بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مبانی نظریه های سازمان و مدیریت
اگر قرن حاضر را جامعه سازمانی قلمداد کنیم،ادعایی نا بجا نکرده ایم.بنگاه های تولید و توزیع کالا،موسسه های تامین خدمات،موسسه های پاسدار فرهنگ ملی،ارتباطات،مراکز تامین سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت همگی از ره آوردهای جهان پیچیده امروز ما هستند.به قول پارسونز جامعه- شناس معروف امریکایی،در جامعه چندین وجهی و پیچیده امروز ایجاد سازمان ها راه اصلی تحقق- پذیر ساختن خواسته ها و نیل به هدف هایی است که آدم ها به تنهایی نمی توانند به آنها برسند.در واقع به وجود آمدن سازمان هایی که فهرست اجمالی آنها عرضه شد،شاهدی بر اثبات ادعای پارسونز است.
در اثر حاضر،تقریبا جایی که فاقد سازمانی باشد نمی توان یافت.غلبه سازمان ها بر همه شئون زندگی ما یک دلیل اهمیت آنهاست.سی رایت میلز ضمن نوشته های 1956 خود نسبت به ظهور گروهی از «قدرتمندان شاخص»هشدار میدهد.به عقیده او قدرت این گروه از پست های حساسی که ایشان در سلسله مراتب در هم تنیده سازمان های دولتی،نظامی و شرکت های بزرگ خصوصی در اشغال دارند،ناشی می شود.در همان ایام رالف دارندروف که در آلمان مشغول مرور و بهنگام کردن نظریه های مارکسیستی بود،مصرانه مدعی شد که دیگر مالکیت ابزار،ساختار طبقاتی را نمی سازد و قدرت در عمل در اختیار کسانی که جایگاه ها و پست های حساس سازمانی را دراشغال دارند،است.
پی آمد های منفی افزایش سازمان ها تقریبا در کلیه شئون زندگی اجتماعی موضوع دیگر انتقاد های مطروحه است.
اسلاید 2 :
سازمان ها عمدتا وسیله ای برای عقلایی ساختن،برنامه دار کردن،پیچیده،قانونمند،کارا و منظم تر کردن و تحت کنترل متخصص قرار دادن کلیه جنبه های زندگی ما هستند.از دیدگاه روزاک
جامعه غربی تحت تاثیر فن سالاری،علمی ترین جوامع می شود.با این وجود آدم های سراسر جهان توسعه یافته چون انسانهای مسخ شده،هر روز سرگشته تر از روز پیش،زندانیان دژهای دست نیافتنی که در آنها فن آوران اسرارآمیز با سرنوشت آنان به بازی مشغولند خواهد بود.
گلنان نیز همچون روزاک فن سالاری را مذموم می شمرد.او می گوید:
فن سالاری به دوگانگی خویشتن ها و دنیاهای منحصر ساختن احساسات به درون و وسیله و ابزار بودن در بیرون دامن می زند.
فرگوسن انتقادهای خود را صریح تر بیان می کند:
شکل های سازمانی و سرمایه باوری بوروکراتیک به بنیان های سلطه ای که احیا کننده الگو های استثمار همیشگی هستند.استحکام می بخشد و این الگوهای استثمارگری دقیقا همان هایی که طرفداران حقوق زن برای مبارزه با آنها قیام کردند به شمار می آیند.
بدین سان این منتقدین از کسانی که نظر ها را به سوی آثار سوء ساختارهای سازمانی بر جسم و جان اعضای سازمان جلب می کند،حمایت می کنند.از خود بیگانگی،خوش خدمتی و جلوگیری از رشد
اسلاید 3 :
عادی شخصیت افراد دیگر فقط از پیامدهای زندان های معمولی و بازداشتگاه ها اسرای جنگی نیست.این پیامد ها را باید عواقب و آثار همه انواع سازمان ها به حساب آورد.
مطالعه عمیق انتقادهای وارده به سازمان ها افق های جدیدی پیش روی ما می گستراند و جنبه های مثبت را برای استفاده و ابعاد منفی را برای اجتناب می آموزد.سازمان ها علاوه بر اینکه وسیله هایی برای دست یابی به هدف های گوناگون و شاید منشا تعداد زیادی از مشکلات ما هستند،اثری چشم افزا هم بر زندگی جمعی ما دارند.این تاثیر از آثار دیگر ظریفتر وعموما ناشناخته است،اما می تواند پی آمد های عمیقی داشته باشد.
سازمان ها همانند رسانه ها بیانگر«مای توسعه یافته»هستند.سازمان ها می توانند تحقق هدف هایی را که برای هر فرد انسانی دور از دسترس هستند مانند ایجاد برج ها و آسمان خراش های بزرگ،ساختن سد ها،پیاده کردن انسان روی کره ماه،امکان پذیر کنند.اما بذل توجه خاص به آنچه سازمان انجام می دهد می تواند آثار عمیقی که به دلیل وسیله بودن سازمان و چگونگی عینیت یافتن کار سازمانی به وجود می آیند مخفی کند.
وقتی می گوییم سازمان ها به عنوان وسیله یا وسایل باعث می شوند کالاها و خدمات به صورتی دور از انتظار تولید شوند و گاهی حساب ها را به جای محصولاتی ملموس می نشانند،در واقع به تاثیر بنیادی و اساسی سازمان بر فعالیت تک تک اعضای خود گواهی می دهیم.اما حتی این توضیح روشن و گویا هم نمی تواند بیانگر اهمیت انواع آثار سازمان بر اعضای تشکیل دهنده آن باشد.
اسلاید 4 :
اگر ما سازمان ها را فقط متن یا زمینه –چینش ها و ترتیباتی موثر بر اعمال افراد-ببینیم به اهمیت آنها در زندگی خود پی نخواهیم برد.به قول کولمن سازمان ها را باید در جای خود بازیگران،یا اشخاص جمعی(نه جمع اشخاص)یا اشخاص شرکتی به شمار آورد.سازمان ها هم می توانند اقداماتی انجام دهند،منابعی را به مصرف رسانند،قراردادهایی را منعقد سازند و صاحب دارایی هایی باشند.
جرج هومان با بیان جمله زیر در واقع ارزش مطالعه سازمان ها را برای علوم اجتماعی خاطر نشان می- کند:
واقعیت این است که در جامعه نوین امروز سازمان ها و مجموعه های رسمی بزرگ انسانی،ظهور و توجیه گرایش ها و تمایلات موجود در کلیه گروه های انسانی است.
با گفتن اینکه سازمان ها گرایش ها و تمایلات موجود در کلیه گروه های انسانی را مجسم می سازند به اینکه سازمان ها زمینه گسترده ای برای تحقیق فرایند های گوناگون و اساسی اجتماعی مانند جامعه- پذیری،ارتباطات،رتبه بندی،شکل گیری هنجارها،اعمال قدرت،هدف گذاری و دستیابی به هدف را فراهم می اورند.مطالعه سازمان ها می تواند دانش پایه ای در زمینه های جامعه شناسی را از طریق بالا بردن شناخت ما از فرایند های اجتماعی عمومی که در ساختار های اجتماعی متمایز عمل می کنند افزایش دهد.با توجه به شناختی که با این مطالعه از محیط اطراف خود به دست می آوریم و بر زندگی ما اثری بسزا دارد،انجام این مطالعات ارزشی بیش از قیمتی که گذراندن چند واحد درسی دارد،پیدا می کند.
اسلاید 5 :
سازمان ها زمینه هایی برای تحقیق:
سازمان ها علاوه بر اینکه به عنوان یک حوزه تخصصی تحقیق در رشته جامعه شناسی مطرح هستند جایگاهشان به عنوان کانون پژوهش ها و آموزش های میان رشته ای به صورتی فزاینده مورد توجه قرار گرفته است.نمی توان گفت سازمان ها بطور دقیق از کی بعنوان زمینه هایی برای مطالعه مطرح شدند اما با اطمینان می توان گفت که سازمان ها به عنوان یک قلمرو مشخص تحقیق در قلمرو جامعه شناسی تا قبل از 1904 مورد توجه نبوده اند.شاید بتوان ترجمه آثار ماکس وبر در 1946و1947 و تا حدودی ترجمه تجزیه و تحلیل «بوروکراسی»میشل را در 1949 مبداء جدی- شدن مطالعه سازمان ها به عنوان زمینه های قابل طرح در رشته های جامعه شناسی به شمار آورد.جامعه شناسان اولین کسانی بودند که به تئوری پردازی و آزمون نظریه های مربوط به ساختار و عملکرد سازمان هایی که به عنوان سازمان مطرح هستند مبادرت ورزیدند.
همگرایی و واگرایی در پژوهش های سازمانی:
ویژگی مشترک سازمان ها به عنوان یک کانون جاذبه،توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب و در خود متمرکز کرده است.با این حال پایه های متعدد پراکندگی توجه عده ای دیگر از تحلیل گران سازمان ها نباید نادیده گرفته شود.تفاوت های میان سازمان ها،نا همسانی علاقه های پژوهشگران و اختلاف های موجود میان سطوح تجزیه و تحلیل منشاء پراکندگی اذهان تحلیل گران و بذل توجه آنان به جنبه های متفاوت سازمان ها بوده است.
اسلاید 6 :
گوناگونی سازمان ها:
گوناگونی سازمان ها به لحاظ برخورداری از اندازه ها و شکل های متفاوت چشم افزا است.سازمان های بسیار بزرگ واقعا غول پیکر هستند ولی به هر حال تعداد سازمان های بزرگ را تعریف مرزهای سازمانی تعیین می کند اما در اینکه در بسیاری از کشورها واحدهای نظامی بزرگترین واحد های سازمانی در جامعه امروز هستند،تردیدی نیست.سازمان های نظامی بسیار بزرگ هم وجود دارند.مثل جنرال موتورز به عنوان تولید کننده با سابقه انواع خودرو در جهان در سال 1990،در حدود775000 نفر را در استخدام داشت و شرکت معروف ارتباطات (اتی و تی)قبل از کوچک سازی سازمان پاسخگوی بیش از سه میلیون سهام دار بود.بزرگی سازمان ها را نباید با موفقیت مترادف قرار داد.شاید در مقطعی از دوره عمر صنعت،بزرگی سازمان که با تعداد کارکنان یا ظرفیت تولید آن سنجیده می شد می توانست متضمن موفقیت(بقا،سوددهی)باشد.اما ایجاد ارتباط بین اندازه و موفقیت سازمان در آستانه ورود به دوران فرا صنعت،نا معقول به نظر می رسد.تجدید ساختار،کوچک سازی و تقلیل نیروی کار از اولویت- های سازمان های عظیم الجثه در سال های اخیر بوده است.به گواهی تجربیات مکتسبه سازمان های بهر ه ور و نوآور،از نظر اندازه غالبا کوچک یا متوسط بوده اند.اندازه های متفاوت تنها وجه اختلاف سازمان ها نیست.تعلق سازمان ها به بخش های مختلف،برخورداری آنها از ساختارهای ناهمسان،کاربری یا سرمایه- بری آنها و بالاخره وابستگی آنها به محیط های نا متجانس از دیگر وجوه افتراق آنها به شمار می آید.
تفاوت بارز سازمان ها را در تعداد سلسله مراتب آنها می توان متجلی دید.ساختارهای اختیار،مسولیت و کنترل.در سالهای اخیر به ساختارهای(شبکه ای)یا ساختار های(اتحادیه ای)که میان سازمان های رسما
اسلاید 7 :
مستقل پیوند هایی مشارکت جویانه ایجاد می کند و به آنها اجازه می دهند در عین استفاده از مزایای کوچک بودن(مثلا واکنش سریع)از فواید بزرگی(مثلا مقیاس اقتصادی)برخوردار شوند توجه زیادی می شود.چنان که اشاره شد برخی از سازمان ها سرمایه بر هستند ومنابع زیادی برای خرید ماشین- آلات و خودکار کردن فرایند ها تولید به مصرف می رسانند.برخی دیگر بر روی (سرمایه انسانی) سرمایه گذاری سنگینی می کنند.آنها پس از جذب افرادی با صلاحیت های بسیار بالا زمینه آموزش- های تخصصی آنان را به خوبی فراهم می آورند.و با تلاشی بسیار زیاد و بکار بردن تدابیری اصولی این کارکنان خود را نسبت به انتقال تخصص هایی که با هزینه سازمان های متبوع کسب کرده اند بی دلیل می سازد.برخی سازمان ها اکثر افرادی را که می توانند بدون هیچ گونه آموزش خاص و با تکیه بر تجربیات قبلی از ابتدا کلیه فعالیت های شرکت را انجام دهند،استخدام می کنند.بعضی دیگر انجام قسمت اعظم کار سازمان-حتی مدیریت رده های بالای آن را طی قراردادی به سازمان های دیگر می سپارند.دیگر دلیل تفاوت سازمان ها با یکدیگر اینست که آنها با محیط های پیرامون خاص خود ارتباط برقرار کرده یا از محیط های مربوط استفاده می کنند.
بدون بذل توجه دقیق به نظام اعتقادی حاکم بر استخدام ها و بدون درک صحیح ارتباط یک بنگاه با بنگاه های هم خانواده و رابطه میان بخش خصوصی و دولتی به سادگی نمی توان به درک قابل قبولی از پیوندهای شرکت های خصوصی و دولتی نایل آمد.این نوع تحقیقات میان فرهنگی به درک تفاوت های فاحش میان سازمان ها کمک شایانی می کند.
اسلاید 8 :
علاقه های گوناگون:
علاوه بر تفاوت های سازمان ها،تفاوت های میان علاقه ها،سوابق آموزشی،و محیط کار پژوهشگران منشاء تفارق مطالعات سازمانی بوده است.چنانچه قبلا هم اشاره شد رشته های محققان با نوع سازمان- هایی که برای مطالعه انتخاب کرده اند مربوط بوده است.محققان علوم سیاسی تحقیق در مورد احزاب سیاسی و ساختار های اداری دولتی را برگزیده اند،اقتصاد دان ها بر بنگاه های تجاری تاکید داشتند،جامعه شناسان مطالعه سازمان های غیر انتفاعی و سازمان های درگیر در رفاه و کنترل های اجتماعی را به مطالعه دیگر سازمان ها ترجیح داده اند و مردم شناس ها مطالعه مقایسه ای نظام های اداری در جوامع بدوی،استعمار شده و جوامع در حال توسعه را وجهه همت قرار داده اند.در واقع پژوهشگران بنا به رشته های خود،مطالعه جنبه ای خاص از یک پدیده را مورد تاکید قرار می دهند.آنچه به این تقسیمات برش عرضی می زند وجه تفارق کلی پژوهشگران سازمانی است.در واقع گروهی از پژوهشگران به تحقیقات بنیادی و برخی دیگر به تحقیقات کاربردی دست می زنند.برخی ازمطالعات،تشریح ویژگی ها و روابط سازمان ها را صرفا به منظور ایجاد شناختی بهتر از ماهیت و عملکرد آنها آماج قرار می دهند.بعضی دیگر از تحقیقات،دانش را برای حل مسایلی خاص یا ایجاد تغییراتی مطلوب در سامانه طلب می کنند.البته قایل شدن مرزهای دقیق و مشخص میان تحقیقات بنیادی و کاربردی مقدور نیست.تحقیقات بنیادی،بخصوص در دراز مدت کاربرد های عملی پیدا می کنند و تحقیقات کاربردی با ایفای نقش در افزایش دانش عمومی،زمینه تحقیقات بنیادی را فراهم می آورد.این دو نوع تحقیق تفاوت هایی نیز دارند.تحقیقات بنیادی چه از نظر مساله یابی و چه به لحاظ تعیین متغیر ها جنبه نظری دارند.
اسلاید 9 :
تحقیقات بنیادی عمدتا با متغیر مستقل سروکار دارند.درک آثار برخی از مفاهیم و حتی شناخت عمیق و معرفی ابعاد پیچیده یک یا چند متغیر را مورد توجه قرار نمی دهد.برعکس،تحقیقات کاربردی با اشتیاق به حل مسایل مشخص شده-مانند روحیه و بهره وری پایین،بالا بودن سطح ترک خدمت-انجام می شود و به هر عاملی اعم از اقتصادی،روانشناختی یا فنی که ممکن است در ایجاد مسئله موثر باشد می پردازد.
معمولا نتایج تحقیقات کاربردی در نشریات علمی به چاپ نمی رسد و حتی ممکن است اصولا منتشر نیز نشود.نتایج این تحقیقات به گروه سفارش دهنده،رئیس هیئت مدیره یا مدیر عامل و نظایر ایشان تقدیم می شود.اما غالبا تحقیقات بنیادی در بخش های تخصصی دانشگاه ها و موسسه های عالی و آموزشی-پژوهشی انجام می گیرد.اما در گذشته انگیزه انجام تحقیقات بنیادی عمدتا تامین (منافع و علایق عمومی)از نظر تمایل به گریز از جهل،افزایش ذخایر علمی و اعتقاد به سودمند بودن کشف علم برای همه بوده است.
تحقیقات بنیادی و کاربردی هر دو مورد نیاز هستند چنان که تاکنون هر دو ضمن ادای سهم خود در توسعه علم به شناخت ما از سازمان ها نیز کمک شایانی کرده اند.ادامه پیشرفت هر گروه از تحقیقات به پیشرفت دیگری وابسته است و از اینرو توسعه علم را باید در گرو حمایت از هر دو و ادامه انجام آنها دانست.
اسلاید 10 :
سطوح تجزیه و تحلیل:
برخی از پژو هشگران مایل به درک و ارائه توضیح در مورد رفتار افراد و سازمان ها هستند.در سطح اول تجزیه و تحلیل یا سطح روانشناسی اجتماعی ویژگی های سازمانی،متن،زمینه،یا محیط مهم به شمار می آید و محقق تاثیر همین متن را بر طرز تلقی یا رفتار اعضا مطالعه می کند.
در دومین سطح،تشریح ویژگی های ساختاری و فرایند های اجتماعی خاص سازمان ها و واحد های متشکله آنها موضوع اصلی مورد توجه پژوهشگر است.پژوهشگر سطح ساختار مطالعات خود را یا متوجه واحد های تشکیل دهنده سازمان(گروه های کار،دوایر سازمانی،سطوح مختلف اقتدار)می- سازند یا عناصر مختلف قابل تحلیل(تخصصی سازی،شبکه ارتباطات،سلسله مراتب اداری)که در سازمان ها ویژگی های ساختار های متفاوتی را ایجاد می کنند،مورد مطالعه قرار می دهند.
در سومین سطح از سطوح تجزیه و تحلیل،سازمان به عنوان یک کنشگرجمعی یا مرکب در حال فعالیت در درون یک سامانه کلان ارتباطات مد نظر قرار می گیرد.ممکن است پژوهشگر در این سطح بوم شناختی رابطه میان یک سازمان یا گروهی از سازمان ها را با محیط مطالعه کند.بی تردید تمیز قایل شدن میان این سطح تجزیه و تحلیل تا حدودی سلیقه ای و مبهم است.
تقریبا کلیه تحقیقاتی که در ابتدا در زمینه مسایل سازمان انجام می گرفت به سطح روانشناسی اجتماعی محدود می شد.تحقیقات مربوط به سطح ساختار از اوایل دهه1960 باب شد.