بخشی از مقاله

اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه دوم شهرستان سیاهکل

چکیده
مهارتهای زندگی فرآیندی است که به انسان، راه های زندگی کردن در جامعه و تعامل با انسان ها را می آموزد، به فرد شخصیت و هویت می بخشد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد. پژوهش حاضـر بـا هـدف اثربخشـی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر انجام شده است. پـژوهش از نـوع نیمـه آزمایشـی بـا طـرح پـیش آزمـون پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بوده است. جامعهی آماری شامل کلیهی دانش آموزان پایه ی اول متوسطه ی دوم شهرستان سیاهکل 226 ) نفر) در سال تحصیلی 92-93 بودند که از بین از دانش آموزان علاقه منـد و توانـا جهـت شـرکت در جلسـات کـه 60 نفـر بودنـد پیش آزمون سلامت عمومی به عمل آمد و 40 نفر از آن ها که در آزمون نمره ی بالایی اخـذ کـرده بودنـد ( نمـره ی بـالا در ایـن آزمـون نشان دهنده ی اختلال است)، به عنوان افراد نمونه مشخص گردیدند و به صورت تصادفی تعداد 20 نفر برای گروه آزمایش و تعداد 20 نفر برای گروه کنترل انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامهی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر بود. گروه آزمایشـی در مـدت 10 جلسـه، هفتهای یک بار، برنامهی مهارتهای زندگی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافـت نکردنـد. پـس از آمـوزش،مجـدداًسـلامت عمومی اعضای هر دو گروه مورد اندازهگیری قرار گرفت. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) تحلیل شد. یافتهها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر سلامتروان دانش آموزان دختر در یک متغییر ترکیبی (سلامتروان) اثـر معنـیداری داشـته اسـت .(P > 0/001)
کلمات کلیدی: مهارتهای زندگی، سلامتروان، دانشآموزان دختر
.1 مقدمه
پیشرفتهای علمی و فنی سالهای اخیر انسانها را با انبوهی از مسائل و مشکلات گوناگون مواجه ساخته است. کنار آمدن با این فشارهای زندگی و کسب مهارتهای فردی و اجتماعی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت زندگی او، به اشکال گوناگونی تجلی یافته است. در دورهی کودکی این تعارضها جلوهی چندانی ندارند، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواریهای ویژهی سنین نوجوانی و جوانی، کشمکشهای درونی و محیطی بیشتر تظاهر پیدا میکنند. به منظور ارتقاء سطح توانایی افراد جهت حل مؤثر این مسائل و مقابله با مشکلات موجود، نیاز به توجه جدی و برنامهریزی دقیق وجود دارد. زیرا توانایی در حل مسائل و مشکلات نقش تعیینکنندهای در تأمین سلامتیروانی، موفقیت فردی و زندگی سالم دارد.[1] به دلیل این که اکثریت جمعیت کشور ما را کودکان و نوجوانان مدرسه رو تشکیل میدهند، ضروری است با ایجاد زمینههای مناسب به امر ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته شود و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس، برنامه ریزان، مشاوران، روان شناسان و سایر دست اندرکاران آموزش و پرورش کشور از طریق آشنایی با موضوعات بهداشتروانی، کودکان و نوجوانان را برای دستیابی به روان سالم یاری دهند.[2] مهارتهای زندگی عبارتست از تواناییهای روانی- اجتماعی برای رفتار انطباقی و مؤثر، که افراد را قادر میسازد تا بهطور مؤثری با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله کند. آموزش این مهارتها زمینهی ارتقاء رشد شخصی و اجتماعی و محافظت از حقوق انسانها و پیشگیری از مشکلات روانی- اجتماعی را فراهم می کند.[3] پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که آموزش مهارتهایزندگی1 در زمینههای افزایش سلامتروانی و جسمانی، تقویت اعتمادبهنفس و احترام به فرد، کمک به تقویت ارتباط بینفردی، پیشگیری از مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی، کاهش اضطراب و افسردگی و کاهش افت تحصیلی مؤثر بوده است.
نوجوانان امیدها و سرمایههای آیندهی جامعه محسوب میشوند. نقش بیبدیل این قشر در روند رشد، توسعه و تعالی کشور بر هیچکس پوشیده نیست، لذا هرگونه سرمایهگذاری برای این گروه سنی در جهت رشد و شکوفایی به عنوان پشتوانهی اساسی، ضروری است. با توجه به اینکه تعداد بسیاری از نوجوانان ما در مدارس مشغول به تحصیل هستند، باید توجه داشت که حصول به اهداف آموزشی با وجود آشفتگیها و ناسازگاریهای عاطفی و رفتاری امری مشکل و غیرممکن است و با توجه به این که نوجوانان در مقطع سنی خود با مسائل و مشکلاتی در سازگاری با روابط بینفردی، بلوغ، تحصیلی و... مواجه میشوند ایجاد شایستگیهای لازم برای مقابلهی مؤثر و کارآمد با چالشهای حال و آینده ضروری بهنظر میرسد. یکی از راههای ارتقای سطح سازگاری دانشآموزان بهرهگیری از مهارتهای شناختی منجمله آموزش مهارتهای زندگی است .[4] برنامهی مهارتهای-زندگی یک مدل آموزشی است که در کارها و فعالیتهای گروهی سازمان یافته به منظور رشد مهارتهای عملی که برای زندگی روزمره ضروری هستند، کاربرد دارد. به همین جهت شرکت فعال اعضای گروه برای یادگیری مهارتهای زندگی امری ضروری میباشد، چرا که روش مهارتهای زندگی مبتنی بر یادگیری تجربی است و یادگیری مؤثر را با فعالیت، مشاهدهی شرکت کنندگان دیگر و دریافت بازخورد در نظر میگیرد. در نتیجه محتوای مهارتهای زندگی، به جای یادگیری آموزش معلم مدار، یادگیری تجربی و عملی است که مکانیزم اساسی آن تغییر رفتار افراد است بهنحوی که این یادگیریها میتواند به موقعیت خارج از گروه انتقال یابد .[5]
در پژوهش خلعتبری و عزیززاده حقیقی [6] این نتیجه حاصل شد که آموزش مهارتهای زندگی و راهبردهای مقابله با فشارروانی2 به طور معنیداری موجب افزایش سلامتروان در دانشجویان میگردد. نتیجهی این فرضیه همچنین در برخی جهات با یافتههای پژوهشی آلبرتین و همکاران [7] که در پژوهشی پیرامون تأثیر آموزش مهارتهای زندگی نتایج مثبتی بهدست آوردند، مطابقت دارد. آنان نیز نتیجه گرفتند که آموزش مهارتهای زندگی مانند رفتارهای اجتماعی مثبت، توانایی حلمسئله و مهارتهای کلامی و غیرکلامی اجتماعی مناسب منجر به افزایش توانایی افراد در کنترل مسائل و مشکلات، انگیزش در مورد کار مثبت و فعالیت در جهت رسیدن به اهداف و بهبود زندگی میشود. پژوهش حقیقی، موسوی و محرابی زاده فرمند [8] نشان داد آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش سلامتروان و عزت نفس دانشآموزان دختر گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل میشود. میکائیلی منی، احمدی خویی، زارع [9] در پژوهشی تحت عنوان بررسی مقایسهای اثربخشی آموزش سه مهارت زندگی بر سلامت عمومی دانشجویان سال اول نتیجه گرفتند که آموزش مهارتهای برقراری ارتباط مؤثر در تمام مؤلفههای سلامت عمومی و نمره کلی آموزش، اثربخش بود که در قیاس با سایر مهارتها، تغییر و بهبود بیشتری را به دنبال داشت. حقیقی و سودانی [10] با عنوان بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و شادکامی والدین دانشآموزان ناتوان در یادگیری با دانشآموزان عادی انجام دادند. نتایج این پژوهش نشان داده است که آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سلامت روان و شادکامی والدین دانشآموزان ناتوان در یادگیری موثر بوده است. همچنین در پژوهش گیلبرت [11] نتایج نشان داده است که آموزش این مهارتها سبب افزایش عزتنفس، بهبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطات بین فردی، افزایش رفتارهای مثبت اجتماعی و سازگاری اجتماعی، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بینفردی و افزایش مهارتهای مقابلهای شده است.
بدینسان آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک توانمندی روانی- اجتماعی و همچنین یک مهارت برای سازگاری فردی ـ اجتماعی در بهبود سلامت روان و کیفیت زندگی میتواند مؤثر باشدکاملاً.واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند، راهی روشن و هموار جهت شکوفایی و استعدادهای نو، فراهم میگردد. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفادهی مدیران، معاونین، دبیران و از همه مهمتر مشاورین محترم قرار گیرد تا موجبات تکامل و سلامت روانی فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم ساخته و در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج میشود. با توجه به همین نکته هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامتروان دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه دوم شهرستان سیاهکل در نظر گرفته شد.
.2 متن یا بدنه اصلی مقاله .1-2 روش: پژوهش حاضر بر حسب هدف، نحوهی اجرا و آموزش مهارتها در مقولهی طرحهای نیمهآزمایشی قرار میگیرد که در آن برای تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده میشود. متغیر مستقل3 در این پژوهش آموزش مهارت های زندگی و متغیر وابسته4 نشانه های سلامت روانی (در چهار سطح، شامل عملکرد جسمانی 5، اختلال در عملکرد اجتماعی6، اضطراب و بی خوابی7 ، افسردگی(8 در نظر گرفته شد.گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و برای گروه کنترل آموزشی انجام نگرفت. پس از اتمام جلسات آموزش، از دو گروه در شرایط یکسان یک هفته بعد از پایان آموزش ، پس آزمون(اجرای پرسشنامهی سلامت عمومی) به عمل آمد.
.2-2 آزمودنی ها:

جامعهی آماری این پژوهش 226 نفر، شامل همهی دانشآموزان دختر پایهی اول متوسطهی دوم شهرستان سیاهکل میباشد که در سال تحصیلی 92-93 به تحصیل اشتغال دارند. که از این جامعه از بین دانشآموزان علاقمند و توانا جهت حضور و شرکت در جلسات گروه که شامل 60 نفر بودند و بر اساس نمرهی افراد در آزمون سلامت روان که در آن، نمرهی بالایی اخذ کرده بودند (نمرهی بالا در این آزمون نشان دهندهی اختلال است) 40 نفر مشخص گردیدند که از بین آنها به صورت تصادفی تعداد 20 نفر برای گروه آزمایش و تعداد 20 نفر برای گروه کنترل انتخاب شدند.
.3-2 ابزارسنجش:
پرسشنامهی سلامت عمومی(: 9(GHQ این از پرسشنامه در سال 1972 توسط گلدبرگ ساخته شد و بهطور وسیعی به منظور تشخیص اختلالات خفیف روانی در موقعیتهای مختلف به کار برده شده است. فرم 28 سؤالی این پرسشنامه توسط گلدبرگ و هیلیر[12] در اقدامی به منظور افزایش واریانس و براساس تحلیل عاملی بر روی فرم اصلی ساخته شده است. در این پژوهش برای سنجس عمومی سلامتروان از فرم 28 سوالی سلامت عمومی استفاده شد. این پرسشنامه از چهار زیر مقیاس (هر زیر مقیاس 7 سؤال) به نام های عملکرد جسمانی، اختلال در عملکرد اجتماعی، اضطراب و بی خوابی، افسردگی تشکیل شده است. روش نمرهگذاری گزینههای GHQ با استفاده از مدل ساده لیکرت بوده است که بهترتیب گزینهها، نمرههای قردادی 3، 2، 1، 0 تعلق میگیرد. در پژوهش حاضر نحوهی نمرهگذاری که بر اساس مدل لیکرت میباشد بدین شرح میباشد برای گزینهی (الف) صفر، گزینهی (ب) نمرهی یک، گزینهی (ج) نمرهی 2 و گزینهی (د) نمرهی 3 منظور شده است. نمرهی بالا نشان دهندهی اختلال است. در این آزمون برای فرد 5 نمره تعیین میشود. نمر ه کلی هر فرد نیز از جمع نمرات چهار خرده مقیاس به دست میآید.[13] نتیجهی یک فراتحلیل10 نشان داد که متوسط حساسیت11 فرم 28 سؤالی پرسشنامه برابر 0/84 (بین 0/77تا(0/89 و متوسط ویژگی آن 0/82 (بین 0/78تا (0/85 است.[14] روایی همزمان12 این پرسشنامه با شخصیتسنج چندوجهی مینهسوتا13 نیز نتایج مطلوبی به دست داده است.[13] در ایران نیز پژوهشگران زیادی از این پرسشنامه استفاده کردهاند. تقوی [15] که نسخهای از این پرسشنامه را در ایران ترجمه و آمادهی اجرا کرد، با همبسته کردن امتیازات حاصل از پرسشنامهی سلامت عمومی با پرسشنامهی بیمارستان میدلسکس14، همبستگی برابر با 0/55 را برای این پرسشنامه گزارش کرده است. همچنین بررسیهای مربوط به پایایی و روایی این پرسشنامه دلالت بر آن دارد که میتوان این پرسشنامه را به عنوان ابزار غربالگری در مطالعات همهگیرشناسی اختلالات روانی نیز بهطور موفقیتآمیزی بهکار برد .[16] این پرسشنامه از نظر پایایی نیز به کرات در ایران بررسی شده است. برای نمونه، در پژوهشی ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس برابر با 0/88، برای برای خرده مقیاس نشانههای بدنی برابر با 0/87، برای خرده مقیاس اضطراب و بیخوابی برابر با 0/73 و برای خرده مقیاس نارسایی عملکرد اجتماعی برابر با 0/77 خرده مقیاس افسردگی برابر با 0/89 گزارش شده است.[17 ]
.4-2 روند اجرا و تحلیل داده ها:
آموزش مهارتهای زندگی در 10 جلسه، هفتهای 1 روز، به مدت تقریبی 90 دقیقه به مدت تقریبی 3 ماه به گروه آزمایشی آموزش داده میشود که از اواخر اسفند ماه 92 جلسات آموزشی شروع گردید. در هر جلسه، ابتدا تکالیف هفتهی گذشته مرور و بعد مطالب جدید مطرح خواهد شد. در پایان جلسه مطالب،جمعبندی و تکلیف جلسهی بعد ارائه میشود. اهداف جلساتاختصاراً به شرح جدول 1 ارائه میگردد.

جدول :1 اهداف جلسات آموزش مهارتهای زندگی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید