بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
انسان و جامعه
انسان موجودی اجتماعی است. احساس نیاز به زندگی جمعی نه فقط از جنبه غریزی – همانند سایر حیوانات جمعی زیست – مورد توجه قرار می گیرد بلکه عوامل دیگری نیز در این زمینه موثرند که می توان آنها را این گونه فهرست نمود:
گرایش به بهره مندی هر چه بیشتر از مواهب طبیعت.
محدودیت منابع و امکانات در طبیعت.
محدودیت توان انسان با وجود برخورداری از امتیاز انحصاری اندیشه و تعقل.
آسیب پذیری در برابر انبوه مشکلات زندگی؛
ضرورت به فعلیت رساندن استعدادهایی که جز در سایه زندگی اجتماعی امکان پذیر نمی باشد.
اسلاید 2 :
این عوامل سبب می گردد که برخورداری انسان از رفاه مادی و رشد معنوی و توسعه فراگیر و ورود به زندگی جمعی جز با تشریک مساعی دیگران امکان پذیر نباشد. جامعه با گردهمایی افراد و گروه ها و برقراری ارتباط میان آنان بوجود می آید. بسته به میزان حضور افراد و نوع رابطه حاکم میان آنها شکل گیری جامعه متفاوت خواهد بود.
الف) خانواده
خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است. کانون بروز و ظهور عواطف و اولین سنگ بنای تشکیل جامعه می باشد. بنایی است که محبوب تر از آن در اسلام پی ریزی نگشته است و پی ریزی غریزی آن، همراه با انگیزه های الهی و تدبیر و همبستگی اعضای آن، قوام و دوام آن را در پی خواهد داشت. با تشکیل خانواده، هر عضو این جامعه کوچک در صورتی که به درستی ایفاگر نقش خویش باشد، روابط خانوادگی را از انسجام، استحکام و صمیمیت برخوردار می سازد و در نوع رفتار اعضا در بیرون از خانواده نیز تأثیر مفید خواهد گذاشت.
اسلاید 3 :
ب) جامعه
نیاز انسان به امنیت، رفاه و تأمین معیشت، تعلیم و تربیت، عدالت و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه او را به برقراری تماس با همنوعان خود و تشکیل اجتماعات مختلف و فعالیتهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی وادار می کند. در روابط اجتماعی هر کس با توجه به توانایی، استعداد، ذوق و سلیقه و تخصص خود در جایگاهی قرار می گیرد و سهمی را در به حرکت درآوردن چرخ اجتمع به خود اختصاص می دهد.
از آنجا که در جوامع پیچیده امروزی، شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی میان افراد جامعه وجود دارد ساماندهی اجتماع و قرار گرفتن آن در یک مسیر معقول به گونه ای که دربردارنده تأمین منافع مردم و دسترسی آنان به اهداف مورد نظرشان باشد نیازمند دو عنصر «قانون» و «قدرت» است. این دو عنصر در گذشته نیز در میان قبایل، اقوام و جوامع بسیط و غیر صنعتی وجود داشته است، اما آنچه ما امروزه مشاهده می کنیم شکل خاصی از قدرت و «قانون» است که در جوامع سیاسی اداره امور را در دست دارد. این قدرت به نحوی خاص شکل می گیرد، به جریان می افتد، به وضع قانون می پردازد و اراده خود را بر همه اعضای جامعه تحمیل می کند.
اسلاید 4 :
نظام سیاسی
نهادینه شدن عناصر «قدرت» و «قانون»، نیازمند وجود «نظام های سیاسی» در جوامع سیاسی مختلف می باشد.
جامعه سیاسی، جامعه ای است با مشخصات زیر:
فراگیری و کلیت
در جوامع خرد و غیر سیاسی نظیر جامعه پزشکان یا ورزشکاران یک فعالیت خاص مورد توجه قرار
می گیرد؛ در حال که «جامعه سیاسی» در برگیرنده کل فعالیتهای انسانها است. این شمول و فراگیری در هیچ جامعه دیگری وجود ندارد.
عضویت قهری و غیرارادی
عضویت در جوامع خاص، اختیاری است و به اراده افراد بستگی دارد؛ در حالی که عضویت در جامعه سیاسی ارادی نیست. زندگی در چنین جامعه ای از تولد آغاز می گردد و همزمان همه قوانین و مقرارت متوجه انسان می شود و هیچ گریزی از آن وجود ندارد. در صورتی که فردی خواهان ترک عضویت از یک جامعه سیاسی باشد به ناچار باید وارد جامعه سیاسی دیگری گردد که اراده خود را بر او تحمیل خواهد نمود.
اسلاید 5 :
قدرت بی منازع سیاسی
درهر جامعه سیاسی، با بهره گیری از ابزارها و امکانات مادی، ساختار تشکیلاتی و نیروی به خدمت گرفته شده انسانی، قدرتی سیاسی به وجود می آید که برای انتظام امور جامعه و تأمین و تضمین حقوق مردم وارد عمل می گردد و هیچ قدرتی در برابر آن تاب مقاوت ندارد.
بدین ترتیب روشن می گردد که هر جامعه سیاسی به ناچار باید در پناه یک «نظام سیاسی» به حیات خود ادامه دهد. درون مایه هر نظام سیاسی «قدرت» است. منشأ مشروعیت قدرتیا حاکمیت در نظامهای سیاسی چه بسا متفاوت باشد، اما آنچه در همه نظامها مشترک است نهادینه شدن قدرت در نظامها است؛ یعنی چگونگی شکل قدرت، توزیع، اعمال، محدود شدن و امکان دستیابی به آن مشخص می گردد. ده ها مسئله دیگر در باب قدرت سیاسی وجود دارد که تا نظام سیاسی وجود نداشته باشد پرسش از آنها بی فایده خواهد بود.
نظام سیاسی نیز در درون خود پدید آورنده «نظام حقوقی» است. همچنین قدرت نهادینه شده را به کمک «قانون» تأمین و تضمین می کند.
اسلاید 6 :
نظام حقوقی
لزوم وجود قوانین و مقررات در روابط اجتماعی نیاز به اثبات ندارد. نظم بخشیدن به روابط میان انسانها، تأمین نیازمندی ها، حل و فصل اختلافات، ایجاد امنیت و از همه مهم تر تأمین عدالت اجتماعی، سبب گردیده است که بشر از دیر باز یک سلسله قوانین و مقررات را بر زندگی اجتماعی خود حاکم گرداند.
«نظام حقوقی» به مجموعه ای از قوانین و مقرارت گفته می شود که به صورتی انسجام یافته با تکیه بر مبانی و منابع مشخص و با توجه به هدف خاص تنظیم شده و بر روابط میان اشخاص در جامعه ای معین حکومت می کند.
«رشته حقوق» درهر نظام سیاسی به برکت «نظام حقوقی» پدید می آید و البته پس از پیدایش در آن تأثیر نیز می گذارد.
اسلاید 7 :
ویژگی های نظام حقوقی
به طور کلی می توان در شکل گیری هر نظام حقوقی ویژگی های زیر را مورد توجه قرار داد:
وجود مبانی و منابع حقوقی.
قواعد عام و اصول کلی.
مجموعه فراگیر قوانین و مقرارت که بر قواعد عام و اصول کلی استوار است.
جامعیت، انعطاف پذیری و قابلیت انطباق اصول کلی بر موارد خاص و پاسخگویی به نیازهای نوظهور.
ضمانت اجرایی نسبت به قوانین و مقرارت و جلوگیری از تجاوز به حقوق.
چنانکه خواهیم دید اسلام همه ویژگی های نامبرده را دارا بوده، از یک نظام حقوقی منسجم برخوردار است.
اسلاید 8 :
گزیده مطالب این فصل
انسان موجودی است، عوامل مختلفی مانند لزوم به فعلیت رسیدن استعدادها و توان بالقوه او در ابعاد مختلف مادی و معنوی و نیز آسیب پذیری اش در برابر مشکلات زندگی، در گرایش او به تشکیل خانواده و حضورش در جامعه نقش ایفا می کنند.
ساماندهی روابط گسترده و پیچیده اجتماعی نیازمند دو عنصر «قانون» و «قدرت» است.
هر نظام سیاسی با تکیه بر «قدرت» نهادینه شده به وضع «قانون» می پردازد و اجرای آن را نیز تضمین می کند.
نظام حقوقی به مجموعه ای از قوانین و مقرارت گفته می شود که به صورتی منسجم با تکیه بر مبانی و منابع خاص و با توجه به اهداف مشخص تنظیم شده، بر روابط میان اشخاص در جامعه ای معین حکومت می کند.
ویژگی های لازم برای تحقق «نظام حقوقی» عبارت است از : وجود مبانی حقوق، اصول کافی، جامعیت، قابلیت انطباق اصول کلی بر موارد خاص و مجموعه فراگیر قوانین و مقرارت که دارای ضمانت اجرایی است.
اسلاید 9 :
فصل دوم: مفهوم حقوق
«حقوق» در لغت جمع «حق» است. مفهوم اصلی و جامع واژه «حق» در کاربرد مصدری «ثبوت» و در کاربرد وصفی «ثابت» می باشد و در همین معناس که در برابر «باطل» به کار می رود. «جَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ البَاطِلُ» انحصار حقانیت در خداوند در آیاتی نظیر «ذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ وَأَنَّ مَایَدعُونَ مِن دوُنِهِ البَاطِلُ» بدین معناست که خداوند ثابت از جمیع جهات است. وجود او (ثبوتش) مقید به هیچ قید و مشروط به هیچ شرطی نیست؛ در حالی که سایر موجودات، موجودیتی وابسته به علت خویش داشته، قائم به ذات خود نمی باشند.
از آنجا که «حقیقت» هر چیز همان «ثبوت» آن است و «ثبوت» همه اشیا از خداوند است ( و به تتحقق الاشیاء)، «حق بالذات» فقط اوست و جز او – هر که و هر چه – در وجود و هستی خود به او تکیه می کند.
اسلاید 10 :
«حق» با ملاحظات خاصی در معنای دیگری همچون اعتقاد مطابق با واقع، کار مطابق با واقع، واجب، عدل، بهره و سهم و سخن مطابق با واقع نیز به کار رفته است. درهمه معانی یاد شده از حق، مفهوم پایداری و پابرجایی و ثبات نهفته است. واژه حقیقت نیز رساننده همین اعتقاد در گفتر و کردار به کار می رود. اصطلاح «حقوق» در معانی زیر به کار رفته است:
حقوق (حقوق عینی): مجموعه قوانین و مقرارتی که به منظور ایجاد نظم و امنیت، تحقق عدالت و رشد مادی و معنوی جامعه از سوی مقام صلاحیت دار وضع گردیده است. حقوق در این معنا به زبان انگلیسی « law» و به زبان فقها «شرع» نامیده می شود.
حقوق (حقوق شخصی): مجموعه امتیازات و توانایی هایی که برای هر شخص به رسمیت شناخته شده است و دیگران به رعایت آن مکلف می باشند؛ مثل حق حیات، حق آزادی، حق تعلیم و تربیت و حق مالکیت، این امر به زبان انگلیسی « Right» و در اصطلاح فقها «حقوق» نامیده می شود.