بخشی از مقاله

چکیده:

اسطورهشناسی از دسته پژوهشهایی است که میتواند به عنوان یک زمینهی بینارشتهای ابزاری برای شناخت و تحلیل موضوعات در اختیار قرار دهد. در این راه اسطورهشناسی با برقراری پیوند میان حوزههای فرهنگی همچون مردمشناسی، زبان، هنر و ادبیات یک دستگاه فکری برای سنجش مسائل موجود در آنها ایجاد میکند. نظریهی اسطوره-آیین که درابتدا توسط خاورشناس بریتانیایی ویلیام رابرتسون اسمیت طرح شد مناسک و رفتار آیینی بشر را بر باورها و اساطیر مقدم میداند. اساطیر به عنوان متون توجیه کنندهی آیینها میکوشند تا تقدس کم رنگ شدهی این اعمال را بازسازی کرده و یا به کمک مکتوبسازی، آیین ها را از خطر فراموش شدن دور نگاه دارند. با فرض رابطهینسبتاً آشکار میان آیینها و هنر بطور کلی و همبستگی ادبیات و اسطوره به شکل جزئی می توان به دوگانهی آیین و اسطوره، ادبیات را اضافه کرد. تولد ادبیات از بستر اسطورهها با تحول رخ داده پیرامون آیین و اسطوره بیشباهت نیست؛ با در نظر گرفتن مسیری که از آیینها آغاز و به ادبیات میانجامد میتوان دستهی بزرگی از متون ادبی روایی را به کمک همبستگی و همخوانی آنها با اساطیر و آیینها تحلیلو تأُویل نمود.

کلید واژه: نظریهی اسطوره-آیین، آیین، اسطوره، ادبیات

مقدمه

ظهور و بروز مضامین اسطورهای در ادبیات رخ دادی است به قدمت تاریخ ادبیات. براین مبنا میتوان نوشتار ادبی را بهواسطهیوجود اشتراکاتِ آشکار و پنهان با اساطیر ذیل این متون قرار داد همچنین از دستگاه فکری اسطورهشناسانه مبنایی برای نقد و بررسی ادبیات استخراج کرد. وقتی اسطورهشناسی زیر مجموعهای از مطالعهی ادبیات تطبیقی دانسته شود؛ پژوهش ادبیات در پهنهی اساطیر از سه جهت اهمیت مییابد. » الف - این نوع مطالعات به ما امکان میدهند تا ادبیات را تکیهگاه اسطوره قرار دهیم. ب - این نوع مطالعات به ما امکان میدهند تا توانمندی خاص ادبیات را در پرداختن به اسطوره بررسی کنیم. ج - همچنین به ما امکان میدهد تا به حدود و مرزهای تفکر اسطورهای پی بریم« - جواری، - 41 :95 هر سهی این موارد با فرض اولیهی ما در جهت اینکه ادبیات محصول نهایی فراندِی تحول آیین به اسطوره است همخوانی دارد. همانطور که اسطوره در فرایند تقدسزدایی از آیینها، نقش تکیگاهِ مناسک را ایفا میکند ادبیات نیز میتواند ایفاگر همین نقش برای اساطیر باشد. با این نگاه هرچند در ابتدا ادبیات با پرداختن به اساطیر سبب پاسداشت و حراست از آنها میشود اما در نهایت به دلیل کارکرد متفاوت اسطوره و ادبیات فراندِی تقدسزدایی در تحول و تبدیل اسطور به نوشتار ادبی ناگزیر خواهد بود. تفکر اسطورهای به عنوان یکی از گونههای بینش بشری هم برای مومنین به آیینها و هم برای شکاکان و ناباوران ابزاری در جهت شناخت و تحلیل مسائل روانی و پیرامونی فراهم میآورد.

پیشینه ی پژوهش نظریهی اسطوره-آیین اول بار در سالهای پایانی قرن نوزدهم توسط رابرتسون اسمیت در کتاب » خطابههایی در باب دین اقوام سامی« طرح شد. او بر این باور بود که آیینها هستهی اصلی ادیان باستانی را تشکیل میدهند. مهترین کاربست این نظریه بیرون از حوزههای دینپژوهی و مردمشناسی در ادبیات نمود مییابد. جزف کمبل در کتاب » قهرمان هزار چهره« بدون نام بردن از نظریهی اسطوره-آیین سفر قهرمان و تحولات پیرامون شخصیت او را با مراحل موجود در گونهای خاص از آیینها مقایسه میکند. ولادیمیر پراپ ریختشناس روس نیز پس از آنکه در کتاب اول خود-» ریختشناسی قصههای پریان-« به گونهشناسی انواع شخصیت و قهرمان و دستهبندی عناصر موجود در قصههای پریان پرداخت در کتاب بعدی خود - » ریشههای تاریخی قصههای پریان-« در ابتدا خواستگاه قصههای پریان و سپس تمامی قصهها را در آیینها جستجو میکند. آنچه از محصول پژوهشهای کمبل و پراپ در ایران بیشتر مورد استفاده قرار گرفته، روشی تبیین ارتباط آیین، اسطوره و ادبیات از منظر نظریه ی  3 است که این دو تبیین کردهاند. بیشتر مقالات و پژوهشها ابزار نقادانهی این دو را برای نقد و سنجش متون ادبی بهکار میگیرند؛ آنچه کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته ابعاد منظومهی فکری کسانی است که به وحدت میان آیینها و هنر باور دارند.

ارتباط متقابل اسطوره و آیین آیین را میتوان اعمال رسمیت یافتهای دانست که با نظمی از پیش مقرر انجام می شوند. لغت نامه های پارسی در مقابل این واژه لغاتی همانند رسم، معمول، عرف، سنت، شیوه، عادت، قانون، قاعده، خلق، منش و… را قرار دادهاند در زبانهای اروپایی لغات هم ریشه با - rite - بازگو کنندهی مفهوم آیین میباشند. زبانشناسان ریشهی این لغت را از زبان سانسگریت دانسته اند. مفهوم نظم، شیوه و قانون موجود در این واژه ریشه در اساطیر دوران وداییهند دارد. رِته - ریتا - در طبقه بندی خدایان هندی در گروه خدایان فرمانروار - اسوراها - قرار میگیرد » رته نماد نظم و ترتیب است که در ایران در شخصیت اردیبهشت، یکی از امشاسپندان ظاهر میشود« - آموزگار، - 11 :89 در اساطیر هندی ریتا مفهومی دوگانه دارد او را هم بهعنوان خدایی مستقل در کنار وارونا - خدای بزرگ گنبد آسمان - دانسته و هم در مفهومی انتزاعی به معنایقانون و نظمِ اخلاقی به کار گرفتهاند. بدین ترتیب در کارکرد دوم، ریتا به معنایقانونِ آسمانی میباشد همچنین ابزاری در دست وارونا تا اعمال مردم را با آن مورد سنجش قرار داده، پس از داوری، تخطی کنندگان از ریتا را به کیفر اعمالشان برساند.

رنه گنون شرق شناس سنتگرای فرانسوی در تعریف آیین چنین می گوید »آیین در اصل مبین چیزی است که بر وفق نظم انجام میگیرد« - ستاری، - 41 :79 نظم و ترتیب در آیینها و مناسک تا اندازهای دارای اهمیت است که هیچ رخدادی در آنها بیسبب و بدون برنامهی قبلی اتفاق نمیافتد. ویژگیهای گوناگونی، مناسک را از انواع رفتارهای دیگر متمایز میسازد مناسک جنبه
ی رسمی دارند، یعنی با سبک، تکرار شونده و قالبیاند آدمها مناسک را در مکانهای مقدس خاص و در زمانهای مشخص انجام میدهند. مناسک دربرگیرندهی نیایشهای خاص و سامانمندیاند؛ واژهها و کنش های نیایش نظم و سیاق خاصی دارند که دیری پیش از زمان اجرای آن شکل گرفتهاند« - کتاک، - 658 :86 اهمیت آیینها اما در زندگی مادی و معنوی بشر تنها به دلیل رسمیت یافتگی و روشمندی آنان نیست بلکه مناسکقداست بخشِ لحظات مهم زندگی بشر، همچنین اعمالی برای برآوردن نیازهای اساسی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید