بخشی از مقاله

چکیده

موضوع مقاله حاضر، بررسی چگونگی نگاه باباطاهر همدانی به زندگی و مرگ در دوبیتیهاي وي است. باباطاهر از سخنگویان صاحبدل و دردمند بوده و نغمههایی که شاهد سوز درونی است سروده است. بیشتر شهرت باباطاهر به واسطه دوبیتیهاي شیرین و موثر عارفانه اوست. مرگ و زندگی همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته و موضوع پژوهشهاي فلسفی، آیینی و ادبی بسیاري قرار گرفته است. محال است که از زندگی سخن بگوییم، اما به مسئله مرگ نپردازیم.

هر چند این دو موضوع در ظاهر مقابل یکدیگرند، اما مرگ جزو جداییناپذیر زندگی است و به عنوان پایان طبیعی آن در نظر گرفته میشود. همنوایی مرگ و زندگی، در واقع اتحادي موزون، طبیعی و منطقی بین دو مسأله متضاد با هم است. گرچه بهطور کلی در فلسفه یا مذهب و همچنین در باور مردم، زندگی به عنوان یک امر خوشایند و مرگ پدیدهاي شوم و ناخوشایند تلقی میشود، اما طرز تلقی از این مسأله از شخصی به شخص دیگر و از گروهی به گروه دیگر متفاوت است و به ارزیابی آنها از زیستن بستگی دارد. بررسی و مقایسه دیدگاه هنرمندان و به ویژه شاعران که بر اساس فلسفه فکري خاص هر یک به تصویر کشیده میشود، موضوعی بسیار جالب به نظر میرسد.

کلیدواژهها :دوبیتی، زندگی، مرگ، باباطاهر.

مقدمه

با وجود اینکه سال تولد و حتی در گذشت باباطاهر همدانی،شاعر درد آشنا و پر آوازة ادب فارسی، دقیق روشن نیست و حتی گاهی زندگی و سرگذشتش با افسانهها آمیحته است. او در گرو شاعران نامدار و تاثیر گذاري جا می گیرد که حتی تحریف دوبیتیهایش از سوي مردم در زبانها و لهجههاي گوناگون از شان شاعري این عارف شوریده روزگار کم نکرده است. باباطاهر را که باید در فضاي دربار زده شعر قرن پنجم و در روزگار بی درو پیکر دوره سلجوقی از مبتکران و بانیان شعر عرفانی- اخلاقی به شمار آورد  در نوع خود درس بزرگ آزادگی و زهدورزي راستین را به همگان داده است و حتی رفتار خاص اورا نشان میدهد که زهاد عصر با ارباب حشمت و قدرت تا چه حد گستاخ بودهاند.

میدانیم که همه شهرت شاعري باباطاهر در سرودن دوبیتیهایی است که جدا از تازگی، مضمون و ساخت معنایی و ارزش زبانی که دارند نمونهاي از شاعر هجایی عروضی که گونه شعر پیش از اسلام در ایران را یاد ما میآورد که از آن با نام فهلویات یاد شده است و بیتردید باباطاهر یکی از گویندگان بنام سلسله فهلویات بوده است - زرینکوب،. - 1371:96 ارزش تاریخی این دوبیتیها هم در ان است که نشان میدهد پابهپاي ادب رسمی - فارسی دري - ، ادب محلی - فهلوي=فهلویات - در ایران حضور داشته است، یعنی اینکه ادب عوام - دربرابر ادب خواص که در دربار رایج بود - به لهجهها و زبانهاي محلی وجود داشته است.

از یاد نبریم که باباطاهر مانند ناصر خسرو به درون دربارهاي پررزرق و برق تعلق خاطر ندارد و اتفاقا در نقطه مقابل انها به ترویج فرهنگ و اندیشه راستین مورد پسند خویش با دوبیتیهایش سرگرم است. اما جدا از ارزشهاي زبانی و تاریخی این دوبیتیها،سرشار بودن انها از مضامین گوناگون و متنوع عارفانه و قلندرانه هم نکته اي است که توجه به ان شناخت ما را از شخصیت عرفانی باباطاهر کاملتر میکند. در این دوبیتیها که از لالا یی تا مرثیه و از گهواره تا گور موضوع و مطلب هست البته عالیترین شکل بندگی یعنی اعتراف به گناه و پوزش از رحمان هم نمودار است.

با این تفکر این مطالعه درصدد است تا با بررسی اندیشه وي در مورد مرگ و زندگی و آوردن نمونه ابیاتی از دوبیتیها، گوشهاي از عقاید و اندیشههاي وي را در این زمینه، در معرض دید مخاطبان و مشتاقان این عارف مسلک درویش قرار دهد.

پرسشهاي تحقیق

سوال اصلی این مطالعه عبارت است از: - دیدگاه باباطاهر نسبت به زندگی و مرگ چگونه بوده است؟ سوالات فرعی که میتواند قابل طرح باشد این است که: - آیا باباطاهر از اوضاع زندگی خود راضی بوده یا نه؟ -نگرش وي نسبت به زندگی سخت گیرانه است یا معتدل؟ -عاقبت انسانها را چگونه توصیف کرده است؟- آیا وي نسبت به زندگی نکاه توام با یاس دارد یا امیدواري؟- آیا باباطاهر نسبت به زندگی خود حسرت می خورد؟- باباطاهر در این جهان مادي به نگرش جبري معتقد بوده یا بر اختیار انسان تاکید کرده است؟- باباطاهر براي گریز از این زندگی مادي چه راهکاري پیشنهاد میدهد؟

پیشینه پژهش

بشر همواره به مسئله زندگی و مرگ توجه خاصی داشته است و درجستجوي ابعاد، زمینهها و یافتن مفاهیم آن دست به پژوهش زده است. اما تحقیقی در جهت بررسی معناي مرگ و زندگی در دوبیتیهاي باباطاهر یافت نشد ولی در عوض تحقیقاتی چند در پژوهش و کنکاش مواردي چون انسان، طبیعت، خدا و همچنین تجلی آیات قران در اشعار باباطاهر شده است که در ذیل به بیان نمونههایی از آن بسنده میشود: - 1 ادیب نیا، محمد و علی شیخ الاسلامی، تجلی آیات قرآنی در اشعار باباطاهر همدانی، کنفرانس بین المللی علوم و مهندسی، امارت - دبی، موسسه ایده پرداز پایتخت ویرا.

این موارد نمونه هایی کوچک از جامعه بزرگ تحقیقات در زمینه اشعار باباطاهر هستند که گاه بصورت کلی و گاه بصورت جزئی تحلیل یافته اند.اما در زمینه معانی زندگی و مرگ در اشعار باباطاهر تحقیقی صورت نگرفته است و تحقیق در نوع خود نوآورانه است.

روش و ابزار کار

این تحقیق به صورت روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است و درآن ابتدا ابیات موردنظر آورده شده سپس به تحلیل و توضیح مقاصد نویسنده و شاعر پرداخته شده است همچنین در این پژوهش از ابزارهایی همچون سندکاوي و فیش برداري،کتابخانهاي و مرور برخی از کتب و مقالات مرتبط با موضوع و از اینترنت و فضاي مجازي استفاده شده است.

یافته ها

در این مقاله سعی براین شده است که دیدگاه باباطاهر نسبت به مرگ و زندگی و علی الخصوص اوضاع زندگی خود مورد بررسی قرارگیرد و نمونه ابیات از دوبیتیهاي وي در شش مقوله آورده شده و در ذیل هر یک به شرح و تبیین آنها پرداخته شده است که عبارت اند از: الف: پند دهی از مرگ و بی اعتباري دنیا و زود گذري عمر؛ ب: عقیده و باور داشتن به مرگ و زندگی آخرت؛ ت: بی وفایی و بی ارزشی روزگار و دنیا و ابراز شکوه از زندگی دنیا؛ ج: بی اعتباري و بی ارزشی دنیا؛ ق: اعتقاد شاعر به قضا و قدر زندگی؛ ف: مرگ یک مسئله همگانی. الف: پند دهی از مرگ و بی اعتباري دنیا و زود گذري عمر:

بهار آیو به صحرا و در و دشت    جوانی هم بهاري بود و بگذشت

سر قبر جوانان لاله رویه    دمی که گلرخان آیند به گلگشت

در بیت اول میتوان نوعی حسرت را مشاهده کرد حسرتی که شاعر می خورد و آن براي این است که چرا قدر ایام جوانی را ندانسته است و این حسرت همواره با وي بوده است و وي اساس زندگی را همچون سایر شعرا در جوانی میداند و زندگانی را به طبیعتی تشبیه کرده که رفته رفته پیر و فرتوت شده و فقط حسرت ایام دور بر دل آدمی باقی میماند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید