بخشی از مقاله

بررسي رابطه بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي وکنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي کارکنان : مطالعه موردي شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبي
چکيده
عوامل متعددي مي توانند با رفتار هاي انحرافي در محيط هاي کار ارتباط داشته باشند. از بين اين عوامل متعدد، مي توان به تقاضاهاي شغلي ، منابع شغلي و کنترل شغلي اشاره کرد. اين پژوهش بـا هـدف پـيش بينـي رفتارهـاي انحرافـي از طريـق تقاضاهاي شغلي ، منابع شغلي و کنترل شغلي اجرا شد. جامعه ي آماري پژوهش ، کارکنان شرکت نفت و گاز زاگرس جنـوبي در بندرعباس در بهار وتابستان ١٣٩٠ به تعداد ٢٥٠ نفر مي باشد. نمونه ي پژوهش شامل ١٨٧ نفر از کارکنان اين سـازمان است که با استفاده از نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه ي ٧ سـؤالي تقاضـاهاي شغلي (در دو خرده مقياس ابهام و گرانباري نقش و تعارض نقش )، پرسشنامه ي ١٣ سؤالي منابع شغلي (شـامل سـه خـرده مقياس آموزش وقدرداني ، حمايت سرپرست و حمايت فناوري)، پرسشـنامه ي ٥ سـؤالي کنتـرل شـغلي و پرسشـنامه ي ٨ سؤالي رفتارهاي انحرافي مي باشد. داده ها از طريق تحليل رگرسيون سلسله مراتبي تحليل شد. يافته ها نشان داد کـه بـه ترتيب در مرحله اول ابهام وگرانباري نقش ، در مرحله دوم ابهام و گرانباري و تعارض نقـش همـراه بـا آمـوزش وقـدرداني ، حمايت سرپرست و در مرحله سوم ابهام و گرانباري نقش ، آموزش وقدرداني و حمايت سرپرست همـراه بـا کنتـرل شـغلي براي رفتارهاي انحرافي داراي توان پيش بين معنادار هستند(p٠٠١
کلمات کليدي: تقاضاهاي شغلي ، رفتارهاي انحرافي ، منابع شغلي ، کنترل شغلي ، شرکت نفت وگاززاگرس جنوبي .


١- مقدمه
کليه انتظارات و خواست هايي را که از يک نفر در شغل و امور کاري اش وجود دارد، اعم از اينکه از طرف همکاران ، سرپرستان ، سازمان ومشتريان باشد مي توان تقاضاهاي شغلي ناميد (٢٠٠٣,.Van Yperen etal). سه حوزه مطرح درتقاضاهاي شغلي شامل ابهام ١، گرانباري نقش ٢ وتعارض نقش ٣ مي باشند (٢٠٠٦ ,Khaje Poor). در کنار تقاضا هاي شغلي، منابع شغلي در يک نگاه ، ويژگيهاي جسمي، رواني، اجتماعي و يا سازماني شغل است که در راستاي دست يابي به اهداف کاري و کاهش تقاضاهاي شغلي کمک ميکنند. همچنين هزينه هاي جسمي يا رواني که ناشي از تقاضاهاي شغلي است ، از طريق منابع شغلي تعديل مي شوند، و از آن طريق به رشد وتحول فرد کمک مي کنند. کنترل شغلي نيز به کنترل بر فرآيندهاي کاري يعني توانايي تصميم گيري و فرصت اعمال کنترل بر روي کار به منظور به انجام رساندن آن باز ميگردد (٢٠٠١ ,.Demerouti et al).
هاکز و همکاران (٢٠٠٣ ,.Houkes et al ) براين باورند که منابع شغلي مانند استقلال يا کنترل شغلي، پيامدهاي انگيزشي را پيش بيني ميکنند و تقاضاهاي شغلي(مانند تقاضاهاي جسمي، هيجاني، شناختي يا فقدان حمايت اجتماعي) مهمترين پيش بين هاي پيامدهايي مانند هيجانات منفي ميباشند.
ازطرفي رفتارهاي انحرافي ٤ به مجموعه رفتارهايي اطلاق ميشود که طي آن فرد يا گروه ، قواعد، سياست ها، ارزش ها و هنجارهاي سازمان محل کار خود را به طورعمدي نقض ميکند و يا زير پا ميگذارد (٢٠٠٠ ,.Robinson et al). اين رفتارها را مي توان در يک طبقه بندي روشن و ساده در دو دسته رفتارهاي انحرافي معطوف به افراد٥ (يا همکاران نظير دزدي، بدگويي، ضرب و شتم ، تمسخر، بي ارزش سازي) و رفتارهاي انحرافي معطوف به سازمان ٦ (نظير تخريب محصولات و خدمات ، غيبت ، کم کاري، استفاده از وسايل سازمان براي مقاصد شخصي و امثال آن ) طبقه بندي کرد (٢٠٠٠ ,.Robinson et al).
رفتارهاي انحرافي مانند سرقت در سازمانها به طور چشم گيري مورد توجه قرارگرفته است ولي توجه زيادي به خشونت ، خرابکاري يا ساير رفتارهاي مخرب نشده است ، لذا فراهم کردن راهکارهايي که بتوانداين رفتارها راکاهش دهد، نياز به پژوهش هاي بيشتري دارد (٢٠٠٦ ,Spector).
در کنار تعاريف مفهومي و محتوايي موجود براي متغيرهاي مطرح براي پژوهش ، اشاره اي به مباني نظري و پژوهشي رابطه اين متغيرها، حدود و حيطه مسأله مورد پژوهش را روشن تر خواهد کرد.يکي از نظريه هاي مطرح براي تبيين پيوند ميان متغيرهاي اين پژوهش ، نظريه ي تقاضا- کنترل شغلي ٧(JD-C) ميباشد. اين الگو بر اين فرض استوار است که مشاغلي با تقاضاهاي بالا و کنترل پايين بيشتر استرس زا هستند و مشاغلي با تقاضاي بالا (اما نه طاقت فرسا) و نيز کنترل بالا (مشاغل فعال ) زمينه را براي کارکنان فراهم ميکند که آزادي عمل بيشتري داشته باشند و لذا افراد در اين مشاغل ، استرس کمتري را تجربه مي کنند
(١٩٩٠ ,.Karasek et al). تقاضاهاي کاري زياد وکنترل پايين منجر به تنش بالاي مشاغل مي شود که پيامد آن انواع مشکلات سلامتي است .
مشاغل داراي برنامه ي منظم کاري براساس تقاضاي زياد که کنترل کافي بر کار را شامل شده و مکاني براي يک شغل فعال وپويا به وجود خواهد آورد، موجب بهبود سلامتي کارکنان خواهد شد. الگوي ديگري که در اين زمينه وجود دارد، ديدگاه تقاضا- حمايت - محدويت ٨(DSC) است که بر اساس آن ، فشار نتيجه ي فقدان توازن بين سه متغير تقاضاهاي شغلي، حمايت شغلي و محدوديت شغلي است . بنابراين مشاغلي همراه با تقاضاهاي شغلي بالا در صورتي که از حمايت زياد برخوردار باشند و محدوديت اندک داشته باشند، فشارزا نيستند. در واقع در شرايط صحيح ، تقاضاهاي زياد احتمالاً تأثير مثبت دارند، زيرا موجب تحريک بررسي رابطه بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي وکنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي کارکنان : مطالعه موردي شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبي ميشوند و تواناييهاي افراد را به کار ميگيرند. بهره برداري کم از توانائي ها از بالقوه ترين فشارزاها هستند و معمولاً در محيط هايي با حمايت کم و محدوديت زياد، بروز ميکنند ( ١٩٨٣ ,.Payne et al).
گروسي و همکاران (٢٠٠٥ ,.Garosi et al) در پژوهشي به اين نتيجه رسيدند که تقاضاهاي محيطي در تغيير فشار رواني کارکنان تأثير دارند. الگوي به نسبت جديد ديگري در اين زمينه ، الگوي منابع - تقاضاهاي شغلي ٩(JD-R) است که فرض
اساسي اول در آن اين است که وقتي محيط هاي کاري افراد، مختلف باشد، ويژگيهاي محيط ميتواند در دو طبقه تقسيم شود: تقاضاهاي شغلي و منابع شغلي. فرض اساسي دوم در الگوي JD-R رابطه بين تقاضاها و منابع شغلي با سلامتي و پيامدهاي نگرشي است . در اين الگو بر اساس فرض دوم چنين فرض شده است که تقاضاهاي شغلي (گرانباري ،ابهام نقش و تعارض نقش )، احتمالاً واکنش هاي مختلف (فشار رواني، کاهش سلامت ) را به دنبال دارد، در حالي که فقدان منابع (فقدان حمايت اجتماعي در محيط کار، فقدان کنترل شغلي) مانع دستيابي به اهداف ميشود که احساس نااميدي يا شکست را در پي دارد. چنين احساساتي خود باعث رفتار کناره گيري و نگرش هاي منفي به کار شبيه کاهش تعهد سازماني، دلبستگي شغلي، انگيزش شغلي و افزايش تمايل ترک خدمت ميشوند (٢٠٠١ ,.Demerouti et al).
پيوند رفتارهاي انحرافي با تقاضاهاي شغلي (مانند ابهام ، تعارض وگرانباري نقش ) تاکنون در مطالعات چندي مورد تأييد قرارگرفته است (٢٠٠١ ,.Fox et al). در پژوهشي که توسط زف وهمکاران (١٩٩٦ ,.Zaph et al) انجام گرفت نشان داده شد که تقاضاهاي شغلي در صورتي که افراد احساس شايستگي کنند، اثرات مثبتي بر سلامت روان کارکنان دارد، اما اگر فراتر از دانش و مهارت و توانايي فرد باشند فرد دچار فشار رواني در شغل ميگردد. علاوه براين شواهد پژوهشي ونظري حکايت از آن دارد که تقاضاهاي شغلي به نسبت هاي مختلفي بر حالات هيجاني و تمايلات رفتاري افراد در محيط هاي کار موثر واقع مي شوند. بر اساس نظريه هاي معطوف به تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي وکنترل شغلي، منابع شغلي نظير آموزش ، حمايت و پاداش همراه باسطوح کنترل معتدل و متناسب با شرايط شغلي افراد، آنها راقادر مي سازد تا سطح فشارهاي حاصل از تقاضاهاي شغلي مختلف را بر خود هموار ساخته و با تدبير مناسب آنها را مديريت نمايند. اين تدبير و مديريت تقاضاهاي شغلي باعث کاهش تمايلات رفتاري منفي مي شود (٢٠٠٩ ,.Babakus et al ؛٢٠٠٣ ,.Bakker et al). رود و همکاران (٢٠٠٧ ,.Rod et al) در پژوهشي تحت عنوان رابطه بين تقاضاهاي شغلي، بهبود عملکرد و پيامدهاي شغلي در يک موسسه يافتند که تقاضاهاي شغلي، روي عملکرد، تعهد سازماني و رضايت شغلي، اثر معناداري دارند.
در پايان بايد گفت ازآنجايي که متغيرهاي ذکرشده ازمباحث مهم سازماني مي باشند و پژوهش هايي نيزدر خارج از کشور در اين زمينه صورت گرفته است ، کمبود پژوهش درمورد اين متغيرها درداخل کشوراحساس مي شد که منجربه انجام اين پژوهش گرديد. اغلب پژوهش هايي که در عرصه ي موضوع مورد پژوهش مورد اشاره قرار گرفت ، مربوط به خارج از ايران است . به عبارت ديگر در داخل ايران رابطه بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي و کنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي کمتر مورد توجه قرار گرفته است . اين مسأله باعث گرديده تا در حوزه هاي ياد شده در ايران اطلاعات محدود و اندکي در دست باشد. اين اطلاعات محدود واندک به نوبه خود باعث مي شود تا روندهاي پژوهشي نوين با کندي پيشرفت مواجه شود. بر اين اساس اولين ضرورت و اهميت پژوهش حاضر براي شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبي و براي جامعه پژوهشي در ايران در اين واقعيت نهفته است که با فراهم شدن اطلاعات حاصل از اين پژوهش ، مسير براي پژوهش هاي بيشتر در مورد نقش تقاضاهاي شغلي بر ومنابع وکنترل شغلي بر رفتارهاي انحرافي تسهيل و روان تر شود. از طرف ديگر، دومين ضرورت و اهميت اين پژوهش به اين نکته باز مي گرددکه با مستند شدن نقش منابع وکنترل شغلي و تقاضاهاي شغلي با رفتار هاي انحرافي، مي توان در راستاي نهادينه کردن کنترل و دسترسي پذيري به منابع شغلي به نحو مقتضي زمينه تضعيف رفتارهاي انحرافي را فراهم ساخت . بنابراين پي بردن به روابط بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي و کنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي به خوبي بستر و زمينه لازم را براي
برنامه ريزي هاي سازماني و کاري در شرکت نفت و گاز زاگرس براي تضعيف رفتارهاي انحرافي فراهم خواهد ساخت . با توجه به آنچه که ذکر شد هدف اين پژوهش بررسي رابطه تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي وکنترل شغلي بارفتارهاي انحرافي مي باشد. با توجه به آنچه که ذکر شد، مسأله اصلي در اين پژوهش اين است که آيا بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي و کنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي رابطه وجود دارد يا خير؟
٢- مواد و روشها
بر مبناي هدف اين پژوهش که بررسي رابطه بين تقاضاهاي شغلي، منابع شغلي و کنترل شغلي با رفتارهاي انحرافي بود، اين پژوهش از نوع پژوهش هاي همبستگي محسوب ميشود. جامعه ي آماري اين پژوهش را کارکنان شرکت ملي نفت وگاز مناطق مرکزي زاگرس جنوبي درشهر بندرعباس به تعداد ٢٥٠ نفر دربهار و تابستان ١٣٩٠ تشکيل دادند. ٢٥٠ نفر جامعه آماري مورد اشاره شامل کارکنان رسمي و پيماني زن و مرد در دوره زماني پژوهش حاضر بوده اند. از جامعه ي آماري ذکرشده ،٢٠٠ نفر براي شرکت در اين پژوهش انتخاب شدند. پس از باز گشت پرسشنامه ها، ١٣ پرسشنامه به دليل ناقص پاسخ داده شدن از تحليل ها کنار رفت ، لذا گروه نمونه پژوهش به ١٨٧ نفر تقليل پيدا کرد. نمونه پژوهش بر مبناي فهرست اسامي کارکنان به صورت تصادفي ساده (شيوه قرعه کشي) نمونه گيري شدند. حجم نمونه نهايي ١٨٧ نفر بر اساس تناسب حجم نمونه با حجم جامعه آماري براي پژوهش حاضر کافي تشخيص داده شد (٢٠٠٢ ,.Saebi et al) از ابزارهاي زير براي سنجش متغيرهاي پژوهش استفاده شد.
الف ) پرسشنامه منابع شغلي
براي سنجش منابع شغلي ١٤ سؤال بر مبناي سؤالات معرفي شده توسط باباکاس و همکاران (٢٠٠٩,.Babakus et al) براي اجرا در اين پژوهش آماده گرديد. مقياس پاسخگويي مورد استفاده براي اين ١٤ سؤال پنج درجه اي ليکرت (کاملاً مخالفم -١ تا کاملاً موافقم -٥) است . اين ١٤ سؤال چهار منبع اصلي شامل آموزش ، پاداش ، حمايت سرپرست و حمايت فناوري را شامل ميشود. روايي صوري و محتوايي اين ١٤ سؤال توسط استادان راهنما و مشاور به دقت مورد بررسي قرار گرفت . باباکاس وهمکاران (٢٠٠٩)روايي وپايايي اين پرسشنامه وخرده مقياسهاي آن را به خوبي مستند ساخته اند،به ترتيبي که آلفاي کرونباخ گزارش شده براي خرده مقياس هاي آن از ٠.٧٣ تا ٠.٨٣ در نوسان گزارش شده است . اين پرسشنامه براي اين پژوهش طي فرايند دو مرحله اي ترجمه وآماده اجرا شده و روايي سازه آن از طريق تحليل عاملي اکتشافي وچرخش واريماکس مورد بررسي قرار گرفت . اين تحليل عاملي،عوامل به نسبت مشابه با پرسشنامه اصلي را بدست داد،با اين تفاوت که سوال ٢، به دليل بار عاملي بربيش از يک عامل ونقش تضعيف کننده برآلفاي کرونباخ از تحليل کنار گذاشته شد.پس از اين مرحله سه عامل آموزش و قدرداني (با ٥ سوال )،حمايت سرپرست (با ٤ سوال ) وحمايت فناوري(با ٤ سوال )با آلفاي کرونباخ ٠.٨ ، ٠.٨ ، و٠.٧٩ بدست آمد.
ب ) پرسشنامه تقاضاهاي شغلي
براي سنجش تقاضاهاي شغلي در سه حوزه ي ابهام نقش ، تعارض نقش و گرانباري نقش از الگوي سؤالات معرفي شده توسط باباکاس وهمکاران (٢٠٠٩ ,.Babakus et al) که بر مقياس پنج درجه اي ليکرت (کاملاً مخالفم -١ تا کاملاً موافقم -٥) پاسخ داده مي شود، ٩ سؤال براي اين پژوهش آماده اجرا گرديد. اين ٩ سؤال جهت بررسي روايي صوري و محتوايي توسط چند تن از استادان به دقت مورد بررسي قرارگرفت . باباکاس و همکاران (٢٠٠٩ ,.Babakus et al) روايي سازه و پايايي همساني دروني (آلفاي کرونباخ ) اين پرسشنامه را مستند ساخته اند، به ترتيبي که آلفاي کرونباخ ٠.٦١ (تعارض نقش ) تا ٠.٦٥ (ابهام نقش ) را براي اين پرسشنامه گزارش نموده اند. روايي سازه اين پرسشنامه از طريق تحليل عاملي اکتشافي وچرخش از نوع واريماکس در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفت . نتيجه اين تحليل عاملي، يک راه حل دو عاملي، با ترکيب ٤ و٣ سؤال که به ترتيب ابهام وگرانباري نقش وتعارض نقش نام گرفت را بدست داد. لازم به ذکر است که دو سؤال ٢ و٧ اين پرسشنامه بر روي يک عامل مجزا با آلفاي کرونباخ ضعيفي قرار گرفتند که در نهايت از تحليل ها کنار گذاشته شدند. در پايان آلفاي کرونباخ ابهام و گرانباري نقش ٠.٧ و آلفاي کرونباخ تعارض نقش نيز ٠.٧ بدست آمد.
ج )پرسشنامه کنترل شغلي
براي سنجش کنترل شغلي، با استفاده از پيشينه پژوهش (٢٠٠٥ ,.Daniels et al ؛ ٢٠٠٨,. De Jonge;Leblanc )
٢٠٠٨ etal، ٢٠٠٩ ,.Babakus et al) پنج سؤال براي اين پژوهش آماده اجرا گرديد. اين پنج سوال ميزان کنترل ادارک شده کارکنان بر امور کاري، روش هاي انجام کار، سياست هاي انجام کار وخود مختاري ادراک شده در حين کار را مورد سنجش قرار مي دهد و مقياس پاسخگويي آن پنج درجه اي (کاملامخالفم -١ تا کاملا موافقم - ٥) است . روايي صوري و محتوايي اين پرسشنامه ، توسط تني چند از اساتيد بررسي و تاييد گرديد. روايي سازه اين پرسشنامه نيز از طريق تحليل عاملي اکتشافي و چرخش از نوع واريماکس در دو مرحله ، يکي همراه با پرسشنامه تقاضاهاي شغلي و ديگري بطور مستقل مورد تحليل قرار گرفت . نتايج حاصل از اين تحليل ٥ سوال را به شکل مستقل و قابل تميز از تقاضا هاي شغلي بر عاملي مستقل (با بار هاي عاملي ٠.٥٧ تا٠.٨٥) قرار داد. آلفاي کرونباخ اين ٥ سوال در اين پژوهش ٠.٧ بدست آمد.
د) پرسشنامه رفتارهاي انحرافي
براي سنجش رفتارهاي انحرافي از ٨ سؤال معرفي شده توسط گل پرور وهمکاران (؛٢٠٠٩ ,.Golparvar et al
٢٠١١ ,.Golparvar et al) که از پرسشنامه رابينسون و همکاران (٢٠٠٠ ,.Robinson et al ) گرفته شده و تمايلات رفتاري انحرافي نظير کم کاري، آسيب رساني به اثاثيه و امکانات سازمان و به طور کلي رفتارهاي انحرافي معطوف به سازمان را اندازه گيري مي کند، استفاده به عمل آمد. مقياس پاسخگويي اين پرسشنامه شش درجه اي (هرگز-١ تا هميشه -٦) است و از شواهد روايي و پايايي مطلوبي برخوردار است ، به ترتيبي که آلفاي کرونباخ آن بالاي ٠.٨٥ مي باشد (Golparvar)
٢٠٠٩,.etal. در اين پژوهش تحليل عامل اکتشافي (چرخش واريماکس ) روايي سازه اين پرسشنامه را دوباره مستند ساخت و آلفاي کرونباخ آن ٠.٨٦ بدست آمد.
ه )روش تحليل داده ها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید