بخشی از مقاله
افسردگي در کودکان
مقدمه
افسردگی ،یکی از اختلالات جدی دوران کودکی است که اگر به موقع مورد درمان و مدارا قرار نگیرد،می تواند به صورت اختلالات خلقی در کودک تثبیت شود.زمانی تصور می شدکه اختلال افسردگی خاص دوران بزرگسالی است و کودکانی که بیش تر وقت خود را به بازی ،تفریح و سرگرمی می گذارنند،دلیلی برای افسردگی ندارد.درحالی که امروزه به تحقیقثابت
شده است که کودکان نیز با اندک ناملایمات و بدرفتارهای والدین و اطرافیانسان در خود فرو می روند و آثاری از افسردگی های بالینی و مشکلات رفتاری ناشی از انان بروز می دهند.
افسردگی درکودکان ممکن است به شکل انواع شکایات رفتاری مثل:پرخاشگری،شب ادراری،ناخن جویدن،آشفتگی های خواب، بیش فعالی ،کمبود توجه، بی تفاوتی، کاهش انرژی ،بزهکاری،افت تحصیلی،ناتوانی های یادگیری ،انزواطلبی،کج خلقی و مدرسه گریزی ظاهر شود.
علایم و معیارهای تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان
اغلب کودکان ممکن است گاهی احساس ناراحتی و غمگینی کنند و چند روزی در خود فرو روند،اما به طور معمول این گونه شرلیط گذار و مقطعی است.برخی از کودکان نیز ممکن است به دلایل خاصی (مثل تغییر منزل یا مدرسه،دورشدن از دوستان صمیمی،از دست دادن حیوانات خانگی و ...) علایم افسردگی از خود نشان بدهند.اما آنچه این گونه احساسات را در کودکان به وجود می آورد،با اختلال افسردگی طولانی مدت تفاوت دارد.کودک مبتلا به افسردگی بالینی در موقعیتی حاد قرار می گیرد،تاحدی که نوسان خلقی او،آسیب شدید به عملکردهای فردی اش می زند واو را از زنذگی طبیعی باز میدارد.به طور کلی کودکان افسرده به چهار نوع مشکل زیر گرفتار می شوند:
رفتاری:آن ها منفعل،فاقد قدرت تصمیم گیری و درمانده اند.
هیجانی:حزن و غم زیاد در خودحس می کنند.
جسمانی:میل آنها به خواب و غذا دچار اختلال می شود.
شناختی:زندگی رابی معنا وخود را بی ارزش می شمارند.
براساس چهارمین راهنمایی تشخیصی و آماری بیماری های روانی کودکان (DSM4) ،معیارهای تشخیص افسردگی در کودکان عبارت اند از:
کاهش یا افزایش بی دلیل وزن کودک (بدون رعایت رژیم غذایی خاص).
اختلالات خواب(کم خوابی، بی خوابی، پریشان خوابی).
فقدان انگیزه برای فعالیت ،بازی و کار.
احساس خستگی و کمبود انرژی.
احساس ناتوانی،گناه و خود کم بینی شدید.
کاهش قدرت تفکر و عدم تمرکز حواس.
بروز افکار منفی(تهدید،سوء قصد و اقدام به خودکشی).
برای تشخیص افسردگی بالینی در کودک باید گزارشی روزانه از فعالیت های کودک تهیه شود تا در صورت وجود غم و اندوه پایدار (حداقل 4 مورد از 7 مورد بالا و به مدت 2 هفته )درصدد درمان و مداوا برآمد.
کودکان مبتلا به افسردگی ،به شدت احساس ناامیدی،غمگینی و بی ارزشی می کنند.این گروه به ندرت می خندند و مداوم چهرهای اشک آلود و گرفته دارند.برای شرک
ت نکردن در کارهای گروهی و کلاسی مرتبا خستگی را بهانه می کنند.کودکان افسرده بر این باورند که دست یه هرکاری می زنند،شکست می خورند و به همین دلیل انگیزه ای برای تلاش و موفقیت در خود حس نمی کنند.قدرت تمرکز و فکر در کودک افسرده کاهش می یابد و قدرت تصمیم گیری و تفکر منطقی را از دست می دهد.تشخیص زود هنگام افسردگی در کودک می تواند از حوادث و بحران های شدید سال های نوجوانی و جوانی بکاهد.
والدین ،مربیان و اطرافیان کودکان برای تهیه یک تصویر کلی از زندگی و عملکرد روزانه آنان در دوره زمانی خاص ،باید دانسته ها و اطلاعاتشان را در اختیار یکدیگر قرار دهند.
در اغلب موارد علایم افسردگی در کودکان خردسال (زیر6سال) با اختلالات مربوط به خوردن و خوابیدن همراه است،در حالی که در کودکان مدرسه ای(15-7 سال )با پرخاشگری ،احساس ناامیدی و کناره گیری از جمع دوستان بروز می کند.هم چنین کودکان خرد سال ممکن است تا اندازه ای بیش فعال،پرخاشگر یا کج خلق شوند؛زیرا هنوز توانایی کلامی لازم را برای بیان احساساتشان ندارد.در دوران بلوغ و نوجوانی نیز میزان شیوع افسردگی به شدت افزایش می یابد.
برخی پژوهش ها نشان می دهند که تقریبا یک سوم نوجوانان دچار حالات افسردگی می شوند و یک سوم تا یک دوم این عده براساس معیارهای تشخیص روان شناختی،در دوران جوانی نیز اختلال را به صورت عمده و جدی به همراه دارند.
در مورد تفاوت ابتلا به افسردگی در بین دختر ها و پسرها،تحقیقات نشان می دهند که دخترها بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند؛زیرا تنش ها و فشارهای بیشتری را برای ورود به اجتماع باید تحمل کنند. علاوه برآن، دخترها در هنگام رویارویی با استرس ها و فشارهای محیطی،احساساتشان را درونی می سازند،در حالی که پسره
ا احساسات خود را بیرون می ریزند و دست به رفتارهای پرخاشجویانه می زندد.هم چنین علائم افسردگی با رفتارهای نابهنجار، تجاوزگرانه ،سیگار کشیدن مصرف الکل و موادمخدر همراه است.
---کودکان مبتلا به افسردگی ،به شدت احساس ناامیدی،غمگینی و بی ارزشی می کنند.این گروه به ندرت می خندند و مدام چهره ای اشک آلوده و گرفته دارند.برای شرکت نکردن در کارهای گروهی و کلاسی مرتبا خستگی را بهانه می کنند.---
افسردگي يک بيماري رواني است که گاهي کودکان را تحت تأثير قرار مي دهد و باعث مي شود که آن ها براي يک دوره زماني طولاني احساس غم، عصبانيت و ناکامي کنند. در گذشته، متخصصان بر اين باور نبودند که کودکان نيز ممکن است دچار افسردگي شوند امّا اکنون دانشمندان معتقد شده اند که افسردگي عمده (حاد) در بين کودکان بسيار شايع است. بر طبق آمارهاي منتشر شده از سوي اتحاديه ملّي بيماري هاي رواني در آمريکا ( NAMI )، در حدود 2 درصد کودکان 6 تا 12 ساله و 4 درصد نوجوانان به افسردگي عمده مبتلا هستند.
برخي حملات افسردگي، خيلي شديد ولي نسبتاً کوتاه مدّت هستند. برخي ديگر، از شدّت کمتري برخوردارند امّا ممکن چند سال ادامه يابند. کودکان پس از آسيب هايي مانند مرگ پدر و مادر، بيماري يا جدايي والدين ممکن است دچار افسردگي شوند. در ساير موارد، علّت اين تغيير حال و وضع رواني در کودکان زياد واضح نيست.
متخصصان، افسردگي را به شيوه هاي مختلفي رده بندي مي کنند. دو رده عمومي افسردگي به قرار زير است:
افسردگي عمده. اين نوع افسردگي که افسردگي باليني يا افسردگ
ي تک قطبي نيز خوانده مي شود، نوع حاد و شديد افسردگي است که به درمان نياز دارد. اغلب بيماراني که دچار حمله افسردگي عمده بشوند احتمالاً در آينده نيز اين حملات براي آن ها تکرار خواهد شد.
افسردگي دو قطبي. اين نوع افسردگي که قبلاً بيماري شيدايي- افسردگي خوانده مي شد، داراي دوره هاي متناوب شيدايي و افسردگي است. نشانه هاي افسردگي دوقطبي در کودکان و نوجوان تاحدودي با آنچه در بالغين وجود دارد متفاوت است.
متخصصان از شيوه هاي ديگري نيز براي رده بندي انواع افسردگي در کودکان استفاده مي کنند. از جمله:
افسرده خويي.
شکل مزمني از افسردگي خفيف که حداقل دو سال پايدار باشد. کودکاني که دچار افسرده خويي باشند، هميشه حالت غمگيني دارند.
اختلال سازگاري همراه با افسردگي.
يک نوع حمله افسردگي که پس از يک تغيير عمده در زندگي، مثل مرگ کسي که دوستش داريم يا يک فاجعه بزرگ رخ مي دهد.
علّت افسردگي کاملاً روشن نيست. به نظر مي رسد تغيير مواد شيميايي مغز در آن نقش داشته باشد. در برخي کودکان، افسردگي ممکن است ريشه ژنتيکي داشته باشد.
غمگيني مداوم، زودرنجي، تحريک پذيري و يک نوع حس کلّي نوميدي، از جمله حالت هايي است که در کودکان افسرده وجود دارد. آن ها ممکن است علاقه اي به فعاليت هاي جديد از خود نشان ندهند و نيز ممکن است ديگر از فعاليت هايي که قبلاً برايشان دلپذير و خوشايند بود لذت نبرند. اين کودکان ممکن است با مشکلات تحصيلي و الگوهاي رفتاري پرخاش گرانه يا ضداجتماعي روبرو گردند. برخي ديگر ممکن است دچار تغيير وزن يا اختلال در الگوي خواب شوند. بسياري از کودکان افسرده از خستگي دائم و کمبود انرژي شکايت دارند. آن ها حتي ممکن است درباره آرزوي مرگ يا موضوعات ديگري از اين قبيل که نشانگر افکار مربوط به خودکشي است، صحبت کنند.
به اولياء توصيه مي شود که درصدد مراقبت پزشکي از هر کودکي که داراي نشانه هاي افسردگي عمده است و تأثير منفي ان بر کيفيت زندگيش آشکار گشته برآيند. اگر پزشک متخصص کودکان مشکوک شود که شايد کودک دچار افسردگي باشد از والدين کودک مي خواهد که براي ارزيابي بيشتر و درمان او به روان پزشک متخصص کودک و نوجوان يا ديگر متخصصان سلامت روان مراجعه کنند.
درمان افسردگي در کودکان معمولاً شامل روان درماني، دارو درمان
ي يا ترکيبي از اين دو است. روان درماني ممکن است به صورت فردي يا خانوادگي صورت گيرد. براي درمان از طريق دارو درماني نيز معمولاً از داروهاي ضدافسردگي استفاده مي شود.
2- درباره افسردگي در کودکان
افسردگي يک بيماري رواني است که باعث احساس غمگين بودن، عصبانيت، نااميدي يا ناکامي در افراد براي مدتي طولاني مي شود و کارکرد رواني- اجتماعي را مختل مي کند. افسردگي عمده (حاد) در 2 درصد کودکان 6 تا 12 ساله و 4 درصد نوجوانان
ديده شده است. طبق آمار منتشر شده از سوي اتحاديه ملي بيماري هاي رواني در آمريکا ( NAMI )، تقريباً 20 درصد از کل جوانان، بعدها در زندگي خود حداقل يک نمونه از افسردگي عمده را تجربه خواهند کرد.
همه ما در لحظاتي از زندگي خود احساس ناراحتي و غم مي کنيم. کودکان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. امّا افسردگي چيز ديگري است. افسردگي يک احساس شديد غمگيني و از دست دادن علاقه به فعاليت هاي مختلف است که در لذت بردن از زندگي تداخل ايجاد مي کند. در گذشته، متخصصان بر اين باور بودند که کودکان دچار افسردگي نمي شوند. امّا اکنون دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند که افسردگي در واقع بسيار هم در بين کودکان شايع است. همچنين اختلالات رواني در جوانان در مقايسه با بالغين، نسبت به دارو درماني مقاوم تر است و احتمال بيشتري براي مزمن شدن دارد.
برخي حملات افسردگي، شديد ولي نسبتاً کوتاه هستند. برخي ديگر خفيف ترند امّا ممکن است سال ها ادامه داشته باشند. کودکان معمولاً پس از آسيب هايي نظير از دست دادن يکي از والدين، جدايي پدر و مادر يا بيماري شديد آنان (سرطان، ديابت و غيره) دچار افسردگي مي شوند. کودکاني که مورد آزار جنسي يا بي توجهي قرار گرفته باشند نيز در معرض خطر بيشتري براي ابتلاء به افسردگي قرار دارند. در بعضي موارد، کودکان ممکن است عليرغم وجود هيچ رويداد يا دليل روشني نيز دچار افسردگي گردند.
يک کودک ممکن است تنها يک دوره افسردگي را تجربه کند و يا چند دوره که در فواصل آن حال عادي داشته باشد. يک دوره افسردگي نوعاً بين 6 تا 9 ماه به طول مي انجامد. کودکاني که يکبار دچار حمله افسردگي شده باشند در خطر ابتلاء به حمله اي ديگر ظرف مدّت 5 سال قرار دارند. همچنين به گفته اتحاديه ملي بيماري رواني در آمريکا ( NAMI )، اين کودکان 5 برابر بيشتر از کودکاني که دچار افسردگي نشده اند احتمال دارد که در بزرگسالي دچار افسردگي گردند. در بعضي موارد، افسردگي يک کودک پيش از آن که سال ها
بعد دوباره ظاهر گردد بهبود مي يابد. در موارد ديگر، کودکان ممکن است افسردگي هاي مداومي داشته باشند که نيازمند درمان تا دوران بزرگسالي است.
کودکان و بالغيني که افسردگي دارند غالباً در معرض اختلالات رواني ديگر مانند اختلالات تغذيه اي، خودزني، اختلال اضطراب، اختلالات يادگيري يا مش
کلات سوء مصرف مواد قرار دارند.
به علاوه، بر طبق آمارهاي آکادمي روان پزشکي کودکان و بزرگسالان آمريکا ( AACAP )، نزديک به يک سوم کودکان بين 6 تا 12 ساله که دچار افسردگي عمده شوند در آينده دچار افسردگي دو قطبي خواهند شد.
کودکاني که از افسردگي رنج مي برند هميشه قادر نيستند يا تمايل ندارند که با پدر و مادر خود درباره وضعيت شان صحبت کنند. به اين دليل، پدر و مادرها بايد مراقب نشانه هاي افسردگي در کودکان خود باشند. به پدر و مادرها توصيه مي شود که درباره افکار و احساسات کودکانشان از آن ها سوال کنند. به علاوه، پدر و مادرها مي توانند با يک متخصص سلامت روان درباره اين که هيجانات يا رفتار کودکانشان نشان دهنده وجود مشکل است يا نه مشورت کنند.
3- انواع افسردگي در کودکان و تفاوت آن ها
چند نوع مختلف افسردگي وجود دارد که يک کودک ممکن است به آن مبتلا شود. اين انواع عبارتند از:
افسردگي عمده . شامل حداقل يک دوره از اين اختلال (که افسردگي باليني يا تک قطبي هم خوانده مي شود) که همراه است با حالت غمگيني پايدار و نشانه هايي مانند افکار خودکشي، از دست دادن علاقه نسبت به فعاليت هايي که قبلاً خوشايند بودند، تغييرات عمده در وزن يا الگوي خواب، و کناره گيري اجتماعي. اين وضعيت مي تواند به ساير اختلالات رواني مانند اختلالات تغذيه اي نيز بيانجامد. کودکاني که افسرد
گي عمده را تجربه کرده باشند به احتمال زياد در آينده نيز دچار حملات افسردگي خواهند شد.
اختلال دو قطبي . اين اختلال که قبلاً بيماري شيدايي-افسردگي ناميده مي شد مستلزم دوره هاي متناوب تغيير شديد حال و وضع رواني (شيدايي و افسردگي) است. وضع بيمار در دوره هاي افسردگي مشابه افسردگي عمده است. دوره هاي شيدايي شامل نشانه هايي چون نياز کمتر به خواب، تند حرف زدن، افکار رقابت جويانه و رفتار شتاب زده و نسنجيده است. نشانه هاي اختلال دو قطبي در جوانان تا حدودي با ب
زرگسالان متفاوت است. براي مثال، کودکاني که در مرحله شيدايي هستند بيشتر از بزرگسالان زودرنج، تحريک پذير و داراي رفتارهاي تخريبي مي باشند. سرخوشي آنان نيز معمولاً کمتر از بزرگسالان است. تشخيص اختلال دو قطبي در کودکان مي تواند بسيار مشکل باشد زيرا نشانه ها و علائم آن ممکن است با اختلالات شايع ديگر در کودکان چون اختلال نقص توجه/ بيش فعالي ( ADHD ) و اختلال رفتاري اشتباه گرفته شود.
افسرده خويي . يک نوع افسردگي خفيف مزمن که حداقل يک سال در کودکان پايدار باشد. کودکاني که افسرده خويي دارند هميشه غمگين به نظر مي رسند و حالت زودرنجي و تحريک پذيري در آن ها نمايان تر از افسردگي است. افسرده خويي در کودکان ممکن است با ADHD و ساير وضعيت هاي رواني و پزشکي ا
رتباط داشته باشد. بيماراني که دچار افسرده خويي هستند غالباً به افسردگي عمده مبتلا مي شوند و برعکس.
اختلال سازگاري . نوعي حمله افسردگي که پس از يک تغيير عمده در زندگي مانند مرگ يک عزيز، و يا يک فاجعه عمده بروز مي کند. دوره سازگاري در کودکاني که دچار اين اختلال باشند، بيشتر از حدّ عادي مورد انتظار طول مي کشد يا اين که اين دوره با فعاليت هاي روزانه آن ها تداخل پيدا مي کند.
4- دلايل بالقوه افسردگي در کودکان
علل افسردگي کاملاً شناخته شده نيست. به نظر مي رسد تغييرات در مواد شيميايي مغز باعث آن باشد. اين مواد شيميايي که انتقال دهنده هاي عصبي خوانده مي شوند، پيام ها را بين سلول هاي عصبي در مغز رد و بدل مي کنند. برخي از اين انتقال دهنده هاي عصبي مسئول تنظيم حالت و وضع رواني انسان هستند. اعتقاد بر اين است که برخي از انتقال دهنده هاي عصبي، به ويژه نوراپينفرين، سروتونين و دوپامين باعث تغيير حالت مي شوند.
در برخي کودکان، به نظر مي رسد افسردگي داراي ارتباط ژنتيکي باشد. بر اثر بيماري هاي خانوادگي و ارثي، ممکن است بعضي کودکان با سطح ناکافي از انتقال دهنده هاي عصبي تنظيم حالت، به دنيا آيند. اين امر غالباً به افسردگي منجر مي شود.
در ساير موارد، رويدادهاي پراسترس، مانند مرگ يک عزيز، مي تواند سطح اين انتقال دهنده هاي عصبي را در کودکان تغيير دهد و باعث افسردگي کودک گردد. کودکاني که بيشتر در خطر ابتلاء به افسردگي قرار دارند آن هايي هستند که داراي اختلالاتي مانند ADHD ، اختلال يادگيري، اختلال رفتاري و اختلال اضطراب باشند. سابقه سوء استفاده، بي توجهي و بيماري هاي شديد (مانند سرطان و ديابت) نيز کودکان را در معرض خطر بيشتري براي ابتلاء به افسردگي قرار مي دهد.
در بسياري موارد، افسردگي در نتيجه ترکيبي از عوامل ژنتيکي و محيطي پديد مي آيد. در بعضي موارد نيز منشاء آن زياد واضح نيست.
5- نشانه هاي افسردگي در کودکان
کودکان افسرده معمولاً زودرنج، تحريک پذير و غمگين هستند و اين حالت در آن ها (به ويژه کودکاني که هنوز به مدرسه نرفته اند) از طري
ق گريه و يک حس کلّي نوميدي نمود مي يابد. آن ها ممکن است به فعاليت هاي تازه، علاقه مندي کمي نشان دهند و يا از فعاليت هايي که پيش از اين برايشان خوشايند بوده ديگر لذت نبرند. کودکان افسرده معمولاً در مدرسه مشکل دارند و داراي الگوهاي رفتاري پرخاش گرانه و ضداجتماعي هستند. تغييرات عمده در وزن و الگوي خواب از ديگر نشانه هاي افسردگي در کودکان است.
بسياري از کودکان افسرده از ناراحتي و ملال دائمي و کمبود انرژي شکايت دارند. تعداد دوستان آن ها معدود است و دوستاني که قبلاً پيدا کرده اند را ترک مي کنند. حتي ممکن است به صحبت کردن درباره مرگ يا عبارات مشابهي که نشانگر افکار مربوط به خودکشي باشد بپردازند. نشانه هاي افسردگي بر حسب سن کودکان ممکن
است متفاوت باشد.
نشانه هاي مربوط به دوران پيش از مدرسه يا دوران دبستان عبارتند از:
مشکلات تحصيلي
ملال و ناراحتي
گريه کردن بيش از حدّ
کاهش علاقه به بازي کردن
به سرعت ناراحت شدن
ارتباط عاطفي ضعيف با خانواده و دوستان
زودرنجي و تحريک پذيري فزاينده
بي حوصلگي و دمدمي مزاجي
ظاهر غمگين
صحبت کردن درباره مرگ
نشانه هاي افسردگي در بين نوجوانان عبارتند از:
بحث و جدل با پدر و مادر و معلمان
خستگي مداوم
رفتار آسيب رسان، مانند خودزني
امتناع از انجام تکاليف
کناره گيري از فعاليت هاي مورد علاقه
افکار يا بيان جملاتي درباره خودکشي
ساير نشانه هاي عمومي افسردگي در کودکان عبارتند از:
اعتماد به نفس ضعيف
احساس گناه
ترس از شکست يا قبول نشدن
خشم و دشمني پايدار
سردرد، معده درد يا ساير ناراحتي هاي جسمي به طور مرتب
ناتواني در تمرکز
تغيير در الگوهاي تغذيه اي و خواب
رفتار خود تخريبي
تهديد به فرار از خانه
کودکي که پنج يا بيشتر از نشانه هاي بالا را براي يک دوره حداقل دو هفته اي داشته باشد به احتمال زياد دچار افسردگي است. کودکان افسرده در معرض خطر خودکشي قرار دارند. نرخ خودکشي در بين جوانان از سال 1960 تا کنون تقريباً سه برابر شده است. بر طبق آمارهاي انجمن ملّي سلامت رواني آمريکا ( NMHA )، هر سال تقريباً 5000 جوان بين 15 تا 24 سال خود را از بين مي برند. اعتقاد بر اين است که اغلب اين قربانيان از افسردگي درمان نشده رنج مي برده اند.
کودکاني که افسردگي شان تا دوران بلوغ و بزرگسالي ادامه داشته باشد، در معرض خطر فزاينده اي براي سوء مصرف دارو يا الکل، پرداختن به روابط جنسي ناسالم يا ساير رفتارهاي پرخطر قرار دارند.
6- روش هاي تشخيص افسردگي در کودکان
به پدر و مادرها توصيه مي شود که از نظر پزشکي مراقب کودکاني که نشانه هايي از افسردگي را بروز مي دهند که تأثير منفي بر کيفيت زندگي آنان دارد باشند. در تشخيص افسردگي، پزشک سابقه پزشکي کودک را به طور کامل در نظر مي گيرد و آزمايش هاي تکميلي را انجام مي دهد. اگر کودک نشانه هاي افسردگي از خود بروز دهد، پزشک دستور آزمايش کامل خون مي دهد تا احتمال بيماري هاي ديگري که نشانه هاي مشابهي دارند منتفي گردد.
اگر پزشک مشکوک شود که کودک دچار افسردگي است، او را به يک روان پزشک متخصص کودکان يا ساير متخصصان روان درماني معرفي مي کند تا تشخيص قطعي افسردگي داده شود. ارزيابي هايي که بدين منظور صورت مي گيرد شامل بررسي کامل تاريخچه نشانه ها (زمان شروع، طول مدّت و شدّت) است. همچنين برر
سي مي شود که کودک اين نشانه ها را قبلاً هم داشته است يا نه و اگر چنين بوده، چگونه درمان شده است. براي تشخيص قطعي افسردگي از پرسشنامه ها (مثل پرسشنامه اختلال حالت و وضع رواني) و ساير ابزارهاي ارزيابي نيز ممکن است استفاده شود.
معمولاً پزشک متخصص درباره اين که کودک افکاري در مورد مرگ يا خودکشي داشته سوال مي کند و همچنين بررسي مي کند که آيا
اعضاي خانواده کودک سابقه بيماري ه
اي رواني مانند اختلال حالت و وضع رواني يا سوء مصرف دارو و الکل داشته اند يا نه.
همچنين کودک براي ساير اختلالات سلامت رواني که معمولاً به همراه افسردگي وجود دارند، مورد ارزيابي قرار مي گيرد. براي مثال، کودکاني که اختلال دو قطبي دارند ممکن است ADHD و يا اختلال رفتاري نيز داشته باشند.
7- روش هاي درمان افسردگي در کودکان
درمان افسردگي در کودکان معمولاً شامل روان درماني، دارو درماني يا ترکيبي از اين دو است. روان درماني غالباً در کمک به کودک براي نشان دادن علائم مربوط به افسردگي مفيد است. اين کار شامل جلسات روان درماني فردي و نيز خانوادگي است. درمان رفتار شناختي ( CBT ) در درمان افسردگي کودکان بسيار موثر است. به عنوان بخشي از اين روش درماني، به کودکان ياد داده مي شود که ديده گاه سالمتر و مثبت تري نسبت به خود به دست آورند. کودکان از مزاياي درمان ميان فردي ( IPT ) نيز بهره مند مي شوند. اين روش درمان بر رابطه کودک با ديگران تمرکز مي کند و تلاش مي کند مهارت هاي ميان فردي کودک را بهبود بخشد. روان درماني خانوادگي، نوعي درمان ميان فردي است که در برگيرنده کلّ خانواده است. اين روش به ويژه در هنگامي که استرس هاي خاص خانوادگي وجود داشته باشد، بسيار مفيد و ياري رسان است.
دارو درماني و استفاده از داروهاي ضدافسردگي غالباً به طور عمده اي باعث رهايي از نشانه هاي مربوط به افسردگي مي شوند. دارو درماني معمولاً در مواردي استفاده مي شود که روان درماني به تنهايي براي برطرف کردن نشانه ها ناکام مي مان
د و يا کودک داراي افسردگي مزمن يا عودکننده باشد. اين داروها به متعادل کردن سطح انتقال دهنده هاي عصبي در مغز کمک مي کنند و معمولاً براي يک دوره حداقل 6 ماهه تا يک ساله تجويز مي گردند. درمان برخي کودکان ممکن است سال ها به طول بيانجامد. هر چند شواهد اندکي وجود دارد که داروهاي قديمي تر مانند تري سيکليک آنتي دپرسانت ها ( TCA ها) در درمان افسردگي در کودکان و نوجوانان موثر باشند، امّا تأثير داروهاي جديد مثل SSRT ها کمتر مورد ترديد است.
تا کنون تنها فلوکستين ( Fluoxetine ) از طرف اداره دارو و غذاي آمريکا ( FDA ) براي درمان افسردگي در کودکان مورد تاييد قرار گرفته است. هر چند، بسياري از پزشکان داروهاي ضدافسردگي ديگري را براي بيمارانشان تجويز مي کنند. اين بدان معني است که پزشکان بر پايه نشانه هاي بيماري در هر کودک، از تجربه و قضاوت شخصي خود براي انتخاب دارو استفاده مي کنند. بررسي ها نشان مي دهد که در بسياري موارد اين داروها براي درمان افسردگي کودک مفيد بوده اند. به هر حال، پزشکان مختلف، روش هاي درماني متفاوتي دارند و به اولياء کودک توصيه مي شود که از پزشک در مورد داروهايي که تجويز مي کند و مزايا و خطرات استفاده از آ ن ها سؤال کنند.
بيماران بايد آگاه باشند که پزشک ممکن است براي تنظيم ميزا
ن مصرف دارو براي حصول بهترين نتيجه و کمترين اثرات جانبي، نياز به کم و زياد کردن آن و يا تغيير دارو داشته باشد. به علاوه FDA اعلام کرده است که داروهاي ضدافسردگي، از جمله فلوکستين، ممکن است خطر فکر کردن به خودکشي را در بعضي بيماران، به ويژه کودکان و نوجوانان، افزايش دهد و از اين رو توصيه کرده است که کليه کساني که با اين داروها تحت درمان قرار مي گيرند، براي تغييرات غيرعادي رفتاري، مورد مراقبت دقيق قرار گيرند.
بر پايه مطالعه جديدي که در شماره جون 2006 مجله روان پزشکي آمريکا منتشر شده است، اسيدهاي چرب امگا 3 (يک نوع چربي اشباع نشده که در روغ
ن ماهي يافت مي شود و پژوهش هاي نشان داده که براي ر
شد کودک اهميت دارد) مي تواند براي کودکان مبتلا به افسردگي عمده مفيد باشد. براي درک کامل تر تأثيرات امگا 3 بر نشانه هاي افسردگي، هنوز به پژوهش هاي بيشتري نياز است.
کودکان و نوجواناني که داراي اختلال دوقطبي هستند معمولاً توسط داروهايي که حالت و وضع رواني را ثابت و استوار مي کنند، مثل وال پروات ( Valproate ) و داروهاي ضدروان پريشي درمان مي شوند. جلسات روان درماني تکميلي نيز براي اختلال دوقطبي مفيد تشخيص داده شده است.
FDA براي کودکاني که افسردگي شان از طريق دارودرماني مورد درمان قرار گرفته، رهنمودهاي خاصي را توصيه کرده است. در نخستين ماه درمان، کودکان بايد هر هفته از طرف پزشک ملاقات شوند. اين ملاقات ها در خلال هفته هاي پنجم تا هشتم درمان بايد يک هفته در ميان باشد و اگر مشکلي وجود نداشته باشد پزشک بايد در هفته دوازدهم کودک را دوباره ملاقات کند و پس از آن، با نظر و توصيه پزشک معالج.
8- پرسش هايي براي پرسيدن از پزشک
آماده کردن پرسش هايي از قبل به بيماران کمک مي کند تا گفتگوي معني دارتر و هدفمندتري با پزشک خود درباره وضعيت شان داشته باشند. اولياء مي توانند پرسش هاي زير را در ارتباط با افسردگي کودکشان از پزشک بپرسند:
چه علائمي نشان مي دهد که کودک من دچار افسردگي است؟
چه علائم و نشانه هايي وجود دارد مبني بر اين که افسردگي کودک من به مراقبت پزشکي نياز دارد؟
وضعيت کودک من را چگونه تشخيص خواهيد داد؟
کودک من احتمالاً چه نوع افسردگي دارد؟
آيا بايد افسردگي کودک خود را به مدرسه يا مهدکودک اطلاع دهم؟
روش هاي مختلف درماني کودک من کدامند؟
آيا اين روش درمان خطر بالقوه يا اثرات جانبي دارد؟
آيا عليرغم هشدار FDA ، کودک من بايد داروهاي ضد افسردگي مصرف کند؟ منافع و خطرات اين داروها کدامند؟
چه موقع من خواهم فهميد که بايد کودکم مصرف داروهاي ضدافسردگي را قطع کند؟
من چه ك ارهايي بايد بکنم تا اثربخشي درمان کودکم را افزايش دهم؟
آيا بايد کودک من روان درماني هم بشود؟ آيا درمان خانوادگي هم مفيد است؟
چقدر طول مي کشد تا وضعيت کودک من بهتر شود؟
چه علائمي نشان مي دهد که افسردگي کودک من رو به بهبود است؟
چقدر احتمال دارد که کودک من در آينده باز هم مورد حمله افسردگي قرار گيرد؟
یکی از اختلالهای دوران کودکی، اضطراب و افسردگیست که اگر بهموقع، تشخیص داده شود، قابل درمان میباشد.
ترس و تشویش، شیوع اضطراب در کودکان را پایهریزی میکند و در صورتیکه این ترسها، بیمارگونه نباشد، بهصورت طبیعی خود را نشانمیدهد. خجال
ت
ی و گوشهگیر بودن، جزو شایعترین اضطرابهای اجتماعی کودکان است که میتواند زندگی آنان را مختل کند. کودکان، ترس و اضطراب را از راه شرطیشدن فرامیگیرند. بروز ترسها در کودکان، قابل پیشبینی نیست و در تمام سنین، یکسان نمیباشد.
نقش خانواده بهعنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرارگرفته است. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورتمیگیرد.
ارزیابی اضطراب در کودکان، از طریق مصاحبه و گزارش شخصی و درجهبندی نوع اضطراب و درنهایت تجویز دارو انجام میشود. بههمین منظور باید دو مصاحبهی جداگانه، یکی با کودک و دیگری با پدر و مادر صورتگیردتا میزان آشفتگی هیجانی در بروز اضطراب، مشخص شود.
کودکان میتوانند برای مقابله با اضطراب
و ناکامی، از روشهای دفاعی مانند کنارهگیری، انکارکردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد. درواقع وقتی کودک نتواند راههایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور میشود به زمان خردسالی برگردد. له
ی سرکوبی، تلاش او در جریان فراموشی حالتهای اضطراب، بهکار میرود تا بهتدریج آنرا از ذه
ن خودآگاهش دور سازد اما در مرحلهی فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگیاش رخمیدهد را به دیگران نسبتمیدهد. درنتیجه کودکان
ی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسمهای
دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمیتوانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.امروزه اضطرابهای اجتماعی کودکان، بیشتر بهچشم میآید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانیهاییست که درواقع، با اضطرابهای اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبهروست.
نشانههای اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) همچون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه استکه با آرامساختن، قابل اصلاح میباشد و در بعد فکری (شناختدرمانی) تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری که (با رفتاردرمانی قابل اصلاح است)، کودک یاد میگیرد خانه برایش مکانی امن است،نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. بهخوبی نمیتواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی مینماید.
کودکان در طول دورهی زندگیشان، ممکن است افسردگی را تجربه کنند که این اختلال با افزایش سن، در دختران، بیشتر از پسران دیده میشود. افسردگی، زمانی در کودک ایجاد میشود که احساس و تصور بدی از خود داشته باشد و این احساس، زمانیکه به اوج خود برسد، تبدیل به یک بیماری میشود.
عوامل خانوادگی و زیستی، بیش از عوامل دیگر
در بروز افسردگی نقش دارند.افسردگی کودکی، پیامدهای منفی بسیاری را بههمراه دارد ازجمله افسردگی در ادوار آینده، عدم سازگاریهای اجتماعی، مشکلات تحصیلی و در برخی مواقع حتی اقدام به خودکشی.
نشانههای افسردگی کودکان عبارتند از:
1- نشانههای عاطفی: ناامیدی، خشم، درماندگی، اضطراب، نوسانات خلقی، احساس گناه و غمگین بودنواب، بیاشتهایی و یا خوردن افراطی، یبوست، افزایش و کاهش وزن
3- نشانههای رفتاری: بدون دلیل گریهکردن، کنارهگیری از دوستان، سریع خشمگین شدن و کاهش انگیزه
4- نشانههای تخریبگرایانه: خود را سرزنشکردن، احساس بازنده بودن، امیدوار نبودن به آینده و بلاتکلیفی
این اختلالها در بزرگسالان، با طیف وسیعتر و پیچیدهتری خود را نشانمیدهند. عدهای معتقدند سوابق خانوادگی و وراثت، در افسردگی نقش تعیینکنندهای دارد. شروع افسردگی زودرس در کودکان، بیشتر تحتتأثیر عوامل خانوادگی و وراثت است. با وجود این، ازهمگسیختگی خانوادگی، ارتباط تنگاتنگی با افسردگی کودکان دارد. ازهمگسیختگی خانوادگی را میتوانیم در رفتار سرد و بیروح و منفی روابط متقابل کودک و پدر و مادر بهوضوح ببینیم.
شناختدرمانی رفتاری برای کودکان افسرده، نویدبخش میباشد اما در مورد کودکان و نوجوانان با افسردگی و استرس شدیدتر، احتمال بهبودی با این روش، کمتر است و باید با مشورت پزشک، از دارو استفاده نمود.
اختلال افسردگي در كودكان و نوجوانان
اختلال افسردگي اساسي از دستهی اختلالات
خلقی است. خلق عبارتاستاز وضعيت احساسيكه اكثر اوقات افراد تجربه و گزارش ميكنند. وقتي از افراد ميپرسيم روحيهات بيشتر اوقات چطور است؟ پاسخ ميدهد كه "معموليم"، يا اينكه "شادم". ممكن است برخي افراد احساس غمگيني داشته باشند و اين احساسشان را با كلماتي مثل "حالم گرفتهاست"، "بيحوصلهام"، "غمگينم" و يا كلمات ديگر بيانكنند. هريك از اين كلمات اشاره به وضعيت احساسي دروني اف
راد دارند، وضعيتهايي مثل خوشحالي، غمگي
ني، خشم و ... . بطور طبيعي افراد بايد يك وضعيت هيجاني متعادل را تجربه كنند كه در موقعيتهاي مختلف بهتناسب شرايط اين احساس دروني تغيير ميكند مثلا در موقعيت شاديآور تا حدي شاد و در موقعيتهاي ناراحت كننده ممكن است غمگين شوند. حفظ ثبات اين وضعيت هيجاني از وظايف مفز است. هرگاه عملكرد قسمتهايي از مغز كه وظيفهي با ثبات نگهداشتن احساسات دروني را برعهده دارند دچار اختلال شود، اختلال خلقي بوجود ميآيد. اختلالات خلقی را به دو دستهی اصلی اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی تقسیم میکنند. در اختلال افسردگي بجاي آنكه فرد خلق معمولي داشتهباشد (نه خيلي شاد و نه غمگين) در غالب اوقات احساس غمگيني و يا احساس بيلذتي (از فعاليتهاي لذتبخش كمتر از قبل لذت ميبرد) دارد. در اختلال دو قطبي احساسات فرد بين دو قطب غمگيني و شادي (يا عصبانيت شديد و تحريكپذيري) در نوسان است بطوريكه برخي روزها بهشدت غمگين است و برخي روزها شادي افراطي يا تحريك پذيري زياد دارد. در اين نوشتار ما به معرفي اختلال افسردگي ميپردازيم و اختلال دوقطبي در بخشهاي ديگر اين سايت معرفي شدهاست. انواعي از اختلالات افسردگي وجود دارند و مهمترین اختلال در دستهی اختلالات افسردگی، اختلال افسردگی اساسی است.
اختلال افسردگی اساسی
اختلال افسردگي اساسي اختلالي است كه در آن بايد حداقل يكي از نشانههاي احساس غمگيني يا احساس بيعلاقگي بمدت حداقل يك هفته همراه با 4 نشانه از نشانههاي ديگري نظير كاهش انرژي و خستگي، بيحوصلگي، كاهش يا افزايش اشتها، كاهش يا افزايش خواب، كاهش تمركز، احساس بيارزشي يا احساسگناه، اشتغال ذهني با مردن يا افكار خودكشي وجود داشته باشد و اين نشانهها عملكرد فرد را م
ختل كرده باشد.
تظاهرات باليني در كودكان و نوجوانان
در كودكان نشانههاي افسردگي تا حدي با بزرگترها متفاوت است. مثلا غمگيني را به شكلي كه در بزرگترها مي بينيم در كودكان ممكن است نبينيم.
در كودكان كم سن و سال بدخلقي، بهانه گيريهاي بيدليل و طولاني، گريههاي طولاني و بدون دليل همراه با عصبانيت و تحريك پذيري بنحوي كه آرام كردن كودك دشوار است، ديده ميشود. والدين احساس مي كنند فرزندشان به اندازهي گذشته شاد و سرحال نيست، در غالب اوقات بيحوصله و عصبي است، زود پرخاش ميكند و تحملش براي ناكامي كاهش يافته است. كاهش انرژي، زود خستهشدن، شكايتهاي جسمي (سردرد، دل درد، تهوع و ساير شكايتهاي جسمي مكرر و بدون علت مشخص)، كاهش علاقه به بازي و تفريح و لذت نبردن از اين فعاليتهاي لذتبخش از ديگر علائمي است كه ممكن است ديده شود.
علائم ديگري كه ممكن است ديدهشوند عبارتنداز: بياشتهايي كاهش وزن و يا ناتواني كودك در رسيدن به وزن مورد انتظار، بيخوابي يا پرخوابي روزانه، كندي حركتي، كاهش تمركز، احساس بيارزشي يا گناه و افكار تكرارشونده مرگ مثل اينكه "كاش دنيا نيامدهبودم" و يا اينكه "كاش مردهباشم". البته چگونگي بروز اين نشانهها در سنين مختلف متفاوتاست. در سنين پائينتر عصبانيت و تحريكپذيري، بدخلقي و قشقرق شايعتر است و در سنين بالاتر حالت غمگيني، گوشهگيري و انزوا، بي حوصلگي، كاهش انرژي، احساس خستگي و افكار مردن بيشتر ديده ميشود. بهعبارتديگر با افزايش سن شباهت علائم افسردگي به افسردگي بزرگسالان بيشتر ميشود. گاهي همراه با اين نشانهها، نشانههاي اضطرابي نيز در كودكان ديدهميشود. نشانههايي مثل بروز نگراني افراطي ر
اجعبه سلامت خود يا اطرافيان، اضطرا
ب در زمان جدا شدن از والدين يا وابستگي زياد به والدين، ترس از تاريكي و تنهايي و ترسهاي ديگر. در نوجوانان منفی کاری يا رفتارهای ضد اجتماعي، مصرف الكل و داروهاي غيرقانوني ممكن است مشاهده شود. احساس تمايل به ترك منزل، احساس درك نشدن و مقبول نبودن، بيقراري، بدقلقي و پرخاشگري در آن ها شايع است. بدخلقی، تعلل براي شركت در فعاليت هاي خانوادگي و كنارهگيري از فعاليتهاي اجتماعي و پناه بردن به اتاق خود، مکرر دیده ميشود. بروز مشکلات تحصیلی، بيتوجهي به ظاهر خود، هيجان زدگي همراه با حساسيت شديد به طرد شدن از دیگر نشانه هایی است که گزارش می شود.
بايد بهخاطر داشت كه فقط داشتن يك يا دو نشانه از نشانههاي افسردگي دليل وجود اين بيماري نيست. گاهي افراد بهصورت گذرا اين علائم را دارند و يا برخي حوادث يا استرسها موقتا اين علائم را ايجاد ميكنند. براي تشخيص اختلال افسردگي اساسي، بايد نشانههاي اختلال حداقل يك هفته بصورت پايدار وجود داشتهباشند، و باعث بروز مشكل در روابط بين فردي كودك با اطرافيان (كاهش ارتباط با همسالان، درگيري با همسالان يا والدين و ...)، و يا موجب افت تحصيلي، افت
عملكرد فردي (رسيدگي كمتر به خود) و اجتماعي (انزوا و گوشهگيري) شده باشند.
بدنبال فوت عزيزان يك غمگيني طبيعي ايجاد ميشود و كه اختلال افسردگي محسوب نميشود و بههميندليل معمولا تشخيص اختلال افسردگي اساسي در طي دو ماه اول مطرح نميگردد. مگر در موارد خاصي كه اختلال عملكرد فردي، شغلي يا اجتماعي شديد، اشتغال ذهني بيمار گونه با بيارزشي، افكار خودكشي، يا علائم برخي اختلالات
شديد روانپزشكي مثل سايكوز در بازماندگان متوفي ا
يجاد شدهباشد. نشانههاي افسردگي بهدلايل ديگري مثلا به دنبال بيماريهاي جسمي و يا مصرف مواد مخدر (در نوجوانان مصرفكننده اين مواد) نيز ميتوانند بروز نمايند. همانگونه كه متوجه شديد، بروز نشانههاي افسردگي هميشه نشان دهندهي اختلال افسردگي نيست و گاهي
ميتواند يك وضعيت طبيعي و يا ناشي از عوامل ديگري باشد. بنابراين تشخيص اين اختلال صرفا بايد توسط روانپزشك مطرح و تأييد شود.
شيوع
شیوع اختلال افسردگی در کودکان 2% و در نوجوانان حدود 4 تا 8% است. در كودكي ميزان شيوع آن در دخترها و پسرها مساوي است. در نوجواني در دخترها دو برابر بيشتر از پسرها ديده مي شود. به عبارت ديگر در نوجواني تعداد دخترهاي افسرده دو برابر پسرها است.
بعد از بلوغ خطر بروز افسردگی در هردو جنس بخصوص در دخترها (2 تا 4 برابر) افزایش مییابد و در نمونه های بررسی شده از جامعه بروز آن تا سن 18 سالگی به 20% می رسد.
تقریبا 5 تا 10% کودکان و نوجوانان نشانه های خفيف اختلال افسردگی را دارند. در این کودکان مشکلات قابل توجه روانی اجتماعی، تعداد زياد موارد افسردگی در افراد خانواده، افزایش خطر خودکشی و خطر بروز اختلال افسردگی اساسی بطور كامل دیده می شود.
اختلالات همراه
اختلال افسردگی اساسی ميتواند با اختلالات دیگری همراه باشد. بر حسب شرایط بین 40 تا 90 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی به اختلالات دیگری نیز مبتلا هستند و 50% آن ها بیش از دو اختلال همراه دارند. شایع ترین اختلالات همراه عبارتند از: اختلالات اضطرابی، اختلالات رفتاري، اختلال بیش فعالی و نقص تمرکز. در نوجوانان اختلال سوء مصرف مواد نيز همراه با
افسردگي ديدهمي شود.
اختلال افسردگی اساسي معمولا بهدنبال سایر اختلالات روانپزشکی مثل اختلالات اضطرابی دیدهمیشود ولی افسردگی بهخوديخود نيز ممکن است زمینهساز بروز اختلالات ديگري نظیر اختلال سلوک و اختلال سوء مصرف مواد باشد.
كم حرفی، منزوی شدن، پرخاشگری و خجالت از نشانههای افسردگیكودكان است.وقتی
میشنویم كسی دچار افسردگی است به فكرمان خطور نمیكند كه شخص بیمار كودكی خردسال باشد، اما باید گفت كه كودكان و حتی نوزادان نیز دچار افسردگی میشوند.
پژوهشگران با دقت در نوزادانی كه به علت بیماری مجبور بودند در بیمارستان و به دور از والدینشان بخصوص مادر بستری شوند پی به علائمی بردند كه نشان میداد این نوزادان به افسردگی مبتلا شدهاند. تغییر در نگاه، میزان خواب و خوراك و حتی گریه كردن این نوزادان از جمله علائم افسردگی در آنها بود.
نكته مهم در افسردگی كودكان این است كه چون ما افسردگی را در دوران شاد كودكی بعید میدانیم، گاهی به علائم و نشانههای آن دقت كافی نداریم و آن نشانهها را به گونهای اشتباه تعبیر میكنیم، مثلا كم حرفی و منزوی بودن كودكمان در جمع را نشانه خجالتی بودن او میدانیم یا پرخاشگری و تحریكپذیری او را به تربیت غلط مرتبط میسازیم، در حالی كه این نشانهها میتوانند از وجود افسردگی در فرزندمان خبر دهند.
علائم افسردگی در كودكان
گریه مداوم، ناامیدی، لذت نبردن از فعالیتهایی كه در گذشته انجام آنها را دوست داشته، بیحوصله و كم انرژی شدن، منزوی شدن و در جمعها شركت نكردن و عدم توانایی در برقرار
ی ارتباط و دوستیابی از علائم افسردگی در كودكان است كه تقریبا این تغییرات را براحتی میتوان در رفتار كودك تشخیص داد.
برخی علائم افسردگی در كودكان براحتی قابل تشخیص نیست و باید آنها را با دقت در اعمال و گفتار كودك و هنگام گفتگو با او فهمید، مثل اعتماد به نفس پایین توام با احساس گناه به طوری كه دائم به دلیل كارهایی كه انجام میدهد، عذرخواهی كند یا خودش را مقصر چیزهایی بداند كه به او ربطی ندارد.
حساسیت و پرخاشگری مثل این كه كودك دائم از چیزی شاكی باشد و در درون
ش حرصی داشته باشد كه نتوانید دلیل قطعی و منطقی برایش پیدا كنید، شكایتهای مكرر از بیماری جسمی مانند سردرد، شكم درد، پادرد و... بدون علت پزشكی از علائمی هستند كه باید با دقت بیشتر به آنها پی ببرید تا اگر فرزندتان به افسردگی مبتلاست بسرعت در صدد درمان او برآیید.
در سنین بالاتر غیبتهای مكرر از مدرسه یا انجام ندادن تكالیف، كاهش تمركز، صحبت كردن درباره فرار از خانه یا تلاش در جهت آن، اختلالات عمده در خواب و خوراك و صحبت از خودكشی از علائم جدی افسردگی هستند كه به پیگیری والدین نیاز دارد.
وجود علائم بالا در فرزند شما میتواند نشانه افسردگی او باشد، اما قبل از اینكه بخواهید خودتان تشخیص دهید از یك متخصص بخواهید تا شما را راهنمایی كند، چرا كه علائم رفتاری در كودكان بسیار پیچیده است و به دلیل شناخت كم آنها از احساسات درونی شان نمیتوانند براحتی حس و حالی كه دارند بروز داده یا برای شما توصیف كنند، به همین دلیل اگر چند تا از علائم بالا را در فرزند خود دیدید، بهتر است قبل از هر چیز با یك روانشناس كودك مشورت كنید تا بتوانید ریشه رفتارهای او را بیابید و از بروز مشكلات بیشتر جلوگیری كنید.
دلایل افسردگی در كودكان
افسردگی به دلایل مختلف به سراغ كودكان میآید كه میتوان این دلایل را به انواع مختلف تقسیم كرد.افسردگی نیز مانند بیشتر اختلالات روانی میتواند زمینه ژنتیك داشته باشد. به این صورت كه اگر پدر یا مادر یا نزدیكان كودك دچار افسردگی باشند، احتمال ابتلای او به افسردگی بیشتر است.
تغییرات اجتماعی مانند جنگ یا بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل نیز میتواند كودكان را افسرده كند.
اما امروز مهمترین دلیل برای افسردگی كودكان رفتار وال
دین است، چرا كه بچهها در سنین پایین به والدین خود وابستهاند و رفتار والدین میتواند در روحیه آنها بسیار تاثیرگذ
ار باشد. رفتارهایی مانند تبعیض بین فرزندان، به رخ كشیدن نكات منفی كودك و ابراز نكردن صفات مثبت او و كلا رفتارهای نسنجیده به طوری كه روحیه او را تضعیف كند و اعتماد به نفس او را كاهش دهد، میتواند زمینهساز ابتلا به افسردگی در ك
ودك باشد. غ
یر از رفتار والدین با كودك، رفتار والدین با هم نیز میتواند در بروز افسردگی نقش داشته باشد، مانند دعواهای زناشویی مداوم و مقصر دانستن كودك در اختلافات خانوادگی، مطرح كردن مسائل اقتصادی در حضور كودك، آگاهی كودك از بیماری والدین بهطوری كه نگران از دست دادن والدینش شود و خود را در بیماری آنها مقصر بداند و در نهایت جدایی والدین.
برخی عوامل روانشناختی نیز مانند نبود عزیزان و مخصوصا مرگ پدر یا مادر، از دست دادن سلامت مانند نقص عضو یا بیماریهای مزمن و لاعلاج میتواند كودك شما را افسرده كند.
برخی دلایل ساده مانند تعویض مدرسه یا مهدكودك، اسبابكشی و مهاجرت كه از نظر شما ممكن است متنوع و خوشحالكننده باشد، میتواند كودك شما را افسرده كند چرا كه تغییر ناگهانی و بدون مقدمه و از دست دادن دوستان برای كودك ناراحتكننده است و اگر با او همراه نباشید و به گفتگو با او نپردازید، ممكن است برایش مشكلات روحی پیش بیاید.
پیشگیری و درمان
پس از اینكه افسردگی در كودك شما تشخیص داده شد و همچنین دلیل یا دلایل افسردگی او را نیز فهمیدید، حال راحتتر میتوانید به درمان او بپردازیم. ایجاد یك فضای صمیمی و دوستانه در محیط خانوادگی، برآورده كردن نیازهای او به اندازه مناسب، گفتگو با فرزند به نحوی كه خوب به حرفهایش گوش دهید و به احساساتش احترام بگذارید و گاهی تغییر فضایی كه باعث افسرگی كودك شده است و دقت در روابط بین فردی در خانواده
مانند رابطه پدر و مادر با هم و با فرزندان دیگر، همه و همه میتواند از راهكارهای درمان افسردگی در كودك شما باشد و در عین حال رعایت تمام این نكات میتواند از بروز افسردگی نیز پیشگیری كند.
اما اگر علائم افسردگی در كودك شما ادامه یافت یا بهگونهای بود كه به سلامت او ضربه میزد، مانند كم خوابی یا كم اشتهایی و اگر ریشه افسردگی كودك شما ژنتیكی بود حتما از یك متخصص كمك بخواهید و نگذارید وضعیت كودكتان وخامت پیدا كند، چرا كه افسردگی میتواند لطمههای زیادی به فرزندتان بزند و هر چه سریعتر در صدد درمان آن بر آیید، به نفع شما خواهد بود.
سیر بالینی
متوسط دورهی افسردگی اساسی در کودکان و نوجوانان ارجاع شده به کلینیکها 8 ماه میباشد. هرچند در اکثریت این بچهها، اولین دورهی افسردگی بهبود مییابد ولی احتمال عود در یک یا دو سال اول 20 تا 60%، و بعد از 5 سال به 70% می رسد.
اختلال افسردگی در بچهها بسیار ناهمگون است و سیر متفاوتی را نشان ميدهد. عواملی که باعث ضعیفتر شدن پیامد اختلال میشوند عبارتنداز: شدت بالاتر، طولانيتر شدن دورهي اختلال، دورههای مکرر عود، همراهي سایر اختلالات، ناامیدی، باقیماندن علائم خفیف بعد از فروكش كردن اختلال، شیوهی شناختی منفی، مشکلات خانوادگی، سطح اجتماعی اقتصادی ضعیف و مواجهه به وقایع منفی تعارضات خانوادگی و سوء رفتار.
عوارض اختلال
اگر اختلال افسردگی اساسی درمان نشود، رشد هی
جانی، شناختی و شکلگیری مهارتهای اجتماعی کودک مختل ميشود و باعث بروز مشکلات در روابط خانوادگی خواهد شد.
خطر اقدام به خودکشی، گرایش به مصرف مواد و رفتارهای غیرقانونی در این افراد افزایش پیدا میکند. کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی در خطر مواجهه با وقایع استرسزای بیشتر، بیماریهای جسمی، اختلال عملکرد تحصیلی و اجتماعی هستند.
عوامل خطر
مطالعات نشان دادهاند که اين اختلال، زمینههای ژنتيكي دارد و در اثر تعامل عوامل ژنتیکی و محیطی ایجاد میشود. بیشترين عاملی که خطر بروز افسردگی را افزایش میدهد، وجود موارد متعدد از اختلال خلقی و افسردگی در افراد خانواده است.
برخی استرسورها مثل تجربهی مكرر فوت عزيزان، آزار و غفلت، ناکامی ها و تعارضات زياد در خانواده میتوانند بروز اختلال را تسریع کنند. برخی عوامل دیگر مثل اختلالات روانپزشکی همراه، بیماریهای طبی غیر روان پزشکی (دیابت)، مصرف داروها و عوامل فرهنگی اجتماعی نیز ممکن است خطر شکل گیری نشانه های افسردگی را افزایش دهند.
درمان
درمان اختلال افسردگی اساسی با استفاده از روشهای داروئی و غیرداروئی با نظر روان پزشک انجام میشود.
بطور کلی درمان داروئی اختلال افسردگی اساسی کودکان و نوجوانان با استفاده از داروهای ضد افسردگی از دسته داروهاي افزايشدهندهي سروتونين در فضاي بين سلولهاي مغزي نظیر فلوکستین انجام میشود.
توجه به نکات زير در شناسائي و درمان اختلال افسردگی از سوي والدين حائز اهميت است.
• در صورت مواجهه با نشانههاي اختلال افسردگي قابل توجه و طولانيمدت براي ارزيابي اختلال به روانپزشك مراجعه نمائيد.
• در صورت بروز افت تحصيلي ناگهاني در كودك يا تغييرات رفتاري قابل توجه به روانپزشك مراجعه كنيد.
• در صورت تشخيص اختلال افسردگي درمان را با نظر روانپزشك شروع كنيد.
• چنانچه درمان داروئي در نظر گرفته شدهاست بهخاطر داشتهباشيد كه داروهاي ضدافسردگي باعث اعتياد داروئي و يا بروز عوارض خطرناك در كودك
نميشوند و در آينده نيز عوارض خطرناك براي كودك ندارند.
• در صورت مواجهه با عوارض دارو، پزشك خود را مطلع كنيد و بدون نظر پزشك درمان را متوقف نكنيد.
• درمان بايد بهمدت کافی و با دوز مناسب انجام شود.
• بيمار بايد حداقل 6 هفته درمان با يک داروی ضدافسردگی را دريافت کند تا بتوان راجعبه اثر بخشی دارو قضاوت نمود.
• لازم است پس از فروکش نمودن علائم، درمان بهمدت کافی برای جلوگيری از بازگشت علائم ادامهيابد.
• چنانچه در طی درمان بيمار دچار عود علائم شد در مورد نحوهي ادامهي درمان با پزشك خود مشورت كنيد.
• در صورت بروز هرگونه علائم جديد در طي درمان پزشك خود را مطلع سازيد.
• در زمان تجويز داروهای ضدافسردگی در صورتی که بيمار قرار است داروهاي ديگري دريافت كند، براي جلوگيري از تداخلات داروئي، پزشك را از مصرف داروي ضدافسردگي مطلع سازيد.
• درمان های غیر داروئی در موارد خفیف یا متوسط اختلال، به تنهائی و یا همراه با درمان داروئی بکار گرفته میشوند. مهمترین درمانهای غیرداروئی عبارتند از درمان شناختیرفتاری و رواندرمانی بینفردی. براي انجام اينگونه درمانها صرف هزينه و وقت بيشتري لازم است و بايد توسط افراد آموزشديده در زمينهي رواندرماني كودكان انجام شود.
درمان خانگی بیماری افسردگی در کودکان و نوجوانان
برای فراهم کردن یک محیط خانوادگی گرم و حمایت کننده، هر کاری که می توانید انجام دهید. عشق و محبت، درک و داشتن روابط منظم، بخشی از کارهای مهمی هستند که می توانید به منظور کمک به کودکتان برای مقابله با افسردگی انجام دهید. علاوه بر فراهم کردن محیط خانواده، مشاوره ی منظم با پزشک، مصرف دارو ها طبق دستور پزشک، داشتن عادت های خوب در سبک زندگی نیز می تواند به کاهش علائم افسردگی کودکتان کمک کند. سعی کنید کودکتان را به انجام موارد زیر تشویق کنید:
در برنامه ی روزانه ی کودکتان انجام ورزشهایی مانند شنا، پیاده روی و یا انجام بازی های پر شور و نشاط را به صورت منظم بگنجانید.
از مصرف الکل، مواد مخدر غیر قانونی، دارو های بدون نسخه، دارو های گیاهی و داروهایی که توسط پزشکتان تجویز نشده اجتناب کنید. (زیرا ممکن است این موارد با داروهای تجویز شده برای درمان افسردگی تداخل داشته باشند.)
مطمئن شوید که کودکتان خواب کافی دارد. اگر کودکتان با مشکلات خواب مواجه است، ممکن است موارد زیر برای بهبود این وضعیت مفید باشد:
هر شب راس ساعت مشخصی به رختخواب بروید.
اتاق خواب را تاریک و ساکت نگه دارید.
تمرینات ورزشی را بعد از ساعت 17 انجام ندهید.
یک رژیم غذایی متعادل داشته باشید. اگر کودک شما برای خودن غذا اشتها ندارد سعی کنید به جای وعده های غذایی سنگین، به کودکتان میان وعده های سبک بدهید.
در مورد داشتن احساس بهتر، امیدوار باشید. داشتن تفکر مثبت برای بهبود افسردگی بسیار مهم است. امیدوار بودن در حالی که افسرده هستید مشکل خ
واهد بود اما به کودکتان یادآوری کنید که بهبود به صورت تدریجی و به مرور زمان اتفاق می افتد.
اگر شما متوجه هر گونه علائم هشدار دهنده ی خودکشی (مانند رفتار پرخاشگرانه و خصمانه، فکر کردن بیش از حد به مرگ و یا فاصله گرفتن از واقعیت) شدید بلافاصله با پزشک کودکتان و یا یک مشاور حرفه ای تماس بگیرید. اگر احساس می کنید کودکتان در معرض خطر فوری قرار دارد با مرکز فوریت های پزشکی تماس بگیرید.
کمک ها و مداخلات والدین
درونا افسردگی کودکان نیازمند مشارکت والدین و اعضای نزدیک خانواده است .پدر و مادر باید اطلاعات زیادی در مورد شیوه های رویارویی و درمان افسردگی کودکان داشته باشند.در این زمینه توجه به چند نقطه زیر حائزاهمیت است .
مهارتهای اجتماعی ساده را به فرزندانتان بیاموزید.مهارت اجتماعی؛تواناییی و استعداد های است که موجب گسترش روابط بین افراد می شود،مانند:مهارت دوست یابی،مهارت در ارتباط گیری با گروه،مهارت گوش دادن،مهارت همدردی ، مهارت در تشخی
ص احساسات خود،مهارت در کنترل رفتار خویش،مهارت در ارتباط غیر کلامی و غیره.اجتماعی کردن صحیح کودکان باید یکی از اهداف مهم والدین و مربیان تربیتی باشد.آنها می توانند نحوه استفاده از کلمات و وازگان مناسب را برای بیان احساسات و افکارشان به کودکان بیاموزند و به آنها یا بدهند که چگونه احساسات خود را بشناسند.