بخشی از مقاله
مقدمه
کرمان استانی واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران هر چند سلسله کوههای نسبتاً بلند در سمت شمال غربی خود دارد ولی هیچ رودخانه پر آبی در آن جاری نیست همین کمبود آب و مناطق لم یزرع کوهستانی و شن زارهای این سامان، سبب شده تا بیشتر اهالی این منطقه به جای کشت و زرع، به هنر و صنعت قالیبافی روی آورند
این ناحیه از ایران از دیر باز یکی از مراکز مهم فرشبافی کشور ما به شمار می رفته و تاریخ فرشبافی کرمان به قرنها پیش و قبل از دوران صفویه می رسد. قطعه ای از یک تخته فرش بافته شده در این شهر که در موزه حضرت امام رضا علیه السلام در مشهد نگهداری می شود بر سابقه ای لااقل در حد پانصد سال بافندگی در زمینه فرش های گره دار کرمان شهادت می دهد
در روند تاریخی قالیبافی کرمان می توان نقاط اوج و حضیض متعددی را سراغ گرفت بطوریکه هنر قالیبافی کرمان نقطه اوج خود را در زمان صفویه و مرحله حضیض خود را در اوایل دوره قاجاریه، یعنی زمانی که آقا محمد خان قاجار به لحاظ مساعدت اهالی کرمان با لطفعلی خان، دست به کشتار هولناک اهالی آن زد، سپری کرده است. بنابراین، به احتمال قریب به یقین هنر فرشبافی در کرمان، از زمان صفویه و با حمایت آنان در این منطقه نضج گرفته است. چه اسکندر خان منشی، مؤلف عالم آرای صفوی و منشی شاه عباس، در این کتاب به قالی کرمان اشاره دارد و شاردن نیز که در سالهای 1666 و 1672 میلادی به ایران مسافرت کرده، این موضوع را تأیید کرده است
اما با تمامی اینها از منابع و آثار تاریخی چنین بر می آید که عمده آثار این دوره کرمان منسوجات بوده است نه قالی. بطوریکه تا اواسط دوره قاجار، کرمان یکی مهم ترین و بزرگترین مراکز تولید انواع منسوجات به خصوص پارچه های ابریشمی بوده است که از مهمترین آنها شالهای پشمی و پارچه های ساده کرباس و پته های زیبا را می توان نام برد
شروع انقلاب صنعتی و ورود انواع پارچه های نساجی و ماشینی، که منجر به کاهش تولید انواع منسوجات دستی گردید، عامل اصلی گرایش به هنر قالیبافی کرمان است. در واقع دوران بعد از انقلاب صنعتی اروپا، یکی از پر رونق ترین ادوار قالیبافی کرمان است. آقای یساولی معتقد است: حرفه قالیبافی در کرمان بطور جدی از قرن نوزدهم میلادی به همت تجار تبریزی شکل گرفت. آنان چون میزان تولیدات این منطقه را در جهت صدور به کشورهای اروپایی از طریق تبریز و ترکیه کافی نمی دانستند با ایجاد کارگاههای متعدد، آغازگر دوره ای درخشان از هنر قالیبافی این منطقه بودند. در اواخر دوره قاجاریه شرکت های خارجی و برخی از افراد محلی نقش حمایت کنندگی تجار تبریزی را عهده دار می شوند. این شرکت ها خود مستقلاً شروع به تولید فرش و به دنبال آن ترسیم نقشه های قالی نمودند.
در همان زمان در حدود 150 طراح در فرش کرمان کار می کردند که برخی برای شرکت های مذکور و برخی بطور مستقل به کار نقشه کشی فرش مشغول بودند. بعدها به علت وقوع جنگ جهانی اول، بحرانهای اقتصادی سال 1929 میلادی و کسادی ناگهانی در بازارهای خارجی موجب توقف سفارشات خارجی شد و این امر رفته رفته کار قالیبافی کرمان را کند کرد. علیرغم رفع بحران در کشورهای اروپائی و امریکا، شرکتهای خارجی دیگر به اهداف گذشته شان تمایلی نشان ندادند. گر چه فرشبافی در کرمان دیگر آن رونق گذشته را نیافت، لیکن مردم قانع کرمان به حفظ دست آوردهای گذشته همت گماشتند و ویژگیهای خاص این حرفه را حفظ کردند. با تمامی این افت و خیزها امروزه نام کرمان با قالی آن مترادف است. فرشهایی که در این منطقه بافته شده زینت بخش موزه های معتبر جهان است. هنوز تمیزی و لطافت اجناس با نام قالی کرمان در ذهن اشخاص تداعی می کند
ساختار
اغلب قالی های کرمان از نوع خاص سه پود می باشد. به عبارتی بین رجهای بافت، 3 پود دیده می شود که اولی و سومی ضخیم و دومی نازک است. البته قالیهای دو پود اول ضخیم و پود دوم نازک نیز به طور پراکنده دیده می شوند
در محدوده جغرافیایی کرمان هر دو نوع گره قالی ایران کاربرد دارد در منطقه شهری باف کرمان، گره مورد استفاده گره فارسی است که در بافت قالیهای ظریف بکار می رود و در مناطق روستایی باف، هم گره فارسی و هم گره ترکی رایج است از طرفی دیگر گره های جفتی و در دهه های اخیر بی گره بافی(کمانش) هم در کرمان رایج شده است. این نوع بافت های تقلبی در فرش های جدید بافت کرمان و بی سلیقه گی برخی از بافندگانی که فرش های کم دوام با حاشیه ای کج و کوله و موج دار و شیرازه های زشت به بازار می فرستند باعث عقب افتادگی فرش خوش سابقه کرمان در بازارهای بین المللی شده است. مواد اولیه مصرفی در فرشهای کرمان چون بیشتر مناطق فرشبافی است و استفاده از پشم برای پرز و نخ پنبه ای برای تار و پود فرش رایج می باشد برای پرزها از پشم محلی استفاده می کنند که با دوام و دارای حالت ابریشمی بوده است ولی از آنجائی که تقاضا رو به افزایش رفته، آنها به پشم هایی که از خراسان و یا کرمانشاه وارد می شده و یا به پشم های خشک تر تبریز توسل جسته اند
در حال حاضر، در کرمان از دارهای عمودی(ایستاده) استفاده می شود که البته این دارهای عمودی از نوع چرخان می باشد و تنها در مناطق عشایری این استان است که دارهای افقی (خوابیده) به کار می روند. رجشمار فرشها نیز متغییر و از 35 تا 80 رج می باشد
طرحهای رایج:
ابتدا نظری بر روند تطور و تکامل نقوش قالیهای کرمان خواهیم داشت که می توان آن را به سه دوره تقسیم کرد
دوره نخست یا عصر ترمه:
این دوره همزمان با زوال شالبافی در کرمان است. در این زمان بازرگانان تبریز برای حفظ قالیبافی در نقاطی مانند هریس، تبریز، مشهد، اراک و کاشان کارگاههای قالیبافی دایر کردند و در برخی نقاط به قالیبافان محلی سفارشهایی دادندو در نقاطی مانند کرمان به خرید قالی پرداختند که این کار موجب گسترش قالیبافی در کرمان شد. طراحان قالی در کرمان در این موج تازه گسترش قالیبافی، طرحهایی براساس نقشه شالهای کرمان یعنی نگاره های "بته جقه" و کاربردهای گوناگون آن تهیه می کردند. کاربرد نام عصر ترمه به خاطرالهام گرفتن از همین شالهای ترمه می باشد
عصر بازگشت:
این دوره در واقع دوره بازگشت به نق
وش سنتی می باشد. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و تغییر سلیقه بازار در آمریکا، تغییر اساسی در طرحهای کرمان بوجود آمد و نقش و نگاره های صفوی مورد تقلید هنرمندان کرمان قرار گرفت. نقشه های اسلیمی و گلهای شاه عباسی و نقشهای قاب قرآنی و ترنج و لچکهای انبوه رایج شد. در اواخر این دوره باز هم بعلت بحران اقتصادی در آمریکا و توقف خرید ها و سفارشات، شاهد تمایل طراحان به نقوش قبلی هستیم
عصر گوبلن:
وجه تسمیه این دوره بخاطر تأثیر گرفتن نقوش قالیها از طرحهای فرانسوی بنام "گوبلن" می باشد، در واقع می توان گفت طرحهای قالی در این دوره اصالت خود را از دست می دهند. نقشهای "اوبوسن" و "ساونری" که همگی گوبلن خوانده می شوند، یکسر از فرانسه می رسید و بر دست نقاشان کرمانی باسمه برداری می شد و به کارگاه می رفت شاید بتوان گفت که در همین دوره است که موتیفی به نام "گل فرنگ" وارد قالی های ایران می شود
بطور کلی آنچه موجب شهرت طرحها و نقوش کرمان شده است، استفاده از موتیفهای بسیار ریز که بصورت گسترده در زمینه قالی پخش شده اند و یک طرح پرکار را بوجود آورده اند. نکته قابل ذکر دیگر این است که طراحان کرمانی از نقوش گل و برگ و درخت استفاده کرده و می کنند و بسیاری از صاحب نظران معتقدند که شرایط اقلیمی و محیط کویری کرمان سبب گردیده تا طراح کرمانی با به تصویر کشیدن گلها و گیاهها، کمبود آنان را در ذهن خود جبران سازد. در
مورد طرحهای رایج امروزی در کرمان نویسندگان کتابهای "مقدمه ای بر شناخت قالی ایران" و "فرشنامه ایران" معتقدند که این طرحها عبارتند از: طرحهای خوشه انگوری، سبزیکار چمنی، گلدانی و درختی، ستونی 33 پل، برگ چغندری، قاب قرآنی، بته جقه ای، لچک ترنج کف ساده و همچنین نقشه های گل فرنگ و گوبلن و یا نقشه های شکارگاه و افشان، بازوبندی، خشتی و غیره
:آقای "تورج ژوله" نویسنده کتاب "پژوهشی درفرش ایران" طرحهای متداول کرمان را چنین تقسیم بندی می کند
طرح سبزی کار :
طرحهای تصویری که اغلب بهترین آنها در حوزه قالیبافی راور بافته شده و می شوند
طرحهای افشان :
به ویژه افشان شاه عباسی که شاید بهترین آنها در دوره معاصر حاصل قلم توانای طراحان خاندان شاهرخی بوده باشد
و از دیگر طرحهای معروف کرمان نقوش قاب قرآنی، انواع درختی و گلدانی تلفیقی و همچنین انواع گل فرنگ می باشد
رنگ بندی
همانگونه که قبلاً ذکر شد، رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمانی یکی از دلایل شهرت این قالیها می باشد که علاوه بر استفاده از رنگهای باثبات و گیاهی، دارای ترکیب بندی رنگی بسیار قوی نیز می باشند
در قالیهای مرغوب کرمان بطور معمول حداقل 15 رنگ و در قالیهای نفیس تا 30 رنگ نیز مورد استفاده قرار می گیرد. از لحاظ رنگ آمیزی، فرش کرمان یکی از متنوع ترین و شادترین فرشهای ایران محسوب می شود. لاکی سیر و روشن، بژ، عنابی، مسی، آبی سیر و روشن، سرمه ای، صورتی، و سبز سیر و روشن از مهمترین رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمان می باشند
رنگرزی
شهرت عمده فرشهای کرمان بخاطر رنگرزی آن می باشد، کرمان تنها مرکز قالیبافی در ایران است که در آن تقریباً به کلی مواد رنگ آمیزی بیگانه تحریم شده اند. رنگهای به کار رفته بسیار متنوع هستند اکثراً این رنگها که تا گذشته نزدیک در کارگاههای رنگرزی برای مصارف شالبافی و قالیبافی بکار می رفتند از سری رنگهای طبیعی بودند ولی در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم مقداری رنگهای جوهری به کارگاههای رنگرزی آن راه یافت . رنگهای گیاهی مورد استفاده عبارتند از: نیل (ترکیبی)، قرمز دانه، روناس، پوست گردو، پوست انار، برگ مو، بوریا و حنا. همانند بقیه نقاط ایران، در کرمان هم، زاج تنها ماده ثابت کننده ای است که در رنگرزی خامه قالی مورد استفاده قرار می گیرد
ابعاد
آقای تورج ژوله در کتاب خود (پژوهشی در فرش ایران) چنین می آورد: ابعاد فرش کرمان چندان متنوع نیست و گرایش به بافت فرشهای کوچک مانندذرع و نیم و دو ذرع کمتر است. اما ابعاد 3 2 و 5/35/2 و 43 متری و بزرگتر در میان قالیهای قدیم و جدید کرمان بسیار زیاد است. بافت کناره نیز در کرمان چندان متداول نبوده است. در سالهای اخیر ابعادی همچون خرک (تقریباً 60120 سانتی متر) و همچنین پشتی و روکش صندلی و مبل نیز رواج زیادی یافته است
اما در کتاب "مقدمه ای بر شناخت قالی ایران"، "یساولی" نظری خلاف نظر آقای ژوله دارند ایشان معتقدند: قطع قالیهای کرمان بسیار متنوع است و از قالیچه های کوچک 9/06/0 متر تا قالیهای بزرگ 47 متر در تغییر است
خلاصه:
شرحي دربارة انواع بافت در قاليهاي كرماني: فارسيباف، تركيباف، كمانه شيب ـ چگونگي تشخيص بافت نوع مرغوب و نامرغوب ـ رنگرزي، طرح و نقشه، لچك ترنج، اردبيلي، بازوبندي، كف ساده، كف ساده مرغي، خشتي، سعري دشت گلي، سلسلهاي، نقشه شاهعباسي ـ ابعاد فرش كرمان ـ فرش كرمان درموزهها ـ بازرگاني فرش كرمان، منابع و مآخذ.
قالي ايران را بشناسيم
قالي كرمان گوهر جاودانة ايران
بهمن خانمحمد آذري
شيوه بافت
در اين بخش چگونگي بافت فرش كرمان را از نقطه نظر شيوه بستن گرهها و اشكال گوناگون آن بررسي ميكنيم. معمولا دو نوع گره در قالي بافي وجود دارد، گره فارسيباف و گره تركيباف كه اولي در ميان قاليبافان مناطق مركزي، شمال شرقي و جنوبي ايران و دومي در ميان بافندگان مراكز شمالغربي، شمالي و غربي كشور رواج دارد.
در كرمان بافت قالي به صورت فار
سيباف است. در گره فارسيباف نخ از كناره يك چله رد ميشود و از فاصله دو چله بيرون ميآيد و پس از دور زدن چله دوم از بين دو چله سر درميآورد. از هر دو شكل گره كه ذكر آنها رفت، نوع به اصطلاح تقلبي نيز گهگاه در قاليبافي به كار ميرود و آن گره جفتي است. در اين نوع گره پشم بجاي دو چله از چهار چله رد ميشود. از اين نوع گره معمولا در قاليهاي ريزباف بيشتر استفاده ميشود، چه تشخيص آنها از روي قالي كاري مشكل است و البته پس از آنكه پود روي رج را پوشاند تشخيص گره جفتي غيرممكن است
گره جفتي گرچه كار بافنده را آسان ميكند، ليكن باعث ميشود كه قالي نرم و سبك و كمدوام گردد و اين بلاشك عيب بزرگي براي قالي است. اخيراً در كرمان نوعي بافت در ميان قاليبافان رايج شده است و آن بافت بدون گره (كمانه شيب) است، به اين ترتيب كه دور چله ميگردد بدون اينكه گره بخورد و بر روي رج محكم شود. در روي قالي و پشت آن تشخيص اين نوع گره غيرممكن است، ليكن در اثر مرور زمان گرهها دانهدانه از پشت قالي درميآيند و به تدريج قالي از بين ميرود. لطمه ديگري كه از بافت كمانه شيب بر قالي وارد ميشود اين است كه ديگر قالي به مرحله كهنگي نميرسد و در نتيجه كهنه فرش كرمان هم برخلاف ساير فرشها ارزشي ندارد. البته فراموش نميكنيم كه قاليهاي درستبافت كرمان كهنگي بسيار ارزشمندي دارند. يادآور ميشويم كه بافت بيگره در تمام نقاط كرمان رايج نيست. تحقيقات نشان ميدهد كه در جوپار، ماهان، كرمان و بعضي از نقاط كوهپايه بافت بيگرهيا كمانهشيب رايج گر
ديده است و در بقيه نقاط مانند راور، رابر، بافت، رفسنجان و… و… بافت گرهفارسي در كار است و كماكان قاليهاي نفيس محصول اين نواحي ميباشد.
حال كه صحبت از گره و نوع بافت در فرش كرمان رفت، بجاست كه واحد بافت و تعداد رج در گره فرش كرمان را هم بشناسيم. در قالي كرمان مقياس محاسبه همان ذرع قديم (104 سانتيمتر) ميباشد.
اسليمي لچك ترنج
براي محاسبه رج در گره فرش كرمان 16/1 ذرع را كه 5ر6 سانتيمتر ميشود واحد قرار داده و يك گره ميخوانند. مجموع تعداد دانههاي موجود در يك گرهعرض و يك گرهطول واحد بافت قالي است، به اين ترتيب كه اگر در يك گرهعرض 35 دانه و در يك گره طول 35 دانه باشد، اين فرش را 35 جفت يا 70 رج ميخوانند البته يكي از عوامل مرغوبيت قالي مساوي بودن دانههاي موجود در يك گره عرض و يك گرهطول است و اگر در يك فرش بافت آن طوري باشد كه دانههاي گرهعرض و طول نامساوي باشد آن فرش نامرغوب است. مرغوبترين و ريزبافتترين فرش كرمان در حال حاضر 120 جفت يا 240 رج است. درشتبافتترين فرش كرمان تا چند سال پيش 70 جفت بود، ولي اكنون تا 50 جفت هم بافته ميشود. البته اين مسأله از نظر عرف تجاري نقص بزرگي براي فرش محسوب ميشود، مضافاً بر اين كه
قاليهاي درشتبافت را بيگرههم ميبافند و باعث نزول ارزش آن ميشوند. گفتيم كه اگر تعداد دانههاي بافت در گرهعرض و طول نامساوي باشد، اين مسأله عيب بزرگي براي قالي به حساب ميآيد، موضوع ديگري كه حاصل اين كيفيت است، اينكه اگر تعداد دانههاي گرهطول زياد باشد، طول فرش از آنچه كه مقرر است و در قرارداد بافت قيد گرديده زيادتر خواهد شد. به عنوان مثال فرش چهار متري 5ر4 متر طول پيدا خواهد كرد نيم متر اضافه را در اصطلاح فرشبافي كرمان رندي مينامند، يعني سفارش دهنده به بافنده ميگويد نيممتر رندي كردهاي و البته قيمت آن نيم متر قابل پرداخت نيست.
طرح و نقشه
تحقيق و تفحص در زمينه طرح و نقشه قالي ايران از پارچهبافي و كاشيسازي و كوزهگري و به طور اعم هنرهائي از اين رديف تأثير پذيرفته و سير تكاملي پيموده است. بيشك اوج تجلي اين هنر به زمان صفويان ميرسد، تركيبهاي دلنشيني كه هنرمندان اين دوره از رنگ و نقش و نگاره بر روي قالي پديد آوردهاند با آن همه شكوه و زيبائي هرگز فراموش نميشود. گرچه ايران در طول تاريخ، چندين بار مورد هجوم بيگانگان قرار گرفته است، ليكن فرهنگ و سنت و مليت و هنر ايراني هرگز دستخوش دگرگوني و رنگپذيري از اين مهاجمين بيگانه نگشته و اصالت خود را با قدرت و عظمت حفظ كرده است. آنچه مسلم است اين كه
بازتابهاي روحي هنرمندان در طي زمان و پيشامد حوادث در نظمهاي شكوهمندي كه بر قالي خلق ميكنند، نمايانگر است، شجاعت، مناعت طبع، بلند پروازي، صلابت و قدرت همه و همه در لابلاي نقشها جان ميگيرد. گذشته از اين، آنچه كه به وضوح در طرح و نقش قاليهاي ايران ديده ميشود، جاي پاي هنرهاي ديگر چون كوزهگري، كاشيسازي، پارچهبافي و غيره است.
طرح و نقش قالي ايران با تمام گوناگوني و تنوع در دو شاخه اصلي خلاصه ميشود:
اول طرحهاي شكسته كه از اشكال منظم هندسي و خطوط مستقيم و شكسته تشكيل يافته است. اين طرحها قديميترين طرحهائي است كه ساخته فكر انسان هنرمند است و گواه اين مدعا مينياتورهائي است كه از قرن هشتم در دست است. در متن معمولا از هشت ضلعيها و دوازده ضلعيهاي منظم از صليبها و ستارههاي دوازده الي شانزده پر و در حاشيه نيز از همين تصاوير به اضافه نقشها و نوشتههائي با خط كوفي استفاده ميشود.
دوم نقشهاي گردان كه حاصل پيوستن خطوط منحني به يكديگر است. اوايل قرن نهم آغاز پيدايش چنين نقشهائي است، به همراه نقش گردان گل و بته و شاخهوارهاي مارپيچي ساده و ابتدائي مورد توجه قرار گرفته و در پايان همين قرن جايگزين نقشهاي شكستهشده است.
اين بدان معني نيست كه نقشهاي شكسته ديگر در نقشههاي قالي جاي ندارد، بلكه در حال حاضر در آسياي ميانه، تركيه و قفقاز، در ميان ايلات و روستاهاي ايران مورد استفاده و جاري است. شايد يكي از علل مهم رواج نقشههاي شكسته در روستاها و بين ايلنشينها اين باشد كه طرحهاي شكسته را بدون ترسيم بر روي كاغذ نيز ميتوان مورد استفاده قرار داد، در حاليكه نقشهاي گردان حتماًبايد بر روي كاغذ تصوير گردد تا قابل استفاده باشد. امروزه وجود كاغذهاي
شطرنجي چاپي در واحدهاي گوناگون، كار رسم نقشههاي قالي را هر قدر هم پر پيچ و خم و پر نقش و نگار باشد، آسان كرده است، حال آنكه در گذشته پيش از آنكه چنين كاغذهائي چاپ شود، ترسيم نقشههاي گردان بر روي كاغذ كار بسيار مشكلي بود. مدارك موجود نشان ميدهد كه ترسيم كاغذ شطرنجي به صورت حرفه بين افراد رايج بود. البته كاغذهاي ترسيمي آنان يك واحد ثابت داشت و مقدار آن بيست و پنج خانه در هر سانتيمتر مربع بود.
يادآور ميشويم كه بر روي كاغذ شطرنجي نقشهكشي، هر خانه نمودار يك گره است. در مورد شكل و چگونگي نقشهها بايد بگوئيم كه در سالهاي اخير بافت قاليها در بعضي موارد بدون حاشيه انجام ميگيرد. در سالهاي قبل حاشيه در نقشه قالي يكي از مهمترين قسمتها را به خود اختصاص ميداد، حتي گروهي را عقيده بر اين است كه متن فرش هر قدر هم كه زيبا باشد، اين حاشيه است كه توجه بيننده را به زيبائي و ظرافت متن معطوف ميدارد. حاشيه در قالي معمولا از يك حاشيه مياني و دو تا چهار حاشيه كناري تشكيل ميشود. نقشه حاشيه اصلي معمولاً شامل اسليمي و گل و برگهاي ريزنقش ختائي است و مكرر ميباشد، ليكن حاشيههاي كناري را تصاوير هندسي و نقشهاي كوچك شكسته و نيز مكرر به وجود ميآورد. بر روي حاشيههاي مياني و كناري گاه با خط
شكسته و گاه خط معمولي و يا خط كوفي اشعاري نوشته ميشود. گروهي از بافندگان را عادت بر اين است كه نام خود را بر روي قسمتي از حاشيه كناري پائيني و يا گوشهاي از حاشيه مياني پائيني ميبافند. اقدام اخير يكي از ابتكارات جالب بافندگانست كه كار شناسائي قالي را در سالهاي بعد آسان ميكند. شناخت قاليها در برخي از موزهها از اين طريق انجام ميگيرد. معمولا نقش متن قاليها از عرض و طول، تقارن كامل دارند و نقشه ترسيم شده 4/1 (يك چهارم) نقشه اصلي است. البته اين كسر به 8/1 و 16/1 نيز قابل تغيير است. يادآور ميشويم كه گاهي نقشههاي قالي سرتاسري هستند و هيچ نوع تقارني در قسمتهاي مختلف ندارند. نقشههاي شكارگاهي و گلداني و نقشههائي كه به سرتاسري موسومند از اين رديف ميباشند.
براي قالي كرمان نقشههاي خاص كرمان وجود دارد. البته تأثيرپذيري طرحهاي قالي كرمان را از نقشههاي اصفهان مانند شاه عباسي كه اوج طرح و نقشه در دوران صفويان، يعني درخشانترين دوران قالي در ايران و نيز نقشه شيخ صفي كه پويائي خاصي در بين طرحهاي قالي ايران دارند، نبايد از نظر دور داشت. بنابراين اگر در كرمان قاليبافان از نقشههاي ديگري استفاده كنند، غيرمعمول و خارج از عرف خواهد بود. البته اين بدان معني نيست كه در كرمان از نقشههاي مناطق ديگر استفاده نميشود، بلكه اين موضوع كمتر از جاهاي ديگر اتفاق ميافتد.
در گذشته بزرگان فرشبافي كه سرمايهگذاران و صاحبان كارگاههاي بزرگ بودند، براي خود نقشههاي خاصي داشتند و فرشهاي بافت آنان به سبب نقشه مخصوصشان به آساني شناخته ميشد و اين مسئله نوعي گواهي مرغوبيت بود. در حال حاضر نيز در بعضي موارد اين رسم رعايت ميشود. طراحان كرماني معمولا حاشيه را كه مشتمل بر 5 نوار است طوري طرح ميكنند كه حاشيه اصلي دو برابر پهناي حاشيه فرعي را داشته باشد. آخرين رشته بيروني حاشيه، شبيه نوار بسيار باريكي است كه اغلب به رنگ سرخ ميخكي بافته ميشود.
قاليبافان كرمان در نقشههاي خود بيش از هر چيز به نگارههاي گلدار روي ميآورند، علت اين امر شايد علاقهاي باشد كه مردم اين منطقه از گذشتههاي دور بگل دارند. اشكال گوناگوني از گل آفتابگردان كه نشانهاي از آئين زرتشت است، در قاليهاي كرمان ديده ميشود. گذشته از آنچه كه گفتيم تصاويري از پرندگان و حيوانات به صورت نقشه شكارگاهي يا نقشههائي كه در آنها تصاوير انسان نيز وجود دارد، در نقشههاي متن قاليهاي كرمان مورد استفاده قرار ميگيرد. با توجه به مطالبي كه گفتيم اين نتيجه حاصل ميشود كه نقشه و طرح در قالي كرمان دامنهاي وسيع دارد و ما ذيلا مواردي از آن را نام ميبريم و درباره چند نقشه معروف توضيحاتي ميدهيم.