بخشی از مقاله
برخی از منابع:
۱. امامی مییدی، علی، اصول اندازه گیری کارآیی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول، ۱۳۷۹، تهران
۲. حاج فتحعلیها، عباس و دکتر مهدی سیداصفهانی، توسعه تکنولوژی (بررسی مفاهیم و فرآیند تصمیم گیری ها)، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۲، تهران
۳. سازمان برنامه و بودجه (سازمان مدیریت و برنامه ریزی)، اطلس تکنولوژی، چهارچوب کلی برنامه ریزی بر پایه تکنولوژی، چاپ اول، چاپخانه احمدی، ۱۳۶۹، تهران
4 – سازمان مدیریت توانیر ، وزارت نیرو ، امار تفصیلی صنعت برق ایران ، سال 1380 ، 1381 ، تهران
مقدمه
روش های موجود در ارزیابی سطح تکنولوژی بیشتر بر اندازه گیری فاصله تکنولوژی بنگاه از یک تکنولوژی مطلوب و الگو تاکید دارند برخی از این روش ها نیز برای ارزیابی تکنولوژیهای خاصی وضع شده اند. هدف این مقاله معرفی یک مدل ریاضی برای ارزیابی و تلفیق آن با یکی از روشهای پرکاربرد ارزیابی تکنولوژی، یعنی روش اسکاپ است به گونهای که مدلی تلفیق شده برای ارزیابی بنگاههای با تکنولوژی های متفاوت نیز قابل استفاده باشد. در این مقاله پس از معرفی روش های فعلی ارزیابی تکنولوژی (فناوری) شامل روش های پورتر، اسکاپ، ارزش افزوده اقتصادی، خبرگان آمریکا، زلانی و شاخص گذاری رقابتی و بررسی آنها درباره ضرورت بکارگیری روش جدید بحثی ارائه خواهد شد پس از آن روش تحلیل پوشش داده ها معرفی خواهد گردید. بررسی سابقه بکارگیری DEA در ارزیابی تکنولوژی و نیز پیشنهاد مدل تلفیقی و مطالعه موردی و نتیجه گیری از مباحث بعدی این مقاله است.
روش های فعلی ارزیابی تکنولوژی (فناوری)
در یک دسته بندی کلی هر نوع ارزیابی تکنولوژی در یکی از دسته های پنجگانه زیر قرار می گیرد:
الف) ارزیابی محتوای تکنولوژی در سطح شرکت، بخشی یا ملی
ب) ارزیابی فضای تکنولوژی در سطح شرکت رشته، بخشی یا ملی
ج) ارزیابی موقعیت تکنولوژی در سطح رشته یا زیربخش های فعالیت
د) ارزیابی توانایی های تکنولوژی در سطح بخشی یا کلان
ه) ارزیابی نیازهای تکنولوژی در سطح بخشی یا ملی
ارزیابی هایی از نوع (ب) و (ج) یعنی ارزیابی فضای تکنولوژی و نیز ارزیابی موقعیت تکنولوژی در مقایسه دو کارخانه یا تکنولوژی مشابه در دو کشور متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد و مرتبط با موضوع مدیریت انتقال تکنولوژی است. ارزیابی از نوع (د) و (ه) یعنی ارزیابی توانایی های تکنولوژی و ارزیابی نیازهای تکنولوژی در سطح بخش، کلان و یا ملی مطرح است و در مقایسه ارزیابی شرکت ها و بنگاهها از آنها استفاده نشده است. ارزیابی نوع (الف) یعنی ارزیابی محتوای تکنولوژی در سطح بنگاه، بخش و یا ملی به نحو مشخصی بر جنبههای گوناگون تکنولوژی تمرکز می یابد و روشی است برای ارزیابی اجزاء گوناگون تکنولوژی و نیز اثر کلی تکنولوژی، عمده ترین روشهای فعلی ارزیابی محتوای تکنولوژی عبارتند از: روش پورتر، روش اسکاپه روش ارزش افزوده اقتصادی، روش خبرگان آمریکا، روش زلنی و روش شاخص گذاری رقابتی
روش پورتر
مدل پورتر برای اندازه گیری سطح تکنولوژی در سطح شرکت و جهت تبیین استراتژی توسعه تکنولوژی به منظور دستیابی به موقعیت رقابتی تعریف شده است. این مدل براساس نظریه سیستم ارزشی بوده که در آن شرکت، یک زنجیره ارزشی در کل سیستم تلقی میشود.
طبق نظریه پورتر، مجموعه فعالیت های یک شرکت شامل طراحی، تولید، بازاریابی، فروش، خدمات و تحویل، هر کدام به نحوی در میزان ارزش افزوده و سودآوری شرکت نقش دارند. لذا در تبیین استراتژی رقابتی بایستی به نقش و سهم هر یک از این عوامل توجه نمود. پورتر مجموعه فعالیت های یک شرکت را با استفاده از زنجیره ارزشی ترسیم می نماید و عبارت فعالیت های ارزشی را برای مجموعه فعالیتها بکار میبرد. طبق این مدل فعالیت های ارزشی یک شرکت شامل فعالیتهای اصلی و فعالیت های پشتیبانی است.
روش اسکاپ
یکی از روشهای اندازه گیری و سنجش سطح فن آوری توسط مرکز انتقال فن آوری آسیا و اقیانوسیه" (APCTT) وابسته به کمیسیون اقتصادی - اجتماعی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوسیه (ESCAP) تدوین گردیده اسست (سازمان مدیریت و برنامه ریزکی، ۱۳۶۹). در این روش، تکنولوژی به چهار جزء جداگانه تقسیم می شود:
- ماشین آلات و ابزار تولید (فن افزار) : شامل دارائیهای فیزیکی و اجسام و ابزاری که به عنوان امکانات فنی در درون فن آوری مورد استفاده واقع میشود.
- مهارتها و تجربیات انسانی (انسان افزار) : شامل ویژگیها و خصوصیات مهارتی انسانها در ارتباط با فن آوری،
- اطلاعات و دانش فنی (اطلاعات افزار)" : شامل اسنادی که فن آوری در آنها جای گرفته است و می توان آن را دانش فنی و مستندات نامید.
- سازماندهی و مدیریت (سازمان افزار (: شامل نظامهای مدیریتی که فن آوری را در خود جای داده است.
در اطلسی تکنولوژی روشی برای اندازه گیری نقش فنی چهار جزء تکنولوژی در واحد تولیدی برای ارزیابی محتوای تکنولوژی معرفی شده است بدین ترتیب که رتبه بندی هر یک از اجزاء تکنولوژی با استفاده از فرایند نمرهدهی و توسط متخصصین فن صورت می گیرد. علاوه بر امکان فوق در روش اسکاپ با رسم چهارضلعی های وضع موجود و مطلوب می توان براساس تفاوت چهارضلعی ها و تقارن چهارضلعی مربوط به وضع موجود به تجزیه و تحلیل و بررسی محتوای تکنولوژی پرداخت به این صورت که هر کدام از اجزاء چهارگانه تکنولوژی را حداکثر دارای ارزش معادل ۱۰۰ (حد مطلوب) در نظر گرفت و با تعیین ارزش هر کدام از عواملی در واقعیت و با استفاده از نظرات کارشناسان و با رسم چهارضلعی های مطلوب و موجود (همانند شکل ۱) و با توجه به تفاوت های حاصله و نیز تقارن چهارضلعی به بحث و بررسی در مورد تکنولوژی موجود پرداخت.
هنگامی که نقش هر یک از چهار جزء تکنولوژی براساس نظرات کارشناسان به صورت عددی بدست آمد باید ارزش واحدی که نشان دهنده نقش کلی این چهار جزء باشد برآورد شود تا بتوان یک شاخص کلی بدست آورد در اطلس تکنولوژی پیشنهاد می شود از تابعی توانی مثل تابع تولید کابداگلاس " بنام تابع ضریب کمک تکنولوژی (TCC) استفاده شود. بیان ریاضی این تابع به صورت زیر است
که T, H, I, O به ترتیب مربوط به نمره سازماندهی و مدیریت، اطلاعات، تواناییهای انسانی و ماشی آلات و تجهیزات می باشد. قبل از استفاده از این مقادیر در معادله بالا باید آنها را به مقیاس بین صفر و یک تبدیل نمود توان β مربوط به شدت نقاشی هار یک از اجزای روش TCC می باشد ارزش B را می توان با استفاده از روش پذیرفته شده مقایسه دوبهدو همراه با تجزیه و تحلیل ارزش ویژه بدست آورد. این مدل بطور ضمنی نشان می دهد که هر یک از چهار جزء (TH I.O) باید بزرگتر از صفر باشد در غیر اینصورت ارزشی (TCC) صفر خواهد شد. حداکثر TCC برابر یک خواهد بود. بنابراین هر قدر ارزش TCC به یک نزدیک باشد کمک تکنولوژی آن واحد به تولید بیشتر است. تجزیه و تحلیل های TCC می تواند در انجام مقایسه های بین سازمانی بر مبنای.تکنولوژی مورد استفاده قرار گیرد