بخشی از مقاله
بررسي عوامل مؤثربرکاهش حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان
و شركتهاي وابسته
اين پژوهش در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته برنامهريزي و اجرا گرديد. نيروي انساني شاغل در شركت فوق حدود 6000 نفر بود كه از اين تعداد حدود 2000 نفر داراي تحصيلات ديپلم، فوقديپلم و ليسانس و بالاتر بودند كه بعنوان جمعيت هدف انتخاب گرديدند. در ادامه با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي طبقهاي تعداد 200 نفر بعنوان نمونه پژوهش انتخاب گرديدند. ابزار سنجش پژوهش كه پرسشنامه سنجش عوامل حادثهزا بود پس از اصلاحات لازم تكثير، توزيع و جمعآوري و به نرمافزارSpss تغذيه گرديد. تجزيه و تحليلهاي آماري كه در سطح معنيداري
05/0 = α انجام گرديد شامل نتايج ذيل بود:
1- مهمترين عاملي كه در رتبه اول اهميت و تأثيرگذار بر وقوع حوادث شغلي تعيين گرديد، فرآيندهاي مديريتي و سازماني بود كه از طريق اثبات فرضيه اصلي اول پژوهش بدست آمد.
2- عاملي كه در سطح دوم اهميت و تأثيرگذار بر وقوع حوادث شغلي قرار گرفت، عوامل رواني/ رفتاري بودند كه از طريق بررسي و آزمون فرضيه اصلي دوم و محاسبه ضريب تغييرات عوامل فوقالذكر حاصل گرديد.
3- مجموعه عوامل فني/ تكنولوژيكي و عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي نيز به ترتيب در اولويتهاي سوم و چهارم اهميت و تأثيرگذاري در وقوع حوادث شغلي قرار گرفتند.
همچنين در اين پژوهش بررسيهايي نيز درخصوص روابط احتمالي بين متغيرهاي جمعيت شناختي با عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلي، از طريق طراحي فرضيههاي فرعي انجام گرديد. در انتها نيز پيشنهادات چندي بهمنظور مواجه هر چه مؤثرتر با حوادث شغلي در آينده ارائه گرديد.
مقـدمـه:
خطر و حادثه از همان ابتداي خلقت بشر و به اشكال و انحاء مختلف با زندگي او همراه و قرين بوده است.آنچه كه جلب توجه مي نمايد نوع، فراواني و شدت خطرات و حوادث به وقوع پيوسته درطول چرخه تكامل اجتماعات بشري ميباشد.به اين شكل كه در اجتماعات اوّليه بشري، بواسطه سادگي ابزارو اداوات بكاررفته ونيزروابط وتعاملات اجتماعي درفعاليتهاي روزمره،حوادث و سوانح بوقوع پيوسته وپيامدهاي آن نيز،از شكل ساده اي تبعيت مي نمودند.به مرورزمان وباتكامل تدريجي مناسبات اقتصادي وپيشرفت درفنآوريهاي توليددرحوزه ابزارسازي و توليدكالاها وخدمات وپيچيدگي هاي خاص در اين حوزه ها، حوادث بوقوع پيوسته و بالقوه، از حيث نوع و شدت و هم از حيث دامنه و گستره درگير نمودن ابعاد مختلف زندگي جوامع بشري تغيير نموده و ماهيتي بغرنج ترپيدا نموده اند. به عبارت بهترمي توان شاهد يك رابطه مستقيم بين شدت رشدو توسعه فن آوري هاي نوين با رشدو گسترش سوانح وحوادث در جوامع بشري بود.به گونهاي كه بواسطه رشد صنعت و فنآوريها مدرن درچند دهه گذشته ازقرون اخير،مخاطرات زيادي نيزدرصنايع به وجود آمد كه باعث ايجاد وقايع تأسف باري درجوامع انساني گرديده است.مشاهدات و تحقيقات نشان ميدهد كه پيچيدگي صنعت وعمليات صنعتي باعث وقوع حوادث شغلي فاجعه انگيزميشود.بعنوان مثال فاجعه بوپال
هندوستان در سال 1985 كه موجب انتشار گاز برفراز شهر بوپال شد و در ظرف چند ساعت بيش از2000 نفررا به كام مرگ فرستاد و موجب مصدوميت 200 هزار نفرديگر گرديد و يا حادثه انفجار در راكتور نيروگاه اتمي چرنوبيل در اتحاد جماهير شوروي سابق كه علاوه بر تلفات انساني، باعث انتشار مواد راديواكتيو و خطرناك در اتمسفر زمين گرديد، نمونه هايي از ماهيت پيچيده و بغرنج حوادث در عصر صنعتي و فرا صنعتي مي باشند.در كشورهاي جهان سوم و كشورهاي در حال توسعه كه اغلب صنايع وارداتي هستند و ظرفيت طراحي، برنامه ريزي و رعايت قوانين و مقررات ايمني محدود مي باشد، شناسائي علل حوادث و پيشگيري از آنها اهميت بيشتري پيدا مي كند.
ابتدا لازم به ذكر است به دليل آنكه كشورهاي مذكور در جهت صنعتي شدن گام بر ميدارند، لذا از بعضي جهات بويژه از نظر مواجه شدن با فن آوري و كار با ماشين آلات سنگين و خطرناك از قبيل دستگاههاي مولد انرژي الكتريكي با توان بالا، خطوط انتقال برق فشار قوي و امثالهم تقريباً با همان شرايط مواجه هستند كه كشورهاي صنعتي در گذشته با آن مواجه بودهاند، با اين تفاوت مهم و قابل تأمل كه انسان هاي اين سوي دنيا، فرهنگ و مباني رفتاري غير از مردمان كشورهاي صنعتي دارند به همين جهت الگوها، توصيه ها و راهكارهاي احياناً موفق در جوامع صنعتي، الزاماً پاسخگوي مسائل بهداشت و ايمني واحدهاي صنعتي در كشورهاي در حال رشد نخواهد بود امّا به هر صورت ميتوان از تجربيات و آموخته هاي بشري در حوزه مورد بحث و البته با احتياط و لحاظ نمودن مقتضيات و شرايط حاكم بر جوامع هر منطقه، بهرهبرداري نمود. (الهي و شكركن 1382)
به منظور محقق شدن اين مهم، مديريت سازمان ها و بويژه مديريت منابع انساني در كنار مديريت هاي توليد و عمليات بايد توجه ويژه اي به نظام نگهداري منابع انساني به مثابه يكي از خرده نظام هاي مديريت منابع انساني داشته باشد.
ازعملكردهاي مورد انتظار در اين خرده نظام، طراحي فرآيندهاي مورد نياز به منظور مديريت بهداشت و ايمني كاركنان در سازمان مي باشد، به نحوي كه در فرآيندهاي فوق از طريق مطالعه، شناسائي، برنامه ريزي و كنترل عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلي، در نهايت نيروي انساني، شرايط روحي ، جسمي و رضايت شغلي بيشتري را در محيط كار تجربه نمايد.
بنابراين باتوجه به مطالب فوق، مديريت ايمني و حوادث صنعتي مي تواند به پيشرفت و رشد بهره وري كاركنان كمك نموده و از اتلاف منابع مادي و انساني جلوگيري نمايد. به همين منظور پژوهش حاضر در پي بررسي و شناسائي علل و عوامل مؤثر در بروز حوادث شغلي در گستره صنعت توليد و توزيع انرژي الكتريكي در ميان واحدهاي توليد شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن است.
تعريف مسأله:
عليرغم وجود مقالات و تحقيقات متنوع در كشور درباب موضوع ايمني و حوادث شغلي كه به پاره اي از آنها در بخش پيشينه تحقيق اشاره شده است. اهميت موضوع بدان حد است كه هر تحقيق تازه مي تواند حاوي نكاتي ويژه از لحاظ تاكيد مجدد بر لزوم توجه خاص به موضوع ايمني و حوادث صنعتي باشد.
از سوي ديگر از شباهتهاي موجود بين صنايع مختلف كشور و همچنين موضوعات مشترك عنوان شده در مورد علل بروز حوادث، هر سازمان باتوجه به قدمت، ساختار، فرآيند توليد، تكنولوژي و فرهنگ سازماني، مي تواند داراي جنبه هايي ويژه و مخصوص به خود باشد. سازمان مورد مطالعه در اين تحقيق نيز باتوجه به قدمت و ساختار آن يكي از قديمي ترين سازمان هاي صنعتي كشور بوده كه از شالوده اي محكم در تمامي جنبه هاي ساختاري بهره مي برد و اگر علل بروز حوادث را به دو دسته علل فني/ مادي و علل انساني تقسيم كنيم شايد، احتمال وجود برخي عوامل فني/ مادي (به طور مثال، عدم پيشبيني وسايل اطفاء حريق يا عدم وجود تجهيزات حفاظتي) در بروز حوادث شغلي در اين سازمان اندك باشد و لازم باشد توجه خود را معطوف به علل انساني وزير مجموعههاي آن نماييم (تاريخچه سازمان مورد مطالعه، در فصل سوم شرح داده شده است) .
شايان ذكر است كه آخرين بررسيهاي انجام شده باتوجه به مدلهاي بررسي علت و معلول حوادث، مؤيد اين نكته است كه حداقل 95 درصد حوادث به علت خطاي انساني و ضعف مديريت، كاركنان و طراحان رخ مي دهد .
بنابراين تحقيق سعي شده تا حوادث شغلي در شركت سهامي برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و علل آن بررسي گردد.
طرح مسئله:
در جريان پژوهش حاضر سعي خواهد شد تا از طريق مطالعه و بررسي جمعيت هدف شاغل در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته به سؤالات اصلي ذيل پاسخ مناسب داده شود:
1- آيا بين عوامل مديريتي، رواني/ رفتاري، فني/ مادي و عوامل جسماني/
فيزيولوژيكي با حوادث شغلي بوقوع پيوسته ظرف پنج سال گذشته در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن ارتباط معنيداري وجود دارد؟
2- آيا بين عوامل مديريتي ، رواني/ رفتاري ، فني/ مادي و عوامل جسماني/
فيزيولوژيكي مؤثر در بروز حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي
خوزستان و شركتهاي وابسته آن از حيث ميزان دخالت در حوادث اختلاف معنيداري وجود دارد؟
همچنين در اين پژوهش يافتن پاسخ سؤالات فرعي ذيل نيز دنبال خواهد شد :
1- آيا بين عوامل مديريتي مؤثر در بروز حوادث شغلي با سطح تحصيلات، سن و سابقه خدمت شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن ارتباط معنيداري وجود دارد؟
2- آيا بين عوامل رواني/ رفتاري مؤثر در بروز حوادث شغلي با سطح تحصيلات، سن و سابقه خدمت شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن ارتباط معنيداري وجود دارد؟
3- آيا بين عوامل فني/ مادي مؤثر در بروز حوادث شغلي با سطح تحصيلات، سن و سابقه خدمت شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن ارتبط معنيداري وجود دارد؟
4- آيا بين عوامل جسماني/ فيزيولوژيكي مؤثر در بروز حوادث شغلي با سطح تحصيلات، سن و سابقه خدمت شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن ارتبط معنيداري وجود دارد؟
همانگونه كه ازمحتواي سؤالات اصلي وفرعي پژوهش استنباط مي گردد، دراين
پژوهش متغيرهاي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در چهار گروه عوامل مديريتي ،
رواني / رفتاري ، فني / مادي و عوامل جسماني / فيزيولوژيكي طبقه بندي
گرديده اند كه به منظور بررسي و شناسائي هرگونه رابطه احتمالي بين اين
عوامل با شدت حوادث بوقوع پيوسته براي شاغلين جمعيت مورد پژوهش، متغيرهاي مذكور بعنوان متغيرهاي تأثيرگذار بر وقوع حادثه در نظرگرفته شده است. همچنين در مرحله ديگري از بررسي و مطالعه اي كه انجام خواهدشد، متغيرهاي جامعه شناختي شاغلين شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته كه شامل متغيرهاي سن، سابقه خدمت و سطح تحصيلات ميباشند، بهعنوان متغير مستقل و عوامل چهارگانه فوق الذكر به عنوان متغير وابسته در نظر گرفته شده و وجود روابط احتمالي ميان متغيرهاي بيان شده بررسي خواهد شد.
بيان فرضيات :
الف) فرضيات اصلي
1- عوامل مديريتي در بروز حوادث شغلي بوقوع پيوسته ظرف پنج سال گذشته در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن تأثير معنيداري دارند.
2- عوامل رواني/ رفتاري در بروز حوادث شغلي بوقوع پيوسته ظرف پنج سال گذشته در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن تأثير معنيداري دارند.
3- عوامل فني/ تكنولوژيكي در بروز حوادث شغلي بوقوع پيوسته ظرف پنج سال گذشته در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن تأثير معنيداري دارند.
4- عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي در بروز حوادث شغلي بوقوع پيوسته ظرف پنج سال گذشته در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته آن تأثير معنيداري دارند.
ب ) فرضيات فرعي
1- بين سطح تحصيلات شاغلين با عوامل مديريتي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
2- بين سطح تحصيلات شاغلين با عوامل رواني/ رفتاري مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
3- بين سطح تحصيلات شاغلين با عوامل فني/ تكنولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
4- بين سطح تحصيلات شاغلين با عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
5- بين سن شاغلين با عوامل مديريتي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
6- بين سن شاغلين با عوامل رواني/ رفتاري مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
7- بين سن شاغلين با عوامل فني/ تكنولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
8- بين سن شاغلين با عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته ارتباط معنيداري وجود دارد.
9- بين سابقه خدمت شاغلين شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته با عوامل مديريتي مؤثر در وقوع حوادث شغلي ارتباط معنيداري وجود دارد.
10- بين سابقه خدمت شاغلين شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته با عوامل رواني/ رفتاري مؤثر در وقوع حوادث شغلي ارتباط معنيداري وجود دارد.
11- بين سابقه خدمت شاغلين شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته با عوامل فني/ تكنولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي ارتباط معنيداري وجود دارد.
12- بين سابقه خدمت شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته با عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي مؤثر در وقوع حوادث شغلي ارتباط معنيداري وجود دارد.
13- بين شاغلين فني و غيرفني در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلي اختلاف معنيداري وجود دارد.
14- بين شاغلين متأهل و مجرد در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلي اختلاف معنيداري وجود دارد.
15- بين شاغلين در مقاطع سني مختلف (كمتر از 30 و 34-30 و 39-35 و 44-40 و 49-45 و 50 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلي اختلاف معنيداري وجود دارد.
16- بين شاغلين در مقاطع مختلف تجربه كاري (5-1 و 10-6 و 15-11 و 20-16 و 25-21 و 26 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلي اختلاف معنيداري وجود دارد.
17- بين شاغلين در مقاطع تحصيلي مختلف در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلي اختلاف معنيداري وجود دارد.
اهداف پژوهش:
در پژوهش حاضر انتظار مي رود پس از پايان بررسي ها اهداف اصلي و فرعي ذيل محقق گردد:
1- اهداف اصلي
الف) مشخص شدن چگونگي و ميزان تأثير عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته.
ب ) مشخص شدن مهمترين عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلي در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته.
ج ) امكان برنامه ريزي جهت تقليل حوادث و درصورت امكان، فراهم شدن تمهيداتي جهت پيش بيني نسبي وقوع حوادث شغلي.
2- اهداف فرعي
الف) فراهم نمودن اطلاعات توصيفي درخصوص مشخصات جمعيت شناختي شاغلين در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته و حوادث شغلي بوقوع پيوسته
ب ) فراهم شدن بستري مناسب به منظور ادامه فعاليت هاي پژوهشي در حوزه مورد بررسي
ضرورت و اهميت پژوهش:
هر ساله مؤسسات و سازمان هاي پژوهشي متعددي در سرتاسر جهان، نسبت به برنامه ريزي و اجراي فعاليت هاي پژوهشي درخصوص مطالعات مرتبط با حوادث شغلي اقدام مي نمايند. از جمله اين سازمان ها، سازمان بين الملل كار (ILO) مي باشد كه در آماري كه ارائه نموده، گزارش شده كه هر ساله در سراسر دنيا 120 ميليون سانحه شغلي در محيط هاي كار رخ مي دهد كه از اين ميزان 210 هزار مورد، اتفاقات مهم و فاجعه آميز مي باشند. (الهي و شكركن 1382 به نقل از استلمن ،1998)، علي رغم اينكه حوادث شغلي ضربه هاي مهلكي به اقتصاد ملت ها، شركتها و افراد وارد مي نمايند، اما متأسفانه همچنان مورد اغماض واقع شده اند. آسيب ها و حوادث شغلي در اغلب كشورهاي جهان موجب مرگ زودرس (قبل از 65 سالگي) مي شوند (همان منبع به نقل از اسميت و بارس ، 1999) از سوي ديگر به سبب ماهيت ويژه صنعت توليد برق كه عوامل خطرآفرين و حادثه سازي را در اكثريت قريب به اتفاق فرآيندهاي توليد به همراه خود دارد و همچنين به علت توسعه شتابان اين صنعت، همگام با توسعه كشور، لزوم توجه و نگاهي پيشگيرانه را به موضوع حوادث شغلي در صنعت برق گوشزد مي نمايد. همچنين باتوجه به آمارهاي ارائه شده در جدول شماره 1-1 كه ميزان حوادث شغلي را در خلال سالهاي گذشته و در شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته نشان مي دهد، حوادث مذكور بطور متوسط با نرخ رشدي معادل 76/22 درصد درحال وقوع ميباشند كه از اين نظر نيز توجه بيش از پيش را در آماده سازي سازمان و ارائه برنامه هاي اثربخش در اين راستا مي طلبد . لذا بطوركلي و باتوجه به مطالب فوق و تأمل در آثار زيانباري كه حوادث شغلي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فردي ممكن است دامنگير صنايع كشور و بخصوص صنعت عظيم برق بنمايد و عدم انجام پژوهش هاي مشابه در ساليان اخير در حوزه فوقالذكر، اهميت، ضرورت و لزوم طراحي و اجراي مطالعاتي از اين دست احساس ميگردد.
جدول شماره 1-1- روند و نرخ رشد حوادث شغلي در شركت برق
منطقه اي خوزستان و شركت هاي وابسته
سال وقوع حادثه تعداد حادثه درصد نرخ رشد
1368 12 5/11 -
1369 9 6/8 25/0-
1370 10 6/9 10/0
1371 11 5/10 10/0
1372 8 7/7 27/0
1373 8 7/7 0
1374 12 5/11 50/0
1375 11 5/10 10/0
1376 8 7/7 27/0
1377 15 4/14 87/0
جمع 104 100 76/22= X
تعريف قلمرو مكاني- زماني تحقيق:
محدودة مكاني اين تحقيق شركت برق منطقهاي خوزستان و شركتهاي وابسته كه در محدود دو استان خوزستان و كهگيلويه و بويراحمد و محدودة زماني آن مربوط به سال هاي 1379- 1384 مي باشد.
تعاريف واژه ها و اصطلاحات:
الف) تعريف عملياتي:
عوامل مديريتي بروز حوادث- اين عوامل اساساً در ارتباط با وظايف و كاركردهايي از دانش مديريت، در حوزه هاي برنامه ريزي، سازماندهي، هماهنگي كنترل و نظارت به ويژه در امر مديريت توليد، عمليات و منابع انساني، قابل بررسي و مطالعه مي باشند.
عوامل رواني/ رفتاري بروز حوادث- فرآيندهاي شناختي و رواني شاغلين را توصيف مي نمايند به عبارت ديگر ظرفيت هاي رواني، عملكردهاي ذهني و رفتارهاي قابل مشاهده شاغلين از اين طريق تبيين مي گردد.
عوامل فني/ تكنولوژيكي بروز حوادث- ماهيت فيزيكي و قابل لمس دارند كه در حوزه فن آوري هاي توليد- ماشين آلات و تجهيزات فيزيكي روش ها و استانداردهاي كاري مورد مطالعه و بررسي قرارمي گيرند.
عوامل جسمي/ فيزيولوژيكي بروز حوادث- عدم تناسب جسماني با كار محوله و گزينش ناصحيح افراد (رواني و جسماني) و وجود نواقص جسماني در ارتباط با ظرفيت ها و توانايي هاي حركتي، حواس پنجگانه و ساير خصوصيات زيست شناختي و بيولوژيكي شاغل مورد بررسي قرار مي گيرند به طوري كه فرآيندهاي كاري و تعاملي كه شاغل از طريق بكارگيري ابزارآلات، ماشينآلات و تجهيزات در فرآيند توليد دارد، تعيين ميگردد.
شدت حوادث– اين شاخص بعنوان معياري جهت سنجش ميزان زمان تلف شده به علت بروز حوادث شغلي در محيط هاي كاري و صنعتي شناخته مي شود. هر چه ميزان اين شاخص بيشتر باشد نشاندهنده آنست كه زمان بيشتري بر اثر وقوع حوادث شغلي تلف شده است.
مطالعات و بررسيهاي انجام شده مويد اين واقعيت است كه عليرغم تلاشهاي انجام شده در ميان محققين و متخصصين گستره صنعت كه منجر به تدوين و توسعه راهكارهاي مؤثري در مواجه با موضوع ايمني و مقابله با حوادث شغلي شده است، ولي تاكنون الگوي جامعي كه در بر گيرنده تمامي يا حداكثر ابعاد و متغيرهاي مؤثر در وقوع حوادث مذكور باشد، تدوين نگرديده است. در اين بخش از پژوهش با توجه به محدوديت هاي موجود چه از بعد زماني و چه از بعد منابع قابل دسترس، خلاصهاي از نظريات و روشهاي مقابل با اين مسئله، بيان خواهد شد. لازم به ذكر است كه در اين قسمت مطالبي كه بدون درج منبع ارائه شده است، از كتاب پيشگيري حوادث ناشي از كارو فصل هاي اول و دوم و سوم، ترجمه آقاي عبدالحسين محمد، كاري از انتشارات سازمان بينالمللي كار، نقل شده است.
ريشه واژه “حادثه” و يا اسم جمع آن “حوادث” كه يك واژه عربي مي باشد از “حدث” به معناي وقوع بوده، در فارسي به معناي اتفاق ناخوشايند و معادل اين كلمه در لاتين واژه “Accident” ميباشد. واژة شغل نيز داراي تعاريف متفاوتي بوده اما آنچه كه از آن در اين پژوهش مراد ميباشد و معادل “Job ” يا “Occupation” در لاتين است، به معناي مجموعة وظايف، كارها و تكاليفي است كه يك شاغل براي انجام آنها استخدام ميگردد. (فرنچ، درك محمدصائبي 1371، ص 335) در فرهنگ مشاغل اداره كار ايالات متحده آمريكا كه به عنوان يك مرجع تخصصي شناخته ميشود بيش از 000/20 نوع شغل در حوزه صنعت و تجارت شناسائي گرديده است.
مختصري از سير تحولات تاريخي توجه به حوادث شغلي
انسان حتي در دوران غارنشيني و زمانيكه از ابزار سنگي يا شكستن شاخههاي درخت براي تهيه مايحتاج زندگي خود استفاده ميكرده، كم و بيش بفكر حفظ جان ومراقبت از سلامت اعضاي بدن خود بوده است و حتي گفته شده كه در يونان ورم باستان كارگران معادن از پوست مثانه بز، بعنوان ماسك براي جلوگيري ازوارد شدن گازو دود به داخل ريه خود استفاده ميكردهاند.معهذا اقدامات وتحقيقات جدي در زمنيه امور ايمني و بهداشت در محيط كار، از پديدههاي مربوط به انقلاب صنعتي در دنياست. به اعتقاد عدهاي از محققين، اصولاً ميزان حوادث و ضايعات انساني قبل از انقلاب صنعتي قابل ملاحظه نبوده كه فكر مسئولين را بطورجدي به خود جلب نمايد.(ميرسپاسي،1373، ص335)به عبارت ديگر تقريباً از يكصد و پنجاه سال پيش حوادث كار شروع به افزايش نموده و چندين برابر گرديده است. علت اين موضوع تغيير شكل اساسي روشهاي صنعتي توليد بوده است كه توليدات مكانيكي را بر مقياس بزرگي قرار داده و باعث گرديده كارخانهها و واحدهاي صنعتي، بصورت مراكز توليد واقعي، تغيير ماهيت بدهند. در گذشته بعضي از شرايط و نتايج حاصل از انقلاب صنعتي با اندازهاي وحشتناك بود كه موجب يك احساس دهشت عمومي و تقاضاي اصلاحات گرديد. در رأس اين نهضت اصلاح طلبي، اشخاصي قرار داشتند كه خود را اخلاقاً مسئول رفاه همنوعان خود ميدانستند.
پيشگيري از حوادث شغلي تا حدود زيادي مديون مجاهدات مردان و زناني است كه نميتوانستند در مقابل درد و عذاب ديگران احساس ناراحتي نكنند و محرك آنها، روح عدالت و حمايت از ضعفا بود.
در قرن هيجدهم پس از يك رشته اختراعات جالب توجه از قبيل ماكوي خودكار، ماشين نخريسي و دستگاه بافندگي مكانيكي و غيره، صنعت پارچه بافي بتدريج تغيير شكل داد و توليد در منازل و خانهها، جاي خود را به توليد در كارخانه سپرد و پس از آن، مسئله ايمني و حفاظت در كار مورد توجه واقع شد، چرا كه افزايش مداوم و سرعت و تعداد ماشينها كه در فضاي محدودي مستقر ميشد، سبب گرديد كه كارخانهها بيش از پيش بصورت خطرناكي در آيند.
نتيجه اين تغيير و تحولات و البته در سايه كوششهاي مداوم بشر دوستان، بازرسان مقامات دولتي و اعضاي پارلمان و روزنامه نگاران در كشورهاي غربي و بخصوص انگلستان، وضع مقررات متعدد در خصوص حفاظت در برابر حوادث شغلي در متن قانون 1844 بود.
البته از اولين مجموعه هاي مقرراتي كه بوسيله اصلاح طلبان در مورد حفاظت و ايمني صنعتي در محلهاي كار و توليد تصويب شد، در خصوص حفظ سلامت جسمي و معرفي كارآموزان و اشخاص شاغل در كارخانههاي بافندگي و غيره بود. بازرسان افتخاري و داوطلب كه از ميان قضاوت و روحانيون هر محل انتخاب ميگرديدند موظف بودند از اين مؤسسات بازرسي بعمل آوردند.
قانوني كه در انگلستان و به سال 1833 تصويب گرديد، قانون قبلي را مورد تجديد نظر قرار داده و ايجاد يك اداره رسمي بازرسي را ممكن ساخت، معذالك در سال 1844 بود كه مقررات مربوط به حفاظت ماشينها و استفاده از ساير وسايل پيشگيري و اعلام حوادث، در متن قانون وارد گرديد.
در همان زمان در كشور فرانسه نيز، اصلاح طلبان با حرارتي پيدا شدند كه در ميان آنها بويژه بعضي از صاحبان نساجي را بايد نامبرد. اين اصلاح طلبان نهضتي را براي پيشگيري از حوادث ناشي از كار به راه انداختند كه نتيجه آن تشكيل انجمني براي پيشگيري از حوادث ناشي از كار در كارخانه ها و تبادل تجارب در خصوص مسائل مربوط به حفاظت صنعتي بود. اين انجمن در زمينه اجتماعي اصول عالي و بزرگي را مبناي كار خود قرار داده بود كه بدين ترتيب خلاصه ميگرديد:
صاحب كارخانه يا كارفرما علاوه بر مزد، چيز ديگري به كارگران خود بدهكار است و وظيفه اوست كه به شرايط جسمي و روحي آنان توجه نمايد. اين الزام كه كاملاً اخلاقي بود و هيچگونه مزدي نميتواند جايگزين آن گردد بايستي مقدم بر هرگونه منافع و ملاحظات ملحوظ گردد.
اولين قانون فرانسه در خصوص كارخانه ها كه در 1841 تصويب گرديد شرايط كار اطفال را در كارخانه ها و كارگاههايي كه از انرژي مكانيكي استفاده مي نمودندو يا كار بطور مداوم در آنها صورت ميگرفت ، معين ساخت و همين قانون ،يك سيستم
بازرسي را پيشبيني نمود، معذالك قوانين مناسبي در خصوص حفاظت فني بمفهوم دقيق و واقعي كلمه، تا سال 1893تدوين نگرديد.
درپروس (آلمان شرقي سابق) اولين تدابيرمربوط به ايجاد يك نظام بازرسي در كارخانجات واستخدام افراد جوان بموجب مقررات آئين نامهاي كه درسال 1839 تصويب گرديد، اتخاذ شد. پس از دريج قوانين مشابهي در نقاط مختلف اين كشور تصويب گرديد. پس از آن آن به ت در سال 1878، به موجب قانون امپراطوري، بازرسي كارخانهها در كليه ايالات آلمان اجباري گرديد.
در كشور بلژيك نيز فعاليتهاي مشابهاي در اين خصوص انجام ميگرديد. البته مبناي قوانين حفاظت و بهداشت كار در اين كشور اندكي متفاوت بود. بخشي از اين قوانين از عهد ناپلئون و قسمتي ديگر از قوانين مربوط به بازرسي كار و نيز قوانين راجع به حمايت عامه در مقابل خطرات و جنبه هاي نامساعد صنعت سرچشمه مي گرفت. قانوني درخصوص معادن، كارگاههاي ريختهگري و مؤسسات مشابه كه در سال 1810 مورد تصويب قرار گرفت يك نظام بازرسي بوجود آورد كه مبناي مناسبي براي تدوين و توسعه مقررات مناسبتر و تأسيس نهادهاي مدرنتري در خصوص رسيدگي به مسائل حوزه ايمني و بهداشت صنعتي ايجاد نمود.
در قارة امريكاي شمالي و در ايالات متحده آمريكا ، ايالت ماساچوست ، اوّلين ايالتي بود كه در سال 1877 قانوني در خصوص پيشگيري از حوادث شغلي تصويب نمود. اين قانون حاوي مقرراتي در خصوص حفاظ تسمه ها ، نقاله ها و چرخ دنده ها بود
و تميزكردن ماشينها را در حال حركت منع مينمود و همچنين مقرر ميداشت كه وسائل حمل بار و حفرههاي تعبيه شده در كف كارگاههاي صنعتي بايد داراي حفاظ بوده و در صورت اتفاق حريق، درهاي خروجي باندازه كافي موجود باشد. همچنين اين ايالت اولين ايالتي بود كه در سال 1886 قانوني در خصوص اعلام اجباري حوادث مورد تصويب قرار داد.
در اين كشور نيز ماننده اروپا، اولين قوانين مربوط به كارخانهها، ايجاد واحدهاي سازماني ويژهاي را براي نظارت بر اجراي مقررات قانوني پيش بيني نمي كرد زيرا تصور ميشد كارگراني كه در معرض حوادث شغلي قرار گيرند، ميتوانند از طريق شكايت احقاق حق نمايند.
اما بتدريج مشخص گرديد كه كارگران از ترس اخراج نمي توانند به چنين عملي مبادرت ورزند و لذا از سال 1860، بازرسان كارخانه ها انتخاب گرديدند. بدين ترتيب مقدمات لازم جهت ايجاد يك اداره رسمي بازرسي در سال 1867 و در ايالات مختلف بوجود آمد.
تحولات تاريخي فعاليتهاي مربوط به حمايت از كارگران در برابر حوادث شغلي و تدوين مقررات و قوانين مرتبط با آن در ايران نيز مشابهتهاي قابل توجهي با تحولات صورت گرفته در كشورهاي غربي و ايالت متحده امريكا داشته است. به اين معني كه سير حركت و تكامل فرآيند صنعتي شدن در اين كشور نيز مراحل گذار از اقتصاد كشاورزي، اقتصاد صنعتي و در نهايت افزايش طبقه كارگري و حركت به سوي صنعتي شدن را پشت سرگذاشته است.
به دنبال سير تحولات صورت گرفته، توسعه كارخانجات و عدم توجه كارفرمايان به حقوق كارگران، به تدريج زمنيه و لزوم دخالت دولت را فراهم آورد. اولين سند حاكي از دخالت دولت در روابط كار و توجه به مسائل ايمني و بهداشت شغلي در ايران فرماني است كه از طرف والي ايالت كرمان و بلوچستان در حمايت از كارگران كارگاههاي قاليبافي در 1302 هجري قمري صادر شده است كه در آن به مسائل بهداشت شغلي به منظور پيشگيري از بروز بيماريها و حوادث شغلي توجه شده بود. در ادامه و بتدريج و با تكامل و پيشرفتهاي صورت گرفته در سطح بينالمللي و تحركات انجام شده در جنبشها و تشكلهاي صنفي و كارگري و دخالتهاي دولت در عرصه روابط كار، موضوع بررسي و حمايتهاي ضروري در خصوص پيشگيري و نظارت بر وقوع حوادث شغلي در بخش صنعت اقتصاد ايران، منجر به تدوين قوانين جامعتر و طراحي سازمان ها و دستگاههاي اجرايي دولتي از جمله وزارت كار و امور اجتماعي در ايران گرديد كه بر مراكز اجرايي و پژوهشي متعددي از جمله مركز تحقيقات و تعليمات حفاظت و بهداشت كار، نظارت مينمايد.
روشها و رويكردهاي بررسي ايمني و حفاظت شغلي در گذشته:
در بررسي روشهاي مطالعه و بررسي در حوزه علوم مختلف، نكته اساسي و مهمي كه به چشم ميخورد، موضوع و محور مورد مطالعه اين علوم است.
به عنوان مثال در علم فيزيك محور و موضوع مورد مطالعه قوانين و اصول حاكم
برپديدههاي فيزيكي نظير حركت اجسام، جرم اجسام، شتاب اجسام، سرعت و ساير كميتهاي فيريكي ميباشند كه به تبع ويژگيها و خصوصيات مستتر در اين مقولهها، نوع و روش بررسي آنها نيز تعيين و انتخاب ميگردد.
با توجه به مطالب فوق، واضح است كه روش هاي بررسي مسائل ايمني و حفاظت شغلي نيز از اين قاعده مستثني نخواهند بود. به عبارت ديگر در مطالعه و بررسي پديده هاي مرتبط با اين حوزه، ابتدا بايد مشخص شود كه محور و موضوع اصلي و اثرگذار در سطح اول و در نگاه اوليه به مسئله حوادث شغلي، كدام عوامل ميباشند.
البته روشها و رويكردهاي متنوعي در اين خصوص توسط اشخاص و انجمنهاي تخصصي در كشورهاي مختلف پيشنهاد گرديده است كه عليرغم تفاوتهاي ظاهري، داراي اهداف و وجوه مشترك قابل توجهي نيز بودهاند. در اين بخش به اختصار به برخي از اين رويكردها اشاره خواهد شد.
روش پيشنهادي سازمان بين المللي كار:
يكي از رويكردهاي پيشنهادي دفتر بينالمللي كار (ILo)، طبقهبندي و تحليل حوادث شغلي به روش مذكور است. اگر چه به نظر مي رسد به علت تنوع بيش از حد حوادث، تدوين يك روش طبقهبندي، و تجزيه و تحليل آنها، بنحوي كه فاقد پيچيدگي زياد در جمع آوري اطلاعات اساسي باشد، كار مشكلي است. در اين روش حوادث بر مبناي علت آنها و تا حدود امكان به ترتيب زير براساس تقسيماتي كه مفيد بنظر ميرسد طبقه بندي ميگردند:
1- ماشينها
الف) موتورها (توربينها، موتورهاي الكتريكي، موتورهاي ديزل و غيره)
ب) نقالهها
ج) جراثقالها
د) ماشين- ابزار و كارگاههاي مكانيكي
2- حمل و نقل
الف) راه آهن
ب) كشتي
ج) ساير وسائل نقليه
3- انفجار و حريق
4- مواد سمي، سوزان و خورنده
5- برق
6- سقوط از ارتفاع
7- راه رفتن روي اشياء و تصادم با موانع
8- سقوط اجسام
9- ريزش
10- جابجا كردن اشياء بدون وسايل مكانيكي
11- ابزار دستي
12- حيوانات
13- ساير علل
در طبقهبندي فوق مانند بسياري ديگر از طبقهبنديها، كليه حوادث داراي علت واحدي شناخته شدهاند. براي تعيين علت حادثه معمولاً معيار پيشگيري را انتخاب مينمايند، معياري كه بموجب آن حادثه به علتي استناد داده ميشود كه آسانتر و مستقيمتر از ساير عوامل قابل رفع باشد، معذالك علل ممكنه متعدد بوده و بعضي از آنها مخصوصاً علل رواني، هنوز نميتوانند در اين روش مورد تحليل آماري قرار گيرند، بعلاوه اغلب حوادث در نتيجه همزماني يكرشته از علل، همانند علل مادي، فيزيولوژيكي و رواني يا علل ناشي از سازمان و آموزش و غيره اتفاق ميافتند.
روش پيشنهادي در كشورهاي امريكايي
متهورانه ترين روش براي تدوين نظام طبقهبندي از لحاظ جمعآوري اطلاعات به منظور مطالعه و پيشگيري از حوادث شغلي، مسلماً روشي است كه بوسيله انجمن امريكايي تعيين استانداردها در كشورهاي آمريكايي براي ثبت بررسي و تحليل آماري علل حوادث ناشي از كار پيشنهاد شده است. بموجب اين روش علل حوادث بايستي بر مبناي نكات زير طبقه بندي و مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد:
1- عامل مادي يا بخشي از آن مثلاً ماشين، جراثقال، ديگ هاي بخار يا توربينها.
2- وضع تجهيزات مادي يا محيط مثلاً عوامل مادي فاقد حفاظ كامل، تهويه يا روشنائي غيركافي يا لباسهاي خطرناك.
3- كيفيت حادثه مثلاً تصادم با اجسام، گير كردن در داخل يا بين اشياء، سقوط در سطح همتراز، ليز خوردن، ميزان حرارت بيش از ميزان عادي.
4- ارتكاب عمل دور از احتياط مثلاً نداشتن اجازه براي انجام كار با سرعتي خطرناك كه در نتيجه آن وسائل حفاظتي اثر خود را از دست بدهند.
5- عوامل شخصي مثلاً رفتار ناصحيح، فقدان اطلاعات و مهارت و داشتن نقايص جسمي. در ادامه، هر يك از عوامل پنج گانه فوق به اجزاء كوچكتري تقسيم مي شوند كه برخي از اين تقسيمات بشرح زير ميباشد:
1- عامل مادي و يا قسمتي از آن
الف) عامل مادي شيئي يا جسمي است كه مستقيماً با حادثه مربوط ميباشد و شامل اجزاء ذيل ميباشد:
1- ماشينها
2- ماشينهاي داراي موتور – ژنراتور پمپ
3- آسانسور و وسائل بالا بردن بار
4- جراثقال
5- وسائل حمل و نقل
6- ديگها و ساير مخازن تحت فشار
7- وسائل نقليه
8- حيوانات
9- تسمه نقاله ها و ماشينآلات انتقال نيرو
10- وسائل الكتريكي(ژنراتورهاي برق، الكتروموتورهاوترانسفور ماتورها)
11- ابزار دستي
12- مواد شيميايي
هريك از گروههاي فوق به نوبه خود به اجزاء كوچكتري تقسيم ميشوند، مثلاً گروه ماشينها داراي گروههاي كوچك زير است:
1- همزنهاي صنعتي، مخلوطكنهاي صنعتي و غيره
2- آسيابهاي صنعتي مختلف
3- كوره هاي فلزگدازي و جوشكاري
4- ماشينهاي سمبهزني (ماتريكس)، صيقل دادن و ماشينهاي تراش
ب) بخشي از عامل مادي، كه منظور از آن بخشي است كه مستقيماً با حادثه مربوط بوده و بطور كلي معيوب و فاقد حفاظ كافي باشد. مثلاً براي گروه ماشينهاي داراي موتور، ژنراتور و پمپ عبارتست از:
1- تسمهها، قرقرهها، زنجيرها، پيستونها، كابلها و چرخ دندهها
2- قسمتهاي متحركي كه در جاي ديگري طبقه بندي نشده است.