بخشی از مقاله
چکیده
هنر ایرانی، ویژگیهایی دارد و یکی از جنبه هاي مهم آن، تاثیر پذیري از مفاهیم و آموزه هاي دینی و مذهبی است صنایع دستی ایران نیز از این ویژگی مستثنی نبوده و فرش دستباف در برخی از دوره هاي تاریخی بر اساس وابستگی هاي دینی و مذهبی هنرمند خلق شده و برگرفته از آموزه هاي دین اسلام و قرآن بوده است.
در این خصوص مجموعه اي از قالی هاي دوره قاجار با طرح محرابی درختی وجود دارند که کاملا بر اساس متن قرآن بوده و یافته هاي پژوهش نشان میدهند که طراح قالی با داشتن آگاهی از متن قرآنی و تفسیر آن ، به طراحی و سپس بافت این فرش ها اقدام نموده است. مقاله حاضر به بررسی پنج نمونه از این قالی ها و نحوه الهام گیري از متن قرآنی پرداخته است. این مقاله حاضر تاریخی – توصیفی و تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی بوده و جمع آوري اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه اي انجام یافته است.
-1 مقدمه
آنچه که در ظاهر هنر ایرانی نقش میشود، داراي پیغام و خبري از ضمیر ناخودآگاه هنرمند است و به نوعی تفکر، در پسِ نقوش هنرهاي ایران وجود دارد. یعنی هنر ایرانی را باید تاویل کرد و به مفهوم آن پی برد. در کل هنر ایرانی، هنري سازنده و انسانساز و متعهد بوده که نیازمند بررسی و رمزگشایی است. باید توجه داشت که:
» صوفیان، رمزگرایانِ علی الاطلاقند و تأثیرات مشرب آنها بر هنر عصر صفویه و بعد از آن، در آثار هنريشان از جمله قالیهاي نفیسشان آشکار است. آیهها نشانهها و علائم هستند و این نشانهها در کتاب مجید، آفاق، آسمانها و زمین و روح آدمی - انفس - آشکار میشوند. یعنی آدمی وجود خویش را در مقام آیه خداوند تحقق میبخشد و عالم هم خود را به عنوان تجلّی الهی جلوهگر میسازد و پدیده طبیعت به صورت همان آیتی در میآید که در قرآن ذکر شده است و این همان نشانه خداست.
در این تجربه دینی و هنريِ عالم، پرده از زیبایی باطنیاش برداشته میشود و این طبیعت که در فرشهاي دوره قاجار نمایان شده است، به عنوان نماد مستقیم مطرح میشوند. این نماد، همان انعکاس ذات است. انعکاسی که ضرورتاً از همان حقیقت اعلی، منعکس و جدا شده است. اگر بخواهیم به زبان صوفیانه سخن بگوئیم، میتوان گفت که عالم، آیینههایی میشود که جوانب گوناگون اسماء و صفات الهی و نهایتاً واحد در آن انعکاس یافته است.
در این نگرش، اشیاء نه تنها به عنوان نمادهاي انتزاعی، بلکه به عنوان حضور ملموس و عینی ظاهر میشوند. نزد حکیم، یک درخت معیّن، نه تنها نماد مرتبه وجود است-نمادي که او از طریق خودش و دانش نمادگرایی که خردش او را قادر به کسب آن ساخته است و در پی شناخت آن است-بلکه همچنین، درختی بهشتی است که حضور و رحمت یک ذات مینوي را به نمایش میگذارد.
در هر حال هنر مجموعهاي از تخیل و رمزهاست که خود را در گونه مجموعهاي از صورتهاي جمالشناسانه و به عنوان نظامی از نشانهها عرضه میکند. در همه هنرها از جمله هنر قالیبافی، تخیل، رمز و زبانِ مخصوص این هنر همراه زبان ویژه هنرمند، تشکیل دهندة، فضاي مینوي هستند. در تصوف نیز میبینیم که تخیل ، رمز و زبان با سبکها و گونههاي مختلف از سادگی به طرف پیچیدگی در حرکت است و بدین گونه تصوف ساده عصر نخستین دوران اسلامی، تبدیل به عرفان پیچیده در سدههاي ششم و هفتم و دوره هاي بعد میشود.
همانطور که انحطاط در تصوف در مجموعه زبان ، رمز ، تخیل و تفکر آن آغاز میشود، انحطاط در هنرِ معنوي و هدفمند نیز، ملازم با انحطاط در این عناصر است و چیزي است که پس از عصر صفویه و قاجار تاکنون در امر طراحی و تولید هنري فرش اتفاق افتاده است. اولین نمونه قالی باغی ایران، بنا به روایتهایی که شده است قالی بهارخسرو و یا بهارستان در عصر ساسانیان است. وجود این طرح در عصرهاي بعدي و فراوانی آن، به نوعی بر وجود این قالی در عصر ساسانی صحه میگذارد و به نوعی ریشه این طرح رایج، در هنر قالیبافی ایران را نشان میدهد.
در هر حال باغ و بهشت مفهومی بوده که در ذهن انسان ایران زمین همیشه به نوعی تجلی پیدا کرده، چه در عصرهخامنشی با ایجاد طرح باغهاي طبیعی و یا بر روي قالی بهارستان ساسانی و چه در دوران اسلامی با طرحهاي باغ بهشت و...مهمترین مفهومی که این طرح در پس نقوش و تقسیمات خود به همراه دارد همان تجلی بهشت برین است و به نوعی همان ناکجاآباد و شهرهاي اساطیري عرفانی و در حالت کلی مدینه فاضله انسانی است. شاید هر چه بهتر و درخشانتر کردن این طرحها ، به گونهاي تسلی خاطر انسان رانده شده از بهشت و به نوعی آرزوي قلبی این موجود بهشتی رسیدن به آن است، زیرا نفس خدایی بر روح این انسان دمیده و او در جستجوي رسیدن به این مأمن آرامش است.
قالیهاي محرابی درختی و باغ بهشت همانطور که قبلاً اشاره شد داراي عناصري هستند که هر کدام از آنها داراي مفهوم و فراتر از این مفاهیم در کنار هم و برآیند آنها مفاهیم ارزشمند دیگري را نیز مجسم میکنند. طرح باغی و محرابی درختی به عنوان تجلی بهشت نمودي از آرامش مادي قابل تصور براي انسان را مشخص میکند. در این قالیها گلها و درختها و حیوانات و جويهاي آب همه تجلی الطاف الهی هستند و همانطور که میدانیم طبیعت در نظر انسان عارف و متفکر، تجلیگاه صفات و اسماء الهی و ذات حقیقت است و از طرفی فضاهاي محرابی نیز تقویت کننده این فضاي معنوي هستند.
اگر چه بر روي فرش، طرح باغی را به صورت مستند از دوران صفویه به بعد داریم و اسناد مکتوب هم در مورد فرش بهارستان ساسانیان وجود دارد، ولی طرح باغ در ذهن هنرمند ایرانی چنان جا افتاده است که در اکثر روایتهاي تاریخی به باغهاي بهشتآساي پادشاهان برمیخوریم. فردوسی در شاهنامه اشارهاي به باغ بهشتآساي خسرو در فیروزآباد میکند که بعدها یاقوت حموي در سده هفتم نیز به آن اشاره میکند. باغهاي عصر هخامنشی در تاریخنگاریها آمده است و واژه هاییپارادایز در زبان لاتین و فردوس و پردیس - بهشت - از مفهوم باغ ایرانی گرفته شده است.
یعنی باغی عظیمی که هفت دیوار دارد و در آن انواع حیوانات، انسان، گل و گیاه و درخت،... بدون مرگ و بیماري زندگی میکنند. جایی است که بهار، ابدي است و همین باغ است که مبناي اعتقاد به بهشت در ایرانیان را تقویت میکند و ایرانیان چنین باغی را در روي زمین میساخته و یاد و خاطره ازلی بهشت را زنده نگه میداشتند. نقشه این باغها بر روي فرش نیز بافته شده و فرش در نقطه مقابل عرش اعلی، جایگاه این مفهوم بوده است. در قالیهاي محرابی درختی و باغ بهشت عناصري همانند آب و گل و گیاه و حیوانات همیشه وجود دارند و هر یک به نوعی تکمیل کننده این طرح میباشند.
-2 جلوه هاي بصري و تجسم مادي باغ بهشت در آیات قرآن
در برخی مواضع وصفی قرآن از بهشت، شرح لذائذ حسی آمده و این لذائذ حسی که قرآن وعده چشانیدن آنرا به مومنان داده، به اعتقاد مفسران، جلوههاي زمینی و سایههاي نمونههاي اصلی بهشتی است که کتاب به شرح و وصف آنها میپردازد و ناگزیر لذائذ حسی را ترجمان آن نعمتهاي بهشتی میسازد، در واقع به قصد مجسم کردن مقصود و تفهیم و تقریب آن به ذهن شنونده، براي تبیین مراد و نزدیک کردن مطالب عالی به افق فهم و ادراك شنوندگان، متوسل به تمثیل میشوند.
این لذائذ، چون سایههاي نمونههاي اصلی بهشتیاند و ریشه در انواع عالی مجرد خود دارند، میتوانند خاطرهي ما از نعم مجرد از ماده را، در ذهن شنونده بیدار کنند. زیرا به زعم مفسران، در واقع لذائذ زمینی و رمزها، و مظاهر نماديِ آن نعمتهاي قدسیاند.
همچنین به قول برخی از پژوهندگان، این توصیفات علاوه بر آنکه فرا یاد میآورند که بهشت خواستنی است و کمال مطلوب است، به این کار نیز میآید که جنبهاي از زندگی بشر را که گم شده، بدان باز گرداند و در اینجا وجه اساسی تصوف که - خصیصه اصلی هنر سنتی نیز هست - و عبارتست از احیاي دیانت یا قداست اصلی اولیه یا فطري، یعنی دیانت و قداستی کامل و تمام و متعادل و متوازن، همبرونی و همدرونی و همجسمانی و همروحانی، را آشکار میگرداندو این علم و عقیده همان معرفت و شناخت یک هنرمند است که میتواند مفاهیم والاي معنوي همچون بهشت را، در حد شعور و استعداد خود، زمینی کند و آنرا از ماوراء به زمین بیاورد.
توصیف بهشت موعود در آیات قرآن، الگوي کاملی از باغ بهشت را در اختیار ما قرار میدهد.
در قرآن بیش از صد و بیست بار به باغهاي بهشت، با توضیحات مختلف اشاره شده است. واژگانی که در قرآن براي ذکر بهشت آمده است عدن، علیون - المطففین/ آیه - 19، جنه الخلد - الفرقان/ آیه - 15، فردوس و ... - کهف/ آیه 107و المؤمنون/آیه. - 11
بهشت در اصل به معنی بهترین مکان است و به نامهاي خلد، جنت، فردوس، دارالسلام، ضلال، مینو، خطیرة قدس نیز خوانده میشود و به جایی خوش آب و هوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آنجا جاودان باشند گفته میشود.
یکی از عالیترین باغهایی که حتی در قرآن مجید نام برده شده است باغ ارم است »الم تر کیف فعل رَبّک بِعاد اَرم ذات المعاد« ارم بوسیلهي ستونها تزیین گردیده است - فجر، آیات 6 و . - 7