بخشی از مقاله
تاثير آموزش مهارتهاي زندگي بر سلامت روان:
تعريف سلامت روان:
يك فرد زماني داراي سلامت روان است كه با شناخت و حفظ ويژگيهاي شخصيتي، خود را با محيط تطبيق دهد. شناخت خود مجموعه ادراكات، ارزشها، افكار و عواطف را تشكيل مي دهد كه سبب و آگاهي فرد از موجوديت خود مي شود. بدين معني او مي فهمد كيست و چيست. در تامين سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتيكي عوامل محيطي نيز تاثير فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت كامل ويژگيهاي مربوط به سلامت روان در يك فرد بسيار مشكل است ولي زماني افراد از نظر رواني سالم مي باشند كه داراي خصوصيات شاخصي گردند
. اعتماد به نفس دارند. از خصوصيات مثبت و برجسته خود استفاده مي كنند در عين اينكه به محدوديتها و نواقص خود آشنايي دارند توانائيهاي خود را مي شناسند و حداكثر استفاده از آن را مي كنند اين افراد واقعيت وجودي خود را انكار نمي نمايند بجاي عذرتراشي و دليل تراشي شكستها را براحتي پذيرفته و نگراني به خود راه نمي دهند.
2. احتياجات اوليه را براحتي برطرف مي نمايند. برآوردن نيازهاي اوليه زندگي بخصوص نيازهاي جسماني باعث تلاش دائمي در اين افراد مي گردد. و با شناخت واقعيتها واقع بينانه تر با مشكلات زندگي مقابله مي نمايند.
3. به ديگران به ديده خوب مي نگرند. ضمن دوست داشتن ديگران به آنها اعتماد مي كنند و در حفظ روابط با ديگران كوشا هستند محبت خويش را مستقيماً ابراز مي نمايند و براي آن شواهدي مناسب ابراز مي دارند.
4. مسئوليت پذيرند ضمن پذيرش مسئوليت مناسب با سن خود مسئوليت كارهايي كه خود انجام مي دهند را مي پذيرند از كسب تجربه لذت برده و هميشه براي بهترين نتيجه در تلاش خواهند بود.
جوان و سلامت روان;
سرنوشت خود را با افكارتان تعيين كنيد." كارلايل
" ما همان گونه زندگي مي كنيم كه مي انديشيم." ماردن
بي شك جوانان به همان اندازه كه مايلند از سلامت بدن برخوردار باشند به منظور روشن تر شدن موضوع ضروري است كه قدري در معنا و مفهوم اين پديده تامل كنيم روان شناسان مكتب كمال برخي از شاخص هاي سلامت روان را به قرارزير معرفي مي كنند :
1. ميان محركها و پاسخ هاي فرد ،تناسب و تعادل منطقي وجود دارد .
2. آرمان ها و هدفها ي فرد ،در محدوده امكانات او فرار دارد به اين مفهوم كه در انتخاب اهداف زندگي به واقعيت توجه كافي مي شود
3. فردي كه داري سلامت روان است آگاهي و شناخت نسبتا ًمطلوبي ازانگيزه هاي خويش دارد و ارتباطي منطقي ميان انگيزه و رفتار خويش برقرار مي كند .
4. فردي كه رواني سالم و به هنجار دارد معمولا ً رواني يكسان و همانگي دارد براي مثال در حوزه احساسات و انفعالات " ثبات عاطفي " دارد و به سادگي دستخوش هيجانات زودگذز و ناپايدار نمي شود.
5. ميان انتظارات شخصي فرد از خويش و توانايي هاي ذاتي اوتناسب منطقي و معقولي وجود دارد به اين مفهوم كه هيچ گونه تضادي در اين مورد مشاهده نمي شود و او قادر است با درك هويت خويش تضادهاي درونيش را برطرف كند.
6. فرد با روبه روشدن با شكست ها و واقعيت هاي دردناك زندگي توانايي ويژه اي دارد او ناكامي هاي خود را با شجاعت مي پذيرد و از آنها به منزله سكوي پرتاب به دنياي كاميابي ها و موفقيت هايش استفاده مي كند.
ما و سلامت رواني جوانان به راستي اطرافيان جوان چه نقشي در تامين سلامت رواني او مي توانند ايفا كنند؟برخي از راه كارها در اين مورد عبارتند از :
1. ياري رساندن به جوانان تا از توانايي هايشان آگاه شوند و انتظاراتشان را از خويشتن بر ميناي توانايي هايشان تنظيم نماينداين امر مقدمه اي براي دستيابي آنها به سازگاري شخصي است.
2. به منظور حفظ " حرمت نفس "جوانان ما نيز خواسته هاي خود را از آنان متناسب با امكاناتشان در نظر گيريم تا در رشد اعتماد به نفس انان وقفه نيفتد.
3. به لحاظ تاثير رواني شكستها و ناماكي ها بر اعتماد جوانان ضروريست كه پس از هر ضربه و ناكامي به ترميم روحي آنان بپردازيم و توان لازم را براي مقابله با مشكلات احتمالي آينده در آنها ايجاد نماييم
4. بايد به جوانان تفهيم نماييم كه "حادثه" و " تفسير حادثه" دو موضوغ متفاوت از يكديگرنديك حادثه براي دو نفر واكنش هاي متفاوتي را به دنبال دارد و اين امر در حقيقت به تفسير فرد از حادثه مرتبط مي شود .افراد حوادث را بر اساس تجربيات ،پيشين زمينه ذهني و نوع رويكردشان تفسير مي كنند.
5. مساعدت به جوانان به منظور تنظيم برنامه اي متنوع در زندگي از ضرورتهاي ارتباط با آنان در تأمين سلامت رواني است زيرا روح آدمي نياز به تنوع مطلوب و دلپذير دارد ،به گونه اي كه كهر و فعاليت و درس و مطالعه ،عبادت و معنويت ،ديدار دوستان و بستگان ،ورزش و برنامه هاي مفرح ،هر يك در جاي خود در زندگي نسل جوان مطرح شوند.
6. ايجاد فرصت هاي مطلوبي براي همدلي با جوانان ،گام مؤثري در تأمين سلامت رواني آنان است .زيرا گفت گوي صميمي و سازنده دريچه اي براي فشارهاي روحي است اطرافيان نسل جوان بيشترين تأثير را در تأمين سلامت روحي آنان دارند.
7. عادي تلقي كردن مشاوره ،نسل جوان را بر مي انگيزد تا به منظور تأمين و حفظ سلامت رواني خويش با مشاوراني آگاه و متعهد ،گفت وگوكند و راه حلي مطمئن براي مشكل خويش بيابد .اين امر از راه معرفي مراكز مشاوره،تأكيد بر اهميت مشاوره در سلامتي رواني و تأييد جنبه هاي مثبت و سازنده مشاوره ،امكان پذير خواهد بود.
سلامت روان و ضرورت توجه به آن:
سلامت روان مفهومي است که چگونگي تفکر ، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعيت هاي زندگي نشان مي د هد و به درک ما از خود و زندگي مان بستگي دارد.
همچنين بسته به ميزان برخورداري از سلامت روان عملکرد ما در کنترل استرس ، برقراري ارتباط با ديگران ، ارزيابي ها و انتخابمان متفاوت است.
در حقيقت سلامت روان چيزي بيش از عدم وجود بيماري روحي است. بدين معني که صرفا به لحاظ نداشتن بيماري روحي نمي توان سلامت روان را در يک فرد صددر صد تاييد کرد.
حتي با اينکه بسيار ي ازما از بيماري خاص روحي قابل تشخيص رنج نمي بريم اما واضح است که برخي از ما به لحاظ روحي سالم تر از ديگران هستيم.
مطالعه ويژگي هايي که سلامت روان را مي سازند تحت عنوان " روانشناسي مثبت" نام گرفته است.
آنچه مسلم است حفظ سلامت روان نيز مانند سلامت جسم حائز اهميت است. شايد اقداماتي در اين زمينه صورت گيرد اما خدمات بهداشت روان عمدتا به گروه کوچکي ازافراد که مشکلات جدي و آشکار دارند اختصاص مي يابد و به همه کساني که از مشکلات طولاني رواني طولاني مدت رنج مي برند يا افرادي که معمولا افسردگي و اضطراب را تجربه مي کنند ، کمک نمي کند.
ممکن است تشخيص و ريشه يابي مشکلات مربوط به سلامت روان دشوار باشد اما متخصصان بهداشت روان با آگاهي از علائم ، اين مشکلات را تشخيص مي دهند.
مسلما عدم درمان هر يک از مشکلات مربوط به سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي بر شدت آن مي افزايد و به اين ترتيب درمان دشوار تر شده و احتمال پيدايش مشکلات عميق تر وجود خواهد داشت.
تحقيقات نشان داده است که اکثر بيماري هاي روحي از اوائل زندگي (نيمي از همه موارد تا 14 سالگي) آغاز مي شوند.
شروع بسياري از موارد با علائم خفيف که براحتي قابل رفع هستند مانند اضطراب کم يا خجالت دائمي است اما در صورت عدم درمان مي توانند بسرعت به افسردگي شديد ، ترس هاي ناتوان کننده يا اضطراب باليني تبديل شوند.
اينکه موارد زيادي از اين بيماري ها در زمان جواني افراد (سه چهارم تا 24 سالگي) آغاز مي شود ابهام آميز است و بر تلاش بيشتر براي تشخيص و درمان در مراحل اوليه تاکيد دارد.
بنابراين اگر عضوي از خانواده شما، يا يكي از همكاران و دوستانتان اغلب احساس عصبي بودن و اضطراب ميكند بايد نگران او باشيد و در برخي موارد به او پيشنهاد كنيد براي بررسي بيشتر به مراكز درماني مراجعه كند.در اينجا به برخي ويژگي هاي سلامت روان اشاره مي شود:
- توانايي لذت بردن از زندگي : توانايي لذت بردن از زندگي براي داشتن سلامت روان ضروري است. جيمز تيلور مي نويسد "راز زندگي لذت بردن از گذشت زمان است".
تمرين مديتيشن و آرامش ذهن يکي از راههاي پرورش توانايي لذت بردن از زندگي است. البته ما بايد براي آينده برنامه داشته باشيم و نيز بايد از گذشته درس هايي را بياموزيم اما بسياري از اوقات اغلب ما زمان حال را در نگراني آينده و يا حسرت گذشته از دست مي دهيم.
- سازگاري : توانايي خارج شدن از پريشان حالي تحت عنوان سازگاري گفته شده است. مدتهاي مديدي است که مشخص شده برخي افراد استرس را بهتر از ديگران کنترل مي کنند. علت آنکه عده اي با وجود شرائط نامطلوب خانوادگي افراد موفقي مي شوند و عده اي ديگر در اين شرائط زندگي ناموفق ديگري را تکرار مي کنند اين است که گروه اول با استرس هاي موجود کنار مي آِيند و درست تصميم گيري مي کنند.
- تعادل : بنظر مي رسد حفظ تعادل در زندگي منجر به ارتقاء سلامت روان مي شود. براي مثال همه ما بايد زماني را که صرف امور اجتماعي مي کنيم با مدت زماني را که به خود مي پردازيم هماهنگ کنيم.
کساني که همه وقتشان را درتنهايي مي گذرانند ممکن است برچسب "گوشه گير" به آنها زده شود و شايد بسياري از مهارت هاي اجتماعي را از دست بدهند.
انزوا گرائي مفرط حتي مي تواند منجر به جدايي از واقعيت شود. کساني هم که از نياز به کمي انزوا طلبي غافل مي شوند بهمين ترتيب ممکن است دچار چنين جدايي شوند. تعادل بين اين دو مهم است.
ديگر حوزه هايي که بنظر مي رسد تعادل حائز اهميت باشد شامل هماهنگي بين کار و تفريح ، تعادل بين خواب و بيداري ، هارموني بين استراحت و ورزش ، و حتي تعادل بين زمان سپري شده در خانه و محيط بيرون است.
- انعطاف پذيري : با افرادي که شديدا بر ايده هاي خود پافشاري مي کنند آشنايي داريم. هيچ بحثي قادر به تغيير نظر آنها نيست.
چنين افرادي اغلب با انتظارات سختي که دارند ، خود را در معرض استرس بيشتر قرار مي دهند. تمرين منعطف تر نمودن توقعات مي تواند به بهبود سلامت روان کمک کند.
افرادي که از سلامت روان برخوردارند طيفي از احساسات را تجربه نموده و اين احساسات را بروز مي دهند. برخي افراد احساسات خاصي را سرکوب مي کنند و آنها را غير قابل قبول تلقي مي کنند.
اين عدم انعطاف احساسي ممکن است آنها را در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان نمايد.
خود شکوفايي :
از مواهبي که در اختيارمان نهاده شده چه ساخته ايم؟ رخي از افراد توانايي هايشان را شکوفا مي کنند و عده اي هم آنچه را در اختيار دارند بر باد مي دهند. ما بايد ابتدا داشته ها و مواهبي را که به ما ارزاني شده بشناسيم و اين روند تشخيصي بخشي از راهي است که به سوي خود شکوفايي بايد طي کنيم.
کساني که از سلامت روان برخوردارند ، در اين راه قدم برداشته اند.
آنچه از نظر تان گذشت مختصري بود از مفاهيمي که در شناسايي سلامت روان حائز اهميت هستند. توانايي برقراري روابط سالم با ديگران ، اعتماد به نفس ، نحوه رويارويي با مرگ عزيزان نيز ازجمله مفاهيم حائز اهميت در بحث سلامت روان هستند.