بخشی از مقاله

مرگ

حقيقت مرگ بريده شدن علاقه روح از بدن است براي علاقه روح به بدن تشبيهات زيادي شده است .بعضي ها گفته اندمثل كشتي بان و كشتي كه مرگ،كشتي را از اختيار كشتي بان بيرون مي برد .مي گويي پاي من ،دست من،چشم من،من غير از دست و پا و چشم و گوش است. وقتيكه مي گويي رفتم،درست است كه تو رفتي لكن بپايت رفتي و تو غير پا هستي ،مي گويي ديدم ، شنيدم،گفتم، همه برگشتن به شخص واحد است اين شخص روح شريف است كه از اين ظاهر ظهور پيدا مي كند روح مي بيند ،مي شنود اما از اين سوراخ چشم وگوش،پس بيننده روح است .اين چشم آلت ديدن اوست ،روح چراغي است كه در ظلمتكده تن روشن گرديده است .از مجراي چشم و گوش و ساير حواس روشنايي مي دهد .

 


واجب است كه اعتقاد داشته باشيم كه مرگ به اذن خداست ،همان كسي كه رو

ح را به بدن علاقه داد در شكم مادر تا روز آخر همان كس هم قطع علاقه مي كند همه چيز از اوست .بعضي عوام از عزراييل بدشان مي آيد و او را دشمن مي دانند ديگر نمي دانند كه او پيش خود كار نمي كند او از طرف پروردگار عالم ماموريت دارد

سوال وجواب قبر:
از جمله چيزهايي كه بايستي به ‌آن اعتقاد داشت و جزءضروريات مذهب شيعه است« سوال منكرو نكيرفي القبر حق»قدر مسلم اين است كه شخص بايد اجمالاًعقيده داشته باشد كه در قيد سوال هست ،حالا به چه كيفيت است؟آيا با اين بدن جسماني است يا با بدن مثالي يا مثلاًدر همين قبر خاكي است يا از روح سوال كرده مي شود و به واسطه علاقه اي است كه با بدن دارد اين بدن هم متاثر مي شود يا جور ديگري است اگر تصور شود اينها را كار نداريم زيرا دانستن تفصيل اين امر لزومي ندارد و نيز راهي براي دانستن آنها جز اخبار نيست و در روايات بيان صريحي نرسيده است. بلي، علامه مجلسي در جلد سوم بحار انوار و حق اليقين فرموده از احاديث معتبره ظاهر مي شود كه سوال و فشار قبر در بدن اصلي است و روح بتمام بدن برميگردد كه قدرت بر فهم خطاب سوال و جواب داشته باشد .
چيزهايي كه بايد بدانيم آن است كه از چه سوال مي شود ؟در قبر از اعمال و عقايد پرسيده مي شود بار ميگويند خدايت كه بود ؟پيغمبرت كه بود ؟چه ديني داشته اي؟اگر توانست جواب بدهد دري از سمت بالا باز مي شود و تا چشم كار مي كند به قبرش توسعه مي دهند و اگر جواب بر نيايد دري از جهنم برزخي به روي او باز مي شود نفخه اي از نفخات دوزخ قبرش را آتش مي زند .

برزخ:
برزخ در لغت به معني پرده و حائل است كه بين دو چيز واقع مي شود و نمي گذارد اين دو به هم برسنداين را برزخ مي گويند اما به حسب اصطلاح برزخ عالمي است كه خداي عالم بين دنيا و آخرت قرار داده كه اين دو به وصف خود باقي باشند عالمي است بين امور دنيوي و اخروي .
در برزخ درد وجود ندارد اينها لازمه تركيبات اين عالم ماده اند اما آنجا عالم مجردات است لكن به صراحت آخرت هم نيست يعني براي اهل معصيت ظلمت محض و براي اهل طاعت نور محض ه

م نيست .از امام سوال مي كنند كه برزخ كي است ؟مي فرمايد از ساعت مرگ تا هنگاميكه سر از قبر در مي آورند ودر قرآن مجيد مي فرمايد «و از پشت ايشان برزخي است تا روز قيامت ».
ممكن است اين سوال در ذهن بعضي بيايد كه عالم برزخ با اين طول و تفضيل كجا واقع شده است ؟البته عقل ما نمي رسد كه بفهميم ،چيزي كه هست تشبيهاتي در روايات شده است از قبيل اينكه تمام عالم دنيا از زمين ها تا آسمانها نسبت به عالم برزخ مانند حلقه اي در بيابان است تا شخص در دنيا است مانند كرم در سيب يا طفل در شكم مادر است وقتي مي ميرد آزاد مي شود البته جايي نمي رود و در همين عالم است لكن ديگر محدوديت ندارد ،زمان و مكان ندارد .

ثواب و عقاب برزخ در قرآن :
1-( النار يعرضون عليها غدواً وعشياً يوم الساعه ادخلو آل فرعون اشد العذاب)
بر آتش عرضه كرده مي شود ايشان بامداد و شامگاه و روزئكه قيامت بر پا مي شود آل فرعون را در سخت ترين شكنجه ها داخل كنيد.
از جمله آياتي كه در قرآن مجيد دلالت بر غذاب دوزخ دارد اين آيه شريفه است كه راجع به كسان فرعون مي باشد ، ال فرعون كه در نيل غرق شدند و مردند از آن وقت صبح و شام برآتش عرضه داشته مي شوند تا وقتيكه قيامت بر پا شود و به عذاب سخت تري برسند امام صادق (ع)مي فرمايد در قيامت كه صبح و شام نيست اين راجع است به برزخ –روايتي است از رسول خدا كه فرمود جايش را در جهنم هر روز صبح و شب در برزخ نشانش مي دهند اگر اهل عذاب است ،اگر اهل بهشت است جايش را در بهشت نشانش مي دهند
2-آنهايي كه اهل بدبختي و شقاوتند تا زمين وآسمان برقرار است در آتش اندبراي ايشان فرياد سخت و ناله هاي جانگداز است هر چه پروردگارت بخواهد مي كندو اما آنهايي كه خوشبخت هستند تا اسمان و زمين برقرار است در بهشتند امام (ع) مي فرمايد اين آيه راجع به برزخ است عذاب و ثواب برزخي مراد ست و گرنه در قيامت كه آسماني نيست (اذاالسماءانشقت )و زمين هم عوض مي شود ديگر اين زمين نيست1
(يوم تبديل الارض غير الارض و السموات و برزو الله الواحد القهار)
3-(قبل ادخل الجنه قال يا ليت قومي يعلمون بما غفرلي ربي و جعلني من المكرمين )و بالاخره او را بدار زدند و كشتند تا مرد و به ثواب الهي رسيد و گفت قوم من مي دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامي شده گان قرار داد.
4- (و من اعرض عن ركري فان له معشيه صنكاو نحشره يوم القيمه اعمي «طه ايه 124»)يعني كسيكه از ياد خدا رو گردان شده جز اين نيست كه برايش زندگي سخت و ناراحت كننده است و روز قيامت او را كور محشور خواهم كرد ،بيشتر مفسرين گفته اند كه معشيت اشاره به عذاب در قبر و برزخ است .


5-(حتي اذاجاءاحدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحاًفيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون «مومنون ايه 100»)يعني تا آن زمان كه مرگ يكي از آنان (كفار )فرار رسد عرض مي كند پروردگارا مرا باز گردانيدبه دنيا تا در آنچه وا گذاردم عمل صالح انجام دهم در جوابش گفته مي شود اينطور نيست (باز نمي گردي )سخني مي گويد كه فايده اي ندارد و پشت سر آنهاعالم برزخي تا روزيكه بر انگيخته مي شود قرار داد اين آيه به خوبي دلالت بر آنيكه پس از حيات دنيا و پيش آخرت و قيامت انسان حيات ديگري دارد كه حد فاصل ميان آن دو است حياتي كه بنام عالم قبر و عالم برزخ ناميده مي شود .
6-از جمله آيات قرآن راجع به بهشت برزخي آخر سوره فجر است كه مي فرمايد «يا ايتها النفس المطمئنه» هنگام مرگ خطاب شود كه داخل بهشت شو كه به خبت برزخيه تفسير شده و همچنين «در زمره بندگان من داخل شو».

قيامت به حكم عقل:
اگر دليلهاي نقلي بر فرض نداشيم و همه پيغمبران بر اينكه روز رستاخيزي هست و مردم را با آن دعوت مي كرد ند كه گفتار و كردار و عقايدتان مورد باز خواست قرار مي گيرد نيامده بودند عقل بزرگترين شاهد و دليل است كه اين گردش عالم افلاك و خلقت اوليه هر موجودي بدون نتيجه و غايتي نخواهد بود هر عاقلي اطرافش را كه مي نگرد مي بيند شب روز مي شود و روز شب ،مي خورد و مي خوابد و تخليه مي كند و شهوتراني ميكند ،بچه بزرگ مي شود و جوان بزرگ مي شود و جوان بعد پير مي شود و ميميرد .
دستگاه نامتناهي و عريض وطويلي كه مشاهده مي شود آيا منظور همين است پس انسان را كارخانه نجاست سازي آفريده اند اينكه عبث و لغو است ،براي خوردن و شهوت راني كه حيوانات بودند احتياجي به انسان نبود آنهايي كه منكر آخرتند خدا را بحكمت قبول ندارند (استغفر الله ) معني آن اين است كه دستگاه بي نتيجه و لغو است اما اشتباه كرده اند هر جاي از هر چيزي را كه مشاهده مي كنيم همراه با هزاران حكمت است كه بشر ممكن است به پاره اي از آنها برسد.
ذره اي از ذرات عالم وجود بي حكمت نيست آيا خود عالم وجود بي حكمت است ؟جزيي از اجزاء بدن حتي ناخن و مو بي مصلحت خلق نشده است ، پس آيا خود بدن انسان بي غرض و مصلحت خلق شده است؟
ابرو باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري
آيا غرض از ايجاد انسان همين حيات دنيوي و زندگي مادي است به طوري كه پس از مرگ نيست و نابود گردد پس اگر به فرض محال حيات انسان در اين عالم از اول تا آخرش همه راحتي و با عيش و نوش بود و هيچ دردي و ناراحتي نداشت باز هم عبث و بيهوده بود خلقت او؟ زيرا به هر خوبي كه باشد چون فاني است قابل اعتبار نخواهد بود و محال است كه اين دستگاه خلقت با اين وسعت و عظمت براي غرض فاني باشد در حاليكه حيات مادي بشري سرتا سر با آلام و مصائب و نا

راحتي ها ي گونا گون است و به راستي اگر انسان با مرگ نيست و نابود شود و حيات او منحصر باشد به حيات مادي و دنيوي كه مخلوط است با انواع كدورات جسماني و روحاني و مصائب وامراض و 000 اصل خلقت و ايجاد عبث و منافي حكمت و كرم و ساير صفات كماليه الهيه خواهد بود در اين صورت خلقت انسان در اين عالم شبيه است به اينكه كريمي شخصي را ميهماني كند د رخانه اي كه مملو باشد از انواع درندگان و موزيان از شير و ببر و پلنگ و مار و عقرب و زنبور و غير اينها و چون وارد شده طعامي نزد او حاضر سازند و هر لقمه كه بر داردچندين جانور بر دستش و زبانش نيش زنند و شمشير داران برابرش ايستاده و در هر ساعتي بر او حمله كنند و پيش از آنكه آنچه مي خواهند باان برسد او را گردن بزنند پس انسان را حياتي ديگر و عالمي بهتر در پيش خواهد بود كه در ان تمام سعادت او ظاهر شده يعني برسد به خوشي كه هيچ نا خوش

ي با آن نداشته باشد.
حرم آن روز كزين منزل ويران بروم
راحت جان طلبم از پي جانان بروم
لازمه عدل خدا بر پا كردن روز جزا است :1
خداوند عادل است هر چيزي را هر موجودي مي خواسته تكويناً بدون اينكه بخواهد و به زبان آورد به او عنايت فرموده است.
از موارد عدل الهي جزا دادن افراد است نيكو كاراني را مي بينيم كه عمر خود را در عبادت و اطاعت و خير و صلاح گذرانيدند و آنطوريكه بايد در دنيا پاداش خود را نمي بينند و همچنين بدكاراني را مي بينيم كه چه فسادها و تبهكاريهاي از انها سر مي زند و پاداش كردار خود را نمي بينند بلكه غالباً اهل فساد خوشتر از اهل صلاح عمر خود را مي گذرانند ونيز مي بينيم كه بشر چه ظلمتهائيكه به يكديگر ميكنند چون خدا عادل است پس يقيناً روزي را خواهد آورد كه هر كس به جزاي عملش برسد و حق هر كس بر عهده اوست داده شود ظالمي كه به مظلومي ظلم كرده در آن روز به آتشي كه وعده داده شده برسد ،مقتولي كه بيگناه گشته شده از قاتلش انتقام بگيرد وبه مظلوم ومقتول اجر دهد تا تلافي شود و نيز نيكو كار را اجر دهد .كه خدا بر هر كاري تواناست.
ممكن است در نظرها بياييد كه ذرات بدن ،خدا داند چقدر تغيير و تبديل پيدا كرده ،چگونه با هم جمع مي گردد اين شبهه در اثر غفلت از علم و قدرت خداوند است وقتي كه در بحث توحيد ما دانستيم كه خداوند بر هر چيزي احاطه علمي دارد و ذره اي از ذرات وجود از علمش بيرون نيست و ديگر اين كه به هر كاري هم تواناست و ديگر اين شبهه موردي پيدا نمي كند اين بدن مدتي كه ماند گنديده مي شود و خوراك مور و جانوران قبرستان مي شود و يا اينكه مي ماند تا پوسيده و خاك مي شود ، سپس همراه باد به اين طرف و آنطرف مي افتدجزءگندم و جو و ساير حبوبات مي شود درست است در هر صورت از بين نمي رود و در علم خدا گم نمي شود و خداي تعالي مي تواند اين ذرات خاك را از هر جا كه هست جمع فرمايد چنانچه گفتيم كه امر شد بدن مرغها را حضرت ابراهيم تكه تكه كند و هر جزئي را بر سر كوهي قرار دهداجمالاً خدايتعالي عالم به اجزاو ذرات است هر چند هزارها طور ديده باشد و همچنين تواناست كه آنرا دوباره جمع فرمايد و به ثواب يا عقاب برساند . براي قدرت نمايي پروردگار و اينكه بهر كاري تواناست شواهد مختصري ذكر شد 1

تقوي لباس قيامت است:
از قبر كه سر در مي آورند همه عريانند فقط گروهي هستند كه برايشان وعده داده شده كه عريان وارد محشر نشوند وآنها پرهيزكارانند هر كس با تقوا از اينجا رفت با پوشش خدايي وارد محشر ميشود و همچنين مومنيني كه بي توبه از دنيا رفتند لكن در برزخ شكنجه ديدند و پاك شدند اما خدا نكند كه كسي پاك نشده وارد محشر شود كه آرزو مي كند زودتر به جهنم برود و از زير بار خجالت خدا بيرون بيايد .

انيس قبر عمل است :


مسلم است كه هر كس در قبر انيسش عملش مي باشد چنانچه در قرآن مجيد روايات به ان تصريح شده است از آن جمله صدق عليه الرحمه در كتاب حضال و امالي و معاني الاخبار از قيس بن عاصم روايت كرده كه با جمعي از قبيله بني تميم خدمت رسول خدا مشرف مي شود و عرض مي كند يا رسول الله (ص)ما را موعظه فرما ،حضرت فرمودند:اي قيس براي تو چاره نيست از قريني كه با تو دفن شود و او زنده است و تو با او دفن ميشوي در حاليكه مرده اي اگر يك قرين كريمي باشد تو را گرامي خواهد داشت و اگر لئيم باشد تو را وا خواهد گذاشت محشور نمي شوي مگر با او ،پرسيده نمي شوي مگر از او، پس آن را قرار مده مگر صالح باشد با او انس خواهي گرفت و اگر فاسد باشد وحشت نخواهي كرد مگر از او، و آن قرين عمل تو است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید