست ها پيکان حملات خود را متوجه اروپا کرده اند. اتحاديه اروپا در مراحل نخستين بحران هيچ گاه به مسئله مهاجرت آوارگان و تبعات اقتصادي – اجتماعي آن فکر نکرد و هم اکنون که بسياري از تروريست ها در قالب مهاجر وارد اروپا شده اند و به ايجاد ناامني از طريق بمب گذاري و ايجاد وحشت پرداخته اند (٢٩ :٢٠١٥ ,Gambhir).
٣. بازيگران منطقه اي تأثيرگذار بر سناريوهاي احتمالي در آينده عراق
هر تحولي در هر کجاي نظام بين الملل که صورت پذيرد خواه ناخواه کشورهاي هم جوار و همسايه را متأثر کرده و دستخوش تحولاتي جديد قرار خواهد داد. تحولات مربوط به عراق نيز همسايه هاي پيرامون خود را به تکاپو واداشته است . زيرا حضور داعش در آن ، هم از ابعاد امنيتي -سياسي ، اقتصادي و حتي اجتماعي – فرهنگي مي تواند بر کشورهاي همسايه تأثير مستقيم بگذارد. با توجه به اين مقدمه هر کشور بر اساس اولويت هاي خود به تحولات مربوط به عراق مي نگرد که اين مهم خاتمه بحران در اين کشور را با مشکل روبرو کرده است . در ادامه به معرفي بازيگران منطقه اي مهم در ارتباط با تحولات عراق خواهيم پرداخت .
١-٣. جمهوري اسلامي ايران ، اهداف و استراتژي هايش در عراق
جمهوري اسلامي بيش از همه همسايگان عراق از اقدامات و تهاجمات داعش زيان ديده و ازاين رو، در پي بازگرداندن شرايط به حال عادي و باثبات اس ت . درعين حال ، اگر سرنگوني داعش به دست آمريکا، يعني کشوري صورت بگيرد که بيشترين خصومت بين آن و ايران در سه دهه گذشته بروز کرده ، حضور آمريکا در عراق ، به احساسي دوگانه و متعارض در ايران مي انجامد. اين تعارض در وضع کنوني هم به صورت حمايت از حکومت اکثريت شيعه و در عين حال ، مخالفت فعالانه با آمريکا و حضور آن کشور در عراق ادامه دارد.
١-١-٣. شکل گيري تنش هاي فرقه اي در استان هاي مرزي
يکي از ويژگي هاي مرزي کشورها که تأثير مستقيمي بر امنيت مرزي دارد، داشتن تنوع قومي ، اجتماعي و فرهنگي در نواحي مرزي است . مخالفان نظام اسلامي در ميان اهل سنت مرزنشين به دو دسته تقسيم شوند؛ يکي جريان ضدشيعه ؛ که در استان هاي سيستان و بلوچستان و کردستان به دليل تبليغات گسترده برعليه ج .ا.ا و جريان هاي قدرتمند مالي و سياسي فرامرزي ، با بزرگ نمايي مصاديق ادعايي از عملکرد شيعيان بهانه ايي براي بروز جريان هاي تندرو ضد شيعه را در بين اهل سنت تقويت نموده است .
دوم جريان وهابيت ؛ که اگرچه به صورت ريشه اي در بين اهل سنت ايران وجود ندارد ولي تبليغات و سرمايه گذاري هاي گسترده در سال هاي اخير به ويژه در عرصه ايجاد مدارس ديني و مساجد و کمک هاي مالي گسترده از سوي سعودي ها موجب جذب جوانان و برخي روحانيون در مناطق سني نشين ايران به اين گروه گرديده است . لذا افزايش شکاف سياسي - فرهنگي با همسايگان و تضعيف اتحاد و انسجام ملي از مهم ترين تهديدات ناشي از فرقه گرايي و تشديد اختلافات شيعه و سني مي باشد (پورسعيد، ١٣٨٥: ٣١).
٢-١-٣. بروز جنگ هاي داخلي و تحرکات تجزيه طلبانه
برخي استان هاي کشور همچون استان هاي سيستان و بلوچستان ، آذربايجان غربي ، کردستان و خوزستان تنوع قومي و زباني آن ها موازي با تنوع مذهبي بوده و با تقويت و بالفعل کردن همديگر به احتمال فعال شدن و تبعات امنيتي مسائل قومي مي افزايد.
القاي کشور کردستان آزاد (کردستان ايران ، ترکيه و عراق ) و بلوچستان بزرگ (مرز ايران ، پاکستان ) تحريک ترکمن ها و آذري هاي آذربايجان و ايران در جهت همراهي با ترک هاي همسايه خطري است که با حضور رژيم صهيونيستي در کردستان عراق ، تفکر وهابيت تکفيري و سرويس هاي جاسوسي آمريکا در بلوچستان پاکستان به عنوان يک خطر بزرگ در زمان بحراني خودنمايي مي کند.
٣-١-٣. حضور قدرت هاي بزرگ در منطقه و پيرامون مرزهاي ج .ا.ايران
امنيتي شدن وضعيت خاورميانه از نخستين تغييراتي است که پس از شروع فعاليت هاي نوسلفي ها در اين منطقه رخ داده است . درواقع پس از حملات يازدهم سپتامبر
،شوراي امنيت ، چنين اقداماتي را تهديد عليه صلح و امنيت بين المللي برشمرد. حمله آمريکا و غرب به افغانستان درواقع زمينه حضور هر چه بيشتر قدرت هاي بزرگ را در منطقه ايجاد کرد و بدين ترتيب امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را دچار تحول اساسي کرد (ابراهيمي ، ١٣٩٢: ١٢٣). طبيعي است که افزايش ناامني در عراق باعث نفوذ گروه هاي نو سلفي و تندرو در عراق و مرزهاي غربي ايران شده است . ازاين رو بايستي اذعان کرد که يکي از مهم ترين پيامدهاي ظهور نوسلفي گري در دوران معاصر در منطقه خاورميانه ، گره خوردن امنيت اين منطقه با امنيت جهاني بوده که سبب حضور قدرت هاي بين المللي در منطقه و از بين بردن توازن و ثبات در بسياري از کشورهاي اين منطقه شده است (يونسيان ، ١٣٩٣: ١٦).
با عنايت به نکات فوق مي توان گفت انتظار ايران از آينده عراق به قرار زير است :
خروج آمريکا از عراق و تضعيف آن در اين کشور؛ اين هدف روشن و کاملا قابل فهم است و خصومت ما بين دو کشور اقتضاء مي کند ايران چنين هدفي داشته باشد.
درعين حال ، ايران مايل است آمريکا در صورت اصرار بر حضور در عراق در اين کشور زمين گير و مستأصل شود.
ممانعت از تأسيس رژيمي مخالف ايران همانند حکومت صدام حسين با توجه به اوضاع عراق و پراکندگي موجود در صحنه سياسي و قومي اين کشور بعيد است که در آينده نزديک چنين امکاني وجود داشته باشد.
ارتقاء جايگاه گروه هاي شيعه در صحنه عراق ؛ شيعيان که به عنوان متحدان طبيعي ايران محسوب مي شوند، اکثريت جمعيت عراق را تشکيل مي دهند و با عنايت به مخالفت کشورهاي سني منطقه با قدرت گيري آنان ، نوعي همبستگي با ايران دارند و خواهند داش ت . چنين اتحادي به تقويت موضع منطقه اي ايران هم کمک خواهد کرد. با توجه به همين مخالفت ها، احتمال رويگرداني اهل شيعه عراق از ايران يا احيانا رقابتشان با ايران چندان قوي جلوه نمي کند.
٢-٣. ترکيه : اهداف و استراتژي ها
ترکيه همساية شمالي عراق و درعين حال ، دروازه ارتباط اين کشور با اروپا نيز محسوب مي شود. بااين حال ، روابط ترکيه و عراق با فرازوفرودهاي بسياري توأم بوده و در حدود سه دهه اخير ، مسئله استفاده شورشيان کرد مخالفت دولت ترکيه از شمال عراق و پناه گرفتنشان در نواحي صعب العبور و کوهستاني اين منطقه ، از اصلي ترين عوامل ايجاد تنش در روابط دو کشور بوده است . ترکيه به مسئله انتقال انرژي عراق و در کل ، تبديل شدن به شاهراه انرژي اروپا و همين طور مسئله اقليت ترکمان مسئله کرکوک هم حساسيت دارد (١٢ :٢٠١٤ ,Afrasiabi) و ازاين رو، اهداف خويش را حول اين محورها تنظيم مي کند.
الگونشدن شمال عراق براي کردهاي ترکيه ؛ خودمختاري و اختيارات محلي حکومت اقليم کردستان ، توجه بخش هاي مهمي از جامعه کردي ترکيه و به ويژه فعالان قومي را به خود جلب کرد. ترديدي نيست که اصلاحات دولت ترکيه در سال هاي اخير از اين وضع هم بسيار متأثر است (درعين حال ، مسئله عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا و خستگي دولت و جامعه ترکيه و همين طور ، مخارج سنگين تداوم جنگ داخلي را هم نبايد دست کم گرفت ) حتي تصور مي رود دولت ترکيه نسبت به ظهور شخصيت هاي سياسي و ناسيوناليست کرد در داخل کشور تساهل مي ورزد تا کردهاي اين کشور، زعامت کردها را متعلق به بارزاني و طالباني ندانند.
البته يک نکته نبايد از نظر دور بماند و آن تفاوت زباني کردهاي ترکيه (کرمانج ) با کردهاي عراق (سوراني ) است ، به طوري که براي متکلمين دو لهجه ، فهم متقابل ميسر نيست (٤٦ :٢٠٠٥ ,Hippler).
حمايت از وضع ترکمان هاي عراق ؛ به دليل قرابت قومي ترکمان هاي عراق با اکثريت اهالي ترکيه ، سياستمداران اين کشور نسبت به وضع اين گروه قومي و کرکوک حساس اند(١٦ :٢٠٠٧,International Crisis Group). ترکمان ها مدعي اند شهر نفت خيز کرکوک ، اصالتا شهري ترکماني است که در اثر سياست تعريب و اقدامات احزاب کرد و مهاجرت آنها به اين شهر، وضع قومي . جمعيتي شهر دگرگون شده و ازاين رو، مخالف الحاق اين شهر به منطقه کردستان ان د. ترکيه از ابتدا با اين امر مخالف بود، زيرا تصور مي رود با الحاق کرکوک به کردستان ، پايه هاي استقلال اين ناحيه در آينده مستحکم مي شود و اين امر براي آينده ترکيه نگران کننده است .
ترکيه براي تحقق اهداف و استراتژي هايش در عراق ، ابزارهايي چون راه ارتباطي عراق به اروپا، خطوط لولة انتقال انرژي و کنترل بر منابع آب دو رودخانه دجله و فرات را در اختيار دارد(يونسيان ، ١٣٩٣: ٣٤).
٣-٣. عربستان سعودي ؛ اهداف و استراتژي ها
عربستان با نظام حکومتي ويژه و اسلامي خويش ، مدعي زعامت ديني و عرضه الگويي براي حکومت اسلامي و اسلام اصيل و خالص است . تبليغات گسترده اي که با دلارهاي نفتي براي نشر عقايد وهابيت در اقصي نقاط عالم اسلامي و حتي بين مسلمانان در اروپا صورت مي گيرد، نشان از تلاش اين کشور براي حفظ و تثبيت جايگاه ادعاي مذکور دارد. يکي از ويژگي هاي وهابيت و به طورکلي ، تفکرات حنبلي و سلفي ، ضديت با شيعيان است که آن ها را رافضي و اهل بدعت مي خوانند. بنابراين ، قدرت گيري شيعيان در عراق از نظر آنها بسيار نامطلوب است (هوشي سادات ، ١٣٩٢: ٣٤). از سوي ديگر، عربستان دعوي آن را دارد که قدرتي