بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
طرح مسئله
سياست ارزي از جايگاه ويژهاي در اقتصاد، مناسبات اقتصاد بينالملل و سياستگذاري در قبال ترازپرداختها برخوردار است.
به طور كلي دو نگرش عمده در مورد اثرگذاري سياست افزايش نرخ برابري نرخ ارز مطرح ميباشد:
1- موافقين اجراي اين سياست اعتقاد دارند اجراي اين سياست منجر به بهبود ترازپرداختها (افزايش صادرات و كاهش واردات) ميگردد.
2- مخالفين اجراي سياست فوقالذكر اعتقاد دارند نرخ ارز، ساير متغيرهاي اقتصادي را نيز تحت تاثير قرار ميدهد و بهبود تراز پرداختها محقق نخواهد شد يا ماندگار نيست.
اسلاید 2 :
هدف
در اين مطالعه تلاش مي شود ضمن تشريح پيش فرض هاي نظريات ارزي، انواع ملاحظات رژيم هاي مختلف ارزي تبيين شده و به بررسي شرايط انطباق آن در اقتصاد ايران بپردازيم.
اسلاید 3 :
قبل از اظهار نظر در خصوص تعيين نرخ ارز، افزايش يا كاهش آن بايد به تبيين رژيم ارزي پرداخت.
رژيم ارزي : تعريف، انواع و ملاحظات
تعريف :
به ترتيباتي كه براي بازپرداخت وجوه و تعيين نرخ ارز ميان گروهي از كشورها وجود دارد، «رژيم ارزي» اطلاق ميشود. مهمترين مولفههاي رژيمهاي ارزي عبارتند از: سازوكارتعيين نرخ ارز و نحوه تخصيص آن بين بخشهاي اقتصادي كه تغيير اين مولفهها منجر به تغيير رژيم ارزي ميشود.
اسلاید 4 :
ملاحظات لازم در تعيين رژيم ارزي
در تعيين نوع رژيم ارزي ملاحظاتي وجود دارند كه مقامات اقتصادي بايد به آنها توجه داشته باشند.
در جدول (2)، عوامل مؤثر در تعيين رژيم ارزي و مناسبت رژيم ارزي مورد توجه قرار گرفته است.
اسلاید 5 :
تطبيق ساختار اقتصاد ايران با الزامات نظري
نظريههاي بررسي شده هر كدام داراي پيشفرضها و الزاماتي ميباشند كه در صورت عدم برقراري، نتايج مورد انتظار نيز تحقق نخواهد يافت. همچنين تنظيم نرخ ارز و رابطه آن با يك رژيم تجاري شناخته شده منطبق با شرايط اقتصادي است كه در ايجاد تعادل از اهميت به سزايي برخوردار مي باشد. اين قسمت به تطبيق فروض مذكور با ساختار اقتصاد ايران ميپردازد.
1- متوسط سالانه نرخ تورم طي دوره 85-1357 معادل 15 درصد ميباشد، جدول شماره 4 دامنه نرخ تورم را طي دوره هاي مختلف از 7/6 تا 6/19 درصد نشان مي دهد. بنابراين شرط ثبات قيمتها در اقتصاد ايران برقرار نيست.
2- طي دوره 85-1357، متوسط رشد سالانه توليد ناخالص داخلي برابر 5 درصد ميباشد.جدول شماره 4 دامنه نرخ رشد توليد ناخالص داخلي را طي دوره هاي مختلف از 4/4 تا 9/8 درصد نشان مي دهد. بنابراين شرط ثبات توليد در اقتصاد ايران برقرارنيست.
اسلاید 6 :
3- در حدود 85 درصد واردات را كالاهاي سرمايهاي و واسطهاي تشكيل ميدهند، بنابراين فرآيند صادرات نميتواند از واردات مستقل باشند. (جدول (7))
4- به دليل تنگناهاي ساختاري در ايران، قبل از رسيدن به اشتغال كامل حساسيت عرضه كل كم شده ، بنابراين عليرغم وجود بيكاري در اقتصاد ايران، افزايش نرخ برابري ارز منجر به افزايش توليد نخواهد شد.
5- به لحاظ نظري بخاطر وجود هزينههاي حمل و نقل، وجود محدوديتهاي تجاري و دخالتهاي بانكهاي مركزي و غيره، نظريه برابري قدرت خريد حتي در بلندمدت هم برقرار نيست. بنابراين بديهي است كه برابري قدرت خريد در ايران نيز برقرار نباشد.
6- عدم وجود تجارت كاملا آزاد و همچنين نقل و انتقال بدون محدوديت سرمايه (آزادي كامل حساب سرمايه) در اقتصاد ايران كاملا مشهود و واضح است.
با توجه به موارد فوق، پيشفرضهاي لازم براي اثربخشي سياست كاهش ارزش پول در ايران مصداق ندارد.
اسلاید 7 :
نتايجبرخي مطالعات تجربي در زمينه اثر افزايش
نرخ ارز بر متغيرهاي اقتصاد كلان
الف:رابطه نرخ برابري ارز و تراز پرداختها
1- الگوهاي تك معادلهاي
شكيبايي(1371) : كشش واردات نسبت به قيمت كالاهاي وارداتي به كالاهاي داخلي برابر 52/1- برآورد شده، بنابراين تنها براساس كشش واردات و بدون توجه به كشش صادرات، اجراي سياست كاهش ارزش پول ازطريق محدود كردن واردات باعث بهبود تراز پرداختها ميشود كه به مفهوم برقراري شرط مارشال ـ لرنر در اقتصاد ايران است.
اسلاید 8 :
فتحي قرهگوني (1377) : كشش صادرات نسبت به نرخ ارز معادل 27/0 درصد است كه چندان قوي نيست.
زيبايي فريماني (1376) : كشش واردات نسبت به نرخ ارز واقعي معادل 11/3- و كشش صادرات معادل 3/1 كه به مفهوم برقراري شرط مارشال ـ لرنر است.
تقي (1376) : كاهش ارزش پول ملي منجر به بهبود تراز پرداختها ميشود كه به مفهوم برقراري شرط مارشال ـ لرنر است در حاليكه اين كاهش رابطة مبادله را بدتر مينمايد.
رحيمي بروجردي(1379) : كاهش ارزش پول ملي منجر به كاهش 10 درصدي صادارت غيرنفتي ميشود.
اسلاید 9 :
2- الگوهاي كلان سنجي
نوفرستي (1379) : تاثير سياست افزايش نرخ برابري ارز بر صادرات صفر و يا بسيار ناچيز بوده در حـاليكـه به طور قابل ملاحظهاي باعـث كـاهش واردات مـيگـردد. بطوريكه واكنش صادرات به 10درصد افزايش نرخ برابري ارز صفر و كاهش واردات معادل 3/21 درصد ميباشد.
ذوالنور (1379) : در كوتاهمدت، كسري تراز تجاري كشور افزايش خواهد يافت. ليكن با گذشت زمان به تدريج اثرات انبساطي كاهش ارزش ريال بر ترازپرداختها ظاهر ميگردد و در ميانمدت و بلندمدت منجر به بهبود اثرات پوياي كاهش ارزش ريال بر تراز تجاري كشور ميشود.
اسلاید 10 :
بيدآباد (1383) : تاثير سياست افزايش نرخ برابري ارز بر صادرات كالاهاي غيرنفتي حقيقي بسيار ناچيز بوده در حـاليكـه به طور قابل ملاحظهاي باعـث كـاهش واردات مـيگـردد. بطوريكه واكنش صادرات به 10درصد افزايش نرخ برابري ارز 08/0- و كاهش واردات معادل 61/1 درصد ميباشد.